#تلنگر
☑️ای انسان...!!!
چـرا غم میخوری از بهر مُردن
مـگـر آنـهـا کـه غـم خـوردنـد نَـمُـردنـد
🔸بـرو از کـنج قـبرستان گـذر کُن
ببین آنان که مُردن با خود چه بُردند
✨ اللّه متعال میفرماید:
«هرکس مزه مرگ را میچشد»
(آل عمران/185)
رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) مــی فرمایـند:
✨«سه چیز، مُرده را همراهی می کند: خانواده،مال و عمل او.
دوتا از این ها باز می گردند و یکی با او می ماند؛
خانواده و مالش بر می گردند و عملش با او می ماند.
✨خوشا به حال آن!
مسلمانی که با پرونده ای پُر از اعمال صالح پروردگارش را ملاقات میکند.
#پدر
زبانحال دختر در سوگ پدر
پدر مرگ تو زد آتش به جانم
ز درد دوریت اندر فغانم
ز داغ مرگ تو ای لطف سرمد
نگر بر روزگار من چه آمد
به کنج غم ازین محنت غنودم
بوقت دادن جان من نبودم
دلم سوزد ازین اندوه و ماتم
که بی تو زندگی گشته جهنم
پدرجان دخترت یاری ندارد
به عالم یار و غمخواری ندارد
نشسستم گوشه ای غمگین و تنها
صدایی می کنم بازآ بابا
شده خاموش از غم اخترانت
یتیم و بی پدر شد دخترانت
بود دختر گل زیبای بابا
انیس و مونس شبهای بابا
به وقت روزگار سرد بابا
بود دختر شریک درد بابا
اگر بابا شود از غصه بیمار
به بالینش شود دختر پرستار
خدایا دختری تنها نباشد
به طول عمر بی بابا نباشد
چو آهن روی آتش می گدازد
ز داغ مرگ او جان می سپارد
پدرجان زنده ای اندر ضمیرم
دعا کن از غمت امشب بمیرم
برویم درگه امید بستی
ز داغ هجر پشتم را شکستی
کسی بعد از تو دیگر یاورم نیست
هنوزم مردن تو باورم نیست
می رسد روزی که ما هم از جهان خواهیم رفت
سوی ملک جاودان زین خاکدان خواهیم رفت
همچنان که آمدن در اختیار ما نبود
همچنان بی اختیار از این جهان خواهیم رفت
مهلت آمد و شد ما یک دو روزی بیش نیست
در بهاران آمدیم و در خزان خواهیم رفت
کاروان در کاروان رفتند از یاران ما
عاقبت ما هم پی این کاروان خواهیم رفت
بهر پاسخ دادن سود و زیان عمر خویش
پای میزان عدالت بی گمان خواهیم رفت
هست ما را این جهان "خسرو "سرای امتحان
چون به سر آید زمان امتحان خواهیم رفت
#پدر
سبک عجب رسمیه رسم زمونه
رحمی خدایارفت ازبرمن...نوردو چشم وتاج سرمن...آخرچه سازم..باورندارم...ازدیده پنهان شدپدرمن.... باباکجایی ازماجدایی.به دیدن ماچرانیایی.. برشام تارم همچون هلالی..دارم پدرجان دردل ملالی..طاقت ندارم ازاین غم تو..مانده به خانه جای توخالی..باباکجایی ازماجدایی ..به دیدن ماچرانیایی...درراه عشقت ازجان گذشتی..صدحیف وافسوس ازپانشستی..کارمن شده خون گر یه کردن..رفتی زدنیا پشتم شکستی..باباکجایی ازماجدایی..به دیدن ماچرانیایی...شدسایهء توکم ازسرما..بشکسته ازغم بال وپرما..بعدازتوخانه ماتمسرا شد..جزتونباشد کس یاور ما..باباکجایی ازماجدایی..به دیدن ماچرانیایی...روزوشب اندرهجرت اسیرم ..باباسراغت ازکه بگیرم ...طاقت ندارم بردوری تو...جاداردامشب ازغم بمیرم ...باباکجایی ازماجدایی..به دیدن ما چرانیایی..
✍یوسف پیری..
