eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
7.3هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
ان شالله نایب الزیاره همه همسنگران هستیم ان شالله واسطه بشن برا برات کربلامون.....😭
هر سوزنی که برای غیر خدا زدم، به دستم فرو رفت...! شیخ رجبعلی خیاط
حضرت ‏عباس علیه السلام به ما فهماند که؛ شرط سِقایت، تشنگی و شرط علمداری بی دستی است و با عافیت طلبی و ادعا نمی توان، ابالفضل شد...
دیدی گاهی وقتا گذشته هارو که مرور میکنی بعضی چیزا حالت رو خوب میکنه و بعضی چیزا بد! خدانکنه گذشته ات از حال امروزت بهتر بوده باشه این عقب نشینیه خیلی بده خیلی بد..
یک رنگ‌ باش ، یجور باش خوب باش اما فیلم بازی نکن کاری رو بکن که بهت میده جوری زندگی کن که خدا عاشقت بشه این لذت های فانی رو وللش بچسب به لذت های ابدی که تهش عزته نه ذلت مخلص باشه ، گمنام باش ، برای خدا و در راه رضای خدا کار کن🌷 ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 حالا اومدی!حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی 🏴 شهادت حضرت رقیه‎(سلام‌الله‌علیها) تسلیت😔
وای از آن دم که از سَرِ طفلی، دستِ یک مرد، روسری بکشد! وای از آن دم که بـر سَرِ بـابـا، دخـتـری دستِ مـادری بکشد!💔😔
تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی! آیت الله مجتهدی تهرانی رحمه الله:  یکی از رفقا نقل می کرد: در روز عرفه ای کربلا بودم، توی صحن نشسته بودم که یک عربی که با پای پیاده به کربلا آمده بود، پای مجروح و خونینش را بلند کرد و به زبان عربی با امام حسین علیه السلام صحبت می کرد، من از مسافری که عربی بلد بود پرسیدم: او به امام حسین چه می گوید؟! گفت : می گوید امام حسین من از راه دور آمدم و تو را پیدا کردم ، تو هم باید در روز قیامت و در صحرای محشر بگردی و مرا پیدا کنی ! خوش به حال این افراد، خوش به حال این عقیده ها، خدا کند ماهم مثل اینها چنین عقیده ای داشته باشیم.
خدایا به دل سوخته و شکسته دختر سیدالشهداء علیه السلام، مرا هم مضطر و منتظر امام زمانم قرار بده. ‏⁧
ای‌مهتاب شبهای الفت‌حسین ای مظلوم‌ ترین فریاد خسته، گلِ نازدانه پـدر و انیـس رنج های عمه ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا ، دست های کوچکت‌هنوز بوی نوازش‌های "پدر" را می داد و "نگاه" های معصوم و چشمان خسته‌ ات، نورامید به‌قلب عمه می‌تاباند رقیه صبور بمان بمان که بدون تو گلشن خزان دیده اهل بیت علیهم السلام ، دیگر بـوی "بهار" را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی وفرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده ی عمـه ، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد
گرچه "سه‌سال" بیشتر ندارد، اما صد سال "شکایت" از این اندک سال دارد؛ شکایت‏هایی که تاب باز گفتن‏شان را ندارد "بغض‏" ها روی هم جمع شده است و به یک‏ باره می‏خواهد فوران کند در میان خرابه‏ای در یک شهر بزرگ که مردمانش "یک روز" تمام را بر آنان سنگ زده‏اند و بر غم کاروان افزوده‏اند و سپس رفته‌اند تا که آسوده بخوابند ؛ اما آسودگی‏شان را صدای گریه‌ی کودک سه ساله برهم زد . و چقدر زود صدای گریه‏ اش خاموش شد ...