✅چگونگی نمازحضرت سلمان در اول ماه رجب در بیانات مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی:
🔷سيد قدّس سرّه در اقبال روايت نموده است كه سلمان فارسى گفت:
⚪️روز آخر جمادى الاخرى در وقتى كه پيش از آن هيچگاه در آن وقت به ديدن رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نرفته بودم، بديدنش رفتم. حضرت فرمودند: سلمان تو از ما اهل بيت هستى. نمىخواهى تو را از چيزى آگاه نمايم؟ گفتم: چرا، مىخواهم، پدر و مادرم فداى تو، ای رسول خدا - اى سلمان هيچ مرد مؤمن يا زن مؤمنى در اين ماه (ماه رجب) سى ركعت نماز نمىگزارد كه در هر ركعتى فاتحه الكتاب را يك بار، قل هو اللّه احد را سه بار و قل يا أيها الكافرونرا سه بار بخواند مگر اين كه خداوند متعال هر گناهى را كه در خردسالى يا بزرگسالى مرتكب شده، براى او پاك كرده و مانند پاداش كسى كه تمام اين ماه را روزه گرفته به او عطا مىكند، در نزد خداوند تا سال آينده از نمازگزاران نوشته شده و هر روز عمل شهيدى از شهداى بدر براى او بالا مىرود. و در عوض هر روز از آن كه روزه مىگيرد، عبادت يك سال براى او نوشته شده و هزار درجه بالا مىرود. و اگر تمام ماه را روزه بگيرد خداوند او را از آتش نجات داده و بهشت را براى او قرار مىدهد.
اى سلمان اينها را جبرئيل به من اطلاع داد. و گفت: اى محمد اين علامتى بين شما و منافقين است زيرا منافقين اين نماز را نمىخوانند
. - اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مرا از چگونگى خواندن و زمان آن آگاه كن
- سلمان در اول آن (رجب) ده ركعت بجا مىآورى، در هر ركعت سوره «فاتحه» يك بار و«قل هو اللّه احد»سه بار و«قل يا أيها الكافرون»را سه بار مىخوانى و هنگامى كه سلام - نماز را - دادى، دستهايت را (به دعا) بلند مىكنى و مىگويى:«لا إله إلا اللّه وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد يحيي و يميت و هو حيّ لا يموت بيده الخير و هو على كلّ شيء قدير اللّهمّ لا مانع لما اعطيت و لا معطي لما منعت و لا ينفع ذا لجدّ منك الجدّ» سپس دستهايت را بصورتت بكش».
طریق عرفان👇👇
@tareagheerfan👈
طریق عرفان
✅چگونگی نمازحضرت سلمان در اول ماه رجب در بیانات مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی: 🔷سيد قدّس سرّه د
✅بیست رکعت دیگر این نماز مخصوص نیمه ماه و آخر ماه می باشد که ان شاءالله به موقع اطلاع رسانی خواهد شد
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببينيد| توصیه میکنم خودم را و شما را که از برکات ماه رجب استفاده کنیم با تقویت پیوند و ارتباط قلبی با خدای متعال.
✅ @tareagheerfan
💠از ذکر های وارد شده در این ماه این است که در تمام ماه هزار بار بگوید:
استغفرالله ذالجلال والاکرام من جمیع الذنوب و الآثام
شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است کسی که این ذکر را در ماه رجب هزار بار بگوید خداوند متعال میفرماید: اگر گناهان شما را نبخشم پروردگار شما نیستم پروردگار شما نیستم پروردگار شما نیستم
@tareagheerfan👈
* نماز در شب دوم ماه رجب
* از پیامبر)ص( روایت شده : ))کسی که در شب دوم ماه رجب ، ده رکعت نماز بگزارد به این ترتیب که »حمد« را یکبار و
سوره »کافرون« را یکبار بخواند ، خداوند هر گناه کوچک و بزرگ او را می آمرزد و او را از نمازگزاران تا سال آینده قرار می دهد و از نفاق دور میشود
@tareagheerfan
طریق عرفان
#لقاءالله 🔷مقدمه مولف ⚪️بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله و الصلوه علی رسول الله و علی ءاله امناء ال
#لقاءالله
🔷این حقیر بی بضاعت می خواهم بعضی از آیات و اخبار وارده در این معنی را با تأویلات حضرات ذکر نمایم تا معلوم شود حق از باطل.
از جمله آیات، آیات لقاءالله است.
جواب داده اند طائفه اولی از این آیات به آنکه: مراد، مرگ و لقای ثواب الهی است.
این جواب را طائفه ثانیه رد کرده اند به اینکه: این مجاز است. و مجاز بعیدی همت هست. و اگر بنابر حمل به معنای مجازی باشد، مجاز اقرب از او این است که به یک درجه از ملاقات را که در حق ممکن شرعاً جائز است حمل نمائیم، اگرچه عرف عام آن را لقای حقیقی نگویند و حال آنکه بنابر آنکه الفاظ برای ارواح معانی موضوع باشد و معنی روح ملاقات را تصور نمائیم، خواهیم دید که ملاقات اجسام هم حقیقت است و ملاقات ارواح هم حقیقت است و ملاقات معانی هم حقیقت است و ملاقات هر کدام به نحوی است که روح معنی ملاقات در او هست ولیکن در هر یک به نحوه لایق حال ملاقی و ملاقی است.
پس حالا که این طور شد، می توان گفت که معنی ملاقات ممکن با خداوند جلیل هم روح ملاقات در او حقیقتاً هست؛ ولیکن نحوه آن هم لایق این ملاقی و ملاقی است و آن عبارت از همان معنی است که در ادعیه و اخبار از او به تعبیرات مختلفه، به لفظ وصول و زیارت و نظر بر وجه و تجلی و دیدن قلب و تعلق روح تعبیر شده است و از ضد آن به فراق و حرمان تعبیر می شود.
و در تفسیر قد قامت الصلوة امیر (علیه السلام) روایت است: یعنی نزدیک شد وقت زیارت.
و در دعاها مکرراً وارد است: و لا تحرمنی النظر الی وجهک. و مرا محروم مگردان از نظر به سوی وجه خودت!
و در کلمات آن حضرت است: و لکن تراه القلوب بحقائق الایمان.
ولیکن او را می بینند دل های آدمیان به واسطه حقیقت های ایمان.
و در مناجات شعبانیه است: و ألحقنی بنور عزک الأبهج فأکون لک عارفاً. و مرا ملحق کن به نور عزتت که بهجت انگیزترین است تا اینکه عارف تو گردم!
و هم در آن مناجات است: و أنر أبصار قلوبنا بضیآء نظرها الیک حتی تخرق أبصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر أرواحنا معلقه بعز قدسک!
و دیدگان بصیرت دل های ما را به درخشش نظرتان به سویت نورانی نما تا آنکه چشمان دل هایمان حجاب های نور را پاره کند و به معدن عظمت واصل گردد و ارواح ما به مقام عز قدست بسته و پیوسته شود!
و در دعای کمیل (رحمه الله) عرض می کند: و هبنی صبرت علی عذابک فکیف أصبر علی فراقک؟! و مرا چنان پندار که قدرت صبر و شکیبایی بر عذابت را داشته باشم، پس چگونه می توانم بر فراقت شکیبا باشم؟!
مرد با فهم صافی از شبهات خارجیه بعد از ملاحظه این تعبیرات مختلفه قطع خواهد کرد بر اینکه مراد از لقای خداوند، لقای ثواب او که مثلاً بهشت رفتن و سیب خوردن و حورالعین دیدن نیست. چه مناسبت دارد این معنی با این تعبیرات؟!
مثلاً اگر لقای مطلق را کسی تواند به یک معنی دور از معانی لقاء حمل نماید، آخر، الفاظ دیگر را چه می کند؟ مثلاً نظر بر وجه را چه باید کرد؟! ألحقنی بنور عزک الأبهج فأکون لک عارفاً را چه بکنیم؟!أنر أبصار قلوبنا بضیآء نظرها الیک را هم می شود که بگوید: گلابی خوردن است؟!
و اگر کسی بگوید که: قبول دارم مراد از لقاءالله اینها نیست؛ لیکن مراد از لقای او، لقای اولیای او از انبیا و ائمه (علیهم السلام) است. برای ماها مثلاً کسی به صدر اعظم عرض بکند، تجوزاً می شود بگوید: به شاه عرض کردم. چنان چه در اخبار اطلاقوجه الله بر ائمه (علیهم السلام) و انبیا شذه است؛ مثلاً پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وجه خداست نسبت به ائمه (علیهم السلام) و ائمه (علیهم السلام) وجه خدا هستند نسبت به ماها.
جواب می گوییم:
اولاً اینکه این دعاها را انبیا و اولیا حتی نفس مقدس حضرت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) می خواندند و خود وجود مبارک آن حضرت که اسم اعظم و وجه خداست، پس او چه قصد می کرد؟!
مثلاً در خبر معراج که می فرماید: آن حضرت ذره ای از نور عظمت را دید از خود رفت، این را چه باید کرد؟!
وانگهی این معنی هم که بر بعضی از مقامات انبیا و ائمه (علیهم السلام) اطلاق می شود، بعد از این است که ایشان به درجه قرب رسیده باشند و فانی فی الله شده اند و به صفات الله متصف شده اند. آن وقت اطلاق وجه الله و جنب الله و اسم الله برای آنها جایز می شود. و قول به این معنی فی الحقیقه قبول مطلب خصم است نه رد.
طریق عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم سلام امروز پنجشنبه نوزدهم ذیقعده الحرام۱۴۳۹ ادامه موضوعات معرفی بزرگان.مزار
🌷سلام دوستان
شرح حال و سیره عرفانی بسیاری از
عرفا و بزرگان در کانال شرح داده شده است.
برای آشنایی با ادامه زندگانے و سیره عرفانی عارف بالله آیت الله بهاءالدینی رحمت الله علیه روی متن بالا ضربه بزنید
طریق عرفان
سلام. امروز جمعه شانزدهم رمضان المبارک۱۴۳۹ هجدهمین موضوع: نقش #خدمت_به_خلق در سیر الی الله
برای مشاهده هجدهمین نکته ازچهل نکته کلیدےسیر الی الله با عنوان نقش خدمت به خلق در سیر الی الله روی متن بالا ضربه بزنید.
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 استاد میرباقری | مسیر بهرهمندی از ماه رجب
🔍 بدون توجه به باطن ماه رجب، نمیتوانید بهره زیادی از آن ببرید.
🔍 باطن ماه رجب را از دعاها و زیارات این ماه بفهمید.
@mirbaqeri
@tareagheerfan
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم/ توصیه حاجآقا مجتبی تهرانی به استغفار زیاد در ماه رجب و خواندن دعاهای وارده.
@tareagheerfan👈
طریق عرفان
#لقاءالله 🔷این حقیر بی بضاعت می خواهم بعضی از آیات و اخبار وارده در این معنی را با تأویلات حضرات ذک
#لقاءالله
🔷حالا برادر من! اگر همت داری که از اهل معرفت شوی، و انسان بشوی، بشر روحانی باشی، سهیم و شریک ملائکه باشی، و رفیق انبیاء و اولیاء بوده باشی؛ کمر همت به میان زده از راه شریعت بیا یک مقدار از صفات حیوانات را از خود دور کن، و متخلق به اخلاق روحانیین باش؛ راضی به مقامات حیوانات و قانع به مرتبه جمادات نشو! حرکتی از این آب و گل به سوی وطن اصلی خود که از عوالم علیین و محل مقربین است بکن تا بالکشف و العیان به حقیقت این امر بزرگ نائل باشی و راه وصول به این کرامت عظمی معرفت نفس است، همت بکن بلکه نفس خود را بشناسی که شناختن او را شناختن خداوند جل جلاله است؛ چنانکه در روایت است که: من عرف نفسه فقد عرف ربه.(مصباح الشریعه باب۶۱)
کسی که خود را شناخت تحقیقاً پروردگارش را شناخته است.
اگرچه بعضی ها معنی این روایت را حمل بر تعلیق به محال کرده اند، غافل از اینکه همین معنی در اخبار دیگر صریح است در معنی اول.
چنانکه در مصباح الشریعه وارد است که سؤال کردند: مقصود از علمی که فرموده اند او را طلب نمایید اگرچه در چین باشد، کدام علم است؟! فرمودند: مراد معرفت نفس است که در اوست معرفت رب.(مصباح الشریعه)
و همچنین در خبر است که سؤال کردند از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم): کیف الطریق الی معرفه الرب؟! فرمودند: معرفه النفس!
و بالجمله؛ این را داشته باش که انسان انسانیتش به صورت نیست؛ چرا که صورت در در حمام هم می کشند و به جسمانیت هم نیست؛ چرا که حیوانات خبیثه هم جسم دارند و با شره طعام و جماع هم نیست؛ چرا که خرس و خنزیر هم شرهشان بیشتر از تو است و با غضب و قوه انتقام هم نیست، چرا که سگ و گرگ هم قوه غضبیه شان خیلی است. بلکه خاصه انسانیت که تو را انسان کند و در شرکاء دیگر یافت نشود، علم است و معرفت و اخلاق حسنه.
علم و معرفت حاصل نشود مگر به تحسین اخلاق، چنانچه می فرماید:
لیس العلم فی السماء لینزل الیکم و لا فی الأرض لیصعد لکم؛ بل مجبول فی قلوبکم. تخلقوا بأخلاق الروحانیین حتی یظهر لکم!
نیست علم در آسمان تا به سوی شما فرود آید و نیست در زمین تا برای شما بالا آید؛ بلکه علم در دل های خودتان سرشته و خمیر شده است. به اخلاق صاحبان روح و معنی متخلق گردید تا برای شما آشکار شود!
و تفصیل این اجمال آنکه: این انسان کذائی طرفه معجونی است که در او از همه عوامل امکان نمونه ای هست؛ بلکه از تمام صفات و اسماء الهی جل جلاله تأثیری در او موجود است. کتابی است که احسن الخالقین او را با دست خود نوشته است. و اوست مختصر از لوح محفوظ و اوست اکبر حجه الله. و اوست حامل امانت که سماوات و ارضین نتوانستند آن را حمل نمایند و به عبارت دیگر از عالم محسوسات و عالم مثال و عالم معقول هر سه عالم در انسان حظ وافری گذاشته اند.
و اگر انسان، عالمین حس و مثال خود را تابع عقلش نماید یعنی توجهش و همتش را به آن عالمش کند و قوه آن را به فعلیت بیاورد، سلطنت عالمی الشهاده و المثال بر او موهبت می شود. خلاصه به مقامی رسد که بر قلب احدی خطور نکرده از شرافت و لذت و بهجت و بهاء و معرفت حضرت حق تعالی. بلی آنچه اندر وهم ناید آن شود.
و اگر عقلش را تابع عالم حس و شهاده اش که عالم طبیعت و عالم سجین است نماید و منغمر در عالم طبیعت بشود و أخلد الی الأرض باشد، خدا می داند که بعد از مفارقت روحش از این بدن چه ابتلائی، و چه شقاوتی، و چه ظلمتی، و چه شدتی، به او خواهد رسید؛ لاسیما در قیامت کبری که یوم تبلی السرائر است.
و بالجمله؛ اگر انسان اخلاق خود را تزکیه نماید و اعمال و حرکت و سکون خود را به میزان شرع و عقل مطابق نماید - چون شرع و عقل مطابق اند - در اینکه انسان را امر می کنند که متصف به صفات و اخلاق روحانیین بشود و مراقب باشد که حرکات و سکونش موجب ترقی به عوالم علیین و مقام والای روحانیین بشود، بالجمله تحصیل معرفت بالله و ملائکته و کتبه و رسله و الیوم الآخرنماید بالمعرفه الوجدانیه؛ آن وقت موجودی می باشد انسانی روحانی، نه انسانی جسمانی.
به عبارت دیگر، صار موجوداً بما هو انسان دون أن یکون موجوداً بما هو حیوان.
و به عبارت دیگر، موجودی می شود از جهت انسانیتش؛ نه آنکه موجودی شود از جهت حیوانیتش.
چنانکه علم الهدی در غرر و درر از حضرت شاه ولایت پناه (علیه السلام) روایت فرموده، در جواب سؤال از عالم علوی که در آن روایت فرمودند:
خلق الانسان ذا نفس ناطقه، ان زکاها بالعلم و العمل فقد شابهت جواهر أوائل عللها، و اذا اعتدل مزاجها و فارقت الأضداد فقد شارک بها السبع الشداد.(شرح غرر و درر اقا جمال خوانساری)
و انسان را با نفس ناطقه آفرید که اگر آن نفس را با دو بال علم و عمل پاک و پاکیزه کند، پس آن نفس ناطقه با گوهرهای علت های نخستینش مشابه خواهد گشت، و اگر مزاجش را معتدل سازد و از صفات متضاده دوری جسته، طریق وسط و عدل را بپوید، پس با هفت آسمان مستحکم مشارکت خواهد نمود.