هو الهادی
با توجه به درخواستهای فراوان دوستان در مورد معرفی استاد عرفان چند نکته را متذکر میگردیم.
۱.هادی فقط الله تبارک وتعالی است و اگر رحمت او نبود هیچ کس لیاقت و قدرت تهذیب نفس نداشت.
و در وهله بعد انبیاء و اولیاء ودر راس همه واسطه فیض الهی چهارده معصوم علیهم السلام اساتید منحصره بشریتند و غیر ایشان خود جاهل و بلکه عین جهلند.
اهل بیت نه تنها راهبر که خود راهند و این سر آن است که اگر کسی از آنها دور شد نه اینکه فقط از راهبر دور شده بلکه از راه خارج شده و سیر و سلوک یعنی سیر در وجود اهل بیت علیهم السلام.
و قرآن و روایات دستور انسان سازی است که فقط ال الله قدرت درک حقیقی ان را دارند.
ولی امروز بسیاری در برابر اهل بیت و بلکه به اسم اهلبیت دکانی برای فروش تمایلات نفسانی خود به جهال به بهاء عمر و دینشان باز نموده اند.
وبا تعابیر خود و تفسیر انحرافی از الفاظ عرفان و عشق و وحدت وجود چه بسیار افراد را به دام ابلیس گرفتار کرده اند.
علماء وفقهاء را اهل ظاهر و خود را اهل باطن و عشق میدانند.
تا انجا که اساتید خود را هم طراز انبیاء و اهل بیت قرار میدهند هرچند بر زبان نیاورند.
و اطاعت محض و بی قید شرط از پیر و استاد را شرط اصلی عرفان میدانند و برای انکه خبائث خود را پنهان کنند کتمان را شرط ثانوی میدانند.و برای توجیه گناهان و خطایا و جهالتهای خود میگویند استاد تقیه میکند و مکر عرفانی دارد و از این خزعبلات بی محتوا.
عشق عزیز است کتمان حق است.توحید واجب است.اطاعت از استاد در چهارچوب دین و البته بعد از اطاعت از مرجع فقیه جانع الشرائط لازم است.
ولی نه با تعبیر این دغل بازان شعبده باز.
۲.اگر کسی اهل صدق و اخلاص شد و تلاش کرد خداوند به هرطریق صلاح بداند او را هدایت میکند و اگر لازم باشد استاد حق و خضر صفتی بر سر راهش مقرر میدارد.
۳.ما مامور به تقلید مجتهد جامع الشرائط هستیم.
۴.اساتید اخلاق و بزرگان که مجالس عمومی دارند به منزله زبان روایات و ایاتند.
۵.ای بسا ابلیس ادم رو که هست
پس به هر دستی نباید داد دست.
النور
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَىٰ مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
ﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ! ﺍﺯ ﮔﺎم ﻫﺎﻱ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻧﻜﻨﻴﺪ ; ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﺯ ﮔﺎم ﻫﺎﻱ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﺪ [ ﻫﻠﺎﻙ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ] ﺯﻳﺮﺍ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﺷﺖ ﻭ ﻋﻤﻞ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ; ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﻀﻞ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﺒﻮﺩ ، ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺣﺪﻱ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ [ ﺍﺯ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ] ﭘﺎﻙ ﻧﻤﻰ ﺷﺪ ، ﻭﻟﻲ ﺧﺪﺍ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﭘﺎﻙ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .(٢١)
@tareagheerfan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد انصاریان:
عرفان چیست؟؟؟
@tareagheerfan
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
امروز سه شنبه بیست و ششم شوال ۱۴۳۹
موضوع امروز: مقبره الأولیاء - تخت فولاد اصفهان
قبرستانی که اولیاء و بزرگان اهل معرفت برای زیارت ان راههای زیاد و سختی های فراوان را پشت سر گذاشته اند
بزرگانی مانند:
سیدهاشم حداد
علامه طهرانی
ایت الله بهجت
شیخ بهایی
ایت الله گلپایگانی
مقام معظم رهبری
...............
🌷 @tareagheerfan
مقبرة الاولیاء وادی السلام ایران دومین قبرستان جهان اسلام تخت فولاد اصفهان
اگر به زیارت این قبرستان نرفته اید واقعاً فیوضات عظیمی را از دست داده اید.
@tareagheerfan
آیت الله مهدوی - تخت فولاد.mp3
805.5K
قطعه ای از بهشت:
اهمیت زیارت قبور علما و استفاده از فضای معنوی تخت فولاد از زبان آیت الله سیدابوالحسن مهدوی
@tareagheerfan
💢سوال از آیه الله کشمیری :
✨از قبور اولیا چه باید خواست ؟
⬅️جواب ایشان :
💫معرفت خدا بخواهید .
@tareagheerfan
💢آیت الله بهجت :
🔅قبور علما ، حکم کیمیا را دارد ؛
💫اگر مردم می دانستند چه می گذرد ، سینه خیز به آنجا می رفتند
@tareagheerfan
Ansarian.mp3
303.9K
وصف تخت فولاد اصفهان توسط حجت الاسلام انصاریان
حتما گوش بدید
قطعه ای از بهشت:
حكايت مكاشفه آيت الله سيد جمال الدين گلپايگاني در تخت فولاد اصفهان
شرح داستان از كتاب معاد شناسي علامه تهراني
منظره هولناك در تختفولاد
مرحوم آيتاللّه آقاى سيد جمالالدين گلپايگانى(متوفى ۱۳۷۹ق.) از علما و مراجع تقليد عاليقدر نجف اشرف و از شاگردان مرحوم آيتاللّه نائينى و در علم و عمل زبانزد خاص بود و از جهت عظمت قدر و كرامت مقام و نفس پاك مورد تصديق و براى احدى جاى ترديد نبود، در مراقبت نفس و اجتناب از هواهاى نفسانيه مقام اول را حائز بود.
از صداى مناجات و گريه ايشان همسايگان حكاياتى دارند؛ دائماً صحيفه مباركه سجاديه در مقابل ايشان در اطاق خلوت بود، و همين كه از مطالعه فارغ مىشد، بخواندن آن مشغول مىگشت، آهش سوزان، اشكش روان و سخنش مؤثر و دلى سوخته داشت.
متجاوز از نود سال عمر كرد و سالهاست كه رحلت فرموده است.
در زمان جوانى در اصفهان تحصيل مىنمود و با مرحوم آيتاللّه حاج آقا حسين بروجردى(قدس سره) همدرس و هممباحثه بوده است و آيتاللّه بروجردى چه در اوقاتى كه در بروجرد بودند و چه اوقاتى كه در قم بودند، نامههايى به ايشان مىنوشتند و درباره بعضى از مسايل غامضه و حوادث واقعه، استمداد مىنمودند... .
ايشان مىفرمودند:
من در دوران جوانى كه در اصفهان بودم، نزد استاد بزرگ مرحوم آخوند كاشىو جهانگيرخان قشقايى درس اخلاق و سير و سلوك مىآموختم، و آنها مربى من بودند.
به من دستور داده بودند كه شبهاى پنجشنبه و شبهاى جمعه بيرون اصفهان بروم و در قبرستان تختفولاد قدرى در عالم مرگ و ارواح تفكر كنم، و مقدارى هم عبادت كنم و صبح برگردم.
عادت من اين بود كه شب پنجشنبه و جمعه مىرفتم و مقدار يكى دو ساعت در بين قبرها و در مقبرهها حركت مىكردم و تفكر مىنمودم و بعد از چند ساعت استراحت نموده، و سپس براى نماز شب و مناجات برمى خاستم و نماز صبح را مىخواندم و پس از آن به اصفهان مىآمدم.
مى فرمود:
شبى از شبهاى زمستان كه هوا بسيار سرد بود و برف هم مىآمد، من براى تفكر در ارواح و ساكنان وادى آن عالم، از اصفهان حركت كردم و به تختفولاد آمدم و در يكى از حجرات رفتم و خواستم دستمال خود را باز كرده چند لقمهاى از غذا بخورم و بعد بخوابم تا در حدود نيمهشب بيدار و مشغول كارها و دستورات خود از عبادت گردم.
