خدایا نگاهت را از ما
و لحظه هایمان نگیر
نگاه تو یعنی نعمت
نگاه تو یعنی برکت
نگاه تو یعنی محبت
نگاه تو یعنی راستی و درستی
نگاه تو یعنی عاقبت بخیری
نگاه تو یعنی بی گناهی
🙏الهی کـه نگاه خـدا
همیشه روی زندگی تـون باشه
#خدا✨
🌹@tarigh3
آخر وصیت نامه اش نوشته بود:
وعده ی ما بهشت بعد روی بهشت را خط زدہ بود اصلاح کردہ بود :
وعده ی ما جَنَّتُ الْحُسِیْن علیه السلام
شهید حجت اسدی🕊🌹
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐
💠 شهید ابراهیم هادی:
📖مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند .
دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست #امام_حسین ، همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند....
📚 سلام بر ابراهیم
🌹@tarigh3
نماز در خلوت خاطره ای از" شهید محمد مهدی رضوان"
📌 هیچ وقت در جمع نماز نمی خواند،همیشه در تنهایی نماز می خواند.از ۷ سالگی یاد گرفت خواندن نماز و شروع کردن به روزه گرفتن.نماز و روزه قضا نداشت،حتی زمانی هم که بهش واجب نبود روزه هایش را کامل می گرفت.
🔸ازهمان بچگی عاشق هیئت و روضه و مکان های زیارتی بود.سه شنبه که می شد لحظه شماری می کرد برای رفتن قم و جمکران،روز آخر هم که در ماموریت زدنش ظهرش تو جمکران بودیم،شهادتش را از آقا قشنگ گرفت.
ادامه دارد...
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
نماز در خلوت خاطره ای از" شهید محمد مهدی رضوان" 📌 هیچ وقت در جمع نماز نمی خواند،همیشه در تنهایی نما
🔹شبهای جمعه یا شاه عبدالعظیم الحسنی(ع)بود یا کهف الشهدا.ایام شهادت و وفات که بود دیگه باید تو هیئت ها پیدایش می کردیم.
▪️شهید محمدمهدی رضوان می گفت: اگر چیزی رو میخواهی باید از در روضه هاشون بگیری.خیلی حال و هوای خوبی داشت یک جوان ۱۹ ساله ای که تمام لذت زندگیش به هیئت رفتن و ماموریت رفتن بود می گفت وقتی در ماموریت هستم تازه میفهمم زندگی یعنی چه و لذت می برم.
راوی:مادر شهید
#شهید_مدافع_امنیت
#شهید_محمدمهدی_رضوان
🌹@tarigh3
هر روز هم که علی (ع) را میدید باز دلتنگش
میشد. محمدِ مصطفی (ص) را میگویم.
حالا سه روز بود که علی (ع) را فرستاده بود
برای جنگ، و خبری از او نداشت. فرمود:
- هرکس از علی برایم خبری بیاورد،
یک حاجتش را برآورده میکنم.
سلمان برگ برنده داشت. خبر سلامتی را
خدمت رسول خدا (ص) داد حالا نوبتش
بود که درخواستش را بگوید.
سلمان زیرک بود رفت سراغ خود علی(ع)
و پرسید از پیامبر چه بخواهم؟
نزد پیامبر (ص) که برگشت درخواستش
این بود - سرّ و راز شب معراج را برایم بگویید.
پیامبر، سلمان را راهی قبرستان یهودیها کرد
تا ذکری را که یادش داده بود، بگوید و مردهای
زنده شود. قبرستان ساکت و مرموز بود سلمان
ذکر را گفت. قبری باز شد و مردی بیرون آمد.
سلمان مرد را نگاه میکرد. میدانست که مرد
خودش میداند باید چه بگوید. مرد ناراحت نبود.
آرام بود گفت: - من در خانواده ای یهودی به دنیا
آمدم. یهودی بودم و با همین دین هم مُردم.
اما الآن در برزخ از آتش در امانم.
سلمان شگفت زده پرسید - چرا؟ مرد گفت:
- من علی را دوست داشتم دوست داشتم
صورتش را نگاه کنم. کار هر روزم این بود
که بایستم کنار کوچه، در مسیر رفت و آمد علی.
در همان چند لحظه رد شدنش ببینمش..
📚 #پدر• نرجس شکوریان فرد
🌹@tarigh3
قربان! ایران گفته پاسخ دندانشکن به عصراعیل میده، حالا چکار کنیم؟
دوباره بحرانهای مختلف مثل #خاموشی برای مردم درست کنید.
بهشون بگید کمبود سوخت داریم؛
اما جمهوری اسلامی پولا و منابع شما رو میده فلسطین و لبنان.
.
#وعده_صادق ۳
#ایران_همدل
‹📓🖇›
•
میگفت:
˼توجھتبہهرچہباشد؛
قیمتتوهماناست!
اگرتوجھتبہخدا و
اهلبیتباشدقیمتیمیشوی . . .
حواستو،بہهرڪہرفت،توهمانے(:♥️˹
حاجاسماعیلدولابـے••🍂
•
#ڪلام_بزرگان
#ڪلام_بزرگان ••
#افسران_جنگ_نرم
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ🌹
🌹@tarigh3