#شخصی
🌏 راه شیطان چیست ؟
راه شیطان ، سر آغازش به خاطر هر چیزی شروع می شود و انتهایش به خاطر هر چیزی ختم میشود جز اطاعت و بندگی خداوند ! ...
یعنی به میزان فراموشی خدا به خاطر توجه به خواسته های نفسانی در زندگیمان در راه شیطان هستیم ! ...
ناشکری و طغیان و غرور انسان یعنی همه چیز از خداست دستگاه خداوند او را می بیند ، در دنیا به او فرصت انتخاب داده شده است و انسان آزادانه هدف و بندگی اش غیر از خدا می شود . نکته قوی و زیبا و مفید ماجرا اینجاست که ما می دانیم دشمنی انسان با خدا با چه وسیله ای در او صورت می گیرد ، نفس حیوانی و بعد مادی او با دیدن زیبایی های ظاهری و جذاب و وسوسه انگیز دنیا با ایجاد میل کاذب و غیر الهی از مسیر عقلانیت و عبودیت و عدالت و راه خداوند خارج می شود و انسان را به سوی خودش می کشاند ! و بندگی خدا ، به بندگی دنیا و هوا و هوسش تبدیل می شود ... .
اما نکته ضعیف و پر تنش و لغزان و ناراحت کننده اینجاست که این دنیا و بازی های آن ، مخصوصا در عصر حاضر پر است از وسوسه ها و جذابیت های دلفریبانه که شماره نداره و دنیا و شیطان با بی نهایت آرایش و خودنمایی به سراغ انسان می آید ! و تنها خدا به داد انسان برسد که با این سبک زندگی که غرب مدرن برای ما فراهم کرده است و برای ما تبلیغ می کند ، این همه رفاه و آرامش و آسایش ، که نفس خواهان آن است و به آن دلبسته است ، چگونه می تواند سراپا گوش به فرمان خدا باشد ، و آنی هر دنیایی را فدای خواست خداوند کند ! آیا بندگی خدا با اسارت نفس توسط دنیا با این همه لذت و تنوع و دلبستگی و عادت ، امکان پذیر است ؟ بعید می دانم ! ...
با این دنیای پیچیده و نفسی یاغی و پر از نیاز ، و با این همه حضور انسان در جای جای مختلف آن ، با این همه غفلت ، با این همه فراموشی خدا جداً سر سلامت از این دنیا بیرون آوردن خیلی سخت و غیر محتمل است !
اما خوبی داستان برای عاشقان راه خدا این است ، که این عشق و علاقه هر سختی و مشقتی را از راه بر می دارد و اگر بارها و بارها از شیطان و نفسشان شکست خورده باشند تسلیم او نمی شوند و از رحمانیت و رحیمیت خداوند کمک می گیرند و بار دیگر بلند میشوند و توبه می کنند و از نو عمل را از سر می گیرند و اینبار راه های نفوذ شیطان و فریب نفسشان را مشاهده می کنند و لااقل از یک مسیر دوباره ضربه نمی خورند .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 عدالت در گرو اطاعت از خداوند است
ظلم در مقابل عدل است ... .
باطل در مقابل حق است ...
سیاهی در مقابل نور است ...
نیستی و پوچی در مقابل هستی و وجود است ...
شر در مقابل خیر است ...
جهل در مقابل علم است ...
بی نظمی در مقابل نظم است ....
به عبارتی ظلم و باطل و سیاهی و نیستی و شر و جهل همه در یک قالب و معنا قرار می گیرند و همه در مقابل یک حقیقت هستند ، البته در الفاظ مشترک ، به اسم عدل و حق و نور و وجود و خیر و علم که همگی از اسماء خداوند هستند ... .
از تقسیم بندی که انجام دادیم کاملا روشن است که جایی که وجود خدا نباشد ، نور نباشد ، عقل نباشد ، علم نباشد ، عدالت نباشد ، خیر و خوبی نباشد ، جای آن را سیاهی و ظلم و جهل و شر و نیستی و باطل فرا می گیرد ! ...
اما چگونه می شود که خدا نباشد ! ...
در کجا با نبود عقل جهل معنا می گیرد مسلما جایی که امکان وجود عقل باشد !
جایی که عدالت بتواند به ارمغان برسد ، مثلا در وجود حیوان که امکان وجود عقل و بصیرت در آن نیست ، ما نمی توانیم حیوان را به ظالم و جاهل خطاب کنیم !
تنها قلب انسان و جن است که ماهیت پیدایش عقل و علم را دارد ، اگر این ذات و این قلب تهی از خدا و نور خدا شود ، خروجیش جز ظلم و ستم نخواهد بود ! اما چگونه است که انسان تاریک می شود ، چه چیزی در مقابل نور می ایستد که نمی گذارد تابش آن به سمت انسان برسد !؟ چه چیز در مقابل خدا و علم و عقل بت می شود ؟ که باعث میشود انسان نفهمد و جاهل شود و در مقابل حق بایستد ؟ پاسخ در نفس انسان است ! انسان توسط امیال و اغراض حیوانیش و بازی های دنیا خودخواه و ظالم می شود !
آدمی توانایی انسان شدن را دارد ، می تواند از حیوانیت به انسانیت برسد ... .
انسان ها بر خلاف حیوانات مفهوم ظلم و عدالت را درک می کنند ! عدالت تنها در خویشتن داری نفس ، تقوا ، خدا ترسی و قانون مداری معنا پیدا می کند !
آدمی خواهان عدالت است و چگونه می شود خودش ظالم باشد و عدالت را از دیگری بخواهد ! با امیالگرایی و دنیا پرستی و غفلت از خدا و اوامر او ، انسان خودخواه به عدالت نمی رسد ... .
عدالت در قرب خداست و آنچه مانع رسیدن او به خدا میشود ، خودش و آنچه به آن تمایل دارد است (دنیا )
برای قرب الهی انسان به دو چیز محتاج است ! اولا تفکر و تعقل و تدبر و علم و خدا شناسی و حقیقت طلبی و حق جویی و توجه به خداوند و دوما دور شدن از آنچه که مانعیت در قرب الهی ایجاد می کند و باعث خودخواهی می شود و نهایتا اطاعت از فرمان خداوند است ... .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
❌عواقب انحرافات نگاه های جنسی ...
۱ - یک اصل کلی در مقابل تمام گناهان وجود دارد و آن هم این است که انسان با خودخواهی و امیالگرایی و شهوترانی و دنیا پرستی از خدا دور می شود ! دوری از خدا به معنای دوری از حق و عقل و فهم و بصیرت و درک و عدالت و هدایت و امنیت و آرامش است ! انسان خودخواه ماهیت ظالم را دارد ، ظالم هم ، از عقل و فهم و بصیرت و صبر و ازخودگذشتگی بی بهره است .
۲ - انسان را بی قید و بند می کند و برای خواسته های نفسانیش حد و مرزی نمی گذارد لذا چنین انسانی از هر جهت اصلا قابل اطمینان نیست ، اگر میلش کشید و شرایط برایش فراهم بود از هر ناحق کردنی که منفعتش را در آن ببیند بدون ترس و رعب ، ابایی نخواهد داشت !
۳ - قلب انسان را مریض می کند ، از پیر و جوان تا بچه را ، به نگاه جنسی می نگرد و امین و محرم و مورد اعتماد نوامیس مردم نخواهد بود !
۴ - انسان را زیاده خواه می کند ، یا به ازدواج فکر نمی کند تا خودش را اسیر یک نفر کند ، یا اگر ازدواج کرد در ازدواج به تعهد و عهدش پایبند نخواهد بود و دیگر یک نفر او را قانع نمی کند و تنوع طلبی و آزادی جنسی شعارش می شود ، پس از مدتی به دلیل عادی شدن و عدم میل به سمت طرف مقابل نمی رود و در مسائل جنسی فقط به فکر نیاز خودش می رود و به نیاز طرف مقابل توجهی نمی کند ! ...
۵ - از خدا و نماز و روزه و قران و دین فاصله می گیرد و پس از مدتی ، به دلیل دیدن صحنه های حرام پر لذت و کیف دار ، از گناه و گناه کار ، زنا و زناکار و لواط و لواط کار ، خوشش می آید و آنها را تحسین می کند و خواستار حمایت از حقوق آنها می شود ! ... زنان و مردان بدحجاب و بی قید و بند و خودخواه جهان برایش الگو و نماد میشوند و در نهایت از مرد و زن های مومن و متدین که آنها را از این امور فحشایی نهی می کنند متنفر می گردد و از اسلام که نسبت به زنا و زنا کار ، به شدت برخورد می کند و حریم نسبت به روابط زن و مرد قرار می دهد و از حجاب دفاع می کند حالش بهم می خورد !
۶ - توجهاتش به سمت روابط نامشروع می رود و برده و بنده هوا و هوسش می گردد و رفته رفته با اعتیاد شدید ، تمام توجهاتش مسائل جنسی میشود و اراده و کنترل و عزت نفسش را در مقابله با شهوات از دست می دهد و به یک حیوان پست زمینی خاکی و جهنمی که فاقد هرگونه روحانیتی است تبدیل می شود .
۷ - خلاصه کنم برایتان ، انسانی که از اوامر و نواهی خدا نترسد و از او شرم و حیایی نداشته باشد و تنها به فکر ارضای شهوات خود باشد ، این انسان ظالم است ! شاید از ترس بندگان خدا ، کمی خودش را کنترل کند ، اما کم کم این ترس از مردم هم از بین می رود و فقط می ماند ، ترس از پلیس و زندان و قانون ، ترس از آن هم بعد از مدتی میریزد و شخص رذالت و پلیدی و بیحیایی و بی عفتی را حق قانونی خودش می پندارد و در مقابل پلیس و قانون هم می ایستد ! چنانچه الان در جامعه خودمان کاملا تمام مراحل آن را به عینه شاهد آن هستیم !
۸ - دیدن گناهان جنسی و لذت بردن از آن ، به معنای این است که شخص اگر خودش در آن مکان بود همین گناه کبیره و فحشا را انجام می داد یعنی بین بیننده و انجام دهنده هیچ فرقی وجود ندارد ... .
۹ - بیننده و جستجو کننده گناه ، قصد دارد که گناه و فساد در جامعه باشد تا او آن را ببیند و از آن لذت ببرد ، و این یعنی او نمی خواهد فساد و فحشا برچیده شود و کارهای زشت دیگران را با نگاه کردن و لذت بردن به آن مهر تایید می زند ! اگر فحشا ظلم به خانواده و جامعه و پشت کردن به خدا و حقیقت است ، پس دیدن و لذت بردن از آن یعنی من خودم یکی از آن ظالمان هستم که درست است شاید آبی نمی بینم تا خود شنا کنم ولی اگر بود کوتاهی نمی کردم و لذا از ظلم ظالم لذت می برم چون منم دقیقا مثل خودشان بی پروا و بی قید و بند و شهوتران هستم !
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 اگر یک انسانی از شما سوال کرد پاسخش را به درستی بدهید !
اگر یک انسانی از شما درخواست کرد که حقیقت را برایش روشن کنید و شما هم عالم به آن هستید دست او را بگیرید و او را در رسیدن به حقیقت و خدا کمک کنید !
یک وقت است که شخص به جهت حق طلبی و حق جویی قصد فهمیدن دارد و سوال می پرسد ، این سوال او از سوال کننده به جهت یاری گرفتن و دستگیر شدن است و اگر شنونده واقعا مسلمان باشد و قلبش لبریز از خدا باشد ، او را با مهربانی با تمام توان کمک می کند و با زبان پر لطف و کرمش دست او را می گیرد و با صبر و حوصله و دلایل متقن او را یاری می دهد ! و اما اگر کسی سوال کننده را به چشم بد و بی دین و بی خدا و ناشایست و منافق بودن نگاه کند و به گونه ای او را از خودش به ناراحتی برهاند در حالیکه سوال کننده تنها هدفش رسیدن به حقیقت است ، او به دلیل نبود خدا در قلبش به خدا و حقیقت خائن است ! ...
دست گیری از انسان ها به سوی خدا بر هر مسلمانی واجب است ! چه در زمینه های اخلاقی و اعتقادی و چه در زمینه های مادی و معنوی ...
آیا خدا انسان نیازمند و گرفتار را از خودش می رهاند ؟ من و تو اگر واقعا ادعای بنده بودن خدا را داریم باید بدانیم ، به عنوان یک عبد ، مامور به کمک کردن به انسان ها در جهت رسیدن به خدا هستیم و نباید آنها را که خاضعانه در جستجوی حقیقت هستند را به تندی و تلخی از خودمان برهانیم و از مسیر خدا باز بداریم و راه را بر آنها ببندیم ! ...
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 ابزار کار شیطان و طریقه غلبه بر آن
تمام ظالمان دنیا به خاطر خودخواهی و دنیا پرستی به خود و دیگران ظلم می کنند ! انسان های خودخواه با بت سازی و بزرگنمایی گوشه ای از دنیا برای خودشان و دیگران ، از خدا و حقوق دیگران غافل و آن را به فراموشی می سپارند ! ...
آنچه که مانع ظلم و ستم روی زمین است تسلیم شدن در برابر خداوند و عقل و حقیقت است . با بزرگ شدن خدا نزد انسان ، او از عشق و ترس به خدا از اموری که او را از جهل و گمراهی و ظلم و ستم می کشاند دوری می کند و در مقابل ظالمان می ایستد ...
اما شیطان کارش فراموشی خداست ، تا با نشان دادن دنیا و بزرگنمایی شهوات و امیال انسان او را از دیدن حقیقت باز دارد و او را از سمت عقل دور نماید .
اگر کارهای شیطان زیبا و جذاب و دلربا و پر از احساس و هیجانات لذت بخش نبود کسی در کنارش صف نمی کشید !
اگر شیطان اسلام و مومن را به عنوان دشمن خود زشت نما نمی داد ، کسی در مقابل اسلام و مومنین نمی ایستاد !
ابزار شیطان دنیاست و بعد حیوانی انسان به دنیا محتاج است ! ...
تنها با عشق به خداوند و توجه مداوم به او و معنویات و روحانیات است که انسان می تواند به کمی و ضروریات دنیا قناعت کند و مابقی را رها سازد تا از بندگی آن و ظلم و ستم به خود و دیگران نجات یابد و بر هوی و هوس و اغراض و امیال و احساساتش غلبه پیدا کند ... .
ما باید بتوانیم علی رغم خواسته شیطان با رفتارو کردار و زندگی درست و زیبا به عالمیان نشان دهیم که مکتب اسلام چه قدر انسان ساز و ثمر بخش و پر از عدالت و مهر و محبت است !
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 چون در سرزمین اسلامی دزدی و فساد وجود دارد و هر کس مسلمان تر است دزد تر است پس من به خدای اسلام و دینش ایمانی ندارم و به آن کافرم !
اگر دیدید یک عده در جواب چرایی دین گریزیشان یک سری اباطیل را که ظاهر اسلامی دارند به اسلام و جامعه مسلمانان نسبت می دهند و آنها را ثمره مکتب اسلام می دانند این یعنی آنها کار با اشخاص ندارند با اسلام جنگ دارند که هر چه منفی و پلیدی در عالم وجود دارد را به اسلام و مسلمانان نسبت می دهند و از آنها می بینند !
و الا چرا اسلام دوستان با دیدن این ظواهر باطل از اسلام فرار نمی کنند ؟ و اینکه آیا در بین نامسلمانان ، دزد و فاسد و متجاوز وجود ندارد ، پس چرا آنها از نامسلمانان و راهشان فراری نیستند و از آن اعلام بیزاری نمی کنند ؟
چرا در جواب می گویند آنها درست است که بی دین هستند اما خاص و مریض هستند و ما مثل آن افراد خاص و مریض نیستیم و راهمان از آنها جداست و نباید هر بی دینی را به کل بی دینان نسبت داد !
خب دقیقا در اسلام هم همین است ، یک عده مریض و انسان های خاص که به ظاهر مسلمانند ، از باطن کثیفی برخوردار هستند و آنها از دایره اسلام جدا هستند و نباید هر به ظاهر دینداری را به کل دیندار ها تعمیم دهیم !
اما به واقع آن خدا و اسلامی که به صورت تخصصی و علمی از حوزه علمیه بیرون می آید و روحانیت انقلابی ولایی آن را تبلیغ می کند چه می گوید که آنها دشمن آن شده اند و اینگونه با بهانه های واهی و کذایی بر صدد انکار آن هستند ؟ چگونه میشود که یک عده ای تمام خیر دنیا و آخرت را نماز و روزه و جهاد فی سبیل الله می بینند و عده دیگر دقیقا به عکس این قضیه معتقدند ! ...
قرآن از تعبیر کور و بینا استفاده می کند ! ...
یا مثلا به جاهل و عالم ...
یا مثلا نفهم و با فهم ....
و راه و حزب شیطان را با راه و حزب خدا جدا می خواند ...
قرآن صحبت از قلب می کند که با گناه و لقمه حرام و شراکت شیطان در اموال و جان هایشان ، مریض و تاریک و سیاه میشود و حق را باطل و باطل را حق می پندارد ... .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 چگونه انسان ، خودخواه (ظالم) می شود ؟
خودخواهی تنها پاسخ چرایی ظلم است !
