یکی از مسائلی که در مورد رابطه حرام آدم برای خودش جا بندازه اینه که یه عهدی با خودش و خدای خودش داشته باشه.
به خودش بگه: ❌من تا آخر زندگیم دور ارتباط با نامحرم یه خط قرمز بزرگ کشیدم...
در این زمینه حتی فکرش رو هم نمیکنم که بخوام با نامحرمی ارتباط بر قرار کنم خدایا من به عنوان بنده حقیرت ازت خاضعانه درخواست میکنم که دستم رو هیچ وقت رها نکنی...
ببینید ما باید نگاهمون رو به ارتباط با نامحرم درست کنیم خدا چرا برای آدم "زمینه ارتباط با نامحرم" رو فراهم میکنه؟!🤔
برای اینکه انسان بتونه رشد کنه و بالا بره
در واقع مواقعی که فرصت ارتباط با نامحرم پیش میاد یه فرصت برای کسب لذت نیست!
خدا اون موقعیت رو برات پیش نیاورده که تو دست درازی کنی و لذتی ببری! بلکه خداوند متعال در طول زندگی ده ها بار امکان ارتباط با نامحرم رو برات پیش میاره که "تو اتفاقا به این مدل از لذت دست نزنی" تا بتونی رشد کنی و بالا بری...
بنابراین اگه یه موقعی یه خانم یا آقای نامحرمی بهت پیام عاشقانه ای داد، فکر نکن که بله خوبه که موقعیتش جور شده یه لذتی ببرم!!!
نه بزرگوار! اتفاقا یه موقعیتی پیش اومده که تو بتونی بی خیال این لذت #سطحی بشی تا زمینه برای رسیدن به لذت های #عمیق فراهم بشه...
نگاهمون رو به ارتباط با نامحرم دقیق و عالمانه میکنیم...
واقعا اگه سیستم خدا اینجوری بود که وقتی بهش میگفتیم خدایا ببخشید!!
میگفت: متاسفم دیگه نمیتونم ببخشم...
چی کار میخواستیم بکنیم؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک جاهایی هست . . .
که جای ما الان، آنجا خالیست !
|کربلا... |
خون دل
اخرای بهار سال ۱۳۶۶ از فرمانده اتشبار۱۲۲ م م توپخانه درخواست ۲۴ ساعت مرخصی کوتاه مدت کردم و از پنج کیلومتری ابادان کنار جاده ی ماهشهر ابادان محل موضع اتشبار رفتم به خط مقدم جبهه ی ابادان ، دقیقا لب اروند رود و جلوی پالایشگاه نفت ابادان که از پسر عمو (اردشیر) و هم ولایتی دیگرم (لطف الله) دیدن کنم .مدتهایی در اتشبار مانده بودم و دلتنگ منطقه و زادگاه و اقوام و خانواده ام بودم .این دیدار میتوانست نقطه ی قوت و تقویت روحیه ای جدید و تازه ای برایم باشد .با تویتاهای نظامی(لنکروز) خودم را به خط مقدم جبهه ی خودی رساندم و ناگفته نماند گردان امام رضا که نیروهای کادر و فرماندهانش از شیر بچه های ممسنی بودند مامور نگهداری و نگهبانی از خط ابادان بودند و عملیات پدافندی داشتند در مقابل تهاجم دشمن بعثی .
پرسون به پرسون محل استقرار انهارا پیدا کردم و در حین گذشتن از خط پدافندی چندین گلوله ی خمپاره ی شصت زوزه کشان اطراف و اکناف خط به زمین میخورد و منفجر می شد .یکی از خمپاره ها نزدیکم اصابت کرد و نزدیک بود که نگذارد با هم ولایتی هایم دیدار کنم ، ولی خواست و مشیت خداوند چیز دیگری بود .بهر حال وارد سنگر استراحت شان شدم و حالی و احوالی و روبوسی ی مختصری انجام گرفت .ساعت پنج عصر بود که رسیدم به خط مقدم جبهه ی ابادان . نفهمیدم وقت چگونه سپری شد که با صدای اذان رادیو فهمیدم وقت نماز مغرب است .بعد از نماز وقت خوردن شام رسید .ان شب شام نیروهای گردان مستقر در خط ابادان و مجموعه واحدهای پشتیبانی اتش اب لوبیا بود .مقداری نان تنوری چند روز مانده هم داده بودند .لطف الله گفت این نانهای تنوری بد طعم و بد مزه شده اند ، باید مقداری از نان های محلی (نان تیری) نم کنیم و با اب لوبیا بخوریم . قریب ده عدد نان را اورد و گذاشت روی سفره و هی داشت یکی یکی با اب نمشان میکرد .زیر نور ضعیف فانوس صحنه ای را دیدیم که در نوع خود کم نظیر بود .
