شهید شُدݩ
یڪ اتِفــاق نیست..
بـایَد خـونِ دݪ بُخورۍ
دَغدغه هاۍِ هیأت
دَغدَغه هاۍِ کار جَهادۍ
دَغدَغه هاۍِ تـَرڪِ گُناه
دَغدَغه هاۍِ شهادت
وَ تَفریحِ ساݪِم
شَهیدانه زیستَن سَخت اَست..❤️
📌امروز 18 آبان
[سالروز شهادت شهـید نویــد صفـری✨]
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
🖇 🤍
اوقول داده...
شهید نوید صفری از مدافعان حرم، قول داده که اگر 40 روز زیارت عاشورا بخوانید و به او هدیه کنید،حاجتتان را بگیرد.
#شهید_نوید_صفری
#سالگرد_شهادت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 باید گفت ، این ویدئو جزو ترسناک ترین کلیپ ها هست
🔻رفته اند جلوی خانه ی یک فلسطینی در کرانه ی باختری ، تلفن همراه را از جیب در آورده میگویند شما از پستی درباره غزه حمایت کرده اید (لایک ، کامنت و.) که جرم آن بر اساس قوانینی که صهیونیست ها در 30 روز اخیر وضع کرده اند؛چندین سال زندان دارد
تک تک فلسطینی ها را به این شکل رصد میکنند.
این به کنار
_بحث اینجاست :ما از شما می کشیم
شما در شبکه های اجتماعی دنبال کننده باشید
ولی حتی اگر لایک یا کامنتی در حمایت از خودتان و کشته هایتان گذاشتید باید روانه ی زندان شوید
این است قانون یهود : علیه ما نباش ، فکر نکن ، تصمیم نگیر ، اگر هم کسی علیه ما بود و کشته شد ، ناراحت نشو ، اگر بفهمیم زندانت میکنیم...😏
#فلسطین
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام پدرمهربانم💚
ای مطلع زیبای غزل های سحر
افتاده هوای دیدنت باز به سـر
تا وقت ظهور مانده تنها قدمی
آورده نسیــم سحری از تو خبر
صبحتون مهدوی💫🌤
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحها مےڪنم ازعشق نگاهے بہ حسین
مےڪنم باز از این فاصلہ راهے بہ حسین
ڪردم امروزسلامے ز سر دلتنگـے
مُردم از حسرٺ ششگوشه ،
الهےبہ حسین😔
صبحتون حسینی♥️✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی که امام حسین ندارد ،
آخرت ندارد...
❇️ یکی از کارهای بسیار خوب اینه که هر روز چند دقیقه ای با امام زمان ارواحنا فداه به صورت خودمونی حرف بزنیم و مشکلاتمون رو بگیم.
🔷 بهترین زمان هم صبح ها و آخر شب ها هست.
امروز با آقا صحبت کردید؟
@madahi - استاد عالی.mp3
4.67M
⭕️ ظهور و رجعت آمادگی برای...
👤 حجتالاسلام عالی
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَ
وقتی کسی را همه طرد کردند، آن وقت خدا او را پناه می دهد و می گوید خودم تو را می خواهم.. 🍃📿
🌹@tarigh3
‹ اَللَّهُمَّالْمُمْبِهِشَعَثَنا ›
خدایا با اِمامِ زَّمَانِ
وضع نابسامان ما را سامان ده.
#امام_زمان
🌹@tarigh3
🪴🪴🪴🪴🪴🪴
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ که ﺑﺪﺍﻧﯽ چقدﺭ
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﻭ ﻋﺰﯾﺰ ﻫﺴﺘﯽ؟
کاﻓﯿﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮﯼ !
ﻧﻪ ﺍﯾﻨکه ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻟﻮﺱ کنی؛ ﻧﻪ ﻫﺮﮔﺰ ...
ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﻭﻇﯿﻔﻪٔ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ کن
ﺩﺭ ﺍین صورت ﯾﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﺖ میشوند ﻭ ﯾﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ میڪنند !
ﺍﮔﺮ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﺖ ﺷﺪﻧﺪ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ که ﺷﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ کنار ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ کرﺩﻧﺪ، به رﺍﺣﺘﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺸﺎﻥ کن
ﻫﻤﯿﺸﻪ «ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ » ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ....
🌹@tarigh3
°•🌱
🖼افسوس که یک جان بیشتر نداشتم که در راه نايب امام زمان عج که در راه برپا شدن حق و عدالت است هدیه نمایم
🌺شهید رسول مجیری
🌹@tarigh3
°•🌱
#انقلاب_ایران_مقدمه_ظهور
#شیعه_خانه_امام_زمان
#کشتی_نوح_جای_بی_وفایان_نیست
⤵️حضرت امام_خامنه_ای (مدظلّهالعالی)
🇮🇷 مملکت ما، مملکت امام_زمان ﷻ است. انقلاب ما، انقلاب امامزمان است، زیرا انقلاب اسلام است.
🔹یاد ولیّاللهاعظم را در دل های خودتان داشته باشید. دعای«اللهمَّ اِنّا نَرغَبُ اِلیکَ فی دَولهِ کَریمَه» را با همه دل و با نیاز کامل بخوانید. هم روحتان در انتظار مهدی (علیه السلام) باشد، هم نیروی جسمی تان در این راه حرکت بکند. هر قدمی که در راه استواری این انقلاب اسلامی برمیدارید، یک قدم به ظهور_مهدی(عج) نزدیکتر می شوید.
📚انسان۲۵۰ساله، صفحه ۴۱۵
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🌷💫•
رابطهات با امام زمان چطوره؟
ما امام زمان رو فراموش نکنیم...
#جمعه #امام_زمان 💚
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
📌توصیه امام زمان برای رکوع به ایت الله مرعشی نجفی(ره)
🔖در تشریفی که خدمت امام زمان ارواحنا فداه داشتند حضرت به ایشان تاکید کردند که در تمام رکوع ها این ذکر را بگویید و حداقل در رکعت اخر بگویید:
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم.»
📚برگرفته از وصیت نامه ایشان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۴۰ حرارت احساسش مثل جهنم بود و تنم را میسوزاند... با ضجه التماسش
🕌رمـــــان
#دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۴۱
با دست دیگرش دستم روی روبنده قرار داد و بی_توجه_به_التماسم نجوا کرد
_اینو روش محکم نگه دار!
و باز به راه افتاد..
و این جنازه را دوباره دنبال خودش میکشید..
تا به در فلزی قهوه ای رنگی رسیدیم...
او در زد..
و قلب من در قفسه سینه
میلرزید..
که مرد مُسنی در خانه را باز کرد...
با چشمان
ریزش به صورت خیس و خونی ام خیره ماند..
و سعد
میخواست پای فرارم را پنهان کند که با لحنی به_ظاهرمضطرب توضیح داد
_تو کوچه خورد زمین سرش
شکست!
صورت بزرگ مرد زیر حجم انبوهی از ریش و سبیل خاکستری در هم رفت..
و به گریه هایم شک کرده بود که با تندی حساب کشید
_چرا گریه میکنی؟.. ترسیدی؟
خشونت خوابیده در صدا و صورت این زندان بان جدید جانم را به لبم رسانده بود...
و حتی نگاهم از ترس میتپید..
که سعد مرا به سمت خانه هل داد و دوباره بهانه چید
_نه ابوجعده! چون من میخوام برم، نگرانه!
بدنم به قدری میلرزید..
که از زیر چادر هم پیدا بود و دروغ سعد باورش شده بود که با لحنی بی روح ارشادم کرد
_شوهرت داره عازم جهاد میشه، تو باید افتخار کنی!
سپس از مقابل در کنار رفت تا داخل شوم..
و این خانه برایم بوی_مرگ میداد..
که به سمت سعد چرخیدم و با لب هایی که از ترس میلرزید، بیصداالتماسش کردم
_توروخدا منو
با خودت ببر، من دارم سکته میکنم!
دستم سُست شده و دیگر نمیتوانستم روی زخمم را بگیرم..
که روبنده را رها کردم و دوباره خون از گوشه صورتم جاری شد...
نفس هایش به تپش افتاده..
و در سکوتی ساده نگاهم میکرد، خیال_کردم دلش به رحم آمده
که هر دو دستش را...
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۴۱ با دست دیگرش دستم روی روبنده قرار داد و بی_توجه_به_التماسم نجوا
🕌رمـــــان
#دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۴۲
هر دو دستش را گرفتم و در گلویم ضجه زدم...
_بذار برم،.. من از این خونه میترسم...
و هنوز نفسم به آخر نرسیده،..
صدای نکره ابوجعده از پشت سرم بلند شد
_اینطوری گریه میکنی، اگه پای شوهرت برای جهاد بلنگه، گناهش پای تو نوشته میشه!
نمیدانست سعد به_بوی_غنیمت به ترکیه میرود..
و دل سعد هم سختترازسنگ شده بود..
که به چشمانم خیره ماند و نجوا کرد
_بذارم بری که منو تحویل نیروهای امنیتی بدی؟
شیشه چشمانم از گریه پر شده و
به سختی صورتش را میدیدم، باانگشتان سردم به دستش چنگ زدم..
تارهایم_نکند...
و با هق هق گریه قسم خوردم
_بخدا به هیچکس هیچی نمیگم، فقط بذار برم! اصلا هر جا تو بگی باهات میام، فقط منو از اینجا ببر!
روی نگاهش را پرده ای از اشک پوشانده و شاید دلش ذرهای نرم شده بود که دستی چادرم را از پشت سر کشید
و من از ترس جیغ زدم...
به سرعت به سمت در چرخیدم..
و دیدم زن جوانی در پاشنه درِ خانه، چادرم را گرفته و با اخم توبیخم کرد
_از خدا و رسولش خجالت نمیکشی انقدر بیتابی میکنی؟
سعد دستانش را از دستانم بیرون کشید
تا مرا تحویل دهد..
و به جای اون زن دستم را گرفت..
و با یک تکان به داخل خانه کشید. راهرویی تاریک و بلند که
در انتهایش چراغی روشن بود و هوای گرفته خانه در همان اولین قدم نفسم را خفه کرد...
وحشت زده صورتم را به سمت در چرخاندم،
سعد با غصه نگاهم میکرد..
و دیگر فرصتی برای التماس نبود..
که مقابل چشمانم ابوجعده در را به هم کوبید...
باورم نمیشد..
سعد به_همین_راحتی رهایم کرده و تنها در این خانه گرفتار شدم که...
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
- شُدشَفابَخشتَرینخاکِ جَهانتُربَتِدوست..
- عَجَباَزنُسخِهدَرمانِاَباعَبدِالله❤️
نایب الزیاره همسنگران طریق الشهدایی هستیم......
#یا_اباعبدالله_ع💔
#صلےالله_علیڪ_یا_اباعبدالله