🌎در دنیا یا باید ، از خودگذشتگی کنید یا باید ظلم کنید راه سوم وجود ندارد
در این دنیا یا باید ، بری دنبال حق خودت یا باید بری دنبال حق ...
اگه بری دنبال حق خودت ظلم کردی چون فقط خودت رو دیدی و به زوایا و ابعاد دیگر حقوق توجه نکردی ، اما اگر بری دنبال حق ، از خودگذشتگی و ایثار کرده ای ، درسته به ظاهر خودت را ندیدی ، اما تو جزئی از حق هستی ، رضایت حق ، رضایت تو است ، آرامش تو در رضایت خداوند است و رضایت خداوند در رضایت تو است .
در این دنیا شاید به ظاهر همه دارند حقوق تو را نادیده می گیرند ، شاید تو به حق و حقوقت نرسیده ای ، اما اگر تو در مقابل این طوفان عظیم ناجوان مردی نایستی ، و احساسات ، غرور و منیتت را خرد نکنی ، آن وقت تو هم مانند بقیه ، باید برای گرفتن حقوقت فریاد بزنی ، تو هم ظلم کنی ، تو هم حقوق دیگران را نبینی ، در حالیکه اگر تو بایستی ، و طوفان را به آسمان هدایت کنی ، آن وقت دیگر این طوفان و سیل عظیم نمی تواند از تو عبور کند و تو را هم در برگیرد ...
برای این سخن داستان زیاد است ، به تمام آیات و نشانه های خداوند همه اش داستان و مثال است ... اما بر حسب عرف یک مثال می آورم . پدری را می بینم که در خانه همسرش به او محبت نمی کند ، او از منزل خارج میشود ، به سر کارش می رود ، آنجا هم همکاران و جامعه با او به خوبی آنگونه که حق اوست مدارا نمی کنند . فشار اقتصادی بر روی دوش پدر فراوان است ، به خانه می آید همچنانی که به فکر مسکن و پوشاک و قسط و وام و طلبکار است ، درب خانه را می زند ، کسی به استقبال او نمی آید ، او وارد خانه میشود و با عشق و محبت به همسر و فرزندانش می رسد و اصلا این درد را به روی خودش نمی آورد ... نمی دانم شاید اصلا دردی نمی کشد ... چگونه می تواند ساکت بماند و فریاد نکشد ، چگونه می تواند تمام انرژی های منفی ، طوفان ها و سیلاب ها را در وجودش خنثی کند ... چگونه می تواند از کسی انتظار نداشته باشد ؟ این مرد عجب صبری دارد ! صبرش را از کجا بدست اورده است ! با عین حالیکه دنیا روی او فشار می آورد که او هم طغیان کند و او هم ظلم کند اما او نمی کند ...
چنین انسانی رضایت حق را بر رضایت خودش ترجیح داده است . او خود را شهید کرده است و شهادتش را دوست می دارد .
او دیگر منیتی ندارد ... او می داند و میبیند حقیقت را ! او میفهمد که با خشونت کاری درست نمی شود ... او میبیند که با فریاد و زور جز آنکه خودش هم ظلم کند کار دیگری نکرده است ، چون او حق را می بیند او دیگر نمی خواهد دستی بشود که حقوق دیگران را پایمال می کند او می گوید من می خواهم حق اجرا شود و حق با پایمال کردن حقوق زیر پا گذاشته می شود .
بله اینجا پدر می تواند عقده های دلش را در خانه یا در بیرون از منزل خالی کند اما به خاطر حق ، وجود خودش را نادیده میگیرد ، او اگر می خواست تا حقوق خودش را باز پس بگیرد ، باید با خودخواهی ، حقوق خیلی ها را نادیده می کرد اما به خاطر خدا این کار را نکرد ، او نه عقده ای شده است و نه احساس حقارت و پوچی می کند . چون پدر خوب می داند که خداوند از کار او راضی است و او به رضایت خداوند شادمان می شود . لذا پدر را عروس و پژمرده نمی بینیم ، پدر را نالان و افسرده نمی بینیم . پدر مثل یک سردار محافظ حقوق الهی است . به راستی چه شده است که این پدر انقدر روح سالم و سرزنده ای دارد ؟ او تنها از خدا انتظار دارد و حق خودش را در حق و خواسته خدا می بیند ، لذا شهادتش برایش لذت بخش است . و شهادت مبارکت ای پدر دلسوز و ایثارگر .
حال فرض کنید این پدر با خودخواهیش جلو می رفت و رضایت خودش را بر رضایت خداوند ترجیح می داد ، حال چه اتفاقی می افتاد ، پدر با سرو صدا و دادو فریاد هم خودش را لرزاند و هم یک جماعتی را .
انرژی های منفی از هر سو به سراغ او می آمد ، پدر افسرده ، و نالان و خسته و عصبی می گشت ، پدر فقط به فکر انتقام از زمین و زمان بود ، مادر یاغی تر می شد ، فرزند از خانواده دور تر . زندگی از هم می پاشید ، تازه اگر کار به کوچه هم می کشید ، مردم پدر را مقصر می دانستند و آبروی پدر آنجا هم می رفت .بیچاره پدر با خودخواهی هایش هم ظلم به خودش کرد و هم به خانواده و هم کوچه ...
پدر به دنبال حقش رفت اما با عین حال که همه حقوق را تباه کرد ، آن تهمانده حقی را هم که داشت همان آبرو حیثیت را ، آن را هم از دست داد.دنیا محل حق طلبی شخصی نیست!دنیا محل طلب حق هست ، اما نه حق من ، طلب حق ! بین حق من تا طلب حق خیلی فاصله است . گاهی اوقات حق به نفع تو تمام میشود گاهی هم نمی شود . انسان اگر به دنبال حق برود ، همه حقوق را در نظر میگزرد ، اما اگر در ابتدا فقط خودش را ببیند او گویا هیچ ندیده است .
امیدوارم که برایتان روشن شده باشد که وقتی می گویم یا باید شهید راه حق شوی و خودت را فدای حقیقت کنی یا باید ظلم کنی و شق سومی ندارد ، دقیقا منظورم چیست !
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎داخل دنیا یا باید ، از خودگذشتگی کنید ، یا باید ظلم کنید ، راه سومی وجود ندارد
قسمت دوم
دردهای جامعه را می شناسم ، خبر از نامردی ها و ناجوان مردی هایی که به شما شده است را دارم ، می دانم حق و حقوقتان را خورده اند ! می دانم در حقتان ظلم کرده اند ...
ظلم های مادی و معنوی را ...
اما باید چه کرد ؟ باید جواب ظلم را با ظلم داد ؟ جواب نامردی را با نامردی داد ؟
اگر من هم ظلم کنم من هم دستم به سیاهی و نجاست آلوده می شود ...
آیا واقعا من چنین حقی را دارم ؟
آیا وظیفه من طلب حق و بندگی به خاطر حق نیست !
اگر من ظلم کنم آیا این سیاهی و نکبت دامن من را هم نمی سوزاند ؟ آیا شرمنده و پشیمان و قلبی ناارام نخواهم داشت ؟
آیا اصلا این جسم و زندگی ماله من بود که بخواهم مسیر و تاوان و انتقامش را خودم مشخص کنم ؟ آیا این داشته های من به امانت در دستان من نبود؟
راهی جز اطاعت از حقیقت نیست !
این چند صباح دنیا همه اش آزمون است همه اش وسیله رشد ما انسان هاست .
نه دنیای آنچنانی هست ، نه حقی دارم از این دنیا که حالا بخواهم این حق را پس بگیرم نه باز پس گرفتن این حق به نفع من تمام می شود .
در جستجوی حقیقت باشیم ، وقتی تنها حقیقت را می بینیم ، وقتی توانایی درک حقیقت را داریم ، وقتی می فهمیم کار درست چیست ؟ وقتی اصلا می توانیم راه درست را اجرا کنیم ! که موانع اندیشه سلیم و موانع اطاعت و فرمانبری از حقیقت را برداشته باشیم .
موانع درک حقیقت و اطاعت پذیری درست خداوند ، این نفس سرکش ماست !
این بعد حیوانی ماست !
این هوا و هوس ماست ...
اگر بر شهوت زبان ، شکم ، گوش ، زیر شکم ، یا به عبارتی به عواطف و احساسات نفس منیت خواهمان غالب شدیم و توانستیم این افسار را به دست عقلانیت و حقیقت بسپاریم آن وقت موانع برطرف شده است .
تا این منیت و خودخواهی و این هوا و هوس وجود دارد این روح نمی تواند سراپا تسلیم حق گردد . باید شهید شود تا بتواند درست زندگی کند . باید فنا شود تا بتواند راه حقیقت را برود ...
اصلا مجاهدت همین است .
اگر دنیا بهشت بود ، و همه با هم خوب بودند و هیچ غمو غصه ای نبود ، آیا دیگر امتحان یا خودسازی یا مجاهدت و جهاد معنا پیدا می کرد ؟
طبع این دنیا همین است ، همیشه ۴ درصدی های خودخواه ، فرعونیان و نمرودیان هوا پرست بوده اند که زندگی را بر اکثریت خراب می کردند .
و همیشه هم معدود شمارانی بوده اند که در مقابل این سیل عظیم خیانت می ایستادند و با صبرو تلاش نور را بر تاریکی ها می پوشاندند ...
ما اگر تاریخ را بخوانیم میبینیم پدرانمان و فرزندانمان همه گی این سختی دنیا را تحمل کرده اند و می کنند ...
پس به جای تسلیم شدن به جریان شیطان ، تسلیم حق می شویم ، و در مقابل این لشگر عظیم سیاهی می ایستیم ، این ایستادگی هرچند اولش دردناک است ، اما در اثنای کار لذیذ و لذت بخش میشود. انقدر عاشقانه است که خودت داوطلبانه راهی کاروان جهادی میشوی ... شاید در منطقه تو درد کمتر باشد ، اما تو چه قدر بیتاب نورپردازی هستی که عاشقانه سرت درد می آید برای محیط سخت و دردناک تر و این حرکت عظیم ، که تو داوطلبانه پس از فتح کردن عدالت در منزل ، صلح و صفا بین خانواده و اقوام و دوستان ، مسجد و محله ، حال میبینی جای تو در مکانی با سطح بالاتر است ، کوله بارت را می بندی و راهی وادی عشق می شوی و بخواهی که با سیاهی ها و تاریکی های عظیم تر مبارزه کنی نشان دهنده آن ایمان و تقوای بزرگ است ، که تو با کشتن و شهید کردن نفس خودت به آن مقام رسیده ای ... .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🎥آثار عجیب نماز شب
✍آیتالله ناصری
@tarighatezendegi
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
غربال های آخرالزمان
رائفی پور
@tarighatezendegi
🌎همه انسان ها بدون استثنا در حال تبلیغند یا تبلیغ نور یا تبلیغ ظلمت .
انسان ها دو دسته اند ، یا پیروان راه درستی
یا کج روان راه تاریکی.
جالب است بدانید هر دو دسته به فکر تبلیغ افکار خودشان هستند و دوست دارند دیگران را هم به کیش و آیین خودشان بکشانند .
انسان های اهل طریقت پاکی ، دوست نمی دارند سیاهی و ظلمت اطرافشان باشد ، نمی خواهند لکه ای از ناپاکی را در اطرافشان مشاهده کنند ، چون آنها می دانند برای زندگی سالم ، تنها آنها نیستند که باید تلاش کنند بلکه تا دیگران نخواهند این سلامت به جامعه باز نمی گردد . آنها می دانند برای پاک ماندن باید ترویج سفیدی کرد ، برای آنکه همه انسان ها با هم با واسطه یا بی واسطه ارتباط دارند ، هر عمل خیری که می کنند بازگشت آن به سمت خودشان است . آنها به خاطر خودشان هم که شده باید مدافع حقیقت باشند ، آنها می دانند که حقیقت حی و قیوم است ، و ناپاکی و سیاهی هست که وجود ندارد ، گناهکاران و خطا کاران فقط در عرصه وجود پاک الهی هستند که در حال طغیان و فریب اند ! و این را حقیقت نمی خواهد و هرگز نمی پسندد و عالم راستی و صداقت از آنها انتقام سنگینی خواهد گرفت . لذا همه مامورند در عرصه وجود الهی ، که خودشان هم جزئی از همین حقیقت هستند ، باید به ترویج نورانیت بپردازند و اگر کسی باز ایستد ، یعنی اطاعت و فرمانبری درست را نکرده است .
خطاکاران و سیاه گران عرصه وجود ، این ها هم برای ترویج سیاهی و ظلمت نیازمند یار و همراه دارند ، شیطان به تنهایی کاری نمی تواند انجام دهد . این انسان ها هستند که با فریب خوردن و گوش دادن به وعده وعید های پوچ و توخالی شیطان ، الان دنباله رو راه او شده اند و شیطان و لشگر او به خاطر همین یاران فریفته اند که قوی و قدرتمند شده اند . آنها برای تولید و ترویج سیاهی و بردن نور الهی ، ناچار به تبلیغ و فریفتن دیگران هستند ، و این کاملا مطلب روشنی است . شما توجه کنید مثلا من می خواهم در اداره ای کارم زودتر جلو برود به عبارتی با خودخواهی ام می خواهم با دادن رشوه کار غیر قانونی برایم قانونی شود !
شما به من بگویید آیا وقتی من به به دنبال رشوه گیرنده می گردم معنای آن چیست ؟ معنای آن این است که باید رشوه گیرنده ای باشد تا من بتوانم به مرادم برسم ! حال فرض کنید کارمندان یک اداره همه گی خداترس و با تقوا هستند ! من این وسط باید چه کار کنم ؟ باید بروم به سمت فریب و نیرنگ و حقه بازی ! به خاطر کار خودم می روم سراغ یک کارمند با او صحبت می کنم دردو دلش را گوش می کنم با هر ترفندی شده از در خودش وارد میشوم و منافقانه با او رفیق میشوم به او می گویم چه قدر مشکلات داری ، حیف تو نیست با این حقوق کارمندی ، تو باید ترقی کنی و خلاصه با زبان چرب و نرمی رشوه را به زبان شیرینی و کادوی تولد بچه ، تقدیم آقای کارمند می کنم ! آقای کارمند هم تازه دست رشوه گرفتنش گل کرده است ، مزه اش زیر زبانش می رود ، این بار از همه درخواست شیرینی و کادو می کند،یا مثلا انعام اجباری،اگر داد که داد،اگر نداد کارش را خوب انجام نمی دهد.جالب است رشوه دهنده به دنبال رشوه گیر،رشوه گیرنده به دنبال رشوه دهنده.او یکی را گول می زند بهر خواسته ای آن هم دیگری را می فربد بهر هدفی .این گونه می شود که سر خودخواهی ها باب فساد گل می کند.
لذا لشکر سیاهی هم به دنبال ترویج سیاهی می رود.
اما این وسط یک فرقیست بین سیاهی و سفیدی!
سفیدی ، اهل روشنگری ، شفافیت نور ، یقین ، شاهد ، حجت ، برهان و قطعیت است .
اما سیاهی برعکس کار می کند،او اهل منطق و خرد و عقل نیست!او از در احساس و عواطف و حیوانیت داخل می شود .
او از عقلانیت خیلی بیزار است ، او اهل فریب و نیرنگ و شعبده بازی و تدلیس و دو روییست!او اهل قمار و برد و باخت است. او فقط سیاهی را برایت زیبا و لذیذ می کند!
جالب است چون اکثر انسان ها ، هوا و هوس و حیوانیتشان غلبه دارد،لذا همه گی فریب سیاهی را به قدر سعه وجودیشان می خورند.
اما نورانیت و سفیدی ، در بین انسان ها یاران کمی دارد و علت آنهم کاملا بیان شد.
پس اینکه گویند انسان ها همه اشان در طلب ترویج عقایدشان هستند دروغ نمی گویند!
حتی آن کسی که می گوید فکر نکن دیوانه میشوی ، علتش آن است که دوست ندارد که تو ذهن او را درگیر این حرف ها کنی ، لذا می خواهد تو را در ریشه بسوزاند.
اصلا دنیا ، دنیای تبلیغات است و هر کسی با هر تبلیغی از هر نوعی،به خاطر هر چیزی با هر بیان و سبک زندگی،حتی سکوت و به ظاهر کاری به کاری نداشتن ، همه و همه در حال گسترش سیاهی هستند یا گسترش سفیدی.
جالب است اینجا هم شق سومی وجود ندارد.
برای همین است که می گوییم ای مسلمان، وجود تو در حال تبلیغ است،اگر خودت را از خباثت ها و سیاهی ها دور نمودی ، تو راه رفتنت ، نوع زندگیت حتی خواب و خوراکت تبلیغ است . علت آنکه می گویند مومن خواه ناخواه دشمن دارد دقیقا همین است.
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌏 حسن تا دیروز گله و شکایت داشت ، که چرا سکه گران است و به حسین فشار می آید 😔
امروز حسن خودش سکه خرید ، و تمام دعایش این شد که ای کاش سکه قیمتش پایین نیاید 😏 ...
با خرید سکه ، حسن فراموش کرد که با گران شدن طلا ، همه ابعاد زندگی خودش هم به چالش کشیده می شود ...😉
🌎 نتیجه : چرا می رویم روی دردهای مردم سرمایه گذاری می کنیم که حالا بخواهیم خودخواهانه معامله ای کنیم که سود کرده باشیم در حالیکه شاید این جا سود کرده باشیم اما خیلی جاها را باخته ایم ... . 😐
🌎 عبرت گیری🧐 : با خودخواهی ، چیزی عوض نمی شود جز ضرر بیشتر هم به خودمان و هم به اطرافیان ... .
@tarighatezendegi
16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همان طورکه یه عده ، لات و لوت که به خاطر هوا و هوس ، تشنه خرابکاری و دعوا هستند و بی کله به میدان می زنند ، و اصلا از هیچ چیز نمی هراسند ... بلاتشبیه یک عده انسان پاک سرشت هم هستند که وقتی که پای حق و حقیقت به میان می آید به خاطر خداوند بی کله هر اقدامی را می کنند ...
آنها دیگر فکر این نیستند که در پس این مجاهدت خالصانه چه اتفاقی برایشان می افتد ، آنها فقط نور و درستی را می بینند .
در راه حقیقت گام برداشتن خطرات خودش را دارد اما عاشق خدا این خطرات را نمی بیند ، نمی گویم درد نمی کشند ، نمی گویم دوست دارند اینگونه بمیرند ، خیر هیچ کس دوست ندارد این گونه او را بکشند ، بلکه می گویم اگر هزار بار به بدترین وجه ممکنه بمیرند و زنده شوند باز هم به خاطر حق ایستادگی می کنند .
از خداوند برای همه مدافعان حقیقت ، طلب عافیت ، سلامت و تندرستی ، عمر طولانی در راه بندگی خداوند و خیرو برکات دنیا و آخرت و مرگی آرام و آسوده را آرزومندم ...
نثار همه ارواح طیبه شهدا اجماعا صلوات .
@tarighatezendegi
🌎تبلیغ خارجی و بین المللی خیلی راحت تر از تبلیغ در ممالک اسلامی است .
تبلیغ اسلام،در کشورهای بیگانه خیلی راحت تر است!اگر با آنها با اخلاق و رفتار نبوی برخورد شود خیلی راحت جذب اسلام میشوند.
اما این تبلیغ در ایران و کشورهای اسلامی خیلی سخت است!
چون ما مواجهیم با طیفی از انسان ها که به طرق و دلایل مختلف در مقابل تبلیغ اسلام جبهه می گیرند.
بعضی از دلایل دشواری های تبلیغ در ممالک اسلامی مخصوصا ایران!👇
۱ - منافقان حزب اللهی:
غرور وخودخواهی و ادابازی اسلامی ، به خاطر عواملی همچون اسلام شناسنامه ای، قومیت سالاری ، منافع مادی ، عادی شدن ظواهر اسلام ، تقلید در اعتقادات ، ترس از حکومت ، یادگیری ناقص ، تربیت نادرست ، جاه و مقام ، میز و صندلی ، کار و شغل و معیشت ، خودبینی ، کوردلی ، قشری در جامعه را پدید آورده است ، که تنها از ظاهر اسلامی برخور دارند و تنها پسوند مسلمان را دارند ، این ها به شدت برای جامعه اسلامی و تبلیغ آحاد مردم مانع و سد بزرگی هستند ! زیرا با اخلاق و رفتار غیر دینی و عدم فهم دقیق مبانی اسلامی ، این افراد به شدت با تبلیغات معاندشان ضربه موثر را به اسلام می زنند . آنها فقط با غرور کاذبانه ، خودشان را از مسلمین دو آتیشه و جان فدایان آن می دانند در حالیکه هر مومنی به خوبی می فهمد که آنها مسلمان واقعی نیستند و ربطی هم به اسلام ندارند آنها فقط تیشه به ریشه، می زنند.
۲ - قشر کافر : با تبلیغات شدید غرب بر علیه اسلام و دیدن همین منافقین نقاب داری که یا مطلعند از نفاقشان یا اصلا بی اطلاعند ،به هر حال به کمک لقمه های حرام ، تربیت ناسالم، شراکت شیطان در اموال و جان هایشان ، وسوسه های شیاطین جنی و انسی ، از اسلام و مسلمان نفرت دارند . به گونه ای که عامل مشکلات اقتصادی ، عقب ماندگی مادی را، زیر سر اسلام می دانند .
۳- بحث نفوذ اجنبی در اعماق خاک و قلب های انسان ها ، عاملی دیگر را برای تبلیغ سخت و مشکل در ممالک اسلامی فراهم کرده است .
خوشبختانه موانع بزرگ در کشورهای غربی فعلا وجود ندارد ، لااقل در بین این سه بخش دو بخش عمده اول و یا فقط یک بخش عظیم که همان نفاق اسلامی است هنوز رنگیت درست نگرفته است ، روح آنها هنوز آلوده به توطئه های عظیم دشمنان نشده است به خاطر همه این علت ها ، این مردم ذهن بازتری برای دریافت حقیقت دارند .
آنها اسلام را راه نجات از پوچی و بیهودگی عالم فانی ماده می بینند .
آنها به خوبی می توانند زندگی اسیرشده در عالم مادی را با روحانیت اسلامی و آزادی واقعی تشخیص دهند .
اما متاسفانه در ممالک اسلامی بعضی از مردم از وجود این نعمت الهی غافلند و قدر عافیت و دینداریشان را نمی دانند . آنها فکر می کنند با آن اخلاق دین گریزانه اشان و خودخواهی های به ظاهر از نگاه خودشان برادرانه و دلسوزانه ، بهشت ارزانی آنها خواهد شد ... .
اما سخت در اشتباهند چون بهشت ارزانی کسانی می شود که در اخلاق ، رفتار و کردار و انسانیت شبیه رسول الله باشند .
هر چند ادعایشان این است که از رسول الله هم در انسانیت سبقت گرفته اند ، البته اگر رویشان بدهید این اعتراف را خواهند کرد ، اما خداوند قاضی ، حکیم و علیم است و با حلوا حلوا کردنشان دهان شیرین نمی شود .
متاسفانه ظاهر اسلام خوب در ممالک اسلامی ترویج شده است شاید نماز بخوانند با قرائت ولالضالینی که امام جماعت مسجدالحرام هم اینچنین قرائتی نداشته باشد ، اما انگار باطن اسلام خوب تعریف نشده است ، خوب نشر داده نمی شود و باطن اسلام چیزی نیست جز همان انسانیت و برادری ، برابری ، همدلی ، عدالت و مساوات ...
البته کتمان نمی کنم که تعداد مسلمان های واقعی کم است ، چرا هستند ، زیاد هم هستند ! انسان هایی که دارای روحانیت و باطن دینی هستند ولی متاسفانه همان افراد منافق و کافر که تعدادشان هم کم نیست بیشتر جلوی چشم ها هستند یعنی به خاطر منافعشان بیشتر جلوی دید ها خودشان را نشان می دهند و آنها قصد خودنمایی دارند و لذا کار را خراب کرده اند . اما آن طیف عظیم مسلمان که جمعیت زیادی هم هستند چون خالصانه برای خدا کار می کنند و نمی خواهند ریا بشود همیشه مانند مروارید در صدف ها پنهانند ... این خس و خاشاک ها هستند که مدام ابراز مروارید بودن می کنند و عجب مصیبتی برای اسلام می شوند ...
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
21.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
تبلیغ در کشورهای خارجی
حتما ببینید ...
ببینید چگونه مات و حیرت زده ،و با چه انگیزه ای از اسلام می شنوند ...
@tarighatezendegi
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🎙 آیت جوادی آملی
💚 امام علی ع : من اسب تندرو نمیخوام
1⃣ چون من ترسی ندارم و
از میدان جنگ فرار نمیکنم
2⃣و نه کسی که فرار کرده
تعقیب نمیکنم
@tarighatezendegi
#دلنوشته
در این دنیا هر چه برای رسیدن به خدا تلاش کردم و خواستم تا که آدم شوم برای خودم اوجی در آسمان بگیرم آخر کار فقط به جایی رسیدم که فقط بگویم تنها هنر و غرورم همین است که دیدگانم بزرگی امیرالمومنین را ببیند و با افتخار بگوید ما همه خاکیم در مقابل قدم های بزرگ و مطهر شما ای نهایت زیبایی خلقت خدا ...
@tarighatezendegi
🌎 حقیقت عشق
قسمت اول
هر عشق و علاقه ای ، خانمان سوز است ...
زیرا انسان را از مسیر زندگیش خارج و وارد عالم سرد و برهوتی می کند ...
البته به جز عشق به خداوند و کسانی که زیباییشان را از اطاعت و بندگی خداوند دریافت نمودند که این عشق اصلا باید باشد ...
تنها این عشق است که به انسان زندگی می بخشد و او را در مسیر زندگی سالمش ثابت قدم می دارد که در صورت نبودن ، عملا او افسرده و نالان خواهد بود.
اما چرا عشق به غیر خدا و به غیر یاران الهی انسان را وارد پرتگاه می کند ؟ چرا این عشق انقدر عذاب آور و دردناک است ؟
جواب معما خیلی راحت است !
زیرا انسان دلبسته ، کسی می شود که توانایی اداره خودش را هم ندارد ، او نمی تواند رابطه اش را با تو آنگونه نزدیک کند که تو میل داری به تو نزدیک شود ، او خودخواه است و تنها به خودش می اندیشد و لذا درکی از تو و زندگی تو ندارد . او نمی تواند همیشه به تو بیاندیشد و همیشه همراهت باشد ، تو هیچ گاه به آنچه که از معشوق می اندیشی به آن نخداهی رسید ، زیرا توهم عشق پردازی و بزرگ کردن خیالاتت تنها در ذهن تو است ، در واقعیت او سزاوار چنین بزرگی و ستایشی نیست .
لذا در یک کلمه می توان گفت عشق غیر الهی به دو صورت ختم می شود : یا به او می رسید یا به او نمرسید ...
اگر به او رسیدید ، که پس از وصال و گذشت مقدار زمانی ، در میابید که چه اشباه بزرگی می کردید و او لیاقت این همه بزرگ بینی و توهم زایی را نداشت . البته اگر به این عقل و شعور برسید ! اگر عاقل شوید که دیگر از عشق انسانی و نیازمندتان دست می کشید و قائله را ختم می کنید ولی اگر هنوز عاقل نشوید ، این بار خودخواهی شما سبب میشود تا او را یا بشکنید و به زور مطابق خواستگاهتان او را تسلیم نمایید ، تا او آنگونه بشود که وفق مرادتان باشد ، که باز با رنجش و عذابش از او دورترو دورتر میشوید ، چون شما از او خواسته خدایی دارید در حالیکه این بنده خداوند است و خودش محتاج و سراپا فقر و نیستی است ! خیلی انسان باید احمق باشد که عاشق یک فقیر مثل خودش شود و از او انتظار صفات و قدرت های الهی داشته باشد . اگر اینگونه هم نکردید و یا نه در ادامه فهمیدید این موجود آن کسی نبود که لیاقت عشق شما را داشته باشد شاید دوباره باز او را بسوزانید و سراغ عشق پوشالی و شیطانی دیگری بروید و خیانت پشت سر خیانت به خاطر رسیدن به جهنم و کثافتی که خودتان با دستان خودتان به آن می رسید و انقدر این داستان را ادامه می دهید که در آخر دست روزگار شما رابا عدالت الهی چنان زمین می زند که خواسته یا ناخواسته دست از عشق شیطانیتان بردارید و یا باصطلاح به زمین گرم الهی بخورید ... .
اما اگر به عشق رویاییتان نرسید ، انقدر او را در سر بزرگ می کنید که دیگر هیچ کس و هیچ چیز را جز او نمی بینید ! شما او را بت کرده اید ، و به او چنان ارزش دادید که او را از انسان بودنی که فقیر و ناچیز است به خداییت و بزرگی کشانیدید و چون به او نمی رسید و وصالی ندارید و این عشق برای خودش عقلانیت و فلسفه زندگی جز فنا شدن و دربدری ندارد لذا همه چیزو همه کس را فراموش می کنید و زندگی خودتان و اطرافیانتان را هم تباه می کنید که چرا ؟ چون عاشق شده اید ! و این عشق پوشالی و سراب انگیز شیطانی ، که شرک الهی بود شما را به جهنم در دنیا و آخرت کشانید و شما از آن غافل بودید ...
این گونه عشق ها با احساسات پدید می آید ، احساسات هم با سازو دغل و آواز و لهو و لعب و خیال و تخیل و شکم سیر و تخت و بالش و جای گرم و نرم و غذای لذیذ و بخورو بخواب و تنبلی کن و فیلم و تصویر ببین و بریم سینما و پارک و حالا دلم اینو خواست و ، دلم این و نخواست و ، آخ این و دوست دارم و آخ هوس اونو ببین و نبین و این چیزا هست که رونق میابد !
در اسلام وقتی سخن از آن میشود که به لوه و لعب و تن پروری و به ساز و دغل و آهنگ و رقاصی و شعرو موسیقی رجوع نکنید علتش دقیقا همین است ، چون شنیدن و دیدن این لهویات شاید در واقع به شما آرامش می دهد و رویاهایتان را در اذهانتان بزرگ می کند و شما را از عالم واقعیت خارج می کند و برایتان توهم سازی می آفریند ! اما این آرامش قبل از طوفان است و شما را از خداوند و عشق واقعی به او ، دور می سازد . زندگی سالم بدون دردسر دنیا و آخرت را از شما می گیرد ، دست شما را در تباهی و ظلم و ستم آغشته می کند .
عشق های غیر الهی همه اش تولیدش از احساسات است و این احساسات چون عقل را می پوشاند خانمان سوز می شود ...
شیطان تنها با چشم و گوش شما را از راه خدا باز می دارد !
وقتی اسلام تا این حد به حفاظت چشم ها و گوشهایتان اهمیت می دهد دلیلش همین فرو نرفتن در عشق های توخالی نابود کننده است ... .
هر چیزی به غیر خداوند و راه او برای انسان بزرگ شود ، این انسان را از راه حق دور می کند .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi