eitaa logo
طریق عرفان
4.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
847 ویدیو
31 فایل
📿 مراحل و مطالب عرفانی به صورت موضوع بندی 📌انتشار مطالب تحریر کانال فقط با لینک 🗂 فهرست مطالب eitaa.com/tareagheerfan/10679 📲 طریق عرفان در دیگر پیامرسان ها zil.ink/tareagheerfan2 🟢 مسئول کانال @Sayyed_mahdi_h 🟢 ادمین تبادل @MahdiZolfaghary1371
مشاهده در ایتا
دانلود
سالروز شهادت شیخ الائمہ حضرت امام جعفر صادق علیہ السلام را محضر مبارک فرزندشان امام زمان علیہ السلام و جمیع شیعیان و محبین آن حضرت تسلیت عرض می نمائیم @tareagheerfan👈
علامه طهرانی رحمت الله علیه: حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از آن یگانه نباتی است که در زمین طیب توحید روئیده است.......... @tareagheerfan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام امروز سه شنبه بیست و ششم شوال ۱۴۳۹ موضوع امروز: مقبره الأولیاء - تخت فولاد اصفهان
آیا میدانید مهمترین قبرستان ایران و سومین یا به قولی دومین قبرستان جهان اسلام کجاست؟؟؟؟ قبرستانی که قبور انبیاء و اولیاء فراوانی را در دل خود نگهداری میکند!!!! @tareagheerfan
قبرستانی که اولیاء و بزرگان اهل معرفت برای زیارت ان راههای زیاد و سختی های فراوان را پشت سر گذاشته اند بزرگانی مانند: سیدهاشم حداد علامه طهرانی ایت الله بهجت شیخ بهایی ایت الله گلپایگانی مقام معظم رهبری ............... 🌷 @tareagheerfan
مقبرة الاولیاء وادی السلام ایران دومین قبرستان جهان اسلام تخت فولاد اصفهان اگر به زیارت این قبرستان نرفته اید واقعاً فیوضات عظیمی را از دست داده اید. @tareagheerfan
آیت الله مهدوی - تخت فولاد.mp3
805.5K
قطعه ای از بهشت: اهمیت زیارت قبور علما و استفاده از فضای معنوی تخت فولاد از زبان آیت الله سیدابوالحسن مهدوی @tareagheerfan
💢سوال از آیه الله کشمیری : ✨از قبور اولیا چه باید خواست ؟ ⬅️جواب ایشان : 💫معرفت خدا بخواهید . @tareagheerfan
‌ 💢آیت الله بهجت : 🔅قبور علما ، حکم کیمیا را دارد ؛ 💫اگر مردم می دانستند چه می گذرد ، سینه خیز به آنجا می رفتند @tareagheerfan
Ansarian.mp3
303.9K
وصف تخت فولاد اصفهان توسط حجت الاسلام انصاریان حتما گوش بدید
استاد انصاریان در حال زیارت در تکایای تخت فولاد اصفهان
قطعه ای از بهشت: حكايت مكاشفه آيت الله سيد جمال الدين گلپايگاني در تخت فولاد اصفهان شرح داستان از كتاب معاد شناسي علامه تهراني منظره هولناك در تختفولاد مرحوم آيتاللّه آقاى سيد جمالالدين گلپايگانى(متوفى ۱۳۷۹ق.) از علما و مراجع تقليد عاليقدر نجف اشرف و از شاگردان مرحوم آيتاللّه نائينى و در علم و عمل زبانزد خاص بود و از جهت عظمت قدر و كرامت مقام و نفس پاك مورد تصديق و براى احدى جاى ترديد نبود، در مراقبت نفس و اجتناب از هواهاى نفسانيه مقام اول را حائز بود. از صداى مناجات و گريه ايشان همسايگان حكاياتى دارند؛ دائماً صحيفه مباركه سجاديه در مقابل ايشان در اطاق خلوت بود، و همين كه از مطالعه فارغ مىشد، بخواندن آن مشغول مىگشت، آهش سوزان، اشكش روان و سخنش مؤثر و دلى سوخته داشت. متجاوز از نود سال عمر كرد و سالهاست كه رحلت فرموده است. در زمان جوانى در اصفهان تحصيل مىنمود و با مرحوم آيتاللّه حاج آقا حسين بروجردى(قدس سره) همدرس و هممباحثه بوده است و آيتاللّه بروجردى چه در اوقاتى كه در بروجرد بودند و چه اوقاتى كه در قم بودند، نامههايى به ايشان مىنوشتند و درباره بعضى از مسايل غامضه و حوادث واقعه، استمداد مىنمودند... . ايشان مىفرمودند: من در دوران جوانى كه در اصفهان بودم، نزد استاد بزرگ مرحوم آخوند كاشىو جهانگيرخان قشقايى درس اخلاق و سير و سلوك مىآموختم، و آنها مربى من بودند. به من دستور داده بودند كه شبهاى پنجشنبه و شبهاى جمعه بيرون اصفهان بروم و در قبرستان تختفولاد قدرى در عالم مرگ و ارواح تفكر كنم، و مقدارى هم عبادت كنم و صبح برگردم. عادت من اين بود كه شب پنجشنبه و جمعه مىرفتم و مقدار يكى دو ساعت در بين قبرها و در مقبرهها حركت مىكردم و تفكر مىنمودم و بعد از چند ساعت استراحت نموده، و سپس براى نماز شب و مناجات برمى خاستم و نماز صبح را مىخواندم و پس از آن به اصفهان مىآمدم. مى فرمود: شبى از شبهاى زمستان كه هوا بسيار سرد بود و برف هم مىآمد، من براى تفكر در ارواح و ساكنان وادى آن عالم، از اصفهان حركت كردم و به تختفولاد آمدم و در يكى از حجرات رفتم و خواستم دستمال خود را باز كرده چند لقمهاى از غذا بخورم و بعد بخوابم تا در حدود نيمهشب بيدار و مشغول كارها و دستورات خود از عبادت گردم. در اين حال در مقبره را زدند، تا جنازهاى را كه از ارحام و بستگان صاحب مقبره بود و از اصفهان آورده بودند، آنجا بگذارند و شخص قارى قرآن كه متصدى مقبره بود مشغول تلاوت شود، و آنها صبح بيايند و جنازه را دفن كنند. من همين كه دستمال را باز كرده و مىخواستم مشغول خوردن غذا شوم، ديدم كه ملائكه عذاب آمدند و مشغول عذاب كردن شدند(اين عين عبارت خود آن مرحوم است): چنان گرزهاى آتشين بر سر او مىزدند كه آتش به آسمان زبانه مى كشيد، و فريادهايى از اين مرده برمى خاست كه گويى تمام اين قبرستان عظيم را متزلزل مى كرد، نمى دانم اهل چه معصيتى بود كه اين طور مستحق عذاب بود. و ابداً قارى قرآن اطلاعى نداشت، آرام بر سر جنازه نشسته و به تلاوت اشتغال داشت. من از مشاهده اين منظره از حال رفتم، بدنم لرزيد، رنگم پريد و هر چه اشاره مى كردم به صاحب مقبره كه در را باز كن، من مىخواهم بروم، نمى فهميد، هر چه مى خواستم بگويم، زبانم قفل شده و حركت نمىكرد. بالاخره به او فهماندم: چفت در را باز كن، من مىخواهم بروم. گفت: آقا؛ هوا سرد است، برف روى زمين را پوشانده در راه گرگ است، تو را مىدرد. هر چه خواستم به او بفهمانم كه من طاقت ماندن ندارم، او ادراك نمىكرد. بناچار خود را به در اطاق كشاندم، در را باز كرد و من خارج شدم و تا اصفهان با آنكه مسافت زيادى نيست، بسيار به سختى آمدم و چندين بار به زمين خوردم. بالاخره به حجره آمدم و يك هفته مريض بودم و مرحوم آخوند كاشى و حكيم جهانگيرخان مى آمدند حجره و به من دوا مىدادند. حسينى طهرانى: معادشناسى، ج۱، صص ۱۴۴ - ۱۴۱. @tareagheerfan