اما به واقع چه عاملی باعث خودخواهی در وجود انسان می شود ؟
بزرگ کردن خواسته های نفسانی و در نتیجه توجه زیاد به ارضای امیال حیوانی انسان ، باعث ندیدن حقوق دیگران و در نتیجه نبود عدالت می شود ! ...
سوال بعدی اینجاست که چه عامل داخلی در وجود انسان باعث بزرگ تر شدن نیاز های حیوانی او و در نتیجه توجه مداوم انسان به سمت ارضای نیاز های بی حد و مرز نفس می شود ؟
لذت گرایی ، تنوع طلبی ، راحت طلبی و در نتیجه تن پروری ، باعث این میشود که انسان تمام توجهاتش تنها خودش باشد و فقط به خود و منافع خود فکر کند !
سوال آخر این است که این تمایلات داخلی انسان در چه صورتی بزرگ تر می شود و انسان را خودخواه تر می کند ؟
دنیا و مادیات وسیله ارضای امیال حیوانی انسان است که هر چه انسان رفاه بیشتری داشته باشد و تنوعات مختلفی در دسترسش باشد او بیشتر درگیر پاسخ دادن به نیاز های خود می شود و در این حین او از عدالت و حقیقت دورتر می شود !
مثلا اگر زمان شاه تنها یک غذای اشکنه با نان می توانست بخورد ، امروز غذاهای متنوع و خوشمزه تری وجود دارد که به او بجهت لذت بیشتر خوشمزه ترین را انتخاب می کند و در نتیجه پاسخ مداوم به خواسته های نفسانی سبب بزرگی امیال حیوانی و در نهایت پدیده خودخواهی را در وجود انسان به ارمغان می آورد ! ...
وقتی من جای تفکر و عقل گرایی و علم خواهی و حقیقت طلبی و حق جویی و نگاه به حقوق اطراف خودم ، با این دنیای بزرگی که مدرنیته و تکنولوژی برایم درست کرده است ، مدام به سمت تنوع طلبی و لذت جویی و ارضای امیال حیوانی خودم حرکت می کنم نتیجه ای جز خودخواه شدنم و در نهایت ظالم بودنم ندارم ... .
انسانی که هر کاری می کنم به خاطر دلش و احساسش و تمایلاتش ، انسانی که به او می گوییم چرا کار و تلاش می کنی ، می گوید چون پول دربیاورم و زندگیم را سامان بخشم ، انسانی که تمام توجهش به خودش است و حتی اگر بگوید نه درست نیست من به فکر دیگران هم هستم و در واقع دروغ می گوید ، تا منفعتی حتی احساس قشنگ در وجودش نبیند کاری که باید انجام دهد را انجام نمی دهد ، این انسان بدون هیچ رودربایستی ، خودخواه و بالفطره ظالم است ... .
حال چه کنیم که از خودخواهی و ظلم فاصله بگیریم ، باید امیالمان را کنترل کنیم و از این دنیا در تمام ابعاد ، معقولانه و در حد نیاز با توجه مداوم به حقوق بر گردنمان به کم قناعت کنیم و با چشم پوشی و ندیدن خیلی از لذت های دنیا برای رضای خدا ایثار و از خودگذشتگی نماییم .
۳ امر مهم ، توحید و نبوت و معاد و مباحث خداشناسی و اعتقادی و همچنین فروع دین و انجام واجبات و ترک محرمات ، انسان را بیش از پیش به سمت عدالت ، روحانیت و عقلانیت سوق می دهد .
یعنی به عبارت کاملتر ، تنها مکتب اسلام است ، که تمام هدفش انسان سازی و عبور انسان از سمت ظلم به سمت نور و عدالت و رحمت است .
تنها اسلام است که با تعالیم و سبک زندگی اسلامی باعث ورزیدگی روح انسان میشود و از زمینی شدن و خاکی شدن او جلوگیری می کند !
وقتی اسلام می گوید ، نکن ، یا بکن ! قصد آزار کسی را ندارد ، تنها می خواهد او از بند حیوانیت و خودخواهی آزاد شود و کمی هم توجهش به خدا که همان حق و حقیقت و عدالت است جلب شود ...
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 از ظلم ظالم به خود نگیرید ، جنگ ظالم با حق است نه شخص شما ، به عنوان بنده حق ، در حد توان و عدالت از حق دفاع کنید ، اما اگر ناحقان حق را به ناحق دادند و از آن دفاع کردند و شما به خاطر حق ناچار به سکوت شدید ، الباقی را به خود حق بسپارید و تنها دعا کنید و فراموشش کنید و به ادامه زندگی بپردازید ...
هر چه قدر قلب انسان از حق پرتر شود ، عملکرد و خروجی اش هم به درستی مطابق با حق انجام می شود ، اما هر چه قدر قلب انسان خالی از حق شد و باطل جای او را بگیرد ، به همان میزان عملکرد او هم جز باطل چیز دیگری را در پی نخواهد داشت !
کاملا طبیعی است که انسان های مملو از باطل ، انتخاب ها و نظراتشان هم باطل باشد ! ...
از انسان باطل ، جز رفتار باطل و عملکرد نادرست انتظار نداشته باشید !
قلب های سیاه و خالی از خدا ، جز ظلم و ستم و قضاوت های بیجا در حق انسان های خوب کار دیگری انجام نمی دهند !
حیوانی که از سر عشق به باطل و فرار از حق از سیاهی پر شد خود باطلش را حق و کردارش را درست می پندارد ! شما بگویید ، کسی که باطل را حق دید و دوست دار باطل شد و خود باطلش را حق پنداشت آیا اگر حق واقعی را در وجود کسی ببیند و یا عملکرد درست دیگران مشاهده کند ، نگاه و نظرش نسبت به حقیقت واقعی چه خواهد بود ؟ آیا حق واقع را جز از نگاه باطلش ، باطل نمی پندارد ؟ آیا عین نگاه سیاه و کثیف و منفورش ، حق را زشت و تاریک و ظلمانی نمی بیند ؟
پس اگر به واقع حق بودید و دیدید یکسری حیوان شما را زشت می پندارند و از شما تنفر دارند ، ناراحت نشوید ، شما بد نیستید ، آنها خبیثند که حق را در وجود شما می بینند و از آن نفرت دارند !
آنها در حقیقت با شخص شما دشمن نیستند ! دشمنی آنها به خاطر همراهی شما با حق است ، آنها از حق متنفرند و چون شما حق دار هستید شما را مدام تحقیر و ناراحت می کنند !
دوستانتان را از قضاوت هایشان از خیرخواهی هایشان و از چگونه همراهی کردن هایشان بشناسید !
مومنین و مومنات چرا برادر و خواهرند ! چون در معیت و همراهیشان با حق با شما برابرند ! لذا همگی دوستدار هم و خواهان احقاق حقوق همدیگر هستند !
حتی اگر او را ندیده باشند حتی اگر زبانشان با هم متفاوت باشد یا آن سر کره زمین زندگی کنند و یا مال سال های دراز و دور باشند و دیگر در این دنیا زندگی نکنند ! آنها همه با همند و همه پشت سر حق در یک خط اند و همیشه در حق هم دعا می کنند و همیشه نمی خواهند جز خیر و برکت چیزی به یکدیگر برسد ! تنها کافران اند که با آنان نامحرمند و با نگاهشان و زبانشان و با انتخاب هایشان و قضاوت هایی که می کنند جز ظلم و ستم به آنان کاری انجام نمی دهند و مدام در حال حق خوری و دزدی و سلب آسایش آنان هستند ! اما مومنین برای ریشه کن شدن ظلم و ظالم یکصدا تلاش می کنند و همدیگر را در این امر یاری می کنند !
اللهم اغفر للمومنین و المومنات للمسلمین و المسلمات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ...
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 مردی که نتواند ، خویشتن دار باشد و خیلی زود تحریک می شود ، مریض است و باید برود بمیرد .
شاید شنیده باشید که بانوانی که در خودنمایی پیشتازند و تمایل به حجاب و عفاف ندارند ، زیاد می گویند که مردی که نتواند خویشتن دار باشد و خیلی زود تحریک میشود ، مریض است و باید برود بمیرد ! این جمله یعنی درست است که ما زیبایی هایمان را نشان می دهیم ولی مرد هم نباید انقدر بی جنبه باشد و این بی جنبه بودن مشکل ما نیست مشکل خود او است !
در حالیکه فطرت مردانه در جریان کشش و میل به جنس مخالف بسیار حساس و فعال است و برای همین است که عمدتاً مرد ها برای ارتباط با زنان پیش قدم می شوند ! ... اینکه ما نمی خواهیم جنس مردانه را بشناسیم ، نشان از خودخواهی ما است ! ...
فطرت مردانه که بسیار تحریک پذیر است مریض نیست کاملا سالم است ! اینکه بعضی از مرد ها مریض می شوند به خاطر دیدن زنانی همچون شماست که خودتان را به نمایش گذاشته اید و آنها با دیدن شما مریض شده اند و مرض بر مرضشان افزوده شده است ... .
آن نوجوانی که در سن بلوغ است و در مسائل جنسی بسیار حساس و فعال و لبریز از هیجان است ، وقتی خودنمایی های شما را می بیند ، چگونه خودش را می تواند کنترل کند و البته شما را می بیند و باز هم می خواهد ببیند و بیشتر از قبل ببیند و این داستان تا به کجا کشیده شود خدا بداند ...
بله شاید این پسر بعد از دیدن شما از بس بیشتر دیده باشد ، دیگر از دیدنتان به ظاهر سیر شده باشد و گاه و بی وقت همه چیز برایش عادی شود اما این عادی شدن تا وقتیست که دوباره تشنه نشود و پس از آن دیگر هیچ چیز عادی نخواهد بود ! ...
بله این عادی شدن گذرا از کثرت دیدن ، نشان از سلامت فطرت مردانه اشان نیست ، نشان از سیری بعد از طوفان است .
اگر تا دیروز این پسر نوجوان با نبودن و ندیدن خودنمایی های هیجان برانگیز شما ، می توانست به این قضیه حساس نشود و تا مرز اعتیاد جنون آمیز پیش نرود که همه فکر و روانش مسائل جنسی شود ، شاید با ذهن آرام بدون زاویه به درس و مشقش می رسید و در آخر تا سن ازدواج صبر می کرد و با یک دختر وصلت می نمود و تمام خواسته هایش را در همسرش جستجو می نمود ،
و دیگر قلب مریض و چشم کثیفی هم نمی داشت .
اما شما با نوع پوشش و حجابتان او را مریض کردید و انقدر ، دید و دید ، که دیگر هیچ دختری نتوانست او را سیراب کند و دائم به فکر تنوع طلبی و مدل های مختلف می رفت ، اگر هم ازدواج کرد ، ازدواج او جز با خیانت به همسرش و مشکلات زناشویی و ناکامی های پدید آمده چیزی برایش به همراه نداشت ... .
شما او را به یک انسان تشنه ای تبدیل کردید که هیچ گاه سیر نمی شود و مدام خسته و آزرده و با روان ناراحت و درگیر با چشم و فکر مریض در حال افکار کثیف است .... .
بانوی محترم چرا دوست داری ، در کثیف شدن قلب و چشم مردان ، در خیانت زوجین و خراب شدن خانواده ها ، در ایجاد فساد و فحشا و تجاوز به عنف و غیر عنف و روابط غیر مشروع ، در نحسی و نکبت جامعه ، در خودخواه شدن مردم و ... نقش اول را داشته باشی ؟ وقتی من این نوع خودنمایی را می پسندم و تایید می کنم ، یعنی من در جرم تمام مجرمان و مروجان فساد و فحشا در جامعه شریک هستم !
به خدا آن پا آن دست ، آن صورت ، آن مو ، آن لباس و شلوار که تو می پوشی ، آن صدا ، آن برخورد ، که تا به تو می گویند اینگونه رفتار نکن می گویی آیا شما واقعا با اینها تحریک می شوید ؟ که این سوال کنایه از مریض بودن و بی جنبه شدن طرف دارد ، باور کن آن یک پا و دست و لباس و شلوار و پوشش و صدا و طرز رفتار ، معمولی نیست ! آن که تو انجام می دهی ، همه اش تحریک کننده است که زنان برای همسرشان در خانه هم انجام نمی دهند ! ...
مگر زنان ما چه قدر می توانند در منزل مدام با انواع و اقسام آرایش های مختلف برای مردانشان چنانکه بعضی از بانوان بیرون رفتار می کنند ، انجام دهند که آخر هم نتوانند همسرانشان را راضی کنند !؟
ما با خود خواهی هایمان نمی خواهیم مشکلات و معضلات خودمان ، خانواده، فرزندان و جامعه امان را ببینیم!
از همه شما افراد جامعه ، خواهشمندم، ابزار تحریک نوجوان و جوانانمان و حتی افراد متاهل را نه تنها برایشان فراهم نکنیم بلکه در نابودی آن کوشا باشیم! فیلم،عکس،موسیقی،بازی،گوشی های هوشمند ، ماهواره ، اینترنت،فضای مجازی ، همه را حساب شده هم برای خودمان و هم برای دیگران تدبیر کنیم و از فرستادن پست های تحریک آمیز از قبیل رقص و آواز و ترانه و ... جداً خودداری کنیم و مدام با کم ارزش دانستن این مسائل برای سلامت جامعه امان هم که شده گناه را بی ارزش نشان ندهیم و نگوییم اینکه اتفاقی به وجود نمی آورد، آن که طوری نمی شود!با فرستنده این موارد به نحو احسن برخورد کنید و هیچ گاه امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنیم .
به امید جامعه سالم و پر از مهر و محبت و سرشار ایثار و از خودگذشتگی
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 چرا بر خداست که انسان را روی زمین هدایت کند ؟
بر خلاف حیوان که تنها غرایز حیوانی بر او حاکم است ، انسان علاوه بر غرایز حیوانی موجودی حق جو و حق طلب است ، یعنی دارای یک بُعد عقلانی و روحانی است که قابلیت نزدیکی به عقل مجرد یا نفس حقیقت و یا همان خدا را دارد ! ...
اگر انسان روی زمین بدون راهنما و معلم حقیقی رها شود غرایز مادی بر فطرت روحانی او غلبه می کند و دیگر فرقی با حیوان نخواهد داشت ، حال آنکه خداوند قابلیت رشد فطرت روحانی را در او قرار داده است و او می تواند از طریق تربیت و سبک زندگی درست از زندگی یک حیوان مادی به یک انسان عادل و عاقل تبدیل شود . او می تواند به جایگاهی برسد که دیگر نه به خودش و نه به هیچ دیگری ظلم نکند ! ... او می تواند در مقابل امیال حیوانی خودش بایستد و طریق راستی و درستی را بپیماید ! اما آیا با آزاد گذاشتن انسان روی زمین و چیره شدن حیوانات دو پا روی آن انسان می تواند به این سعادت برسد ؟ نه ظلم بکند و نه بگذارد به خودش و دیگران ظلم بشود ؟ یا خداوند بدون هدف انسان را آفریده است و یا هدف و حکمتی پشت این داستان است ؟
یا العیاذ بالله خداوند بیکار و ظالم و سهل انگار است و یا به هدفی این خلقت را انجام داده است ؟ مسلما بر خداوند حکیم و عادل و بینیاز این حرف های پوچ و بی اساس نمی چسبد ! اما به واقع هدف و حکمت آفرینش انسان چه بود ؟ آیا هدف این است که مانند دیگر حیوانات بخورد و بخوابد و بجنگد و مقدار عمری بکند و بمیرد و تمام شود ؟ یا هدف این است که با مبارزه با نفس و شیطان به خدا یا همان عقل و حقیقت نزدیک شود و به عدالت برسد ؟ انسان دارای فطرت عقلانی و خدا جو است و اگر خدا بگذارد که در اثر سیاهی و ظلمات و تاریکی انسان همچون حیوان زندگی کند و بمیرد ، در حقیقت بر خلاف آفرینش خود عمل کرده است و پاسخ نیازات روحانی و عقلانی انسان را نداده و او را در زمینه رسیدن به عدالت و انسانیت کمک نکرده است ! پس خدایا تو چرا آفریده ای ؟ مشتی حیوان چهارپا که هیچ چیز نمی فهمند و دست آخر به فنا می روند و دیگری حیوان دو پا که می توانستی پاسخگوی نیازات روحانی آنان باشی اما آنان را رها کردی و آنان با کلی پرسش از وجود تو مردند و آنها را به حال خودشان واگذاشتی ! شما ای خدا اگر بهر لذت بردن هم می آفریدی این دنیا رسمش نبود که جز ظلم و درد ، این انسان دوپای عاقل چیز دیگری ندید ! براستی نه لذت و بهشتی دیدیم و نه آدم شدیم ... اصلا نمی دانستیم ابدی هستیم یا خاکی ... آیا بعد از مردنمان خبری هست یا همه چیز به پایان می رسد !
آیا بهشتی هست یا جهنمی ؟ اصلا کدام امتحان و پاداش و جزا ؟ که بخواهی حالا ما را بهشت ببری و جهنم ...
و اینجاست که اگر روی زمین خداوند انسان را هدایت نکند و به بعد روحانی و عقلانی و مجرد او توجه ننماید ، براستی در حق او ظلم کرده است ! اگر حیوان نمی فهمید و زندگی می کرد ، اینبار این انسان می فهمد و درد می کشد و با کلی عقده های ذهنی و روانی زندگی می کند !
خداوندی که برای نیازات حیوانی انسان کوتاهی نکرده است ، نیازات خداجویانه اش را هم نادیده نگرفته است و به آن بهای زیادی داده است .
آری بر خداست که یا انسان را نبای بر فطرت خداطلب می آفرید و حال که او را حق طلب آفریده است ، دست او را بگیرد و او را در مسیر هدایت قرار دهد !
که اگر غیر از این کند این به این معناست که خلقت خدا بدون حکمت و تدبیر است و از خدای حکیم و علیم و بینیاز جز لطف و رحمت و حکمت بیرون نمی آید ...
و اگر خدا حکیم و علیم و بی نیاز نباشد پس او باید جاهل و نادان و نیازمند باشد و در واقع خدای واقعی را بالکل انکار کنیم ... .
تنها با انکار خدای واقعی می توانیم بساط حکمت و تدبیر خلقت را جمع کنیم و همه چیز را تصادفی و انرژی و ماده را در راس امه چیز قرار دهیم !
یعنی کسی که می گوید هدایت خدا کجا بود ، پیامبران یعنی چه ، بهشت و جهنم سیخی چند و جمع کنید این حرفا را ، در واقع به خدای حکیم و علیم و مجرد و عقلانی هیچ اعتقاد و باوری ندارد ! ...
و الا کسی که به خدای روحانی و مجرد و غیر مادی ایمان داشت ، هیچ گاه نمی تواند خلقت خدا را بدون حکمت و علم و عدالت در نظر بگیرد و حتماً حتماً دست هدایت خدا روی زمین را بالاتر از هر دستی می پذیرد !
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 جنود و لشکر عقل و جهل
قسمت دوم
٣٠-قناعت و ضدّ آن حرص و آز؛٣١-گشاده دستی و ضدّ آن مضایقه؛٣٢-دوستی و ضدّ آن دشمنی؛٣٣-پیمان داری و ضدّ آن پیمان شکنی؛ ٣۴-فرمان بری و ضدّ آن نافرمانی؛٣۵-فروتنی و ضدّ آن گردن فرازی؛ ٣۶-سلامتی و ضدّ آن ناگواری؛٣٧-دوست داری و ضدّ آن دشمن داری؛٣٨-راست گویی و ضدّ آن دروغ گویی؛٣٩-حق (درستی) و ضدّ آن باطل (نادرستی) ؛ ۴٠-امانت و ضدّ آن خیانت؛۴١-پاکدلی و ضدّ آن ناپاکدلی؛۴٢-شجاعت و پردلی و ضدّ آن گستاخی و بی شرمی؛ [زیرکی و ضدّ آن نفهمیدن؛ شناختن و ضدّ آن انکار کردن]۴٣-مدارا و ضدّ آن تندی؛۴۴-پاک درونی و ضدّ آن حیله گری به همدیگر؛ ۴۵-رازداری و ضدّ آن افشاگری؛ ۴۶-نمازگزاری و ضدّ آن تباه گری (نماز) ؛ ۴٧-روزه داری و ضدّ آن روزه خوری؛ ۴٨-جهادگری و ضدّ آن جهادگریزی؛ ۴٩-حجّ گزاری و ضدّ آن پیمان حجّ شکستن؛۵٠-نگاهداری [سخن مردم]و ضدّ آن سخن چینی؛ ۵١-نیکی به پدر و مادر و ضدّ آن سرپیچی از آنها؛۵٢-حقیقت ورزی و ضدّ آن ریاکاری؛۵٣-پسند و ضدّ آن ناپسند؛۵۴-خودپوشی و ضدّ آن خودآرایی؛
۵۵-مخفی کاری و ضدّ آن آشکارنمایی؛ ۵۶-انصاف ورزی و ضدّ آن تعصّب ورزی؛ ۵٧-سازگاری و ضدّ آن تجاوزگری؛ ۵٨-پاکیزگی و ضدّ آن آلودگی؛ ۵٩-حیا و ضدّ آن بی حیایی؛۶٠-میانه روی و ضدّ آن زیاده روی؛۶١-آسودگی و ضدّ آن سختی؛ ۶٢-آسان گیری و ضدّ آن سخت گیری؛ ۶٣-برکت داشتن و ضدّ آن بی برکتی؛ [تندرستی و ضدّ آن گرفتاری؛]۶۴-اعتدال و ضدّ آن فزون طلبی؛ ۶۵-حکمت جویی و ضدّ آن هوسبازی؛۶۶-متانت (سنگینی) و ضدّ آن سبکی؛۶٧-نیک بختی و ضدّ آن بدبختی؛ ۶٨-توبه (بازگشت به خدا) و ضدّ آن پافشاری بر گناه؛ ۶٩-آمرزش جویی و ضدّ آن فریفتگی [به نعمتها و فراموشی گناهان خویش]؛ ٧٠-مراقبت و ضدّ آن سهل انگاری؛٧١-دعا کردن و ضدّ آن تکبّرورزی و سر باز زدن از دعا؛٧٢-خرّمی و شادابی و ضدّ آن تنبلی و کسالت؛ ٧٣-خوشحالی [از فرمانبری خدا]و ضدّ آن غمگینی [از فرمانبری خدا]؛٧۴-الفت گیری [با نیکان] و ضدّ آن کناره گیری [از نیکان]؛٧۵-بخشندگی و ضدّ آن تنگ نظری.
تمام این صفتها که لشکریان خردند، جز در پیغمبر یا جانشین او یا مؤمنی که خدا دلش را با ایمان آزموده است، جمع نشود و اما دوستان دیگر ما برخی از اینها را دارند تا اینکه به تدریج لشکریان خرد در آنان کامل شود و از لشکریان جهل پاک گردند. پس در آن هنگام با پیغمبران و جانشینان در بلندترین مرتبه همراه شوند که این مقام تنها با شناختن خرد و لشکریانش و دوری از نادانی و لشکریانش به دست آید. خداوند ما و شما را به فرمانبری و خشنودی توفیق دهد.
ترجمه اصول کافی جلد ۱ . صفحه ۵۳ . کتاب عقل و جهل
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 کسی که باور کند زمین هیچگاه خالی از هدایت خدا نمی شود ، امامت ۱۲ معصوم و حقانیت مرجعیت و ولایت فقیه را می پذیرد و خودش را خادم بی چون و چرای امت حزب الله قرار می دهد .
انسانی که باور دارد بهر حکمتی آفریده شده است و دنیا نمی تواند به خودی خود پاسخ گوی آن حکمت باشد و انسان هم بدون هدایت و دست خداوند توانایی فهم آن را ندارد لذا زمین خالی از حجت و پرچم الهی را در هیچ زمان نمی تواند قبول کند ، چنین انسانی که دانست خداوند از طریق پیامبران خود یکی پس از دیگری این پرچم هدایت را روی زمین در دست گرفتند تا به پیامبر خاتم محمد مصطفی رسید و ایشان در کنار قرآن مفسر و هدایت کننده امت اسلام بودند، بعد از رحلت پیامبر نیز برای تفسیر درست از قرآن و هدایت و رهبری بشر ، همان طوری که قرآن آن روز بدون رهبر و امام نمی توانست حجت قرار بگیرد ، امروز نیز بدون امام منصوب از ناحیه خدا حجت قرار نمی گیرد ! و وقتی که دید و شنید که در روایت های متعدد از راویان حدیث امامیه ، تعداد و نام و مشخصات امامان بیان شده است ، به جای شک و تردید ، آن را حجت و برهانی بر صدقیت راه آنان بر خلاف اهل تسنن می خواند و می گوید جای شگفت آنجا بود که خداوند آنها را از قبل معرفی نمی کرد ! زیرا که اگر چنین نمی شد کج روی ها و انحرافات از سوی مسلمانان محتمل بود و این خودش برهانی بر اثبات راه امیرالمومنین است .
آن انسان پس از آن وقتی خودش را در جامعه فعلی و در عصر غیبت می نگرد و با چشم هایش می بیند که به راستی چگونه مذهب تشیع علیه باطل و شیطان بزرگ می ایستد و مجاهدت می کند و علما و شهدایی که پای این مکتب بوده اند چگونه انسانیت توحیدی را به نمایش می گذارند ، این گونه می شود که می گوید اگر من توانستم در این عصر ، حق و باطل را بشناسم و آن را از هم تمییز دهم همه را مدیون این امت واحده و قدرت اسلام مهدوی هستم !
و برای این که بداند حرف و سخن امامان چه هست و نیست و تکلیف او در نزد خداوند چه هست ، رجوع به همان علمایی می کند که قبل از او ، با خدماتشان او را به سمت اسلام حق ، اسلام ۱۲ امامی کشیده اند ! راه همان شهدایی را می رود که به خاطر اینکه حق نابود نشود و قدرت کاملاً به دست طاغوت و استکبار نیفتد و پرچم خدا روی زمین باقی بماند چه خون ها داده اند و چه مجاهدت ها که نکرده اند ... .
آخر او چه حرفی بالاتر از آنها دارد بزند ، اویی که هدایت شده همین دستگاه امام زمانی هست ...
لذا خاضعانه راه آنها را راه امام غایبش می بیند ، که راهی روشن تر از آن ها نیست ، و در فروع دین و اصول دین با آنها هم پیمان می شود و سعی می کند که در همه حال فرمان پذیر آنها باشد !
اما در این بین می بیند که امروز پرچم ولایت در غیبت امامش ، بعد از امام خمینی که اکثریت بالاتفاق مراجع عظمای تقلید در داخل و خارج از ایران ایشان را ولی فقیه خود می دانند ، امروز امام خامنه ای ولی فقیه اوست ! و می بیند چگونه امت حزب الله که جز راستی و درستی قدمی بر نمی دارد ، در کل جهان همه گوش به فرمان او هستند ! و با این اوصاف چگونه می تواند راهی را برگزیند که با حزب الله متفاوت باشد و کسی را ولی خودش بداند که پرچم حق امروز ، او را به ولایت قبول ندارند ، آخر راهی که با راه حزب الله که راه حق است اگر باشد ، متفاوت است و راه متفاوت و جدای راه حق ، جز باطل چه می تواند باشد ؟ اگر آن راه حق است پس باید همراه و هم مسیر امت حزب الله باشد و آن راه هم چیزی جز تقلید و فرمان بری از ولایت فقیه نیست پس دیگر چه راهی باقی می ماند جز راه حزب الله ، که او در انتخابش در شک و تردید باشد ؟
و وقتی با چشمانش می بیند ، آنهایی که ادعای حق بودن کردند و چگونه در مقابل ولی فقیه ایستادند و چگونه راه بطلان و شقاوت را پیش گرفتند و چگونه با حزب الله دشمن شدند و سخن نگفتند و اقدامی انجام ندادند مگر به ضرر اسلام و به سود دشمنان اسلام ، چگونه راه آنها را به راه حق تشخیص دهد حال آنکه بطلانشان آشکار است ؟
پس همان طور که مشاهده کردید ، شیعه و پیرو واقعی امامت که پرچم خدا روی زمین را در هر زمانی پذیرفته است ، از تمسک به مرجعیت و ولایت فقیه و اطاعت پذیری شانه خالی نمی کند ، زیرا اگر غیر آن را انجام دهد باید با دشمنان حزب الله که خدا و دست هدایت خدا را روی زمین خالی می دانند و از اساس آن را انکار می کنند و راه ظلم و ستم را در پیش گرفته اند هم پیمان شود !
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi