eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
✍سیرۀ حسنۀ آن بود که اگر عالمی بزرگ و نام‌آور به‌عنوان میهمان و رهگذر به دارالحکومۀ تهران قدم می‌گذاشت، از او دعوت می‌کرد تا چندی در به اقامۀ جماعت بپردازد. 🔹 از آن جمله است مرحوم که وقتی در آخرین سال حیات حاج ملا علی کنی، به عزم زیارت مشهدالرضا(ع) به ایران آمده بود و در ایام از تهران گذر می‌کرد، مرحوم حاجی او را در نماز جماعت مقدم داشت و آنگونه که مشاهدات خود از آن نماز جماعت را روایت می‌کند، صفوف آن نماز از مسجد مروی فراتر رفته و به حیاط مدرسه نیز کشیده شده بود. 📚مکارم الآثار، ج۵، ص۱۵۳۶ 🔹نمونۀ دیگر مربوط به حضور مرحوم است. در خاطرات خود این ماجرا را چنین گزارش می‌کند: «حاجی شیخ جعفر مجتهد شوشتری، مرد باتقوا، که در آن واحد واعظ و سخنران زبردستی هم بود، از عتبات برای زیارت مشهد به ایران و تهران وارد شد. ماه رمضان بود، حاجی ملا علی کنی از او تجلیل کرده، یک روز در مسجد مروی او را مقدم داشت و تمام طلاب و مقدسین و خود حاجی ملا علی هم پشت سر او نماز خواندند. فردا تمام مردم شهر برای نماز خواندن پشت سر او هجوم کردند.» 📚شرح زندگانی من، ج۱، ص۳۳۲ 📷تصویر بالا: یک نماز جماعت در در زمان قاجار 📷تصویر پایین: سید میرزا شهرستانی نشسته در وسط تصویر 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
نوروز در تهران قدیم 📖 در ج۱ ص۳۵۷ درباره سنت نوروز در می‌نویسد: 🌿«در سفرۀ عيد، گذشته از شيرينى و شربت و آجيل، بايد هم موجود باشد. هفت‌سين عبارت از هفت چيز خوراكى بود كه اسم آن به سين شروع شود. معمولا سنجد و سپستان و سبزى و سمنو و و سماق و سركه و سيب هفت‌سين را تشكيل ميكرد. هركدام از اين هفت تا دستياب نبود، سپند (اسفند) و سبزه جانشين آن ميشد حتى بعضى‌ها ماهى را بمناسبت اسم عربيش «سمك» جزو آن ميكردند. نان و پنير و مرغ پر كرده و ماهى زنده در ظرف آب و شير و ماست هم بر اين جمله علاوه ميشد. ✨ مقدسين قرآن هم سر سفره عيد گذاشته «يا مقلّب القلوب و الابصار و يا مدبّر الليل و النّهار يا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الى احسن الحال» ميخواندند و نيز هفت آيۀ قرآن كه به سلام شروع ميشود: سَلاٰمٌ عَلىٰ إِبْرٰاهِيمَ - سَلاٰمٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ - سَلاٰمٌ عَلىٰ إِلْيٰاسِينَ - سَلاٰمٌ عَلىٰ مُوسىٰ وَ هٰارُونَ - سَلاٰمٌ عَلىٰ نُوحٍ فِي الْعٰالَمِينَ - سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهٰا خٰالِدِينَ - سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ بِمٰا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّٰارِ را در قدح چينى نوشته، با آب باران نيسان، نوشته را ميشستند و از آن در موقع تحويل ميخوردند. ✨آخوندها از اين آب دعا در سفره عيد خود داشتند و پذيرائى عيد بعضى از آنها هم منحصر بهمين آب دعا بوده. 🔅ورود اين آداب مذهبى در عيد نوروز، بجهت حديثى است كه معلّى بن خنيس از حضرت امام جعفر صادق در تجليل عيد نوروز روايت نموده... در اين حديث حضرت امام صادق سلام اللّه عليه اين‌روز را روز عيد اهل‌بيت پيغمبر و شيعيان آنها دانسته، بجشن گرفتن آن امر فرموده و دعاهائى هم براى اين‌روز روايت شده است. بطوريكه حتى خشكه‌مقدسها هم در اين عيد ملى، با تفريحات بيگناه سايرين شركت ميكردند. 🌿بزرگترها بكوچكترها عيدى ميدادند، شربت و شيرينى صرف ميكردند، آقا و خانم و آقا كوچكها و خانم‌كوچكها بخدمتكارهاى خانه عيدى می‌دادند... 💐گلدانهاى نرگس و سنبل و جامهاى پر از بنفشه و ظرفهاى سبزه، در طاقچه‌ها، لاى اسباب چراغ خودنمائى ميكرد.» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📜گزارشی از سال ۱۳۰۲ق در و حال و هوای ( فعلی) 📖 در می‌نویسد: ✍ در صحن مدرسۀ سپهسالار به حدى ازدحام ميشد كه براى پيمودن فاصلۀ از جلو خان تا داخلۀ صحن، البته شش هفت دقيقه وقت لازم بود... در حجره هاى سمت شمال، بزازها براى زنها بساط پهن ميكردند و ساير حجرات و ايوانها جز ايوان سمت مشرق كه ايوان چهلستون و جزو مسجد بود بساط خرازى و بلورفروشى و سمسارى براى مردها پهن ميشد و واقعا نمايشگاه حسابى از امتعۀ آن روز كشور بود... 🔹تازه طاق مقصوره تمام شده بود كه حاجى شيخ جعفر مجتهد شوشترى، مرد باتقوى، كه در آن واحد واعظ و سخنران زبردستى هم بود، از عتبات براى زيارت مشهد به ايران و تهران وارد شد. ماه رمضان بود، حاجى از او تجليل كرده يك روز در او را مقدم داشت و تمام طلاب و مقدسين و خود حاجى ملا على هم پشت سر او نماز خواندند. فردا تمام مردم شهر براى نماز خواندن پشت سر او هجوم كردند. 🔹 مسجد نيمه تمام سپهسالار را براى نماز خواندن حاجى شيخ جعفر تعيين كرد و آجر و خاك و گچ و آشغال بنائى را از اين سر و آن سر صحن و حجرات چهلستون و مقصوره جمع و محل را براى نماز آماده كردند. حاجى شيخ در محراب مقصوره سمت جنوب به نماز ميايستاد. چهلستون را براى زنها تخصيص دادند، تمام مقصوره و صحن و حجرات و ايوانهاى تحتانى و فوقانى و راهروها و حوضخانه و مدخل و جلو خان، حتى در خيابان هم صفوف جماعت قائم ميشد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
این روزها، ضدیت جماعتی با روحانیت، به ستیز آنها با تمام مظاهر دینداری و ملی انجامیده است. چیزی که نظیرش را در دوران مشروطه دیده‌ایم که چه‌ها بر سر فرهنگ مردم این سرزمین نیاورد. این روزها عده‌ای اندک، در فضای مجازی و حقیقی چنان افراد معتقد را در فشار قرار داده و به باد فحش و استهزاء گرفته‌اند که بعضی برای حفظ حیثیت خود مجبورند تظاهر به بی‌دینی و بی‌اعتقادی به ملیت خود کنند و جمعی هم ژست اپوزیسیون بگیرند. خواندن عبارات زیر به قلم از رجال دوران قاجار و پهلوی را توصیه می‌کنم👇 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