در اين حال در مقبره را زدند، تا جنازهاى را كه از ارحام و بستگان صاحب مقبره بود و از اصفهان آورده بودند، آنجا بگذارند و شخص قارى قرآن كه متصدى مقبره بود مشغول تلاوت شود، و آنها صبح بيايند و جنازه را دفن كنند.
من همين كه دستمال را باز كرده و مىخواستم مشغول خوردن غذا شوم، ديدم كه ملائكه عذاب آمدند و مشغول عذاب كردن شدند(اين عين عبارت خود آن مرحوم است): چنان گرزهاى آتشين بر سر او مىزدند كه آتش به آسمان زبانه مى كشيد، و فريادهايى از اين مرده برمى خاست كه گويى تمام اين قبرستان عظيم را متزلزل مى كرد، نمى دانم اهل چه معصيتى بود كه اين طور مستحق عذاب بود. و ابداً قارى قرآن اطلاعى نداشت، آرام بر سر جنازه نشسته و به تلاوت اشتغال داشت.
من از مشاهده اين منظره از حال رفتم، بدنم لرزيد، رنگم پريد و هر چه اشاره مى كردم به صاحب مقبره كه در را باز كن، من مىخواهم بروم، نمى فهميد، هر چه مى خواستم بگويم، زبانم قفل شده و حركت نمىكرد.
بالاخره به او فهماندم: چفت در را باز كن، من مىخواهم بروم.
گفت: آقا؛ هوا سرد است، برف روى زمين را پوشانده در راه گرگ است، تو را مىدرد.
هر چه خواستم به او بفهمانم كه من طاقت ماندن ندارم، او ادراك نمىكرد. بناچار خود را به در اطاق كشاندم، در را باز كرد و من خارج شدم و تا اصفهان با آنكه مسافت زيادى نيست، بسيار به سختى آمدم و چندين بار به زمين خوردم.
بالاخره به حجره آمدم و يك هفته مريض بودم و مرحوم آخوند كاشى و حكيم جهانگيرخان مى آمدند حجره و به من دوا مىدادند.
حسينى طهرانى: معادشناسى، ج۱، صص ۱۴۴ - ۱۴۱.
@tareagheerfan
آيت الله شيخ حسنعلي اصفهاني «نخودكي»:
اصفهان، تخت فولادي دارد كه بعد از وادي السلام نجف مثل آن زمين براي تربيت انسان نيست.
@tareagheerfan
مرحوم علامه طهرانی از قول مرحوم عارف بالله سید هاشم حداد:
فضای اصفهان را دو چیز صاف نگه داشته است:
یکی وجود موحدان و عارفان و حکمای اسلامی از علما، که در مدت قرون متمادی در این قبرستان (تخت فولاد) خوابیده اند
و دوم وجود دختران جوان معصوم و متدین که شبها بالاخص در نزدیکی صبح، سجاده های خود را پهن می کنند و بر روی آن، برای عبادت خداوند قیام و رکوع و سجود دارند.