از بخت بد ما ماده موشی رفته بود لای نان های محلی ی اهدایی ی روی هم چیده شده بچه موش زائیده بود .از ظاهرشان معلوم بود که زایمان چند روزی بیش نیست که انجام گرفته است . مجددا برادر لطف الله کل سفره با متعلقاتش را جمع کرد و بیرون سنگر گداشت و ناچارا از همان نان تنوری ضخیم نصف و نیمه پخته ی اطرافش خمیری با اب لوبیای معروف (شام همیشگی) تناول کردیم . موش ها هم با دشمن بعثی هم قسم شده بودند و با رزمندگان دشمنی میکردند . این خاطره از هزاران خون دلهایی بود که رزمندگان خوردند و حتی خم به ابرو هم نیاوردند و مرد و مردانه در مقابل دشمن مقاومت کردند .
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم گرفته؛
درد فراق درد کمی نیست..
خدا کند که نگویند
آرزو به دلش ماند..
#آهکربلاء ..💔
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذٰا دَعٰاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ
ای کسی که دعای مضطر را اجابت میکند و گرفتاری را برطرف میسازد.
#حرممرامضطرکردهارباب..💔
امامحسین چشمش شماهارو گرفته...
..•🥀•
#حاجمهدیتوکلی
34.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝 یا خادم الحسین یا ناصر الحسین
🎤#حاج_مهدی_رسولی
▪️#امام_حسین
#خاطرات_شهدا
#خاطره ای_جالب_ از حاج_قاسم
💠جلسهای بود که احمد کاظمی، باقر قالیباف، قاسم سلیمانی و همه رفقا بودند. من دیدم که شهید کاظمی گفت گرسنهام چرا غذا نمیدهند، جلسه هم خیلی مهم بود، وقتی برای غذا رفتیم یک سفره رنگین انداخته بودند و مشخص بود ارتش سنگ تمام گذاشته است. این موضوع مربوط به اوج جنگ یعنی بین سالهای ۶۵-۶۴ است. من دیدم احمد کاظمی که از فرماندهان نیروی زمینی سپاه بود نشست و ظرفی کشید جلو، چند تکه نان و پنیر و سبزی گذاشت جلویش و خورد بعد هم چیز دیگری نخورد. گفتم این همه غذا هست چرا نمیخوری، احمد آقا گفت نه ما به این سفرهها عادت میکنیم بهتر است از خودمان مراقبت کنیم و از این تشریفات خالی باشیم. آن زمان بچهها خودشان را حفظ میکردند. این طرفتر آمدم. آقا رحیم را دیدم که ظرفش تمیز تمیز است و هیچ چیز استفاده نکرده، گفت دل درد داشتم نان خوردم و سیر شدم. بعدا از آقا رحیم پرسیدم چرا چیزی نخوردی گفت یاد بچههای خودمان در جنگ که میافتم شرفم اجازه نمیدهد.
💢 #ماجرای_دزدیده_شدن_حاج_قاسم
قاسم مجروح شده بود. برای درمان او را به مشهد فرستاده بودند. چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه سینهاش تا روی مثانهاش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت. ۴۶-۴۵ روز کسی نمیدانست قاسم سلیمانی زنده است یا شهید شده. در آن زمان هم فرمانده گردان بود که مجروح شد. بالاخره شهید موحدی کرمانی پسر همین آقای موحدی کرمانی قاسم را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه سوم یک بیمارستان در مشهد است. پزشک حاج قاسم از منافقین بود و میخواست حاج قاسم را بکشد، به همین دلیل شکم قاسم را باز گذاشته بود که منجر به عفونت شده بود. یک پرستار باشرف کرمانی به خاطر حس کرمانی و ناسیونالیستیاش قاسم را شب دزدیده بود، جایش را با دو مریض دیگر در یک طبقه دیگر عوض کرد و به دکتر گفته بود قاسم را از اینجا بردند. قاسم باز یک دوره دیگر از ناحیه دست مجروح شد تا میگفتند برو دکتر میترسید، تا میگفتند برو بیمارستان در میرفت. فضای ما در جنگ این بود. من از هویت ملی و اعتماد به نفسی صحبت میکنم که جنگ با خودش آورد و این ملت را آبدیده کرد.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹
🤫برای بستن دهان افرادی كه در زندگی شما مدام دخالت ميكنند بهترين پاسخ اين است:
- از پیشنهادتان ممنونم، بهش فكرميكنم
- ممنونم شاید حق با شما باشد
این یعنی پایان بحث ...
#السلام_ایها_غریب ❤
#سلام_امام_زمان
جانم فدای نام تو
يا صاحبالزمان
قربان آن مقام تو
يا صاحبالزمان
جان ميدهم بخاطر
يک لحظه ديدنت
دل عاشقٍ سلامِ تو
يا صاحبالزمان
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#حسین_جان🌷
گداے #عشق تو از هرڪسے ڪه پا بخورد
تورا ڪه داشتہ باشد غمِ چہ را بخورد
تمام دغدغہاش حسرٺ همین جملہسٺ
خداڪند ڪه مسیرم #اربعین بہ #ڪربلا بخورد
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌺