eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
658 دنبال‌کننده
13هزار عکس
6.5هزار ویدیو
46 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺اگر بخاطر استفاده ی بیش از حد از رسانه ((مخصوصا موبایل و فضای مجازی)) از وقت بودن خندیدن شوخی کردن وبازی کردن با بچه ها یا اطرافیان مون ،میزنیم بازخواست خواهیم شد چون روی کیفیت ✅ مادربودن مون ✅همسربودن مون ✅فرزندبودن مون ✅خواهربودن مون تاثیر میذاره . 🌼گوشی ما می تونه دانشگاه خودسازی و رشد ما باشه 🌼گوشی ما میتونه لبه ی پرتگاه مون باشه انتخاب ش با خودمونه 🍃🌺🍃🌼
شہید ماه تولدت ڪیہ؟؟!!! برا همــون 5 تا صلوات هدیه کن☺️ : شہید روح اللّه قربانے : شہید ابراهیم هادی : شہید مصطفے صدرزاده :شہید حمید سیاهڪالی : شہید مهدے زین الدین : شہید جهاد مغنیہ : شہید وحید زمانے : شہید محمد حسین محمد خانے : شہید محمد ابراهیم همت : شہید محسن حججی : شہید قاسم سلیمانی : شہید مجید قربانخانی 🌱 🌹
🌙 را خیلی‌ دوست‌ داشت‌ میگفت: هرچه‌ در‌ماه‌ رمضان‌ گیرمان‌ می‌آید به‌ برکت‌ ماه‌ رجب‌ است... سالها‌ بود‌ ماه‌ رجب‌ را‌توی‌ منطقه‌ بود همیشه‌ شب‌ اول‌ رجب‌ منتظرش‌ بودم‌ می‌دانستم‌ هرطور‌ شده‌ تلفن‌ پیدا‌ میکند زنگ‌ می‌زند‌ به‌ خانه‌ و می‌گوید: این‌الرجبیون؟آخرش‌ هم‌ توی‌ همین‌ماه‌ شهید‌ شد! 🌷
روزی چند بار استغفار میکنی..؟ اونم تو ماهِ عزیزِ ...! امام زمان،تو روزهای عادی هم از جانب تو ، بارها به‌درگاهِ خدا استغفار میکنه... ما مدیونیم رفیق، میفهمی؟ پس‌وظیمون‌،ترکِ‌گنـــآهه....! ″:)♥️
رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ قصص/۲۴ پروردگارا من به هر خیری که به سویم بفرستی، سخت نیازمندم. برای آرامش کافیست به خیرخواهی خدا ایمان داشته باشی و به جای گِله، برای آرامشِ دل دیگری دعا کنی. 🍃
اگر دستی دستی خودمونو در معرض تهمت قرار دادیم، دیگه نباید از دیگران گله کنیم ❌ با گناهکاری که علنا گناه می‌کنه نشست و برخاست نکنیم. هم ممکنه ازش تأثیر بگیریم. هم بد نام می‌شیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یگان های مهندسی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حال اعزام به مناطق زلزله زده حلب سوریه.. و حضور خود حاج اسماعیل در مناطق زلزله زده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارخانه پهپادسازی آمریکایی ها در لتونی طعمه حریق شد.. واقعا.. خیلی ناراحت شدم😁😁 به ما چه.. هر کی آتیش زده بره خاموش کنه😜😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاه کلید عاقبت‌ بخیری.. استاد عالی🌹 ان شاالله که عاقبت همتون بخیر باشه.. یاعلی مدد
سهم هر انقلابی و دوستدار ایران: یاری رساندن در انتشار وسیع این پویش در فضای حقیقی و مجازی ❤️🇮🇷❤️
بیاید از این به بعد اگه همسرتون بداخلاقی کرد شما مثل او نشید اگه او فحش داد و بد دهنی کرد شما سکوت کنید فقط اگه بی محلی کرد بی توجهی کرد کم محبتی کرد شما محبت کنید شما توجه کنید....... یک ماه بدون منت فقط برای خودتون خوب بشید ...... مطمئنم نتیجش و خواهید دید........ خوب شدنی که به خاطر بقیه باشه ارزش نداره رفیق من........
{پارت دوم} تا ریخت وقیافش را دیدم از ترس خشکم زد،سر و پایش کثیف و خاکی بود، فهمیدم باز تصادف کرده! زانو های شلوارش پاره شده بود و رد کشیده شدن اسفالت پشت استین کاپشنش مشخص بود، رنگ به صورتم نمونده بود، همون جا جلوی در بی حال شدم، طاقت نداشتم حمید را این مدلی ببینم، دلداریم داد و گفت :«نگران نباش ،باور کن چیزی نشده،ببین خودم با پای خودم اومدم خونه، همه چیز به خیر گذشت» ولی من باور نمیکردم، سوال پیچش کردم تا بفهمم چه اتفاقی رخ داده، پرسیدم :« کجا تصادف کردی حمید؟ درست بگو بینم چی شده؟ باید بریم بیمارستان از سر و پاهات عکس بگیریم». حمید در حالی که لیوان اب را سر میکشید گفت:« با اقا میثم و اقا نبی الله سوار موتور می امدیم که وسط غیاث اباد یک ماشین به ما زد سه نفری پرت شدیم وسط خیابون، شانس اوردیم من کلاه داشتم». زخم های سطحی برداشته بود؛ از سیر تا پیاز قصه رو تعریف کرد که چجوری شد؛ کجا زمین خوردن؛بقیه حالشون خوبه یا ن . اینطور چیزهارو از من پنهان نمیکرد.من هم فقط غر میزدم:« چرا راننده اون ماشین این طور رانندگی می کرده؟ تو چرا حواست نبوده؟» این اولین باری نبود که حمید تصادف میکرد؛ چندین بار با همین وضع به خونه اومده بود اما هردفعه مثل بار قبل که خونین و مالین با لباس پاره میدیدمش,دست و پایم رو گم میکردم و توان انجام هیچ کاری را نداشتم . مخصوصا یک بار که شبانه از سنبل اباد در حال برگشت به قزوین بود موتور حمید به یک نیسان خورده بود,شدت تصادف به حدی بود ک حمید با موتور وسط جاده پرت شده بود. هردوطرف جاده الموت دره های وحشتناکی دارد,شانسی ک اوردیم این بود که ..
🔴 🔶و چه بسیار شده که ما اهل دیاری را که به هوس‌رانی و خوش گذرانی پرداختند هلاک کردیم، و این خانه‌های (ویران) آنهاست که بعد از آنها جز عده قلیلی در آن دیار سکونت نیافت و تنها ما وارث (دیار آنها) بودیم.(قصص۵۸) 🔸 🖋نمیخواهم بگویَم این زلزله عذاب خداست و حتی نمیگویَم که نیست(الله اعلم) اینجا میخواهم بگویَم با کنار هم قرار دادن این تصاویر و آیات میتوانیم نسبت به اینکه خداوند متعال قادر بر هرکاری است همچنین قریه ها و آبادی هایی که در قرآن سخن از هلاک آنان به میان آمده است را پیدا کنیم.
.•°💚💫!' هࢪدࢪےبستہْ‌شود‌ جُز‌در‌پٌࢪفیض‌حسین این‌دࢪخانہ‌عشق‌اَست‌ ڪہ‌با‌زاستِ‌هَنوز... 💭⃟⃟❤️¦⇢
العبدالعاصی: دستورهای_طلایی✨ مرحوم حاج اسماعیل دولابی می‌گفتن؛ 💞حقِّ رفیق مؤمنت بر تو این است که تو برای او نمایی و او هم برای تو. ✅ ما باید بار گناه رفقایمان و دوستانمان را تحمّل کنیم و در درگاه حق‌‎تعالی برای آنها شفاعت و عذرخواهی کنیم. همان‎گونه که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم برای گناه امّت استغفار می‎نمود. 🔚برای گناهان دوستانتان روزی هفتاد بار استغفار کنید و الاّ راهتان مسدود خواهد بود. 🌼وقتی استغفار کنی، دورت خلوت می‎شود، آن‎گاه علی علیه السّلام در کنارت می‎نشیند. یکی از دو امان الهی است... 📚 مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خـدایا مرا به خـاطـر گـناهـانی ك در طـول روز با هـزاران قـدرت عقل توجیـهشـان میکـنم بـبـخـش . . ! •🌼•
4_5879778243602551791.mp3
2.97M
🎙 ...✋ ⃣ 😭😭😭 أللَّھُمَ؏َـجِّلْ‌لِوَلیِڪَ‌ألْفَـــــــــرَج💚
حَاشَا لِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ تُخَيِّبَنِی .. از کرامت تو به دور است كه محرومم كنی ..💔
خدایا زلزله را در باطن ما قراربده، تا فرو بریزد آنچه که ما را نسبت به تو مغرور داشته... 🍃
نثار روان پاک شهید مدافع حرم ♡سجاد عفتی♡ شاخه‌ هایی از گل صلوات اهدا می کنیم 🌷🌷 ☆اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☆
خاطره ای از زبان همرزم شهید سجاد عفتی🌹 چند روز قبل از شهادت ابراهیم (نام جهادی سجاد عفتی)  تو منطقه حلب روستای خان طومان درگیری بین ما و نیروهای داعش خیلی شدید بود ، پشت دیوار کمین کرده بودیم از در و دیوار تیر به سمتمون میومد که متوجه شدم ی موتور سوار از جاده اصلی داره بسمتمون میاد که نیروهای تکفیری به سمتش تیر شلیک میکردن ،یکم که دقت کردم دیدم ابراهیمه ، اومد سمتمون برگشتم بهش گفتم پسر خوب این چکاریه نمیگی میزننت ، آروم زیر لب خندید گفت :اگه قسمتم باشه بهم میخوره ، دیدم حال و روزش زیاد خوب نیست ،بهش گفتم چرا انقدر بهم ریخته ای ، یهو زد زیر گریه ، گفتم چی شده ، گفت همین الان مقدار زیادی مواد غذایی بهم برسون ، گفتم خب بگو چی شده ، برگشت گفت داشتم تو مسیر میومدم که ی پدر دختر و که روستاشون تازه از محاصره داعش در اومده بود ، دیدم دخترش داره گریه میکنه ،از پدرش پرسیدم چی شده (پدرش دست و پا شکسته ایرانی بلد بود)  ، گفت روستامون چند روزه از محاصره داعش در اومده و خونواده و زندگیمون همه از بین رفتن مردم اون روستا بیشتر از چند روز میشه که غذا نخوردن ... ابراهیم همینطور گریه میکردو تعریف میکرد ،برگشت بهم گفت هر جور شده بهم غذا برسون بهشون کمک کنم .برگشتم بهش گفتم درسته اونجا از محاصره در اومده ولی هنوز زیر آتیش دشمنه نمیشه با ماشین رفت اونجا ،بهم گفت تو به من ماشین و غذا برسون باقیش با من .هوا کم کم داشت تاریک میشد  درگیریمون کمتر شده بود ، ترک موتورش نشستم برگشتیم عقب ، ماشینو برداشتم رفتیم در انبار ، پشت ماشینو پر کردیم مواد غذایی و به سمت روستا رفتیم و مواد غذایی و تو روستا پخش کردیم . دیگه هر شب کارش شده بود این با بچه ها سهمیه غذاشونو نصف میکردن و شب به شب میبرد تو روستا پخش میکرد . چند روز بعد تو درگیری به درجه شهادت نائل گردید ، وقتی پیکر مبارکشو آوردیم عقب بچه ها دورش جمع شدن گریه میکردن و میگفتن ابراهیم ی یادگاری و ی رسم خوب برامون گذاشت . از همون شب بچه ها بخاطر اینکه یاد ابراهیم و زنده نگه دارن به هم قول دادن که به یاد ابراهیم هر شب مقداری از سهمیه مواد غذایی خودشونو تو مناطق محروم پخش کنن.         برای شادی روح این شهید بزرگوار ، صلوات❤️