eitaa logo
طریقت زندگی
834 دنبال‌کننده
337 عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
مجموعه روش ها و برنامه های صحیح زندگی که انسان رابه کمال اخلاق فردی و اجتماعی خود نزدیکتر می کند . ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Eslamdinehagh
مشاهده در ایتا
دانلود
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از معجزات دولت شهید رئیسی بود که لال ها شفا پیدا کردند ! ... @tarighatezendegi
AUD-20210719-WA0049.mp3
2.16M
دعای عهد ✨ امام صادق (ع) دربارۀ این دعا فرموده است: هرکس چهل صبحگاه این دعا را بخواند، از یاوران حضرت قائم (عج) خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را زنده خواهد کرد، تا همراه آن حضرت جهاد نماید و به شمارۀ هر کلمه از آن، هزار پاداش برایش نوشته می‌شود و هزار کار بد از او پاک می‌گردد 🌱 📚 مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۳، ص۲۸۴، ح۴۷     @tarighatezendegi
🔻 قاعده 99 ✍پادشاه از وزیرش می‌پرسد: چرا همیشه خدمتکارم از من خوشحال‌تر است در حالی که او هیچ‌چیزی ندارد و منِ پادشاه که همه چیز دارم، حال و روز خوبی ندارم؟ وزیر گفت: سرورم شما باید قاعده 99 را امتحان کنید! پادشاه گفت: قاعده 99 چیست؟ وزیر گفت: 99 سکه طلا در کیسه‌ای بگذار و شب آن را پشت درب‌ اتاق خدمتکار بگذار و بنویس این 100 دینار هدیه‌ایست برای تو، سپس در را ببند و نگاه کن چه اتفاقی رخ می‌دهد! پادشاه نقشه را آن‌طور که وزیر به او گفته بود، انجام داد. خدمتکار پادشاه، آن کیسه را برداشت و موقعی که به خانه رسید سکه‌ها را شمرد، متوجه شد یکی کم دارد! پیش خود فکر کرد که آن را در مسیر راه گم کرده است. همراه با خانواده‌اش کل شب را دنبال آن یک سکه طلا گشتند و چیزی پیدا نکردند. خدمتکار ناراحت شد از اینکه یک سکه را گم کرده است. پریشانی به سراغش آمد. با آنکه آن‌ همه سکه‌های دیگر را در اختیار داشت. روز دوم خدمتکار پریشان‌حال بود، چرا؟! چون شب نخوابیده بود. وقتی که پیش پادشاه رسید چهره‌ای درهم و ناراحت داشت و مثل روزهای قبل شاد و خوشحال نبود. پادشاه آن موقع فهمید که معنی قاعده 99 چیست. آری، قاعده 99 آن است که همه ما 99 نعمت در اختیار داریم که خداوند به ما هدیه داده است و تنها دنبال یک نعمت هستیم که به نظر خودمان مفقود است. و در تمام ادوار زندگیمان دنبال آن یک نعمت گمشده می‌گردیم و خودمان را به خاطر آن ناراحت می‌کنیم و فراموش کرده‌ایم که چه نعمت‌های دیگری را در اختیار داریم. @tarighatezendegi
✍آیت الله مجتهدی(رحم‍ةالله علیه): ✅پنج چیز قلب را نورانی می‌کند: 1⃣ زیاد قل هوالله احد را خواندن 2⃣ کم خوردن 3⃣ نشستن با علماء 4⃣ نماز شب خواندن 5⃣ فرستادن صلوات 📚مواعظ العدیده ص۲۵۸ @tarighatezendegi
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا اگر همین الان آقای رئیسی سر کار بود ، این مشکلاتی که در کشور وجود داره آیا بود ؟ 🎬 روح الله زم @tarighatezendegi
