سلام امام زمانم🥀
🌱 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ اَلْفَتْحِ وَ نَاشِرَ رَايَةِ اَلْهُدَى...
▫️سلام بر تو ای مولایی که همه دشمنانت مغلوب اقتدار تو خواهند شد.
سلام بر تو و بر روزی که جرعه های هدایت را به همه خلق می نوشانی..
آجرک الله یا بقیة الله فی مصائب جدک الحسین علیه السلام 🖤
همذکرفاطمهاستسلام علیالغریب
همذکرخاتماستسلامُ علیالحسین
بر زخم های پیکر آقای تشنگان
اینذکرمرهماستسلامُعلیالحسین
▪️السلام علی الحسین
▪️و علی علی بن الحسین
▪️و علی اولاد الحسین
▪️و علی اصحاب الحسین
صبحتون حسینی 🏴
گفتیبه وصالمبرسیزودمخورغم
آریبرسمگرزغمتزنده بمانم ..!'
عزززیزم حسین 🖤
Mohammad Hossein Pooyanfar - Hossein Jan Be Yade Labat (128).mp3
10.03M
حسینجان،بهیادلبتیک
شبمخوابراحتنداشتم...!💔😭
برای رسیدن به
عاشـورا باید از تاسوعـا گذشت..
تاسوعا یعنی ...
مادیت دنیا را کم دیدن ،
یعنی دست رد به امان نامه زدن ،
یعنی غیرت داشتن ،
تاسوعا یعنی ولایت پذیری ..
یعنی بر لب آب تشنه شهید شدن ..
تاسوعا یعنی ابوالفضل عباس (ع)
و آنان که عاشورایی شهید شدن و تاسوعایی زیستن ..
در زندگیتان تاسوعای زیادی سراغتان می آید ، زنهار که غفلت نکنی ،
وگرنه در عاشورای
زندگیات نخواهی دانست چه باید
کرد ...
🌷☝️شهید مصطفی ردانی پور🌷
فرمانده قرارگاه فتح
🔴 حڪایت عجیب دزدى با نام امام حسين عليه السلام!!!
از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده : در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد.
روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟
حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد.
شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند.
امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟
اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم .
حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟
حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟
عرض كرد: آقا جان !از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم .
امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده .
حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود.
حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد.
بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش مى كرد.