🍃🌸🌻🌺🌻🌸🍃
السلام علیک یاصاحب الزمان"عج" ادرکنا و الحقنا بالمحبین و انصارک...🤲💐
💐 خجسته باد عید نور
🌱⃟🌟شب پانزده شعبان، نورٌ عَلي نور💐
كميل ميگويد: به اتفاق جمعي در مسجد بصره خدمت امام علي (علیه السلام ) نشسته بوديم. شخصي پرسيد:
منظور آيه «فيها يُفْرق كلّ امرٍ حكيم»[۱] كه در آن شب، هر امر حكيمي گشايش مييابد، چه شبي است؟
حضرت علی "ع" فرمودند: شب نيمه_شعبان ، قسم به كسي كه جان علي در دست اوست، كسي نيست مگر اينكه آنچه تا آخرسال از خير و شرّ بر او جاري ميشود در اين شب رقم ميخورد. بندهاي نيست كه آن را زنده نگهدارد و دعاي خضر را در آن بخواند، مگر آنكه به اجابت ميرسد.
كميل ميگويد: سپس به خانة حضرت علی"ع" رفتم و تقاضاي آموختن دعاي خضر را كردم. فرمودند: بنشين، وقتي اين دعا را حفظ كردي، درهر شب جمعه، يا يك بار در ماه، يا سالي يك بار، يا در عمرت يك بار بخوان كه از جانب خدا ياري خواهي شد و خدا رزقت را خواهد رساند و مشمول مغفرت او خواهي شد.[۲]
پس اولاً؛ ارزش شب نيمه شعبان از زمان اميرالمؤمنين(علیه السلام ) هم موردبحث بوده است و بايد ن شب را تجليل كرد. وبعد هم چنانچه ملاحظه ميكنيد، ميفرمايند اين شب شبي است كه خصوصيات خاص خود را دارد.
ثانياً؛ با تولدوجود مقدس حضرت وليعصر(عج) نورٌ علي نور شده و با نظر به مقام قدسي حضرت امام_زمان (عج) زمينة ارتباط با خداشديدتر گشته است و عملاً ميتوان ازبركات شب پانزده شعبان استفادة بيشتري كرد.
منبع و مستندات 👇
[۱] - سوره دخان، آيه 4.
[۲] - اقبال الاعمال، ص 220، في بعض ادعية النّصف مِنْ شعبان.
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای ویژه داریم
🍃💐🌻🌸🌻💐🍃
یک طنز بگذارم و بعد داستان شب🌸🙏😂
آقا این فضای مجازی یک محاسنی هم داره و همش بد نیست🥺🌸
بنده خدایی زنگمیزنه مخابرات و میگه تو رو خدا سرعت اینترنت رو خوب کنید
چند روز خانومم سرش از تو گوشی در آورده و کلافه هست
هی نگاه میکنه اینور میگه خونه نقاشی میخواد
نگاه میکنه اونور میگه مبلها را عوض کن
امروز برگشته و به من میگه تو چرا واسه من طلا نمیگیری😕😂😂😂😂😂😂😂😂😂
نت روان و فعال بود و اونم سرگرم حالا با این روند کندی و قطع و وصل نت ؛ سرش از گوشی آورده بیرون و وبال من شده😂😂😂😂😂😂😂
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۱۱۴ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🍂
🔻 گلستان یازدهم/ ۱۱۵
زهرا پناهی / شهید چیت سازیان
نوشته بهناز ضرابی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔸 آقا ناصر رو به من کرد و گفت: «حالا فرشته خانم بگو ببینم اوقور به خیر! از ما خسته شدهی؟ کسی چیزی گفته؟ رنجشی چیزی؟» به سرعت گفتم نه آقا نه به خدا چه رنجشی؟ چه ناراحتی ای؟
منصوره خانم به گریه افتاد.
- پس چرا میخوای بری؟
گفتم: «آخه زحمت بسه. من مزاحم شماها ام.»
