eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
656 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
7هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 کوتاه از زندگی امیر المومنین حضرت علی(ع) شهادت امام علی(ع) در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ قمری در مسجد کوفه در حال سجده، به دست ابن ملجم مرادی ضربت شمشیر خورد و دو روز بعد در ۲۱ رمضان به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد. ضربت خوردن علی بن ابی‌طالب، در شرایطی رخ داد که پس از جنگ نهروان، وی می‌کوشید مردم عراق را برای جنگ دوباره با معاویه بسیج کند، اما تنها تعداد اندکی حاضر به یاری او شدند. در این حال، معاویه با آگاهی از اوضاع عراق، به نواحی مختلف حکومت امام علی(ع) در جزیرة العرب و عراق حمله کرد. بنابر منابع تاریخی، سه تن از خوارج برای کشتن سه نفر یعنی امام علی(ع)، معاویه و عمرو بن عاص توافق کردند. ابن ملجم مرادی مامور قتل علی(ع) شد. امام اول شیعیان پس از شهادت، چنان‌که خود وصیت کرده بود، توسط امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، محمد بن حنفیه و با همراهی عبدالله بن جعفر، شبانه و مخفیانه در نجف کنونی(غریین در آن زمان) به خاک سپرده و قبرش مخفی شد. مخفی کردن قبر امام علی(ع) به دلیل جلوگیری از نبش قبر و بی‌حرمتی توسط بنی امیه و خوارج دانسته شده است. امام صادق(ع) در سال ۱۳۵ق، در زمان حکومت منصور عباسی، محل دفن امام علی(ع) را در نجف آشکار کرد.   بر اساس روایات، امام علی(ع) درباره چگونگی غسل، کفن، نماز و تدفین خود، سفارش‌هایی به فرزندانش کرد. او همچنین از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) خواست تا اگر بر اثر ضربت ابن ملجم درگذشت، برای قصاص تنها یک ضربت به او بزنند. علی بن ابی‌طالب(ع) همچنین ضمن تأکید بر توجه به قرآن، نماز، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد در راه خدا و خالی نگذاشتن خانه خدا، فرزندان خود را به ترس از خدا، نظم در کارها و آشتی با یکدیگر توصیه کرد و از آنها خواست به حقوق یتیمان و همسایگان توجه کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 ⃟❁ چقدر این کتاب شیرین است وقتی می خواهد بترساند می گوید از خدای رئوف بترس نه از خدای منتقم📍
اینکه ما تو زندگیمون برا همه چی وقت داریم اما یادمون نمیاد آخرین ختم قرآنمون کِی بوده، یه کمی غیر منطقی به نظر میاد!!! حتی شما دوست عزیز مذهبی... هیئتی... کارفرهنگی کن... خوره ی کتاب... طالب علم... دنبال روزی... و...
💠امام صادق(ع) می فرمایند: کـسی که مؤمـنی را دهد، کفـاره یک سال گنـاه او شمـرده می شود؛ و کـسی که دو را افـطاری دهد، بر خـداوند اسـت که او را وارد سـازد. 🔰 بزرگواران با هر توان مالی کمک کنید ها ماه رمضان داره تمام میشه .... برا سرازیری قبرمون چیزی داشته باشیم باقی صالحاتی ذخیره کنیم.......
🟣 عواقب قهر با همسر همه زوج ها اختلاف سلیقه دارند و این اختلاف سلیقه با مهارت گفت وگو به راحتی قابل برطرف شدن است. زوج ها باید در همان اوایل زندگی به شناخت کاملی از یکدیگر برسند و با استفاده از آن شناخت، مهارت گفت وگو با یکدیگر را به دست آورند. گاهی به دلیل ناتوانی در مدیریت تنشها و حل مسایل، نمی تواند راه حلی ارائه دهد. به همین دلیل با بروز مشکلات و در نهایت بحث و گفتگو، کار به قهر می کشد. درحالی که چنین رفتاری باعث گسسته شدن ارتباط ها و کاهش روابط عاطفی زوج می شود. معمولا افراد درونگرا که ارتباط کلامی شان ضعیف تر است، بیشتر قهر می کنند. قهرهای طولانی مـدت باعث سردی عاطفی و ایجاد شکاف عمیق در روابط اعضای خانواده می شود. آنچه نگرانی از قهر را دوچندان می کند، تاثیر آن بر تربیت و رفتار فرزندان است زیرا آنها بدون داشتن درک درست از تبعات و صدمه های قابل پیش بینی، قهر والدین را به عنوان یک الگو می پذیرند و در لحظات زندگی بارها و بارها آن را تکرار می کنند. اینکه چه کسی قهر می کند اهمیت ندارد زیرا قهر بر پیکره کل خانواده آسیب می رساند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ وکسانی که در راه خدا کشته شدن را مرده مپندار بلکه آنان زنده اند و نز د پروردگارشان روزی می خورند شهدا زنده اند...🍃
🍃 در مسجد و کعبه دنبال چه هستی!؟ اول ببین تو قلب کسی را نشکستی؟! 👌
🌸🍃 همه زن و شوهر ها با هم نظر دارن. ولی این باعث نمیشه که به خودشون اجازه بدن جلوی دیگران ولو نزدیک ترین افراد خانواده با هم بحث یا دعوا کنند. 🌸🍃 شما ممکنه یادتون بره ولی اون فرد هیچ وقت یادش نمیره. ✅بهتره وجهه اجتماعی خودتون رو حفظ کنین و برای اختلاف های بزرگ و حتی کوچیک جلوی دیگران بحث نکنین. ✅سعی کنین این عادت رو توی زندگیتون ایجاد کنین که که حرف زدن در مورد این جور مسائل رو به خلوت دو نفره ببرین
امشب بازم شهید دادیم امشب...😔 خوشا به سعادتتون...💔 یادتون نره پیش مولاعلی (علیه‌السلام)یادمون کنید...🍂 🌷یادشون‌باذکر
غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، ۲ روز پیش آسمانی شد 🔻سردار مدافع حرم «حاج‌مهدی نیساری» در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد. سردار نیساری فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهید حججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت. ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید‌ محسن‌ حججی بعد از شهادت حججی تا مدت‌ها، پیکر مطهرش در دست داعشی‌ها بود تا اینکه قرار شد حزب‌الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب‌الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب‌الله را آزاد کند. ✍به من گفتند: «می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟» می‌دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهم‌تر بود. قبول کردم. با یکی از بچه‌های سوری به‌نام حاج سعید از مقر حزب‌الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را می‌پایید. پیکری متلاشی و تکه‌تکه را نشانمان داد و گفت: «این همان جسدی است که دنبالش هستید!» میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: «من چه‌جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!» بی‌اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحه‌اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: «پست‌فطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست‌هاش؟!» حاج‌سعید حرف‌هایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، می‌گفت: «این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.» دوباره فریاد زدم: «کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را این‌جور قطعه قطعه کنید؟!» داعشی به زبان آمد و گفت: «تقصیر خودش بود. از بس حرصمون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام و نه حتی کوچک‌ترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می‌زد!» هرچه می‌کردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: «ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.» اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت: «فقط همین‌جا.» نمی‌دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش می‌خواست فریبمان بدهد. در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم: «بی‌بی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.» یک‌باره چشمم افتاد به تکه‌استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به‌هم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج‌سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حز‌ب‌الله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بی‌خبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب‌الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب‌الله، پیکر محسن را تحویل گرفته‌اند. به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی‌بی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد و گفت: «پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمده‌اند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.» من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می‌دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت: «از محسن خبر آوردی.» نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ گفتم: «حاج‌آقا، پیکر محسن مقر حزب‌الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.» گفت: «قَسَمَت می‌دم به بی‌بی که بگو.» التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست. دستش را انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت: «من محسنم رو به این بی‌بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضی‌ام.» وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: «حاج‌آقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی‌اکبر علیه‌السلام اربا اربا کردن.» هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: «بی‌بی، این هدیه رو قبول کن.» 😔
شاید ندونید یه عالم و دانشمند بزرگ شبیه اقای جوادی آملی برای چی داره اینطوری گریه میکنه! اسلامی که زن رو ریحانه و گل میدونه بایدم عالمش برای از دست دادن همسر و مونسش اینطوری اشک بریزه... خدایش بیامرزد
چی میشه که آدم از سیدالشهدا دور میشه؟! چی میشه آدم یهو ۱۸۰ درجه تغییر میکنه؟!
خب چی میشه؟! یه مقدار فیلتر شکن اذیت میکنه... گذشت زمان... رفیق... خانواده... دوست... خودت، خودت، خودت... تا شما خودت نخوای که چه جوری باشی هیچی نمیتونه روت تاثیر بذاره... محیط و خانواده و رفیق نه که تاثیر نذاره خیلی موثره ولی نه به اندازه خودت!
مردونه دلمون به چی خوشه؟! به دو رکعت نماز و روزه ای که اصلا معلوم نیست قبول میشه یا نه؟! چی داریم که بهش افتخار کنیم...؟! چی داریم که امام زمانمون بهمون افتخار کنه؟! چی داریم که امیرالمومنین بهمون افتخار کنه بگه این شیعه ی منه...
دو دوتا چهارتای ما با خدا فرق داره... هرکس فقط خودش میدونه و خدای خودش... سرمایه ماها سیدالشهداست... ما ابی عبدالله رو داریم که هرکی با این آقا باشه و بمونه هم دنیارو میده بهش هم آخرتو... از سیدالشهدا بالاتر میخوای؟!
نه لازمه گریه کنید نه لازمه به پهنای صورت اشک بریزید فقط دقت کنید ببینید چی داره تو مناجاتش میگه... دل بدید همین...
داخل مناجاتی که فرستادم حاج مهدی رسولی میگه: به خدا انقده درهای بسته رو با اشک چشم یه عده باز کردن...
هیچ کس نمیتونه تو رو به اندازه ی اون کسی که براش گریه کردی دوستت داشته باشه...!!
کارهایشان را از شرمساری از مردم پنهان میکنند ولی از خدا نه...!! بنده ی من انگار بیشتر از من از مردم میترسی و خجالت میکشی...!! از‌ خدا هم به اندازه مردم حساب ببریم... النساء/۱۰۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعوت زیبای آقای یراق بافان برای رهبر عزیزمان جهت آغاز سخنرانی 🥰
‌«یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیکَ أَمَلاً طَوِیلاً کَثِیراً.»‌‌‌ خدایا ما رو تو خیلی حساب کردیم. طاعاتتون قبول ❤️
✨خدا زیر قولش نمیزنه
تو برای عطر زدن به کسی نگاه نمیکنی!! اصلا برات مهم نیست دیگران عطر میزنن یا نه! خوب شدن هم مثل عطر زدنه، چی کار داری دیگران خوبن یا نه؟! خوبی میکنن یا نه؟! این حرف و نصیحت خداست: عَلَیکُم أنفُسَکُم حواستان به خودتان باشد
حواست باشه، حواسشون به ما هست...! الَم یَعلَم بِان الله یَری آیا نمی دانید که خداوند می بینید؟! داره نگاهمون میکنه
‏امیدوام هیچوقت برای گفتن جمله دلم برات تنگ شده، مجبور نشین با خودتون کلنجار برید که بهش بگم يا نه ...
چه کسی بنده ی مرا از من دور کرده؟! ای بندگان من که بر خود ظلم (گناه) کردید از رحمتم مأیوس نشوید، همانا تمام گناهتان را میبخشم، که او بسیار بخشنده است...!! تمام گناهتان را میبخشم فقط بگو زمر/۵۳
🌹شبیه مداد باشیم 🌴پیرمردی بود که هرگز خودکار به دست نمی‌گرفت و همیشه با مداد می‌نوشت. روزی نوه‌اش پرسید: چرا تا این اندازه، مداد را دوست دارید؟ پدر‌بزرگ گفت: سه ویژگی در مداد هست که در خودکار نیست. 1⃣ مداد این فرصت را می‌دهد که اگر اشتباه نوشتی و به اشتباه خود پی ‌بردی، زود با پاک‌کن آن را پاک کنی. 🔸خدا هم به انسان فرصت می‌دهد که اگر اشتباهی کرد، سریع توبه کند تا گناهش پاک شود. 2⃣ در زیبا نوشتن مداد، هرگز نوع و رنگ و زیبایی چوب نقشی ندارد و مهم مغزی است که درون مداد است. 🔸برای خدا هم، زیبایی و رنگ و نوع پوست انسان مهم نیست، زیبایی درون انسان مهم است. 3⃣ یک خودکار، شاید جوهر داخل لوله‌اش خشک شود و تو را گول بزند و در زمان نیازت ننویسد. ولی مداد، مغزش خشک نمی‌شود و هرگز تو را فریب نمی‌دهد و تو را در روزهای سخت، تنها نمی‌گذارد. 🔸اگر با خدا روراست باشی، خدا نیز با تو روراست است و هرگز در سختی‌ها و مشکلات تو را تنها نمی‌گذارد.