⚡️در سال ۱۳۰۴ هـ . ق (۱۳۰۴-۱۳۹۱ ق/۱۸۸۷-۱۹۷۱ م) در تهران و در خانوادهای فرهیخته، کودکی دیده به جهان گشود. پدرش عالم حکیم، مولی محمد آملی (۱۳۳۶ ـ ۱۲۶۳ ق) و مادرش، دختر ملا محمد سیبویه هزارجریبی است؛ آنها نام این نو رسیده را «محمد تقی» برگزیدند.
📚او مقدّمات علوم را نزد پدر آموخت؛ پس از آن نزد عالمان دیگری مانند شیخ عبدالنّبی نوری و میرزا حسن کرمانشاهی درس خواند.
در ۱۳۴۰ ق به نجف اشرف رفت و تا ۱۳۵۳ ق از محضر استادانی چون میرزای نایینی، و آقا ضیاء عراقی (اراکی) و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی بهره یافت.
سپس به تهران بازگشت و به تصنیف و تدریس مشغول شد
@tareagheerfan
#خاطره_تلخ
⚡️آیةالله شیخ محمدتقی آملی در خصوص دستگیری و تبعید پدرش به مازندران، مینویسد:
«سوء انعکاس مصلوبیت (به دار آورختن) مرحوم شیخ (فضل الله نوری)، دفع قتل از مرحوم پدرم و سایر محبوسین نمود و در حق پدرم حکم به تبعید بیرون آمد؛ پس از هفتهای از صلب (به دار آویختن) شیخ مرحوم، پدرم را به «نور» مازندران تبعید کردند و به حاکم آن جا ـ که در آن زمان، مصدق الممالک نوری و پسرش که در آن عصر به معاضد الممالک ملقب و از علمداران مشروطیتبود ـ سپردند.
من در آن زمان که اول جوانیم بود و سنین عمرم در حدود ۲۳ یا ۲۴ بود، مبتلا به عائله بزرگی و به فشار قرین شد. خودداری عیال و اولاد بودم؛ خانواده پدرم نیز بر آن ضمیمه گردید.
وسایل و اثاث پدرم را هم از طهران میبایست ارسال دارم و از طرف مردم نیز به هیچ وجه تفقدی از من نمیشد و بقایای رجال قاجار ـ با وجودی که مخالفت پدرم با مشروطیت بالعرض به نفع آنان تمام میشد و از چگونگی حالم مطلع بودند مساعتی نمیکردند؛ بلکه اذیتهایی از آنان دیدم و مردم متفرقه هم که لاف دوستی میزدند، ترک دوستی کرده و با دشمن آمیختند و من احوالم مصداق فرمایش منسوب به مولی الموالی است که فرمود:
«الناس فی زمن الاقبال کالشجره و حولها الناس ما دامت بها الثمره حتی اذا ما عرت عن حملها انصرفت فربما لم یکن خبره خبره (صدق صلواتاللهعلیه) مردم در زمان اقبال و خوشبختی، مثل درختی هستند که دیگران از سایه و میوه آن استفاده می کنند و هنگامی که آن درخت بی بار و برگ شد، همه از اطراف آن پراکنده میشوند و انگار که خبری نبوده و درختی وجود نداشته است». (مولی راست گفته است).
✅شیخ محمدتقی بعد از ارتحال پدرش، با وجود شرایط نامناسب اجتماعی و مشکلات زندگی، همچنان با جدیت به تحصیل پرداخت. او همزمان با دروس حوزوی، به علوم جدید نیز توجه داشت و مطالب منتشره در علم هیئت و نجوم را مورد مطالعه قرار میداد.
@tareagheerfan
#در_جستجوی_استاد
🌺🌿آیةالله شیخ محمدتقی آملی در جستجوی استاد، بسیار زحمت کشید تا سرانجام به محضر عارففرزانه، میرزا علی آقا قاضی راه یافت و در مکتب معرفت، مقبول ارباب سلوک و عرفان گردید.
مرحوم میرزا علی آقا قاضی، در این خصوص فرموده است: «کسی که به استاد رسید، نصف راه را طی کرده است».
شیخ محمدتقی آملی در مسیر رسیدن به استاد، چنین مینگارد:
«تا سال ۱۳۴۸ هـ . ق. نه آنکه خود را مستغنی دیدم، بلکه ملول شدم؛ چه آنکه طول ممارست ازتدرس و تدریس و مجالس تقریر تاجار حرم مطهر منعقد میداشتم، خسته شدم.
به علاوه کمال نفسانی در خود نیافتم، بلکه جز دانستن چند ملفقاتی، که قابل هزاران نوع اعتراضبوده، چیزی نداشتم و همواره از خستگی ملول در فکر برخورد با کاملی، وقت میگذراندم و به هر کس میرسیدم، با ادب و خضوع، تجسسی میکردم که از مقصود حقیقی اطلاعی بگیرم.