به مادر نگاه کردم. مادر هم میخواد بره خونه شون. بابا و خواهرام تنهان. منصوره خانم محمد علی را بغل کرد و به سینه اش چسباند و با ناله گفت: «نوه قشنگ م کجا میخوای بری؟ امیر جان، دورت بگردم علی جان الهی قربانت برم امیر جان علی جان! کجا میخواین برین؟» آقا ناصر صدایش میلرزید، گفت نه بابا جان! از ای حرفا نزن ای حرفا مال غریبه هاست، تو دختر خودمانی، محمدعلی بچه خودمانه، مزاحم یعنی چی، اینجا خانه خودته.» و دستهایش را رو به آسمان گرفت و گفت خدایا شکرت، خدایا شکرت! اگه هر دو پسرم شهید شدن لیاقت داشتن و تو هم قبولشان کردی. خدایا شکرت که بچه هام مایه ننگ و سرافکندگیمان نشدن. خدایا شکرت که بچه هام مایه عزت و افتخارم شدن. خدایا هزار مرتبه شکر خوب دادی، صدهزار مرتبه شکر خوب گرفتی.» کمی بعد، آقا ناصر برای اینکه روحیه ها را عوض کند زد به دنده شوخی و گفت اصلا این بچه بردار .ببر. مُردیم از بس گریه نکرد و ور نزد. ناخنام سیاه شد از بس چنگولش گرفتم؛ بچه هم بچه های
سابق؛ ور میزدن، صداشان تا هفت خانه اطرف تر میرفت.» با حرفهای آقا ناصر و گریههای منصوره خانم ماندنی شدم، هر چند برای من هم دل کندن از آن اتاق سخت بود. هر روز دوست داشتم زودتر شب بشود و من و محمد علی توی اتاق علی آقا بخوابیم. اتاق طور عجیبی بود علی آقا را در آن اتاق احساس میکردم. در آن اتاق شب تا صبح خواب او را میدیدم. آن شب در آن اتاق ماندم و شبهای بعد.
محمد علی دوماهه شده بود. گاهی برای مهمانی چند روزی به خانه حاج صادق میرفتیم. گاهی هم به خانه مادرم. اما خانه اصلی ام خانه آقا ناصر بود.
حال منصوره خانم خوش نبود. کیست کلیه هایش بزرگتر و سیستم بدنش مختل شده بود. آقا ناصر تصمیم گرفت منصوره خانم را برای معالجه و مداوا مدتی به تهران ببرد. به همین دلیل بعد از دو ماه من و محمد علی به همراه چند ساک و چمدان راهی خانه مادر شدیم، اما همان موقع قرار گذاشتیم وقتی برگشتند چند روز اول هفته خانه مادر باشم و پنجشنبه و جمعه خانه آقا ناصر.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۱۱۵ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🍂
🔻 گلستان یازدهم/ ۱۱۶
زهرا پناهی / شهید چیت سازیان
نوشته بهناز ضرابی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔸 اوضاعم در خانه مادر تغییر کرد. تنهایی ام بیشتر شده بود. بابا هر صبح به مغازه اش می رفت. آرایشگر بود و آن وقتها چهارراه شریعتی همدان آرایشگاه دو هزارش معروف بود و مشتری های خاص و زیادی داشت. مادر هر صبح و عصر به کارگاه خیاطی میرفت که تعدادی از خانم ها در آنجا بدون مزد و فی سبیل الله برای رزمنده ها لباس و یونیفورم میدوختند. کارگاه طبقۀ دوم مغازه ای بود در خیابانباباطاهر؛ جنب مسجد میرزا داوود.
خواهرهایمهر دو دانش آموز بودند و به مدرسه میرفتند. به همین دلیل هر صبح خانه خالی میشد و من و محمدعلی تنها
می ماندیم. محمد علی بچهٔ ساکت و کم زحمتی بود.
آن روزها دوران سختی داشتم؛ دوران تنهایی، انزوا، و درون گرایی ام بود که اغلب با نوشتن خاطره یا به یاد آوردن خاطرات از روی تقویم سال ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ سپری می شد.
مادر تنها کسی بود که تلاش میکرد مرا از آن تنهایی بیرون بیاورد. اغلب به کارگاه میرفت، سری میزد و کارها را راست و ریس میکرد و زود بر میگشت. گاهی شیفتهای بعد از ظهرش را تعطیل میکرد. گاهی روضه میگرفت و گاهی مرا به روضه میبرد. گاهی پدر را خانه نشین میکرد و محمد علی را به او می سپرد و حتی شده نیم ساعتی با هم به خیابان میرفتیم. چیزی برایم میخرید و گشتی توی بازار میزدیم و بر میگشتیم. آخر هفته ها اغلب خانه منصوره خانم بودم. تنهایی و دلتنگی سخت ترین فصل زندگی ام بود. روزها به امید آمدن دوست یا همراهی چشم به در میدوختم. کمتر کسی می آمد. همه غرق در زندگی خودشان بودند. با شهادت علی آقا انگار من هم از خاطره ها رفته بودم. آن روزها و روزهای بعد سختیها و دشواری ها و ناگفتنیهای زیادی دارد که اگر عشق به امام و انقلاب و پایبندی به اصول و اهداف و اعتقاداتم نبود، شاید هرگز تاب نمی آوردم. من وارد برهه سختی از زندگی شده بودم و باید تصمیمهای بزرگتر و دشوارتری میگرفتم. اهداف و آرمانش رفته بود و من در پی کشف اهداف و آرمانهایم مانده بودم. سال بعد جنگ پایان یافت و رزمندگان و سربازان از مناطق جنگی به شهرها بازگشتند و به زندگی عادی خود مشغول شدند و
کم کم خیلی چیزها تغییر کرد. با تشویق و پیگیریهای مادرم در سال ۱۳۶۷ در هنرستان تهذیب رشته کودک یاری مشغول تحصیل شدم.
