زندگی با همۀ خوب و بدش یک سفر است
هـرکـه ویزاش فقط چنـد شبی معتبـر است
یک خیــابان و گـذرگاهِ تـــوقّف ممنـــوع
تنـد باید برود هر که در آن رهگذر است
🍃🍃🍃
یڪیتـو۹سـالگیـشهمـه نمـازاشسـروقتـه..
یڪیتو۱۵سـالگیششهـید میشـه
یڪیتو۱۶سـالگیش دنبـال ڪمترڪردنگنـاهاشـه...
اونوقتیڪی مثل منو و تو بـا... سـالهنوز
نمـازاشرونمیخـونه...-!
هنـوزبـه فڪر بهـونـه آوردن بـرایانڪارگنـاهـاشـه!:/
هنـوزبلدنیستچجـوری بـاپدرومـادرشحرفبزنه!
هنوز...
ڪجـاییـم؟!
پـسڪِیمیخـوایم #دسـتبـهتغییربزنیـم؟!
پسڪِی #یـاعلـی میگیـم؟!
#شهیدانه | #ماه_رمضان
یـــا رب مکـن از لطف پــــریشــــانْ مـــا را
هر چند که هست جرم و عصیانْ ما را
ذات تـــــو غنی بـــــوده و مـا محتـــاجیــم
مــحتـــاج بهغیـر خـــود مگــــردان مـــــا را
🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سردار رادان: از شنبه ۲۶ فروردین بیحجابها بعد از تذکر اولیه به دادگاه معرفی میشوند
🔹افرادی که در مراکز عمومی کشف حجاب کنند بار اول تذکر میگیرند و در مرحلۀ بعد به دادگاه معرفی میشوند.
🔹خودروهایی که در آنها کشف حجاب شده، بار اول تذکر میگیرند و بار دوم خودرو توقیف میشود.
🔹تمام صنفهایی که کارمندان آنها کشف حجاب کنند، یکبار اخطار میگیرند و بعد پلمب میشوند.
پ.ن: قابل توجه عزیزانی که نظام را به بیبرنامگی و بیتفاوتی متهم میکردند.
ذاتَ يوم قريب جداً سَتَقول مُبتَسِماً؛
إنَّ الله جَبرَ قلبي جَبراً لَمْ أكُن أحلم به أبَداً.
یک روز خیلی زود با لَبخند خواهی گفت؛
خداوند به قلبم آرامشی داد که
هرگز در رویا هم نمیدیدم.
🌱
🌧 با تذکر لسانی با لحنی آرام و محترمانه، تکمیل کننده نقش پلیس در بر هم زدن نقشه دشمن و ایجاد جامعه ای با حیا و عفیف باشیم.
⛰ ما تا آخر پای کار انقلاب ایستاده ایم و از مطالبه گری دست نمی کشیم 🇮🇷
ثروت واقعۍ
بہ مالِ آدمـ نیست
بہ حالِ آدمہ...
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_سی_و_یکم بدبادلش بازی کردم. نشست، سرش را زیر انداخت و ر
💛||•#رمان °•
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_سی_و_دوم
کلا ن تنها مکه یا جاهای دیگر ، در خانه هم در صورتی همکاری می کرد که وصل شود به اهل بیت امام حسین (ع) .
یکی از چیزهایی که باعث شد از تنفر به بی تفاوتی برسم و بعد بهش عشق و علاقه پیدا کنم ، همین کارهایش بود 😅
دیدم دیوانه وار هیئتی است .
همه دوست دارند در هیئت شرکت کنند ، ولی اینکه چقدر مایه بگذارند ، مهم است ...
اولین حقوقی که از سپاه گرفت ، ۲۵۰هزار تومن بود .
رفت با همه آن کتیبه خرید برای هیئت .
از پرده فروشی ، ریش ریش های پایین پرده را خرید و به کتیبه ها دوخت و همه را وقف هیئت کرد .
پاتوقش پاساژ مهستان بود .
روی شعر پیداکن برای امام حسین (ع) خیلی وقت می گذاشت .
شعارش این بود :« ترک محرمات ، رعایت واجبات و توسل به اهل بیت (ع) .»🌿
موقع توسل ، شعر و روضه می خواند . گاهی واگویه می کرد .
اگر دونفری بودیم که بلند بلند با امام حسین (ع) صحبت می کرد ، اگر کسی هم دور و برمان نشسته بود ، با نجوا توسلش را جلو می برد ..
عاشق روضه های حاج منصور بود ، ولی درسبک سینه زنی ، بیشتر از حاج محمود کریمی خوشش می آمد .
نهم فروردین سال نود ، در تالار نور شهرک شهید محلاتی عروسی گرفتیم و ساکن تهران شدیم .
خانواده ها پول گذاشتند روی هم و خانه خوب خریدند.
با اینکه وضع مالی اش چنان تعریفی نداشت ، کلا آدم دست و دلبازی بود 🙃
اهل پس انداز و این چیزها نبود ، حتی بهش فکر نمی کرد و موقع خرید اگر از کارت بانکی استفاده میکرد رسید نمی گرفت و برایش عجیب بود که ملت
می ایستند تا رسید خرید شان رانگاه کنند ..
می خواست خانه را عوض کند ، ولی می گفت :
«زیر بار قرض و وام نمی رم !»
حتی به این فکر افتاده بود پژویی را که پدرم به ما هدیه داده بود با یک سوزوکی عوض کند ، وقتی دید پولش نمی رسد بی خیال شد .
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
💛||•#رمان °• 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_سی_و_دوم کلا ن تنها مکه یا جاهای دیگر ، در خانه
#رمان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_سی_و_سوم
محدودیت مالی نداشت .
وقتی حقوق می گرفت ، مقداری بابت ایاب و ذهاب و بنزینش برمی داشت و کارت را می داد به من .
اما قبول نمی کردم . می گفت :
« تو منی ، من توام . فرقی نمی کنه !»☺️
البته من بیشتر دوست داشتم از جیپ پدرم خرج کنم و دلم نمی آمد از پول او خرید کنم 😅
از وقتی مجرد بودم کارتی داشتم که پدرم برایم پول واریز می کرد .
بعد ازدواج همان روال ادامه داشت ..
خیلی ها ایراد می گرفتند که به فکر جمع کردن نیست و شم اقتصادی ندارد .
اما هیچ وقت پیش نیامد به دلیل بی پولی به مشکل بخوریم .
از وضعیت اقتصادی اش با خبر بودم ، برای همین قید بعضی از تقاضا ها را می زدم .
. جشن تولد و سالگرد ازدواج و این مراسم رسمی ها نمی گرفتیم ، اما بین خودمان شاد بودیم 😍
سرمان می رفت ، هیئتمان نمی رفت : رایة العباس چیذر ، دعای کمیل حاج منصور در شاه عبد العظیم (ع) ، غروب جمه ها هم می رفتیم طرف خیابون پیروزی هیئت گودال قتلگاه .
حتی تنظیم می کردیم شب های عید در هیئتی که برنامه دارد ، سالمان را تحویل کنیم 😍
به غیر از روضه هایی که اتفاقی به تورمان می خورد ، این سه تا هیئت را مقید بودیم .
حاج منصور را خیلی دوست داشت ، تا اسمش می آمد می گفت :
«اعلی الله مقامه و عظم شانه .»
ردخور نداشت شب های جمعه نرویم شاه عبد العظیم (ع) ، برنامه ثابت هفتگی مان بود .
حاج منصور آنجا دو سه ساعت قبل از نماز صبح ، دعای کمیل می خواند .
نماز صبح را که می خواندیم می رفتیم کله پاچه می خوردیم.
تا قبل از ازدواج به کله پاچه لب نزده بودم 😬
کل خانواده می نشستند و به به و چه چه می کردند ، دیگه کله پاچه را که بار می گذاشتند ، عق می زدم و از بویش حالم بد می شد .
تا همه ظرف هایش را نمی شستند ، به حالت طبیعی بر نمی گشتم 😖
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_سی_و_سوم محدودیت مالی نداشت . وقتی حقوق می گرفت ، مقدا
#رمان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_سی_و_چهارم
دوسه هفته می رفتم و فقط تماشایش می کردم ، چنان با ولع میخورد، که انگار از قحطی برگشته 😐
با اصرارش حاضر شدم فقط یه لقمه امتحان کنم ، مزه اش که رفت زیر زبانم ، کله پاچه خور حرفه ای شدم .
به هر کس می گفتم کله پاچه خوردم و خیلی خوشمزه بود و پشیمان هستم که چرا تا به حال نخورده ام ، باور نمی کرد .
می گفتند :« تو؟ تو با این همه ادا و اطوار ؟» 😑
قبل از ازدواج خیلی پاستوریزه بودم ، همه چیز باید تمیز می بود ، سرم می رفت ، دهن زده کسی را نمی خوردم .
بعد از ازدواج به خاطر حشر و نشر با محمد حسین خیلی تغییر کردم .
