[حاج ابوالفضل تولیت؛ بخش پنجم]
🔺️از آنجایی در خصوص مرحوم تولیت هیچ کار پژوهشی مستقلی در دسترس نیست، تمام اطلاعاتی که از ایشان وجود دارد، نقل قولهای کوتاه و پراکنده از افرادی است که شاید خیلی هم با ایشان ارتباط نزدیک نداشتند. خاطرهی راوی کتاب "پسر شیخ هادی" از مرحوم تولیت کمی نادرست بود که توسط یکی از اقوام ایشان، سرکار خانم دربانی، اصلاح و برای ما ارسال شد که در خدمت مخاطبان کانال #تاریخ_شفاهی_قم قرار میگیرد:
✏سالار برادر بزرگ حاج ابوالفضل تولیت بود نه فرزندش و قبر ایشان در مسجد تولیت در خیابان بوعلی نیست بلکه در مسجد قدس منطقهی بنیاد قرار دارد. البته در آن زمان منطقهی بنیاد وجود نداشت و بنیادِ کنونی ماکت کوچکی است از آرزوهای تولیت برای ساخت شهرکی خیلی بزرگی در قم که با مرگ تولیت متوقف شد. برای این شهرک خانه های یکدست، ورزشگاه، استخر و.... پیش بینی شده بود.
✏محل عزاداری به تکیه معروف بود و در محل کنونی مدرسه آیتالله گلپایگانی قرار دارد. ورودی تکیه از داخل کوچه تولیت بود که کنار مقبرهی علی ابن بابویه است.
✏آقای متمسکی گفته بودند که دو خواهر را همزمان به عقد خود درآورده بود که مسلما از شرعی جایز نیست. به همین دلیل هرچند ماه یکبار یکی از خواهرها را طلاق میداد و خواهر دیگر را عقد میکرد و این کار را به طور متناوب انجام میداد.
البته از ابتدا نمیخواسته با آن دو خواهر، که دقیق نمیدانم دخترعمه بودند یا دخترخالهاش، ازدواج کند اما طبق وصیت و اصرار مادرش با خواهر اولی که فوقالعاده زیبا بوده، ازدواج میکند ولی بچهدار نمیشوند. تصمیم میگیرد ازدواج مجدد کند به همین خاطر همسر اول پیشنهاد ازدواج با خواهر کوچکش را میدهد و میگوید: "اگه قرار است یک نفر دیگر وارد این زندگی شود، خواهرم باشد." که البته از همسر دوم هم بچهدار نمیشود.
✏روایتی که از کتاب خاطرات آیتالله رفسنجانی ذکر شده است کاملا درست است؛ البته بعد از مرگش باغ سالاریه هم به آیتالله رفسنجانی واگذار شد.
✏همسر تولیت هنوز در قید حیات است ولی متاسفانه علیرغم اصرار خیلی از آشنایان و اطرافیان به هیچ عنوان حاضر به مصاحبه درخصوص مرحوم تولیت نشده و نمیشود.
@tarikhqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️گزارش افتتاحیه بیمارستان نکویی قم
سال ۱۳۳۲
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
📌روایت موسی موسوی اصفهانی از روابط شاه و روحانیون
🎙موسی موسوی اصفهانی(۱۳۰۹-۱۳۷۶)؛ نوه سید ابوالحسن اصفهانی، نماینده لنجان در مجلس شورای ملی و استاد دانشگاه بغداد:
🔺️س- آیا شاه هیچگونه تماس اساسی، تماس خیلی دقیق با علما داشت؟ تماس خیلی وسیع، تماس شخصی با علما داشت یا نه؟
ج- شاه با یک عده از روحانیون که دوست بود، این شکی در آن نیست. شاه اولاً خودش آدم معتقدی بود، یعنی آدم بیدینی نبود واقعاً معتقد بود حالا مرد و رفت ما هم با او... یعنی واقعاً عقیدهداشت به روحانیت و به دین منتها آن عقاید پیرزنها نه آن عقیدهاسلام واقعی. با یک عده از روحانیون هم رفیق بود اما با روحانیونی که با سیاستش مخالفت نمیکردند.
🔺️س- کدام بودند این روحانیون؟
ج- فرض کنید مثلا... روحانی درجه دو و سه.
🔺️س- هیچکدامشان به خاطرتان هست؟
ج- بله، فرض کنید که آقای میرزا عبدالله تهرانی، فرض کنید آسید فخرالدین جزایری، فرض کنید آشیخ بهاءالدین نوری اینهایی که طبقه دو بودند. با آقای بهبهانی خوب رفیق بود زیاد گاهی. اما گاهی هم چون مصالح سیاسی [اقتضا میکرد].
ببینید ما سه قسم روحانی در ایران داریم. یک عده روحانیونی هستند که اینها اصلاً مداخلهای در سیاست ندارند. اینها هیچی، نه شاه به اینها کار داشت و نه اینها به شاه کار داشتند.
🔸️یک عده روحانیون درجه دویی بودند که اینها در سیاست مداخله میکردند اما همیشه تابع دولت بودند، با دولت همکاری میکردند و ارتزاق میکردند، اینها خیلی زیاد بودند اینها البته با شاه رفیق بودند همیشه فرض کن امام جمعه تهران، آشیخ بهاءالدین، حاج میرزا عبدالله در شهرستانها زیاد بودند یعنی چهل درصد از آخوندها که اینها در سیاست مداخله میکردند اما تابع دولت بودند کارهای روحانیت را میکردند با دولت هم رفیق بودند، به شاه هم دعا میکردند، شاه را هم میرفتند ملاقات میکردند پول مول هم میگرفتند این هم یک عده ای.
🔸️یک عده هم آن روحانیونی بودند که درجه یک بودند، مرجعیت داشتند. روابط شاه با اینها در نوسان بود. نه در سیاست مداخله میکردند گاهی خوب گاهی بد بود. مثلاً فرض کنید با آقای بهبهانی، آقای بهبهانی خوب مرجع نبود اما یکی از روحانیون درجه یک تهران بود دیگر. گاهی شاه با این خیلی روابطش خوب بود. وقتی پسرش را میفرستاد به مجلس وکیل میشد، [اما] وقتی که شاه نمیگذاشت پسرش وکیل بشود روابط به هم میخورد.
🔸️آقای بروجردی خوب مرجع اعلای شیعهبود دیگر. او که به شاه محتاج نبود، اما گاهی در کارهای سیاسی شاه میخواست یک کاری بکند مثل تقسیم اراضی و غیره که آقای بروجردی در ابتدا یک نامهای نوشت و به مجلس و او را مسکوت گذاشت اگر به تاریخ مراجعه کنید. این وقتی که اینها یک کارهایی میخواست شاه بکند و مثلاً آقای بروجردی میایستاد ضدش بود خوب روابطشان تاریک میشد. اما دوباره وقتی یک اصلاح میشد بینشان دوباره روابط برمیگشت.
🔸️آنچه که میتوانم بگویم این است که تا قبل از خمینی در همین بیست سال اخیر اصلاً صحبت اینکه شاه برود برای روحانیت مطرح نبود. یعنی روحانیت در فکر اینکه شاه برود نبود و معتقد بود که شاه باید بماند. نه از نظر اینکه شاه را دوست داشت [بلکه] از نظر اینکه معتقد بود اگر برود کمونیست میشود و [غائلهی پیشهوری در] آذربایجان در نظرش بود و فلان و از این حرفا و لذا خود خمینی هم در نامههایی که به شاه مینوشت در ابتدای امر اعلیحضرت خطاب میکرد خودش میگفت ما خیال نداریم که بر علیه سلطنت قیام بکنیم.
🔸️پس تا قبل از پیدایش خمینی اصولاً شاه مخالف آنجوری که با سلطنت کسی روحانی بد باشد نبود حتی آقای کاشانی. آقای کاشانی را با اینکه شاه دو سه بار زندان برد روابطش با او گاهی خیلی خوب بود مثلاً وقتی مریض شد آقای کاشانی شاه دیدنش رفت اما در عین حال در سه سال پیشش هم شاه او را زندان انداخته بود. پس با رجال روحانی سیاسی روابط شاه در نوسان بود. یعنی گاهی خوب بد گاهی بد. با روحانیونی که فقط ارتزاق میکردند از شاه و مخالفت او را نمیکردند روابطش خوب بود کمک به آنها میداد. روحانیونی که اصلاً مداخله در سیاست نداشتند خوب شاه به آنها کاری نداشت. پس به این کیفیت ما میتوانیم روحانیت و وضع روحانیت را نسبت به شاه مشخص بکنیم.