در خلال این احوال، به ژندهپوشی برخوردم و شبها را در حرم مطهر حضرت مولی الموالی ـ ارواحنا فداء عتبه ـ تا جار (اذان صبح) حرم با ایشان به سر میبردم؛ و او اگر چه کامل نبود لکن من از صحبتش استفاداتی میبردم، تا آنکه موفق به ادراک خدمت کاملی شدم و به آفتابی در میان سایه برخوردم و از انفاس قدسیه او بهرهها بردم ...»
آری، آن عارف کامل همان علامه«میرزا علی آقا قاضی» است.
@tareagheerfan
#تواضع
یکی از شاگردان مرحوم ایت الله شیخ محمدتقی املی میگوید:
«آیةالله آملی مرد وارسته و شایستهای بود؛ مرد خاکی و در اوج تواضع و اخلاق بود؛ طلبهها نه فقط استفاده علمی از محضر ایشان میبردند بلکه استفاده اخلاقی به مراتب، بیشتر بوده است.
بسیار مودب بود. هیچ به عناوین و القاب علاقهای نداشت. وقتی کتاب حاشیه بر «شرح منظومه، به نام درر الفوائد» را نوشت، نمیخواست اسم آیةالله یا القاب دیگر روی کتاب بیاید؛ میگفت: همان اسم «محمدتقی آملی» کافی است».
وی به حدی متواضع بود که مثل یک طلبه رفتار میکرد؛ اصلا خودش را «استاد» به شمار نمیآورد؛ حتی نعلین آقایان را جفت میکرد .
@tareagheerfan
🌻آیة الله جوادی آملی نقل میکند:
«استاد شرح مفصلی بر «عروة الوثقی» نگاشته است به نام «مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی» چاپ شده است؛ زمانی که ایشان کاغذهای شرح عروه را به ما میدادند تا پاکنویس و تنظیم کنیم، دیدیم بالای همه صفحات، بلااستثناء نوشته است: «یا مهدی! ادرکنی»
@tareagheerfan
❤️تشرف محضر مبارک قطب عالم امکان امام زمان علیه السلام❤️
علامه طباطبایی مینویسد:
«مرحوم قاضی میفرمود: بعضی از افراد زمان ما، مسلما ادراک محضر مبارک آن حضرت را کردهاند و به خدمتش شرفیاب شدهاند.
یکی از آنها در مسجد سهله در مقام آن حضرت، که به «مقام صاحبالزمان» معروف (است)، مشغول دعا و ذکر بود که ناگهان میبیند آن حضرت با در میانه نوری بسیار قوی، که به او نزدیک میشدند؛ و چنان ابهت و عظمت آن نور او را میگیرد که نزدیک بود قبض روح شود؛ و نفسهای او قطع و به شمارش افتاده بود و تقریباً یکی دو نفس به آخر مانده بود که جان دهد؛ آن حضرت را بهاسماء جلاله خدا قسم میدهد که دیگر به او نزدیک نگردند.
بعد از دو هفته که این شخص در مسجد کوفه مشغول ذکر بود؛ حضرت بر او ظاهر شدند و مراد خود را مییابد و به شرف ملاقات میرسد.
مرحوم قاضی میفرمود: «این شخص، آقا شیخ محمدتقی آملی بوده است!».
@tareagheerfan
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
امروز شنبه بیست وهفتم ذی الحجه الحرام۱۴۳۹
ادامه موضوعات معرفی بزرگان.مزار اهل معرفت.کلمات و دستور العملهای عرفانی.
👈با ما همراه باشید
✅ایت الله شیخ محمد تقی آملی
⚡️هر چه ادراك به عظمت حق زيادتر باشد، انسان خود را به همان قدر كوچكتر مشاهده مى نمايد و هر چه به مقام خضوع خود بيشتر پى برده به همان اندازه به عظمت حق پى برده است تا عبد ذره المثقالى از خود خبر دارد از حق بى خبر است و اين خود گناه محسوب مى شود:
گرفتم آن كه نگيرى مرا به هيچ گناهى
همين گناه مرا بس كه با وجود تو، هستم!
مى توان گفت گناه دزدى كه از روى غفلت مرتكب دزدى شده است كمتر از كسى است كه معصيت را كوچك شمرده بدون غفلت.
@tareagheerfan
#نماز_بی_روح
⚡️فقیه عارف شیخ محمدتقی آملی:
🌿🌿نماز بى روح يعنى بى توجه و التفات به حق تنها كارى را كه مى كند تكليف را از گردن صاحبش ساقط مى نمايد لكن مقام و منزلتى را در نزد خدا دارا نخواهد شد و نمازى كه روح نداشته باشد مانند آن است كه شخصى، مردار گنديده اى را نزد پادشاه به تحفه برد و از او تقاضاى قبولى آن را بنمايد،
@tareagheerfan