کله پاچه که به سبد غذایی ام اضافه شد هیچ ، دهنی اقا رو هم میخوردم😐
اگر سردردی ، مریضی یا هر مشکلی داشتیم ، معتقد بودیم برویم هیئت خوب می شویم..
می گفت :« می شه توشه تموم عمر و تموم سالت رو در هیئت ببندی !»
در محرم بعضی ها یک هیئت که بروند می گویند بس است ، ولی او از این هیئت بیرون می آمد می رفت هیئت بعدی😂
یک سال روز عاشورا از شدت عزاداری ، چند بار آمپول دگزا زد .
بهش می گفتم :« این آمپول ضرر داره !»
ولی او کار خودش را می کرد .
آخر سر که دیدم حریف نیستم ، به پدر و مادرم گفتم :« شما بهش بگین!»
ولی باز گوشش یه این حرفا بدهکار نبود . خیلی به هم ریخته می شد .
ترجیح می دادم بیشتر در هیئت باشد تا در خانه، هم برای خودش بهتر بود ، و هم برای بقیه .
می دانستم دست خودش نیست ، بیشتر وقت ها با سر و صورت زخم و زیلی از هیئت می آمد بیرون.
هر وقت روضه ها اوج می گرفت و سنگین می شد ، دلم هری می ریخت 😢
دلشوره می افتاد به جانم که الان آن طرف خودش را می زند ، معمولا شالش را می انداخت روی سرش که کسی اثر لطمه زنی هایش را نبیند ، مادرم می گفت :
« هروقت از هیئت برمی گرده ، مثل گلیه که شکفته !»
داخل ماشین مداحی می گذاشت .
با مداح همراهی می کرد و یک وقت هایی پشت فرمان سینه می زد.
شیشه ها را می داد بالا ، صدا را زیاد می کرد ، آن قدر که صدای زنگ گوشیمان را نمی شنیدیم😅
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
@tarigh3
همیشه به کسیتکیهکنکه
بههیچکسیتکیهنداده،
اوکسینیستجز #خدا ❤
«وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا»
#خدایاپناهمباش
🥀
خودت بخواه که این انتظار سر برسد؛
دعای این همه چشم انتظار کافی نیست..!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃مهربان ترین بنده خدا
و کسی چه می داند دست دعای تو برای ما همیشه رو به آسمان است و چه کسی یادش می ماند که دعاهای توست که شرور را از ما دفع می کند و کاش پیدا می کردم کسی را که شاکر دعاهای تو باشد.
ما را ببخش برای این همه غفلت از مهربانی ات.
شبت بخیر مهربان ترین بنده خدا
🌙✨
#سلام_امام_زمانم💕
مولای مهربان غزل های من سلام
سمت زلال اشک من آقای من سلام
نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز
آبی ترین بهانه دنیای من سلام
🌤#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌤
#امام_زمان (عج)
دوباره صبــح دلم تنگِـ آفتـاب شده
هواےبےحرمے بدشده، عذاب شده
نسیم صبح، سلامم رسان بہ اربـابـم
بگو ڪہ قلب من ازدورےِتو آب شده
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
سحرتون حسینی💚🌤
#حسینجانمـ❤️
چگونهجانندهد
عاشقیکهدلتنگاست؟!
کسیکهباغمِ دورى مدام درجنگ است!
#السلامعلیکیااباعبدالله✨
دلتنگتیمـ💔
قطعه یِ گمـشده ای از پَرِ پرواز کم است
یازده بار شـمردیم و یکی باز کم است
#امام_زمان
🌷🍃🌸🍃🌷
💢روانشناسی _چرا عصبانی میشیم؟
نیازهامون سرکوب میشن
مرزهای اخلاقیمون مورد تهاجم قرار گرفتن
احساس میکنیم داریم تهدید میشیم
👈چرا عصبانی میمونیم؟
حس میکنیم عصبانیت و خشم به وجود ما اعتبار میبخشه
برامون راحت تره که عصبانی باشیم تا قبول کنیم ناراحتیم
بلد نیستیم خودمون رو آروم کنیم
عصبانی بودن بهمون کمک میکنه از مسئولیت هامون فرار کنیم
از والدینمون کینه ورزی رو الگوبرداری کردیم
ترک عصبانیت برامون به معنای ترک آخرین ارتباط با کسیه که دوستش داریم
عصبانیت بهمون حس زنده بودن رو القا میکنه، بخاطر آزاد شدن مقدار بالای آدرنالین
با این روش داریم سعی می کنیم خودمون رو از دوباره صدمه دیدن محافظت کنیم.