#پندشهدا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یڪبارڪہ‌جلوے دوستانم‌ قیافہ‌ گرفتہ‌بودم‌😌 ابراهیم‌ڪنارم‌آمد وآرام‌گفت: نعمتے‌ڪہ‌خداوند‌بہ‌تو‌ داده‌بہ‌رخ‌دیگران‌نڪش..! 🌹‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شَھیـد ابـراهـیـم‌هــادی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

°•🌱| پسرم‌و عزیز دلم امیر حسین جانم، بابایی من : خیلی دوستت دارم زیبایی نگاهت و چشمانت هیچ گاه فراموشم نمی شود. پسرم بابا رفت که حضرت زینب(س) تنها نماند. خانم زینب(س) در کربلا تنها ماند و در کربلا ماها نبودیم ولی حالا چی، اکنون کربلای دیگر آغاز شده اگر من باز جا بمانم در آن روز حساب در برابر مولایم و پروردگارم و معبودم چگونه سر بالا بگیرم، آن هم با دستی خالی و بی توشه … (فرازی از وصیت‌نامه 🌺شهید مدافع حرم محمد اتابه ) .

خاطره خنده دار شهید ابراهیم هادی بسم رب الشهدا و الصدیقین: در منطقه المهدی در همان روزهای اول جنگ،پنج جوان به گروه ما ملحق شدند. آنها از یک روستا با هم به جبهه آماده بودند.چند روزی گذشت.دیدم اینها اهل نماز نیستند! تا اینکه یک روز با آنها صحبت کردم.بندگان خدا آدم های خیلی ساده ای بودند... آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند.فقط به خاطر علاقه به امام آماده بودند جبهه... از طرفی خودشان هم دوست داشتند که نماز را یاد بگیرند. من هم بعد از یاد دادن وضو،یکی از بچه ها را صدا زدم و گفتم:این آقا پیش نماز شما،هر کاری کرد شما هم انجام بدید. من هم کنار شما می ایستم و بلند بلند ذکرهای نماز را تکرار می کنم تا یاد بگیرید. ابراهیم به اینجا که رسید دیگر نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد.چند دقیقه بعد ادامه داد: در رکعت اول وسط خواندن حمد،امام جماعت شروع کرد سرش را خاراندن،یکدفعه دیدم آن پنج نفر شروع کردند به خاراندن سر!!😁 خیلی خنده ام گرفته بود اما خودم را کنترل می کردم. اما در سجده وقتی امام جماعت بلند شد مُهر به پیشانیش چسبیده بود و افتاد. پیش نماز به سمت چپ خم شد که مهرش را بردارد. یکدفعه دیدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز کردند.😂 اینجا بود که دیگر نتوانستم تحمل کنم و زدم زیر خنده

🔸اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای … پس نیکی را بکار بالای هر زمینی… و زیر هر آسمانی….برای هر کسی... تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند اثر زیبا باقی می ماند حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد....🌸🍃

'♥️𖥸 ჻ خدا میداند در دفتر امام زمان(عجل الله) جزو چه کسانی هستیم؟! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز(دوشنبه، پنجشنبه) به او عرضه میشود، همین قدر می دانیم آن طوری که باید باشیم، نیستیم .. #آیت‌اللّٰه‌بهجت(ره) 🌱 تعجیـل‌در‌ظهـور #امام_زمان صلـوات .

فردی از کشاورزی پرسید: آیا گندم کاشته‌ای؟ کشاورز جواب داد: نه، ترسیدم باران نبارد. مرد پرسید: پس ذرت کاشته‌ای؟ کشاورز گفت: نه، ترسیدم ذرت‌ها را آفت بزند مرد پرسید: پس چه چیزی کاشته‌ای؟! کشاورز گفت: هیچ‌چيز، خیالم راحت است! 👈همیشه بازنده‌ترین افراد در زندگی، کسانی هستند که از ترس هرگز به هیچ کاری دست نمی‌زنند...

در زندگی شطرنج باز باش نه قمارباز. دو بار فرصت زندگی نداری که ریسک کنی. خداوند مهربان برای هر کسی در هر کاری سه فرصت قرار داده است. برای سرمایه‌دار شدن، برای ازدواج، برای دوستیابی، برای رشد و .‌‌.‌. . از دست بدهی جای گلایه نیست. برای پیدا کردن یک همراه، یک همراز یا یک همسر سه فرصت داری. فرصت‌ها از کنارت می‌گذرد و تو غافلی. دوره ی عمر انسانی پر از نسیم هایی است که بایستی خودت را به آنها عرضه کنی. اگر زیر پتو ماندی و به کوچه نیامدی چه جای گلایه! برخیز، از چهاردیواری بیرون بیا و لطافت نسیم را حس کن. شاید کسی که از کنارت گذشت همانی بود که می‌شد حال دلت را خوب کند و تو حواست نیست. حواست هست؟! کائنات می‌خواهند تو خوشبختی را با همه‌ی وجودت حس کنی. ظرف وجودت را بسط بده. بزرگ شو. جذاب شو تا نعمت‌های الهی را به سمت خودت بکشانی. چه جای شکوائیه از هستی وقتی همانی نیستی که هستی از تو انتظار دارد، وقتی بوسه ی خدا را حس نمی‌کنی. تاکنون فکر کردی آن‌کس که بر ویلچر نشسته شاید نیمه‌ی گم‌شده ات باشد که دنبالت گشته و اینک خسته و نزار نشسته است. تاکنون فکر کردی قاصدک که روی زمین جلوی پایت نشسته چه مسافتی را برای دیدنت طیّ کرده است. از پنجره‌ای که ایستاده‌ای چند قدم این طرف بیا و چند دقیقه هم که شده از پنجره‌ای که برایت گشوده ام زندگی را بنگر. آنگاه به زندگی لبخند خواهی زد.

حواست هست؟ به دل دیگران حواست هست؟ حواست هست کائنات امان نمی‌دهد خطا کنی؟ هنوز شب نشده پاسخ رفتار خوب یا بد تو را به خودت برمی‌گرداند. باورش داشته باشی یا نه، اثری در این روند ندارد. حواست به جملاتی که خلق می‌کنی هست؟ جملات زاییده ی اندیشه ی توست. تا اندیشه ات را همگام با موسیقی هستی نکنی دچار خواهی ماند، دچار دلتنگی، دلواپسی، تنهایی، دلخوری، کم‌خوابی و اضطراب. جای شگفتی است اگر بگویم برای آنکه اندیشه ات اصلاح شود، باید جملات بایسته را برگزینی. پدر پیرم می‌گفت: جوان که بودیم خودم شاهد جریانی عجیب بودم. همسایه ام در زمین کشاورزی پیاز کاشت و محصولی ریزی نصیبش شد. یکی از پیازها را به سمت آسمان پرتاب کرد و گفت خدا! این هم شد پیاز؟! نمی خوامش. پدرم قسم می‌خورد تا هفت سال پیاز می کاشت و زمین چیزی به او پس نمی‌داد. جمله‌ها دارایی ماست و ما آفریننده ی معانی هستیم. بیا معانی زیبا خلق کنیم و ثمره اش را ساعتی نشده دشت کنیم. مهم نیست دیگری را دوست داری یا نه. مهم این است که تو دوست‌داشتنی و محشر باشی.

بانویی برای مشاوره آمده بود. پرسیدم: هر دستوری بدهم انجامش خواهی داد. گفت: اگر مرا به نشاط سابق برگرداند و زندگی ام با شوهرم را سامان بدهد، انجامش می‌دهم. بدون تردید. گفتم: روزی سه بار دراز،نشست برو و تعدادش را هر روز اضافه کن: پنج تا، ده تا، سی تا، تا صدتا. روزی دو بار به همان تعداد. قبوله؟ کمی تردید کرد و گفت تا صدتا سخته ولی تلاشم رو می‌کنم. فقط می‌خواهم بدانم چه ربطی به دعوای زن و شوهری ام دارد؟ پاسخ دادم: ربطش به نسخه ی بعدی است: نمی‌خواهد این کار را بکنی. می‌دانم نمی‌توانی. به جایش روزی یک بار وضو بگیر دو رکعت نماز بخوان. بخوان و یک هفته نشده معجزه اش را ببین. فقط دو رکعت! به امتحانش می‌ارزد. نه؟

إلهی! استغفار خواستن غفران توست، با خاطره ی گناه چه كنیم؟!

#طنز مدتی‌ بود دچار بی‌‌هویتی و پوچی شده بودم. از همه چیز و همه کس بدم میامد، امید به آینده هم نداشتم. پیش هر روانشناسی‌ هم رفتم جواب نگرفتم. به توصیه یکی‌ از دوستان نامه‌ای به یکی‌ از علما نوشتم و مشکلم را گفتم. جواب خیلی‌ خلاصه‌ای داده بود، نوشته بود فقط ترکیه. من هم بارام را بستم، چند هفته‌ای رفتم آنتالیا و استانبول، کلی بهم خوش گذشت و حالم عوض شد😍. اومدم شهرمون نامه‌ای که حاج‌آقا داده بود رو بازم خوندم، دیدم نوشته تزکیه، نقطش کمرنگ بوده، ندیدم. ولی به هر حال خدا پدرش رو بیامرزه😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ماه شعبان، ماه تزکیه است، قدر بدانیم. فرصت‌ها سریع از دست میرن #اندکی_تفکر 🤔

شب جمعه است و دلم در پی یک برگ برات السلام حضرت ارباب قتیل العبرات... ✨ #السلام_علیک_یااباعبدالله✨ هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند. شهدا هم او را نزد حضرت اباعبدالله الحسین (ع) یاد می کنند. ✅ #شهید مهدی زین الدین شهدا را یاد کنیم ولو با یک #صلوات🌹

هرکس یه شب جمعه بین الحرمین باشه باید همه عمرش هم دلتنگ حسین باشه #شب_جمعه #شب_زیارتی_ارباب

☜#فَـرار‌اَز‌گُنــاه امیرالمومنین علی علیه السلام: خداوند خشم خود را در معصیتش پنهان کرده است؛ بنابراین، هیچ معصیتی را خُرد مشمارید؛ زیرا چه بساکه آن معصیت باخشم خدا همراه باشد وتوندانی.. میزان الحکمه حدیث۶۷۹۶ ⚠️#حواسمون‌باشہ

🎞⃟✨ ⭕️فضیلت عجیب زیارت امام حسین⭕️ آقاجان میدونی که دلتنگ حرمم و در هر حال ، با سلامی شمارا زیارت میکنم 😭 اما یعنی می شود شب جمعه ای شمارا در کربلا زیارت کنم💔 🎙|↫ #سخنرانی ❤️|↫ #پیشنهاد‌میشہ‌بࢪای دل های بی قرار

مسیر زندگی راه صبوری و تلاش است . داشتن عجله برای رسیدن به اهداف بی فایده هست ! هر نقطه از زندگی که قرار باشد به هدف برسیم خواهیم رسید ، مهم این است که دست از تلاش خود بر نداریم و صبور باشیم تا وقتش برسد ! زندگی مقصد نیست ؛ زندگی یک راهه 🛤 مهم این است که در این راه احساس خوب را داشته باشیم ...

🍃 تجلی نام های خدا کاش باور می‌کردم که لحظه لحظۀ زندگی من، در مقابل چشمان توست تا این قدر گرفتار دام غفلت و چاه معصیت نمی‌شدم! هنوز باور نکرده‌ام تو تجلی اسم بصیری و گناهان مرا می‌بینی. هنوز باور نکرده‌ام که تو تجلی اسم سمیعی و حرف‌های ناروای مرا می‌شنوی و هنوز باور نکرده‌ام که تو تجلی اسم خبیری و از هر آنچه در درونم می‌گذرد باخبری. اگر باور می‌کردم، به مقام عصمت هم که می‌رسیدم، جای شگفتی نداشت. به این باور محتاجم، مرا به آن برسان! 💫شبت بخیر تجلی نام‌های خدا!🌙

روزی پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله و سلم) از کوچه ای می گذشتند. نگاه مبارکشان به گروهی از کودکان افتاد که در حال بازی بودند. پیامبر در همان حال فرمودند: «وای بر احوال فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان»  اصحابی که حضور داشتند از پیامبر سئوال کردند: یا رسول الله پدرانشان مشرک اند؟ پیامبر اسلام فرمودند: «نه بلکه پدران مؤمن و مسلمان دارند.» اصحاب پرسیدند پس علت تأسف شما چیست؟ پیامبر فرمودند: پدران و مادران آخرالزمان بیشتر توجه خود را صرف برآوردن نیازهای مادی فرزندان خود نموده و از تربیت دینی آن ها غافلند. برخی از آن ها چیزی از واجبات و فرائض را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر فرزندی شخصاً برای یادگرفتن احکام اقدام نمود او را از این کار باز می دارند و به بهره ی بسیار اندکی از دنیا برای آن ها راضی می شوند.  آنگاه پیامبر فرمودند: «من از آن ها بیزارم و آن ها نیز از من بیزارند.»