📙روح مجرد
@tareagheerfan
آیت الحق والعرفان شیخ محمد صالح کمیلی و حاج محسن شرکت رحمت الله علیه از شاگردان عارف پرفتوح سید هاشم حداد در تخت فولاداصفهان
@tareagheerfan
زنده دلی از صف افسردگان
رفت به همسایگی مردگان
پشت ملامت به عمارات کرد
روی ارادت به مزارات کرد
حرف فنا خواند ز هر لوح خاک
روح بقا جست ز هر روح پاک
گشتی ازین سگ منشان تیز تگ
همچو تگ آهوی وحشی ز سگ
کارشناسی پی تفتیش حال
کرد ازو بر سر راهی سؤال
کین همه از زنده رمیدن چراست
رخت سوی مرده کشیدن چراست
گفت بلندان به مغاک اندراند
پاک نهادان ته خاک اندراند
✅مرده دلانند به روی زمین
بهر چه با مرده شوم همنشین
همدمی مرده دهد مردگی
صحبت افسرده دل افسردگی
زیر گل آنان که پراکنده اند
گر چه به تن مرده به جان زنده اند
مرده دلی بود مرا پیش ازین
بسته هر چون و چرا پیش ازین
زنده شدم از نظر پاکشان
آب حیاتست مرا خاکشان
جامی ازین مرده دلان گوشه گیر
گوش به خود دار و ز خود توشه گیر
هر چه درین دایره بیرون توست
گام سعایت زده در خون توست
@tareagheerfan👈
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
امروز چهار شنبه بیست و هفتم شوال ۱۴۳۹
موضوع امروز: مقبره الأولیاء - تخت فولاد اصفهان
آشنایی با عارف بالله شیخ محمد صادق تخت فولادی
📚حدیث_روز
💠زیارت قبور💠
✨از حضرت امام حسین علیه السلام روایت شده است:
🔹هرکس به قبرهای مسلمانان وارد شود و این دعا را بخواند :
《اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الْأَرْوَاحِ الْفَانِيَةِ وَ الْأَجْسَادِ الْبَالِيَةِ وَ الْعِظَامِ النَّخِرَةِ الَّتِي خَرَجَتْ مِنَ الدُّنْيَا وَ هِيَ بِكَ مُؤْمِنَةٌ أَدْخِلْ عَلَيْهِمْ رَوْحاً مِنْكَ وَ سَلَاماً مِنِّي》
خداوند به عدد همه خلق از زمان حضرت آدم علیه السلام تا روز قیامت برای او حسنه می نویسد✨
📚بحارالانوار ج 99 ص 301
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
@tareagheerfan
🌷🌻
تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد!
تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است.
⚪️در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت شيخ محمد صادق تخت فولادي است.
🔷قدوه السالکین مرحوم حاج محمد صادق مشهور به تخت فولادی از عرفای بزرگ قرن سیزدهم و استاد سیر و سلوک مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی رحمة الله علیه است كه در اواخر سلطنت فتحعلیشاه قاجار زندگی می کرده اند.
@tareagheerfan
شرح حال مختصری از عارف بالله حاج محمد صادق تخت پولادی
حاج محمّد صادق تخت فولادي از عرفاي بزرگ قرن سيزدهم هجري است.
گويند: وي در اوايل جواني بـه كـار رنگرزي اشتغال داشت. پس از برخورد با پيري روش ضمير كه نامش بابا رستم بختياري بود، شيفته او شد و قدم به وادي سير و سلوك نهاد. در آغاز به دستور استاد روزها به كسب خود ادامه داده، شبها به نزد او در تخت فولاد مي رفت و به تهجد و عبادت مي پرداخت.
پس از يك سال، استاد به او گفت: ديگر رفتن شما به دكان رنگرزي ضروري نيست، همين جا بمانيد. محمد صادق به مدت يك سال در آن مكان ماند و تمام شبها را به تهجد و روزها را به رياضت گذراند. پس از يك سال استاد او را به شهر فرستاد و دستوراتي به او داد كه بر خلاف هواي نفس او بود ولي در تهذيب نفس او مؤثر بود؛ اما او طبق دستور استاد رفتار نكرد. پس از بازگشت، استاد به او خبر داد كه هنوز اسير هوا و هوس است و دستورات را انجام نداده و بايد سالي ديگر نيز به عبادت و رياضت بگذراند. پس از يك سال، روزي براي انجام حاجتي به شهر رفت، ولي پس از مراجعت، استاد او را باز هم گرفتار هواي نفس ديد. بدين منوال چند سال ديگر در خدمت استاد به رياضت ادامه داد و شبها را تا صبح به همراه او بيدار و به عبادت مشغول بود.ايشان فرموده اند: هر زمان كه خواب بر من غلبه مي كرد استاد مي فرمود: «صادق، اينجا محل خواب نيست، اگر مي خواهي بخوابي به خانه خود برگرد!»