eitaa logo
تارینـــو (حال و حیاتی نو)
677 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
875 ویدیو
1 فایل
☀️در این کانال نکات کلیدی و حال خوب برای خوشبختی رو پیدا کنید🤩 همراه ما باشید❤️ https://zil.ink/tarino ارتباط با مدیر : @farghelit29
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ 💢از اشتباه کردن یا حتی شکست در دراز مدت نترسید. ⚜ هیچ فرد موفقی از ابتدا موفق نبوده و طعم پیروزی را نچشیده است، همه آن‌ها به نوعی اشتباه کردند و از آن‌ها درس گرفته‌اند. 🔘 بنابراین، باید درک کنید که شکست‌های شما چیزی جز پله‌های موفقیت شما نیستند. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋🐜🦋🐜🦋🐜🦋🐜🦋 📺 پخش انیمیشن زیبای « مومونا» از شبکه ی 5️⃣ سیمای اصفهان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🔵تولید گروه تبلیغی هنری « تارینو » •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• زمان پخش این انیمیشن 👇👇👇 📆 پنج شنبه، مورخ 1401/5/13 ساعت 10 صبح در برنامه ی قاصدک 📆 جمعه،. مورخ 1401/5/14 ساعات 8/30 〰️〰️ 11/40 (بعد از پخش سریال) 〰️〰️ 19/05 📆 شنبه مورخ 1401/5/15 ساعت 10 صبح در برنامه قاصدک 🦋🐜🦋🐜🦋🐜🦋🐜🦋 ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ⚫ قنداقه ات، قنداقه ی غمی شد که سینه ی اسلام را تا همیشه خواهد سوزاند. ✍️به قلم :سرکارخانم آمنه خلیلی 🎞️ تولیدگر :سرکارخانم زهرا اسحاقیان ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ کاروان می آید و در خون شناور می شود غنچه های باغشان نشکفته پرپر می شود از هجوم لشکر بیداد و از جور یزید بی حسین واکبروعباس و اصغر می شود 📜 شاعر :جناب آقای سعید آزاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹 •┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈• « تمام» کم‌نظیر بودم، من را معمولاً برای هنرنمایی های خاص می بردند. وقتی در دستان قدرتمند او قرار گرفتم و به بقیه نگاهی انداختم، دیدم چقدر آنها ضعیف تر از من هستند. فقط می توانستند کمی از کار را انجام بدهند. ولی من کار را تمام می کردم. لب های غنچه شده ام را به سمت آسمان گرفتم و پاهایم را محکم به پشتش چسباندم. می رفتیم و من شاد بودم از تاختن اسب ها و سرعتِ رسیدنم تا مقصد. چه فضای سنگینی بود!! چشمانم درست نمی‌دید. قرار بود، من چه کاری را تمام کنم؟؟ بی صبرانه منتظر بودم. وقتی دستان ضمختش را آورد تا من را بیرون بکشد، دلم متلاطم شد. بوسه ای به سر انگشتانش زدم و گفتم: خاکش میکنم، همه چیز را به من بسپار.... با دو دستم دستانش را چسبیدم. او با تمام قدرت، من را در رنگین کمان نفرت گذاشت، کشید و رهایم کرد. میرفتم، ولی، وای بر من.... به کدام سمت و به سوی چه کسی؟؟ سرم را به عقب کشیدم. لب هایم را جمع کردم. می خواستم پاهایم را بر زمین بگذارم، ولی شدت پرتاب شدنم آنقدر زیاد بود که کاری از من بر نمی آمد. من فرو رفتم، در میان گلویی ظریف و نحیف. سرش با رسیدن من، از تنش جدا شد. تمام خونش بر بال های درد نشست و به سوی آسمان رفت. ولی من از قطرات خونش اشک ندامت و حسرت ساختم. لعنت به دستی که من را ساخت... لعنت به دستی که من را در زه کمان گذاشت و رها کرد... لعنت به کسانی که تیر سه شعبه را دیدند و کاری نکردند.... سالهاست در خاک کربلا مدفون شده ام و لبهایم آغشته به خون ۶ ماهه ای بی گناه است. با این لب ها، چطور می توانم نزد خدا از عشق بازی با او بگویم؟ زخمی که من بر قلب حسین زده ام را، هیچ ذره ای از عالم از امروز تا به ابد فراموش نخواهد کرد . ای کاش زمان به عقب برمیگشت.... ✍️به قلم :سرکارخانم آمنه خلیلی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