اما اصولاً این را عرض کنم که اصولاً خود شاه از اینکه آخوندها در سیاست مداخله بکنند و این حرفها را زیاد مخالف بود. نمیخواست که روحانیون در سیاست مداخله بکنند یا اینکه مثلاً پست سیاسی داشته باشند، معتقد بود که روحانیت با پستی در سیاست مداخله نکنند این عقیدهاش بود.
[منبع: پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار سوم]
@tarikhqom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙گزیدهای از سخنرانی و تحلیل ۴۷ سال پیش آیتالله خامنهای از پیاده روی اربعین
🔹️ مسجد امام حسن مجتبی(ع) مشهد
🔹️ ۲۴ اسفند ۱۳۵۲
@tarikhqom
📸مقبرهی شاه عباس دوم در حرم حضرت معصومه معروف به بقعهی شاهعباسی
🔹️شاه سلیمان این بنا را در سال ۱۰۷۷ به عنوان مدفن پدرش شاه عباس دوم ساخت. شاردن توضیح مفصلی در سفرنامهاش از این بنا و مقبره شاه صفی و اشیای گرانبهای آنها میدهد و در ضمن میگوید: «معهذا من اطمینان ندارم که اجساد آنها در همین مزار مدفون باشد زیرا رسم پادشاهان این کشور آن است که مدفون حقیقی خود را مکتوم بدارند به همین جهت هنگام تدفین اجساد سلاطین معمولاً شش تا دوازده دستگاه تابوت به اسم پادشاه معرفی و در جاهای مختلف دفن میکنند و جز دو سه نفر از نزدیکان، کسی از محل دفن پادشاه آگاه نیست.» شاردن همچنین مینویسد که در آن زمان دو گروه قاری قرآن به صورت ۲۴ ساعته بر گور این دو پادشاه، قرآن تلاوت مینمودهاند.
@tarikhqom
⚫️ فرم تعهدنامه شهید محسن فخریزاده جهت ثبت نام در دبیرستان حکیم نظامی قم (دبیرستان امام صادق (ع))
@tarikhqom
📸 کاغذِ سوالات شهید #مهدی_زینالدین در جلسهی خواستگاری
✏️[سوالاتی که از خانم #منیره_ارمغان در اولین و آخرین صحبت قبل از عقد نمودم.]
🔺️وی فرمانده لشکر هفده #علیابنابیطالب قم بود و در سال ۱۳۶۳ در منطقه #سردشت به شهادت رسید.
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🔺️بسیجیهای سیگاری
🔸️یک روز در مراسم صبحگاه آقامهدی #زینالدین گفت: «مادر یکی از بسیجیها برای من نامه نوشته که پسر من تا حالا لب به سیگار نزده بود. چند روز پیش که از مرخصی آمد، دیدم دو تا بسته سیگار در ساکش هست. چشمم روشن! شما فرماندهی؟ شنیده بودم جبهه دانشگاه است. برای ما #مایۀ_ننگ است که مادر یک بسیجی این گونه بنویسد.»
🔹️آقامهدی خیلی از نامۀ آن مادر ناراحت شده بود. تا آن روز مقداری از سیگارهای قاچاق که توسط دولت مصادره میشد، را به جبهه میدادند. برای هر رزمنده سهمیهای در نظر گرفته بودند؛ مثلاً هفتهای یک باکس. با این کار سیگار کشیدن در منطقه خیلی عادی شده بود و تعداد سیگاری هم زیاد داشتیم؛ مخصوصاً در بسیجیها. در بین پاسدارها هم تک و توک سیگاری داشتیم.
🔹️آقامهدی دستور داد دیگر واحد تدارکات حق توزیع #سیگار را ندارد و قرار شد هرچه سیگار سهمیۀ لشکر ما هست را برگردانند.
[منبع: مصاحبه با حاج حسین شکارچی مسئول واحد تعاون و بهداری لشکر هفده علی ابنابیطالب قم در دوران دفاع مقدس]
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 دیدار شهید #رجایی با آیتالله #مرعشی_نجفی
📍قم- مردادماه ۱۳۶۰
🔹️امثال شما باید اداره کنند این کشور را...
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 [ماجرای یک #آخوند ترسو]
🔺️آقای #اقبالیان، اینا وظیفهشونه که بجنگن. من هم وظیفهم اینه که درس بخونم.
🔺️آقای #منتظری خودشون گفتن که من در آینده مجتهد میشم.
📚[برشی از کتابِ حجرهی شماره دو]
🔸️خاطرات #ابوالقاسم_اقبالیان
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
❓آیا آیتالله بروجردی برای جلوگیری از اعدام نواب صفوی کاری کرد؟
🔺️آیتالله سیدمحمد میردامادی در گفتگو با خبرگزاری آفتاب در ۲٨ دی ۱۳۸۴ گفته است: «وقتی نواب را دستگیر کردند امام پیش آیتالله بروجردی رفتند و از ایشان درخواست کرد که برای آزادی فرزندان پیامبر دستوری صادر کنند ولی برخی از عوامل مرموز رژیم به ایشان تلفن کرده بودند که نواب اعدام نمیشود و به همین خاطر ایشان در این زمینه حرکتی انجام ندادند.»
🔺️اما آیتالله منتظری روایتی دیگر ارایه میکند: «وقتی سران فدائیان اسلام دستگیر شدند و قضیه اعدام آنها مطرح شد از قراری که گفتند آقای بروجردی برای آزادی آنها اقدام کرد و حاجی احمد را همراه با نامهای برای ملاقات با شاه فرستاد، ولی آن وقت گفته بودند که شاه رفته است آبعلی یا جای دیگر و ایشان را معطل کرده بودند تا وقتی که فدائیان را اعدام کرده بودند بعد نامه آقای بروجردی را قبول کرده بودند.»
🔺️ آنگونه که آیتالله سیدحسین بُدلا در خاطرات خود گفته است: «آیتالله بروجردی، پس از شنیدن خبر شهادت این آقایان، بسیار متأثر شدند. به طوری که ملاقاتی را که ما روزانه با ایشان، به خاطر کارمان داشتیم، آن روز تعطیل کردند و فرمودند: از ناراحتی حال هیچ کاری را ندارم.»
🔺️دختر امام نیز مطابق آنچه که در روزنامه اطلاعات ۱۷ خرداد ۶۷ نقل شده، در بیان خاطره روز اعدام فداییان گفته است: «در اتاق ایستاده بودم و مادرم داشتند کار میکردند که امام وارد شدند. صورت ایشان بهشدت برافروخته بود و چشمها حالت فوقالعاده عصبانی و ناراحت ایشان را نشان میداد. فقط عبایشان را گوشهای انداختند و با عصبانیت وارد شدند. گویا مادر از جریان خبر داشتند که پرسیدند: نتوانستید کاری کنید؟ گفتند: نخیر، نشد، نتوانستم. ایشان – آقای بروجردی- میگویند من به این کارها کاری ندارم…. بعد امام از اتاق بیرون رفتند، ولی حالشان خیلی منقلب بود، چون میدانستند نتیجه محاکمه فداییان اسلام یعنی اعدام. این را چون میدانستند، خب معلوم بود مساله اعدام یک عده جوان بیگناه فعال مبارز طبیعتاً چقدر سخت بود. بعد من از مادرم پرسیدم جریان چیست؟ گفتند: محاکمه فداییان اسلام است و آقا [امام خمینی] پیش آیتالله العظمی بروجردی رفتند که بلکه ایشان جلوی محاکمه و اعدام را بگیرند، اما ظاهراً موفق نشدهاند. چون مرام ایشان (آقای بروجردی) این بود که به حکومت کاری نداشته باشند.»
[۲۷ دی ماه سالروز شهادت مجتبی نواب صفوی]
●به #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom