ای خدایی که تیزیِ مصیبتها و سختیها به دست تو شکسته میشه آروممون کن...
مداحی آنلاین - رژیم زاده از حرام رفتنی است - مطیعی.mp3
6.76M
غاصبان قدس خاک میشوند زیر گام ما...✌️
جملهایی که با خودم دائما زمزمه میکنم
فَصَبْرٌ جَمِيلٌ.
صبر زیباست..
يكی از چيزايی كه خدا خيلی دوست داره صبرِ ...
حضرت اميرالمومنين يه جمله ای دارن:
«صبر كردم در حالی كه انگار خار در چشم و استخوان در گلو داشتم »
🌹@tarigh3
18.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تشییع پیکر مطهر شهید سید حسن نصرالله در حرم امیرالمومنین(ع)
#شهید_سید_حسن_نصرالله
🏴🖤💔😭
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای جانم😍😍😍
اینو ببینید 😂😂😂😂
خیلی قضیه عجیبی است...
از شهیدی که دیر به سید حسن نصرالله رسید اما درکنارش شهید شد...
این آقا که عکسش اینجاست اسمش علاء است و کسی که از سرنوشت علاء بعد از شهادت سید حسن میگوید، محمد است.
محمد میگوید میخواهد قصهی علاء را برایتان بگوید و اینکه علاء چطور سعی کرد سید را نجات دهد اما کنار او شهید شد.
علاء یکی از افرادیست که که در تیم پزشکی برای نجات جان مردم بعد از بمبارانها حضور داشت. آنها آن روز در محل بمباران حضور پیدا کردند. تعدادی از آنها تلاش کردند به سید برسند اما به علت استنشاق مواد موجود در اثر بمباران بیهوش شدند. ساعتها تلاش کردند، رفتند و آمدند اما خبری از پیکرها نبود تا اینکه برخی خسته شدند و تصمیم گرفتند استراحت کنند و فرصت خواستند. اما علاء اصرار داشت که من میخواهم بروم پایین، نمیخواهم استراحت کنم. گفت من چیزی برای از دست دادن ندارم. با اینکه علاء سه فرزند دارد. پس ماسک اکسیژن را به صورتش زد و پایین رفت. علاء بیرون نیامد. برنگشت. چند ساعت بعد از استراحت، تیم پزشکی پایین رفتند و دیدند علاء کنار سید حسن دراز کشیده. علاء ماسک را برداشته بود و به صورت سید گذاشته بود. تلاش کرده بود سید برگردد. برنگشت. علاء هم همانجا بیماسک با او رفت و تن بی جانش فریاد «بعد از تو خاک بر سر دنیا» شد.
هفهاف بصری هم دیر رسید، آوارهی محمّد بود.به سپاهیان عمر سعد گفت یا ایّهاالجندُ المجَند، أنا الهفهافُ بن المهند، أبغی عیالَ محمّد.
خداوندا!
تو شاهد باش.
ما نیز در این کوچه پسکوچهها دنبالیم.
تو شاهد باش آمدند آن قوم که دنبال بودند. دیر آمدند ولی خود را رساندند به قافله شهدا.
🌸از #خیاطی پرسیدند:
زندگی یعنی چه ؟
گفت : #دوختن پارگی های
روح با نخ توبه !!!!
🌸🍃🌸🍃🌸
🌺از #باغبانی پرسیدند :
زندگی یعنی چه ؟
گفت: #کاشت بذر عشق
در زمین دلها، زیر نور ایمان !!!!!
🌸🍃🌸🍃🌸
🌹از #باستان_شناسی پرسیدند :
زندگی یعنی چه ؟
گفت : #کاویدن جانها برای
استخراج گوهر درون !!!!!
🌸🍃🌸🍃🌸
☘از #آیینه_فروشی پرسیدند :
زندگی یعنی چه ؟
گفت : #زدودن غبار آیینه دل
با شیشه پاک کن توکل !!!!!
🌸🍃🌸🍃🌸
💐از #میوه_فروشی پرسیدند :
زندگی یعنی چه ؟
گفت : #دست_چین خوبی ها
در صندوقچه دل !
🌼«بهترین #تعبیرزندگی را برایتان آرزومندم»
🌹@tarigh3