این روزها، ضدیت جماعتی با روحانیت، به ستیز آنها با تمام مظاهر دینداری و ملی انجامیده است. چیزی که نظیرش را در دیده‌ایم که چه‌ها بر سر فرهنگ مردم این سرزمین نیاورد. این روزها عده‌ای اندک، در فضای مجازی و حقیقی چنان افراد معتقد را در فشار قرار داده و به باد فحش و استهزاء گرفته‌اند که بعضی برای حفظ حیثیت خود مجبورند تظاهر به بی‌دینی و بی‌اعتقادی به ملیت خود کنند و جمعی هم ژست بگیرند. 📖خواندن عبارات زیر به قلم از رجال دوران قاجار و پهلوی را توصیه می‌کنم:👇 «مشروطه‌چی‌ها بعد از عزل محمدعلی شاه، چون خرشان از پل گذشته بود، نمی‌خواستند زیر بار روحانیون بروند. دشمنی انسان به چیزی که از آن اطلاع ندارد امری طبیعی است. آقایان هم که از معارف اسلامی بی‌خبر بودند، دشمنی روحانیون را با هرچه با دیانت سر و کار داشت وجهه همت خود قرار داده و تا توانستند مردم را به بی‌دیانتی سوق دادند. اکثریت مردم که همیشه تابع رؤسا (خواص) هستند، همینکه وضع را اینطور دیدند، بعضی ظاهراً و برخی ظاهر و باطن، باد به بوق بی‌دیانتی کردند. کار به جایی رسید که یکی از حزب‌های سیاسی آن دوره، به تقلید انقلابیون عهد انقلاب کبیر فرانسه، جدایی مذهب را از سیاست جزو مرام خود کرد... بهانه ایجاد این رویه هم همان آزادی مذهب و اصل مسلم بود که آقایان مشروطه‌چی‌ها بین آزادی اختیار مذهب، با لاقیدی در عملیات مذهب اختیار شده، نمی‌خواستند فرق بگذارند. حتی در این اواخر نهی از معروف و امر به منکر را به اسم آزادی مذهب، به خود اجازه می‌دادند. مردمان متنسک نزد آنها منفور و هرکس بیشتر اظهار بی‌دینی می‌کرد نزد آنها محبوب‌تر بود و هرکس را که به لوازم مذهب قیام می‌کرد فاناتیک می‌خواندند. آقای می‌گوید: در بدو مشروطیت روزی با سیدی اردبیلی که از وجوه مشروطه‌چیها بود، نزد استاد حسین خیاط که در بازار کنار خندق نزدیک سه راه مسجد شاه، دکان داشت و او هم از مشروطه‌چیها بود رفتم. سید و استاد خیاط یاوه‌گویی به دین و مذهب را شروع کرده، آنچه از کفر و الحاد در انبان فکر خود داشتند بیرون ریختند. پس از ساعتی برخاستیم، نزدیک مسجدی رسیدیم. سید به من گفت دو دقیقه تأمل کنید تا من بیایم. من ایستادم. دو دقیقه، ده و پانزده و بیست دقیقه شد، از سید اثری ظاهر نگردید. به خیال اینکه مبادا حادثه‌ای برای او رخ داده باشد داخل مسجد شدم. ابتدا به جاهایی که احتمال می‌دادم رفتم نیافتمش، ناگزیر به جایی که هیچ احتمال نمی‌دادم یعنی در داخله مسجد هم سری زدم، دیدم سید در حال رکوع است. ذکر رکوع را بقدری تکرار کرد که هیچ پیشنمازی و لو در رکعت اول نماز آنقدر طول و تفصیل نمی‌داد. من همینکه وضع را اینطور دیدم خود را پشت ستون پنهان کردم. آقا سجود رفت و آنقدر سجود را به درازا کشید که من تاب نیاورده یکسر به منزل آمدم. سید سه ربع بعد از من به منزل رسید. از او سبب تأخیر را سؤال کردم، در جواب من واقعه‌ای را اختراع کرده و من تا زنده بودم چیزی به روی او نیاوردم. در آن دوره از این قماش مسلمان‌های واقعی ترسو زیاد بودند که عملیات مذهبی خود را از سایرین پنهان کرده و از ترس مشروطه‌چی‌ها در مجالس و محافل، خود را بی‌دین جلوه می‌دادند.» 📚(شرح زندگانی من ج۱ ص۳۱۶ و۳۱۷) 🕌 @tarikh_hawzah_tehran