🌹خدای مهربانم
🔸️خـوب مےدانـم
دعایـم را بی پاسخ نمےگذاری ...
تو درخواستِ ابلیس را بی پاسخ نگذاشتے
که تا قیامت از تو مهلت خواسـت..
آنوقـت من چگونہ به اجابتت امیدوار نباشم؟!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فیضت از سامره شامل عالم است
گفته هایت مدام آیت محکم است
سایه ات بر سر عالم و آدم است
گوهر مدح خلق در ثنایت کم است
وصف تو باید از منطق داوری
سیّدی یا حسن ایّها العسکری
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌷🌷🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌷🌷🌺🌸🌺🌸🌷🌷🌺🌸🌺🌸🌷🌷🌺🌸🌺🌸🌷🌷
🍃💐🍀🌻🍀💐🍃
درودی مضاعف؛
افشاء یک راز ....؛
اگر می خواهید :
"" پس از حمد و ستایش خداوند :
1️⃣ از شر نفس عماره و شیطان در پناه خداوند باشید.
2️⃣ از ستم ظالمان در امان الهی باشید.
3️⃣ در زمره ، جُندُالله ، حزبُ الله و اولیای الهی باشید.
4️⃣ خداوند امر دین و دنیا و آخرت شما را اصلاح فرماید.
5️⃣ هر روزِ زندگیِ شما را ، افزایش در خیرات و مرگ شما را راحتی و رهایی از تمام شرور و سختی ها و عاقبت بخیری قرار دهد.
ذکر شما صلوات بر محمد و آل محمد باشد. گناهی نماند جز آنکه آمرزیده شود ، اندوهی نماند جز آنکه بر طرف شود و دشمنی نماند مگر آنکه از شما دفع شود.""
ألّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْفَرَجَهُم 🌸💐🌸
🍃🌺🌸🤲🌸🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️با یه طنز میخوام هم یه تنوع ایجاد کنم هم بهتون یادآوری کنم الان که مشغول جبهه مقاومت هستیم حواستون به داخلیها هست دیگه !
دارن لیست آماده میکننا!
اینها آتیش زیر خاکسترن ، دوباره نخوریم ازشون...
امیدوارم از وقتتون بدرستی استفاده کنید. سرعت ایام نسبی نیست و چه بد و چه خوب، با یک سرعتی میگذره. سعی کنید الکی ناراحت نباشید. واقعا اکثر تلخیها ناراحتی ندارن. اگه خانواده خوبی دارید قدرشو بدونید. یک دقیقه صحبت کردن با پدر و مادر از هرچیزی با ارزشتره. حواستون به دوستانتون باشه.
به اعصابتون مسلط باشید. حتی وقتی از یکی عصبی هستید، گذشت کنید. پول و مادیات بخشی از حال خوبه نه همه اش. برای چیزهایی که دست خودتون نیست نگران نباشید یا درست میشه یا تموم میشه ولی حیفه که عمرت بخواد صرف فکر کردن به این چیزا بشه، از من گفتن بود.
🌹@tarigh3
امام عسکری علیهالسلام:
💚مهدی جان!
روزی که بیایی،
حتی کودکانِ در گهواره دوست دارند از جا برخیزند و بهسوی تو بیایند.✨💫
🔹️... یَوَدُّ الطِّفْلُ فِی الْمَهْدِ لَوِ اسْتَطَاعَ إِلَیْکَ نُهُوضاً
#ولادت_امام_حسن_عسکری( ع)
#سهشنبه_های_مهدوی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
.🕊🍃🕊
برای آنچه که اعتقاد دارید ایستادگی کنید؛
حتی اگر هزینه اش تنها ایستادن باشد!
#شهید_احمد_متوسلیان🌹
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍃🌺🌸💐🌸🌺🍃 یک عیدی معنوی؛ سخن_بزرگان بزرگان وقتی میخواستند مَطلبی و فِیضی را از خداوند بگیرند، از شب
این همه شب خوابیدیم چی شد؟
کاش یه بار بیدار بمونیم!
کاش یه بار برای همیشه بیدار بمونیم..
🌹@tarigh3
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
سعی کن نمازت رو اول وقت بخونی!
🌷من کوچکترین فرد تیم والیبال مدرسه بودم، و ابراهیم بسیار هوایم را داشت. یک روز بعد از مدرسه که برای تمرین می رفتیم ابراهیم با من خیلی صحبت کرد و مرا نصیحت کرد و گفت:
🌷آقا مهدی، محیط ورزش، محیط معنوی هست. سعی کن کارهایت و ورزش کردنت برای خدا باشد. اگر نمازت رو نخواندی، یا اگر غسل واجب به گردن داری،اول برو پاک شو و بعد.. )
🌷گفتم نه آقا ابراهیم من صبح نماز خواندم، خودم به این مسائل دقت دارم. بعد از تمرین هم نمازم را می خوانم.
🌷بعد ابراهیم گفت: نماز ظهرت رو سعی کن اول وقت بخوانی. اصلا بیا از فردا وقتی خواستیم برویم برای تمرین، نمازمان را با جماعت در مسجد بخوانیم..
🌷خیلی خوشحال بودم که محبوب ترین فرد مدرسه و قوی ترین آن ها با من دوست است و مرا راهنمایی می کند.. من کلاس اول دبیرستان بودم و او کلاس چهارم دبیرستان..
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹@tarigh3
10.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️حتما ببینید
یه ادیت خیلی زیبا از قدرت عملیات #طوفان_الأقصى و سخنان رهبر و #حاج_قاسم درباره تجهیز کردن #فلسطین.
🌹🕊 بسم الله القاصم الجبارین🕊🌹
✳️ مقدمه رمان
🌹بر اساس حوادث #حقیقی
زمستان ٨٩ تا پاییز ٩۵ درسوریه. و با اشاره به گوشه ای
از رشادتهای مدافعان حرم..به ویژه
🕊 #سپهبدشهیدحاج_قاسم_سلیمانی و
🕊 #سردارشهیدحاج_حسین_همدانی در
بستر داستانی عاشقانه روایت شد.
🕊هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان حرم
🌹حاج قاسم سلیمانی
🌹 و همه #مردم_مقاوم_سوریه
🕌 رمان #دمشق_شهرعشق
🕌قسمت ۱
ساعت از یک بامداد میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ١٣٩٠ مانده بود و در این نیمه شب رؤیایی، خانه کوچکمان از همیشه دیدنی تر بود.
روی میز شیشه ای اتاق پذیرایی هفت سین ساده ای چیده بودم
و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر ایرانی نبود دلم میخواست حداقل به اینهمه خوش سلیقه گی ام توجه کند.
باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی اش را میدیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس میشد.
میدانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمی اش کلافه شدم که تا کنارم
نشست، گوشی را از دستش کشیدم.
با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی اش همیشه خلع سالحم میکرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم
_هر چی خبر خوندی،بسه!
به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد
_شماها که آخر حریف نظام ایران نشدید، شاید ما حریف نظام سوریه شدیم!
لحن محکم عربی اش وقتی در لطافت کلمات فارسی مینشست، شنیدنی تر میشد که برای چند لحظه نیمرخ صورت زیبایش را تماشا کردم
تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد.
به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت العربیه باز بود...
ادامه دارد....
🌹 نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3