eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
919 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
7.6هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✅ بسیار جالب و خواندنی 🏠 خانه خریدن امام زمان (عج) برای مستاجر تهرانی؛ 📌 نامش کریم بود، سید کریم محمودی، شغلش کفاشی بود، در گوشه ای از بازار تهران حجره ی پینه دوزی داشت، جورَش با مولا جور بود، می‌گفتند علمای اهل معنای آنروزِ تهران مولا هر شب جمعه سَری به حجره اش می‌زنند و احوالش را می‌پرسند. مستاجر بود، درآمدِ بخور و نمیری داشت، صاحبخانه جوابش کرد، مهلت داد به او تا ده روز بعد تخلیه کند خانه را، کریم اما همان روز تصمیم گرفت خالی کند خانه را تا غصبی نباشد، پول چندانی هم نداشت برای اجاره ی خانه، ریخت اسباب و اثاثیه اش را کنار خیابان با عیال و بچه ها. ایستاده بود کنار لوازمش، مولا آمدند سراغش، سلام و احوالپرسی،فرمودند به کریم پینه دوز، کریم ناراحت نباش، اجدادِ ما هم همگی طعم غربت را چشیده اند، کریم که با دیدن رفیقِ صمیمی اش خوشحال شده بود بذله گوئی اش گُل کرد و گفت :درست است طعم غریبی را چشیده اند اجداد بزرگوارتان، اما طعم مستاجری را که نچشیده اند آقاجان، مولا تبسمی کردند به کریم... یکی از بازاریان معتمد تهران شب خواب امام زمان ارواحنافداه را دید، فرمودند مولا در عالم رویا، حاجی فلانی فردا صبح می روی به این آدرس، فلان خانه را می خری و میزنی بنام سید کریم . پیرمرد بازاری صبح فردا رفت به آن نشانی، در زد، گفت به صاحب خانه، می‌خواهم خانه ات را بخرم، صاحبخانه این را که شنید بغضش ترکید، با گریه گفت به پیرمرد بازاری گره ای افتاده بود در زندگی ام که جز با فروش این خانه باز نمی شد، دیشب تا صبح امام زمانم را صدا میزدم... اما آقاجان! ای کاش ما هم مثل سید کریم و آن مرد خانه دار می توانستیم چشمان زهرایی تان را زیارت کنیم،هرچند روزگار ما روزگار غیبت امام زمان مان است، اگرچه وجود مبارک تان برای ما حاضر و غائب ندارد و همه ی عالم در تسخیر نگاه مهربان شماست... نشسته باز خیالت کنارِ من اما دلم برای خودت تنگ می شود چه کنم!؟ 📚برداشتی آزاد از تشرفات سید کریم محمودی ملقب به اللهم عجل لولیک الفرج 💔 💗 💗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق عزیز من ما هم مثل شماییم و داریم اینارو میگیم نفسمون از جای گرم بلند نمیشه ... شیطون مارم گول میزنه ... ما هم هوای نفس داریم ... ولی بحث اینه که چطوری جلوشو بگیری! نفس رو باید جای درست خرج کنی که خودش نره هرجا خواست خرج بشه... وقتتونو پر کنید که دیگه اگه بخواید هم نتونید برید چت کنید ... کار برا خودتون جور کنید و نزارید فکرتون خالی بشه که بخواید سراغ چیزی برید ... بعد دیگه عادت که بکنید، اصلا پاتون نمیگیره برید اون سمت!😉
مراقب باشید. خیلی وقتا بچه ها حواسمون به چشمامون نیست خودمون، خودمون رو چشم می‌زنیم... یا چشمامون چیزایی رو میبینه که نباید ببینه هنوز چشاتون خوشگل ندیده که دختره خودشو درست میکنه دلتون میره... چرا امام زمان(عج) به علی بن مهزیار، در ملاقاتی که با حضرت داشت، فرمودن امشب رو پیش ما بمون؟! طرف پرسید امام زمان شما چقدر منو دوست دارین؟؟ حضرت فرمودن: هرچقدر تو منو دوست داری... چقدر چشمتو از "نامحرم" نگه میداری؟! بگو نگاهش نمی‌کنم تا جیگر خنک بشه امام زمانمو ببینم... آخه بچه‌ها ما خوشگل ندیدیم...!!
هر وقت بعد از گناه ،خدا انقدر زنده نگهت داشت که وضو بگیری وایسی جلوشو نماز بخونی... یعنی پذیرفته تو رو ...خدا از تو ناامید نیست یعنی دوستت داره...
امان از ... توشه‌هایی که با رنج به دست آمدند ... و با لحظه‌ای غفلت از دست رفته‌اند ... برخی از آیه ها ... عجیب آدم را درگیر خود می‌کند... بقره/۲۶۶ @tarigh3
گفتیم که انسان باید سعی کنه که ذهن خودش رو کنترل کنه تا به هر چیزی فکر نکنه!(به سلامتی یادتونه دیگه😉) در این زمینه تمرینی رو هم پیشنهاد کردیم! یه نکته ای که باید دقت بشه اینه که کنترل ذهن یه موضوع کاملا هست! یعنی اینطور نیست که منتظر باشی از آسمون یه معجزه بیفته پایین و شما به قدرت کنترل ذهن برسی!‼️ بلکه باید وقت بذاری و خیلی آروم و با دقت تمرین کنی.☺️
♨️گناهان بنزینی! بعضی از مثل نفته و بعضی‌ها هم مثل بنزین! قرآن درباره گناه‌های نفتی میگه «انجامش ندین»، اما درباره گناه‌های بنزینی میگه «نزدیکش هم نشید» (لاتقربوا)‌؛ چون بنزین، برخلاف نفت از دور هم آتیش میگیره. 🔺رابطه با و ، جزو گناهان بنزینیه.. قسم خورده و گفته "هرجا زن و مردی تنها باشن، نفر سومش خودم هستم.
انتَ سُبحانکَ و‌بحمدِکَ... ظَلَمتُ نفسی... و تَجَرَّاتُ بِجهلی... خدایا من به خودم ظلم کردم... از روی نادانی... به نافرمانی ازت جرأت پیدا کردم... چنان آتشی این فراز از کمیلت بر میزند که مپرس...
خدایا !! صفحه ی آخر شناسنامه ام رو اینجوری میخوام به فیض شهادت نائل شد آرزوش برای من گنهکار که عیب نیست ،هست؟! راه آسمون که بسته نیست،هست؟! اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک بحق الحسین (ع) تا حرف شهادت میزنم فرشته ها میزنن زیر خنده ...!! حق دارن تصادف،بیمارستان،مرگ عادی...سزای آدمی مثل منه اما این که نشد پایان...!! خدایا انتهای قصه مو سرخ بنویس یادمون باشه اگه شهید نشیم باید بمیریم...
در هر مرحله‌ای از هستی سریع کن مبادا فکر کنی آب از سرت گذشته ... مبادا از رحمت خدا بشی... شیطان میخواد بهت کنه که آب از سرت گذشته و فایده نداره...