دوری از علی آقا شاید سخت ترین سالهای زندگی ام بود اما با وجود تقویم ها و خاطراتی که در آنها نوشته بودم عجیب با او زندگی میکردم و حضورش برایم قابل احساس بود. این تقویمها را هنوز هم دارم و با نگاه کردن به آنها با دو سه کلمه رمزی که به عنوان خاطره جلوی روزها نوشته ام همه خاطراتم از روز اول خواستگاری تا لحظه شهادت و بعد از آن
جلوی چشمم زنده میشود.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانِ ما فداے قلب او،
که او و قلبش، هر دو در
جانِ ما جاے دارند؛
#یَارَجَاءَفُؤادے
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
.
.
سجادهی نماز شب امشب رو با نام
آقا امام زمان عج
پهن میکنیم
و ثواب نماز امشب را به محضر مبارک ایشان تقدیم میکنیم... 💚
خدایا!
مارو هم جزء نماز شب خوان ها قرار بده🤲
خدایا
در دفـتر حـضور و غـیاب ، ضیافت امشب
حـضورمان را بـپذیر و جایگاهمان را در کلاس بـندگی ات در ردیـف بـهترین هـا قـرار ده 🤲
آمین یا رب العالمین
#شب_نیمه_شعبان🌸🎊
#ولادت_امام_زمان_عج 🌸🎊
🌹@tarigh3
از عارفے پرسیدند: از کجا بفهمیم
در خواب غفلتیم یا نه؟!!
او جواب داد:
اگر براے امام زمانت کارے مےکنے،
یه تبلیغے انجام میدهے
و خلاصه قدمے بر مےدارے...
و به ظهور آن حضرت کمک میکنے
بدان که بیدارے!
و اِلّا اگر مجتهد هم باشے در خواب غفلتی..!!😔
🌹@tarigh3
🌷🕊
فضیلت عجیب سه بار خواندن #سوره_یس در شب نیمه شعبان
آیت الله شیخ #جعفر_ناصری:
🌹در روايت دارد كه شب نيمه شعبان هر كسی سه سوره يس بخواند خدای متعال تا سال آينده او را در حفظ و حراست و نگهداری خودش بيمه میكند.
گويا برای سه #حاجت مهم هم میتوان خواند؛ چه خود انسان و چه خانواده انسان هر كدام میتوانند بخوانند.
🌹اين عمل شب نيمه شعبان است.
براي گشايش كار، امنيت خود انسان و برای جهات كاری و جهات روحی، همچنین برای خانواده انسان، مفید است.
🌹مرحوم آیت الله کشمیری قدس سره خيلی به خواندن سه سوره يس در شب نيمه شعبان سفارش می کردند.
#نیمه_شعبان 🌸🎊
#ولادت_امام_زمان_عج 🌸🎊
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
🍀از همین راه دور،
به نیت تعجیل فرج...
#نیمه_شعبان🌸
#امام_حسین_علیه_السلام
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
نام حسین ذکر شب زنده داری ماست..
در دیر و خراباتِ ما، اینگونه است مناجات:)
یاربِّ،خَلِّصْنِيقَلْبِيمِنْغَیرِأَبَاعَبْدِالله
خدایا
قلبمورهایی بده ازهمهبه جز
"حُـسِیـن"❤️🩹
.
Hegh Hegh Geryeham.mp3
6.19M
🍃🌸با نام و یاد خــــدا
🍃🌸می توان
🍃🌸بهترین روز را
🍃🌸برای خود رقم زد
🍃🌸پس با عشق
🍃🌸و ایمان قلــــبی بگوییم
🍃🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸🍃
♦️سلام امام زمانم❣
🔹والعصر قسم به عبور تک تک ثانیههای زندگی لحظهای بی حضور تو خسران محض است.🌺🌿
🔹میشود که با حضورت کمی تازه شویم؟
🌹@tarigh3
شاید که به پیکر جهان جان آمد
شاید که شب غصه به پایان آمد
آمـاده پــــی ظهـــور او باید شد
شاید که همین نیمۀ شعبــان آمد
#ولادت_امام_مهدی_عج_مبارک
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
ذکر علی الدّوام سلامٌ عَلَی الحُسین
دربین خاص و عام سلامٌ عَلَی الحُسین
گوئیم و گفته ایم در ایّام عمر خود
در مطلع و ختام سلامٌ عَلَی الحُسین
رفتند عاشقان و نرفتیم ما، ببر
فطرس زما سلام سلامٌ عَلَی الحُسین
صبحتون حسینی ♥️💫
🌹@tarigh3