🌏 هدیه حضرت زهرا (س) و برکت جابربن عبدالله انصارى مي‌گويد: روزى پيامبراسلام پس از نماز عصر با اصحاب و ياران نشسته بودند كه پيرمردى با لباس ‌هاى مندرس و در كمال ناتوانى كه نشان مي‌داد از راه دورى با گرسنگى آمده وارد شد. عرضه داشت مردى پريشان احوالم، مرا از برهنگى و گرسنگى نجات ده، رسول اسلام فرمود اكنون چيزى نزد من نيست ولى تو را به كسى راهنمائى مي‌كنم كه نيازمندى ‌هاى تو را برطرف كند، راهنماى به كار خير مانند كسى است كه آن كار خير را انجام داده است، من تو را به خانه‌اى مي‌فرستم كه محبوب خدا و رسول و او نيز عاشق خدا و رسول است. پيامبر به بلال دستور داد پيرمرد را به در خانه حضرت زهرا سلام الله عليها راهنمائى كند وقتى آن مرد بينوا به در خانه حضرت رسيد گفت: «السلام عليكم يا اهل البيت النبوة» او را جواب داده و پرسيدند كيستى گفت: مردى بينوا هستم خدمت رسول خدا آمدم و عرض حاجت نمودم، آن بزرگوار مرا به در خانه شما فرستاد، آن روز سومين روزى بود كه اهل بيت در گرسنگى بسر برده و پيامبر از آن آگاه بود. فاطمه عليهاسلام چون چيزى در خانه براى عطا كردن به مرد عرب نمي‌يافت به‌ناچار پوست گوسپندى كه فرزندانش حسن و حسين را روى آن مي‌خوابانيد به او داد و فرمود: اى مرد عرب اميد است خداوند گشايش و فرجى براى تو فراهم آورد، پيرمرد گفت: دختر پيامبر من از گرسنگى بي‌طاقتم شما پوست گوسپند به من مرحمت مي‌كنى: حضرت زهرا پس از شنيدن سخن پيرمرد گردن بندى كه دختر عبدالمطلب به او هديه داده بود به مرد عرب داد، پيرمرد گردن بند را گرفت و به مسجد آورد. پيامبر را در ميان اصحاب ديد، عرضه داشت يا رسول الله اين گردن بند را دخترت به من داد و گفته آن را بفروشم شايد خداوند گشايش و فرجى براى من فراهم آورد، پيامبر گريان شد و فرمود: چگونه و چرا خدا گشايش نمي‌دهد با اين كه بهترين زنان پيشينيان و آيندگان گلوبند خود را به تو داده است. عمار ياسر گفت: يا رسول الله اذن مي‌دهيد من اين گردن بند را بخرم، حضرت فرمود: خدا خريدار اين گردن بند را عذاب نمي‌كند، عمار به عرب گفت به چند مي‌فروشى پيرمرد گفت: به سير شدن از غذائى و يك برد يمانى جهت پوشاك و دينارى كه مصرف بازگشت خود به وطنم نمايم. عمار گفت: من به بهاى اين گردن بند دويست درهم ميپردازم، و تو را از نان و گوشت سير مي‌كنم و بردى يمانى هم براى تن پوشت مي‌دهم و با شترم تو را به خانواده ات مي‌رسانم، عمار پيرمرد را به خانه برد و از غنائمى كه هنوز از خيبر نزد خود داشت به او داد. عرب دو مرتبه خدمت پيامبر رسيد آنجناب فرمود: پوشاك لازم را گرفتى و سير هم شدى، گفت: آرى بلكه بي‌نياز شدم سپس حضرت گوشه‌ا‌‌ى از فضائل فاطمه عليهاسلام را بيان فرمود تا جائى كه گفت: دخترم فاطمه را كه ميان قبر مي‌گذارند از او مي‌پرسند خدايت كيست؟ ميگويد: الله ربى، سؤال مي‌كنند پيامبرت كيست؟ مي‌گويد پدرم، مي‌پرسند امام و ولى تو كيست؟ ميگويد: همين كسى كه كنار قبرم ايستاده. در هر صورت عمار گردن بند را خوشبو كرد و با يك برد يمانى به غلامى كه سهم نام داشت داد و گفت خدمت پيامبر ببر در ضمن تو را هم به حضرت بخشيدم، پيامبر سهم را با گردن بند نزد فاطمه فرستاد، دختر پيامبر گردن بند را گرفت و غلام را آزاد كرد، غلام پس از آزاد شدن خنديد، حضرت زهرا از سبب خنده ‌اش پرسيد گفت از بركت اين گردن بند مي‌خندم كه گرسنه‌اى را سير و مستمندى را بي‌نياز و برهنه‌اى را مالك لباس و غلامى را آزاد كرد و به دست صاحبش بازگشت . بحار الانوار 43/ 56- 58 ❤️🌹تولد حضرت زهرا س ، روز مادر ، بر همه مومنین و مومنات و شیعیان آن حضرت مبارک 🧡💚💙💜🧡🤍 @tarighatezendegi
10.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز مادر است و سری بزنیم به خدمت مادر شهید ابراهيم رئيسى ..‌.😢 از تربیت تو مادر این انسان شریف شکل گرفت ! @tarighatezendegi
🌏 خدا شناسی حضرت سلمان فارسی سلمان فارسی در اواخر عمر خود گریه می‌کرد از او سؤال کردند: چرا گریه می‌کنی؟ فرمود: نتوانستم حق خدا را اداء کنم. در صورتی که یکی از شیعیان خاص رسول الله سلمان فارسی می‌باشد که پیغمبر فرمودند: نگوئید سلمان فارسی بگوئید سلمان محمدی (سلمان منا اهل البیت) یعنی سلمان فارسی از ما اهل بیت می‌باشد. ایمان ده درجه دارد سلمان ده درجه را داشت شخصی ناشناس باری داشت می‌خواست این بار را به محل دیگری ببرد. در این حین حضرت سلمان را دید به او گفت: شما می‌توانید این بار را کمک من به محل دیگری ببرید؟ حضرت سلمان فرمودند: بله چقدر اجرت می‌دهی؟ گفت: یک درهم حضرت سلمان بار را به دوش گرفت و روانه آن محل شد در راه هر که سلمان را می‌دید سلام و احترام می‌نمود. صاحب بار تعجب کرد مگر این شخص کیست که همه به او احترام می‌گذارند. از شخصی پرسید: این آقا کیست؟ گفت: سلمان فارسی استاندار مدائن. فوری آمد و عذر خواهی کرد که من شما را نمی شناختم بار را بگذار خودم می‌برم. حضرت سلمان فرمود: من طی کرده‌ام این بار را به آن محل ببرم و یک درهم را از شما بگیرم و خرج امروز خود کنم و از بیت المال خرج نکنم. وقتی حضرت سلمان از دنیا رفت یک دکان داشت هم جای قضاوت بود هم خانه و هم جای خواب او. @tarighatezendegi
🌏 ارحم الراحمین و بازرگان مرد تاجری در شهر کوفه ورشکست شد و مقدار زیادی بدهکار گردید، به طوری که از ترس طلبکاران در خانه اش پنهان شد و از خانه بیرون نیامد، تا اینکه شبی از ماندن در خانه دلتنگ گردید. بنابراین نیمه شب از خانه خارج شد و برای مناجات به مسجد رفت و مشغول نماز و راز و نیاز به درگاه خداوند بی نیاز شد و در «دعاهایش از ارحم الّراحمین خواست که فرجی بفرستد و قرض هایش را ادا فرماید، و صدای ضجه و یا الرحمن الراحمین اش تمام فضای مسجد را پُر کرده بود». در همان زمان بازرگان ثروتمندی در خانه اش خوابیده بود، در خواب به او گفتند: «اکنون مردی، خدای ارحم الراحمین را می خواند و از خدای مهربان و بخشنده ادای دین خود را می طلبد، برخیز و قرض او را ادا کن.» بازرگان ثروتمند از خواب بیدار شد، وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و دوباره خوابید، باز در خواب همان ندا را شنید، تا اینکه در مرتبه سوّم برخاست و هزار دینار با خود برداشت و سوار شتر شد، آنگاه مهار شتر را رها کرد و گفت: آن کسی که در خواب به من امر کرد که از خانه خارج شوم، خودش مرا به مرد محتاج خواهد رسانید. شتر کوچه های شهر را یکی پس از دیگری پیمود و در برابر مسجدی توقّف کرد، تاجر پیاده شد و به طرف مسجد رفت، ناگهان متوجّه شد از درون مسجد صدای گریه و زاری می آید و کسی صدا می زند یا ارحم الرّاحمین... داخل مسجد شد، پیش تاجر ورشکسته رفت و گفت: ای بنده خدا، سر بردار، زیرا خدای ارحم الراحمین دعایت را مستجاب کرد. آنگاه هزار دینار پول را به او داد و گفت: «با این قرض هایت را بپرداز و مخارج زن و بچه هایت را تأمین کن و هر وقت این پول تمام شد و باز محتاج شدی، اسم من فلان و محلّ کارم فلان جا است و خانه ام در فلان محلّه می باشد، به من مراجعه کن؛ تا دوباره به تو پول بدهم.» تاجر ورشکسته گفت: «این پول را از تو می پذیرم، زیرا می دانم عطا و بخشش خدای ارحم الراحمین است، ولی اگر دوباره محتاج شدم پیش تو نمی آیم». بازرگان گفت: «چرا؟ پس به چه کسی مراجعه می کنی؟» تاجر ورشکسته گفت: «به همان کسی که امشب به او عَرْضِ حاجت کردم و او تو را فرستاد تا کارم را درست کنی. باز هم اگر محتاج شوم، از او که مهربانترینِ مهربانان و بخشنده ترینِ بخشنده ها است، ارحم الرّاحمین است کمک و یاری و مساعدت می خواهم که هیچ وقت بنده هایش را از یاد نمی برد. اگر محتاج شوم باز هم به خدایم که به من نزدیک تر است و دعایم را مستجاب می کند روی می آورم و از او می خواهم و او هم وسائلی مانند شما را برایم می فرستد و کارم را اصلاح می کند». 📚 قلب سلیم ، ج 1 شهید آیت الله دستغیب @tarighatezendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همایونم فهمید ولی متصدیان دولتی ما که مسئول مستقیم صیانت از فضای رسانه ای و مجازی هستند ، هنوز نفهمیدن ! متصدیان امر، در عرصه حکمرانی فضای مجازی هیچ کاری انجام نمیدن ! اعتراف «شهرام همایون»: دولتهای استعماری می‌خواهند ایران با ابزار رسانه اشغال کنند نقش بی‌بی‌سی در سقوط خرمشهر @tarighatezendegi
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت آدم : خدایا من و فرزندانم انقدر دشمن داریم ، یک کمکی بکن ! ... و پاسخ خدا را بشنوید ... ✍ واقعا با هر دو دو تا چهارتایی که فکرش می کنم اگر آدم بخواهد گناه نکند یا باید با مردم تعامل نکند ! یا اگر با مردم سروکار دارد بی گناه نخواهد ماند ! ... از هر طرف به او فشار می آورند آخرش یک خشم ، یک غضب ، یک غیبت ، یک گف مفت و اضافه ای یک نظر و یا ظن سوءی ، یک قضاوت بیجایی ، یک افراطی ، یک تفریطی آدم ازش سر می زنه ... آدمی هم که بخواهد با مردم قهر کند و کنج عزلت ، خانه نشین شود که دیگر اجری ندارد ... . پس بالا رویم پایین رویم این گناه بر گردن ماست ! البته سعی می کنیم به حده اقل برسانیم که اصلا آن را انجام ندهیم اما باز ... اما این بحث ۷ ساعت گناه که ننویسند تا توبه کنیم ، بهترین خدمت است به آدمی ... لااقل درد می کشیم اما پای حسابمان نوشته نمی شود ... @tarighatezendegi