#سوگواری_بر_مرگ_برادر
برادر وقتی رفت جبهه لبش خندون بود
ولی پشته خندیدنش غمی پنهون بود
توی کولهاش چندتا گردو یه مشت کشمش داشت
توی چشماش دریای عشق و آرامش داشت
لباسش خاکی به پاش پوتین بود
یه سرو آزاد برادر این بود
برادر کوهه برادر دریاست
به قول مادر همیشه با ماست...
برادر وقتی برمیگشت تنش گل گون بود
لباسه خاکی پاره اش به رنگ خون بود
توی سینه اش جای قلبش یه مشت ترکش داشت
تو چشماش باز دریای عشق و آرامش داشت
تویه تابوتش یه تک پوتین بود
که اون جفتش توی میدون مین بود
برادر کوهه برادر دریاست
هنوزم با ماست هنوزم اینجاست
#سوگواری_بر_مرگ_برادر
ای برادر ای تمام هستی ام
ای برادر ای نگارمستیام
ای برادر ای كه هم مادر بدی و هم پدر
ای كه در عمرت بدی خونین جگر
از چه گویم از دلت یا از سرت
یا كه از درد تمام پیكرت
پیكرت ریش ریش شد ریش ریش شد
جان مولا جان من آتیش شد
ای برادر با رفتنت پشتم شكست
روح از تنت رفت و جانم ز تن برفت
ای برادر رفتی و تنها گذاشتی ما را
جان مولا این چه كاری بود ما را
این چه رسمی بود كرد با ما روزگار
پدر رفت و برادر هم برفت
پدر گر رفت برادر بود جایش
برادر رفت ولی هیچكس نیست جایش
#مناسب_در_مجالس_ختم_داغ_جوان_از_زبان_مادر_داغ_دیده
کجایی ای گل یاس سپیدم
کجایی ای امیدناامیدم
گل پژمرده ی باغ خزانی
چه سختیهابه پای توکشیدم
چرارفتی مراتنهانهادی
چرادرشهرغربت پانهادی
مگردیدی توازمابی وفایی
که رفتی داغ بردلهانهادی
به مهرخودمرامجنون نمودی جان مادر
به سازی دلربامجنون نموی
خزان آمدتوباعزم جدایی
سفرکردی مرامحزون نمودی جان مادر
#دشتی_خوانی
#پندیات
بشر گاهی ز کم ظرفی به خود مغرور میگردد
اسیر نفس هر جائی ز خالق. دور. میگردد
ندارد زره ایی انصاف هرکس عبد دنیا شد
بلی دلدادهٔ دنیا به خود محصور میگردد
گهی از فرط نادانی زند دم از خداوندی
که نمرود از خدا دور و ز باطن کور مي گردد
بترس از دوستی دنیا فریبت میدهد زآن رو
کجا دوستیِ گرگ و گوسِفَند مقدور مي گردد
به ابراهیم خطاب آمد ز دل بر کن ، عشق غیر
دو تا دوستی به یک سینه کجا میسور میگردد
یکی ضرب المثل آمد به یادم اندر این مبحث
اگر آشپز دو تا باشند غذایت شور. میگردد
مزن نیش سخن هرگز به این و آن ز من بشنو
که زهر حرف نیش دار بدتر از زنبور میگردد
محبت همچنان نور و صفا در خانه میباشد
محبت آن سرائی نیست ، شب دیجور میگردد
بنام عشق ای یاران سخن باید شنید و گفت
وگرنه با قصاوت کی دلی مسرور میگردد
مبادا رنجه سازی قلب دوستان و عزیزانت
دلی بشکست بدان دائم ز تو رنجور میگردد
سلیمان رفت و اسکندر نشد آب حیات نوشد
بدان آخر مسیر تو به سمت گور میگردد
همین جسمی بپروردی به ناز در مخمل نرمین
به زیر خاک قبرستان یقین مستور میگردد
(صفا) این کاروان مرگ برد یک یک مسافر را
رسد آن روز اجل بر بردنت مأمور میگردد
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
هدایت شده از ترحیم خوانی
"بزرگترین گروه ستایشگران اهل بیت علیهم السلام"
لینک گروه مذهبی :ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/501415957Cff052ccb5a
هدایت شده از کانال گلچین مولودی و عروسی مذهبی
گروه محبان اهل بیت ع(مداحی ومذهبی)
هر درخواستی مادحین عزیز داشته باشند روی گروه بنویسند
درخدمت هستیم
ایتا👇
http://eitaa.com/joinchat/2740453387Cca7ea66bc5