مولاجانم
🌱وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان
یعنی منم که زندهام از اشکهایتان...
🌱یک روز عاشقانه تو از راه میرسی
آن روز واجب است بمیرم برایتان...
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
دغدغهاش از شهادت، کار فرهنگی بود!
به مادرش میگفت: دعاکنید من موثر باشم
شهید شدم یا نشدم، مهم نیست!
هروقت هم که بحث شهادت میشد، میگفت
"افوض امری الی الله" هرچه خدا بخواهد..:)
#شهید_مصطفیصدرزاده
🍃 عطر خدا
عشقِ همراه صدق، وقتی که در وجود کسی تجلی مییابد، بوی تو را در شهر میپراکَند. هوای شهر نفسگیر شده آقا! جان مردم به خطر افتاده. معلوم است به اندازۀ نیاز، عاشق صادق تو در شهر نیست. برای نجات جان مردم، باید در راه رسیدن به عشق صادقانهات تلاش کنیم. بیشک این تلاش، واجب عینی اگر نباشد، واجب کفایی است. پس چرا این واجب الهی را فراموش کردهایم؟! خودت کمک کن تا این واجب فراموش شده را احیا کنیم.
شبت بخیر عطر خدا!
🌙✨
سلام امام زمانم💚
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ...
🥀سلام بر شما! که با آمدنت، مومنین سر از گریبان اندوه برمی آورند و عزتمند خواهند شد.
بیا ! ای عزت شیعه.
نسیمی می وزد و عطر حضرتی دارد
هوای چشم دلم عرض حاجتی دارد
سلام حضرت ارباب!آسمان هم گفت
سلامِ صبح به ارباب لذتی دارد.
اَلسَّلامُعَلَیْڪَیااَباعَبْدِاللَّهِ...
صبح تون حسینی 🌱
#حکایت
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
شخصی در یکی از مناطق کویری زندگی میکرد.
چاهی داشت پر از آب زلال زندگیش به راحتی میگذشت با وجود اینکه در همچین منطقه ای زندگی میکرد.
بقیه اهالی صحرا به علت کمبود آب همیشه دچار مشکل بودند اما او خیالش راحت بود که یک چاه آب خشک نشدنی دارد.
یک روز به صورت اتفاقی سنگ کوچکی از دستش داخل آب افتاد صدای سقوط سنگریزه برایش دلنشین بود اما میترسید که برای چاه آب مشکلی پیش بیاید.
چند روزی گذشت و دلش برای آن صدا تنگ شد از روی کنجکاوی اینبار خودش سنگ ریزه ای رو داخل چاه انداخت کم کم با صدای چاه انس گرفت و اطمینان داشت با این سنگ ریزه ها چاه به مشکلی بر نمیخورد.
مدتی گذشت و کار هر روزه مرد بازی با چاه بود تا اینکه سنگ ریزه های کوچک روی هم تلمبار شدند و چاه بسته شد.
دیگر نه صدایی از چاه شنیده میشد
و نه آبی در کار بود.
مطمئن باشید تکرار اشتباهات کوچک و
اصرار بر آنها به شکست بزرگی ختم خواهد شد
🍃
🌺🍃
🌿:☁️⃟؎•°
مهدی جانم
جانت سلامت آقای مهربانم
چقدر جهان بی تو نازیباست . . .
آرام زیبای من !
منتظر طلوع تواییم🌤
صبح یعنی :
چشمهان تو آنگاه که سرزمین جانها را نورباران میکنی . . .