#ویژگی_حضرت_امام_علی علیه السلام
♣️
#کتب_اهل_سنت
🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴
... آن میوه ای که فاطمه (سلام الله علیها) آن را طلب نمود
چون باب میل اوست شد، این میوه تاجدار...
♣️#ویژگی_حضرت_امام_علی علیه السلام
تشنگی دشمن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در قیامت
حتــــی در#کتب_اهل_سنت
❓❓❓
پس چرا اهلسنت با لعن دشمنان آن حضرت علیه السلام همراه نیستند؟
♣️♣️#بوکه
♣️♣️♣️#در_امتداد_تاریخ
صرف نظر از مقام غیر قابل وصف حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به طور یقین جراحات وارده بر دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در جریان حمله به خانه ی ایشان متعدّد بود که گزارش های مختلف آن ها و نحوه ی شهادت را ذکر کرده اند.
امّا بشنوید و ببینید از ادامه ی تاریخ......
آتش زدن خانه وحی توسط عمربن خطاب
📓کتاب روض المناظر
♣️♣️# بوکه
تنظیم: سرکار خانم زهرا سادات حسینی
#انجمن_تاریخ_جامعه_الزهرا
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
💥 یک سند تاریخی از اجرای کشف حجاب رضاخانی در قم؛ سال ۱۳۱۶
1⃣ مامور رضاخان، آنچنان به پهلوی زن قمی لگد زد و حجابش را برداشت که آن زن عفیفه، فردای آن روز از درد، جان داد!
2⃣ عناصر رضاخان در قم: این خبر پخش نشود | قطعاً تا یک ماه دیگر به چادر و حجاب خاتمه میدهیم.
📚 منبع: کتاب خشونت و فرهنگ؛ اسناد محرمانه کشف حجاب، سازمان اسناد ملی ایران، ص ۲۲۱ - ۲۲۲
♣️♣️♣️
#انجمن_تاریخ_جامعه_الزهرا
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
برای ما نگاهت آفتاب است
چراغان کردن دنیا ثواب است
دعا کردم بیایی زیر باران
دعا در زیر باران مستجاب است
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🏷 #شعر_انتظار
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیده
🔹آیات سجدهدار🔹
عاشق شدهست دانه به دانه هزار بار
دلخون و سینهچاک و برافروخته «انار»
فریاد بیصداست ترکهای پیکرش
از بسکه خورده خونِ دل از دست روزگار
پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان
بسته حنا به پینۀ دستان شاخسار
در سرزمین گرم، انار آتشین شود
یاقوت را میآورد آتشفشان به بار
با دست خود به حوصله پنهان نموده است
یک دانه از بهشت در او آفریدگار
آن میوهای که ساخته تسبیحی از خودش
شُکر است بر زبانش، فی اللیل و النهار
آن میوهای که فاطمه آن را طلب نمود
چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار
آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است
در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار
نامی که داده است به زن قیمتی دگر
نامی که داده است به مردان هم اعتبار
آن نام را میآورم، اما نه بیوضو
دل را به آب میزنم، اما نه بیگدار
جبر آن زمان که پشت در خانهاش نشست
برخاست آن قیامت عظمی به اختیار
رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل
گویی محمد است به معراج رهسپار
شد عرصهگاه تنگ، ولی ماند پشت در
چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار
برگشت زخم خورده، ولی فاتح نبرد
چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار
در خون خضاب شد تن یاران بعد از او
آنها که نام «فاطمه» را میزنند جار
من از کدام یک بنویسم که بودهاند
حَجّاجها به ورطۀ تاریخ بیشمار
آنها که با غرور نوشتند ساختیم
دریاچههای احمری از خونِ این تبار
از کربلا به واقعۀ فَخ رسیدهایم
از عمق ناگوارترینها به ناگوار
محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت
از استخوان فاطمیان چوبههای دار
بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم
محکوم میکند حسنک را به سنگسار
در لُمعَةُ الدَّمِشقِیَه جاریست همچنان
خون شهید اول و ثانی چون آبشار
عثمانیان به مذهب بس که تاختند
در سبزهزار چالدران سرخ شد غبار
اما هنوز هم به تأسی ز فاطمه
نام علیست روی لبِ شیعه آشکار
بیت از هلالی جُغتایی نشسته است
از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار:
«جان خواهم از خدا نه یکی، بلکه صدهزار
تا صدهزار بار بمیرم برای یار»
فرق است، فرق فاحشی از حرف تا عمل
راه است، راه بیحدی از شعر تا شعار
اینک مدافعان حرم شعلهپرورند
تا در بیاورند از آن دودمان دمار
با تیغ آبدیدهای از نوع اعتقاد
با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار
زهراست مادر من و من بیقرار او
آن نام را میآورم آری به افتخار
آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز
پیغمبران پیاده میآیند و او سوار
فریاد میزنند که سر خَم کنید، هان!
تا از صراط بگذرد آیات سجدهدار
هرجا نگاه میکنم آنجا مزار اوست
پنهان و آشکار چنان ذات کردگار
اینها که گفتهایم یکی بود از هزار
اما هنوز شیعه، مصمم، امیدوار...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی