مضرات ریا.mp3
17.94M
🍃ریا و خرابی آخرت
❌ریا و دوری از ولایت خدا
📌ریا و حجاب بین خدا
📝ریا و آتش جهنم
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
🌷 خاطرات شهید همت:
🌿 از وقتی این ظرف های تفلون را خریده بودیم، چند بار گفته بود یادت نره! فقط قاشق چوبی بهش بزنی.
دیگر داشت بهم بر می خورد. با دل خوری گفتم: ابراهیم! تو که این قدر خسیس نبودی.
برای این که سوء تفاهم نشود، زود گفت: نه! آدم تا اون جا که می تونه، باید همه چیز رو حفظ کنه. باید طوری زندگی کنه که کوچکترین گناهی نکنه.
#کلام_بزرگان
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
36.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #حرف_خاص
✘ بسیاری از مشکلات روحی ما
با اصلاح تغذیه درمان میشن!
#استاد_شجاعی 🎤
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
✘ یه ذکر موثر برای زمانی که حال دلمون خوب نیست !
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•| ترک گناه |🏴•°
کتاب رمان سلام بر ابراهیم #پارت۱۷۵ کمي مکث کردم و چيزي نگفتم. بعد به راه ادامه دادم. اما خيلي به صفا
کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۱۷۶
بعــد با هــم رفتيم جنوب شــهر، به خانه چند نفر ســر زديم. مــن آنها را
نميشناختم. ابراهيم در ميزد، وسایل را تحويل ميداد و ميگفت: ما از جبهآمدهايم، اينها سهميه شماست! ابراهيم طوري حرف ميزد که طرف مقابل
اصلا احساس شرمندگي نکند. اصلا هم خودش را مطرح نميکرد.
بعدها فهميدم خانههايي که رفتيم، منزل چند نفراز بچههاي رزمنده بود. مرد
خانواده آنها در جبهه حضور داشــت. براي همين ابراهيم به آنها رسيدگي
ميکرد. كارهاي او مرا به ياد ســخن امام صادقانداخت که ميفرمايد:
((ســعي کردن در برآوردن حاجت مسلمان بهتر از هفتاد بار طواف دور خانه
خداست و باعث در امان بودن در قيامت ميشود))۱
ايــن حديث نوراني چراغ راه زندگي ابراهيم بود. او تمام تلاش خود را در
جهت حل مشکلات مردم به كار ميبست.
٭٭٭
دوران دبيرســتان بود. ابراهيم عصرها در بازار مشــغول به کار می شد و براي
خودش درآمد داشت. متوجه شد يکي از همسايهها مشکل مالي شديدي دارد.
آنها عليرغم از دست دادن مرد خانواده، کسي را براي تأمين هزينهها نداشتند.
ابراهيم به كســي چيزي نگفت. هر ماه وقتي حقوق مي ِ گرفت، بيشتر هزينه
آن خانــواده را تأمين ميکرد! هر وقت در خانه زياد غذا پخته ميشــد، حتمًا
براي آن خانواده ميفرستاد. اين ماجرا تا سالها و تا زمان شهادت ابراهيم ادامه
داشت و تقريبًا کسي به جز مادرش از آن اطلاعی نداشت.
۱)بحار ج 74 ص ۳۱۸
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۱۷۷
شــخصي به ســراغ ابراهيم آمده بود. قبلا آبدارچي بوده و حالا بيکار شده
بود. تقاضاي کمک مالي داشت.
ابراهيم به جاي کمک مالي، با مراجعه به چند نفر از دوستان، شغل مناسبي
را براي او مهيا کرد. او براي حل مشکل مردم هر کاري که ميتوانست انجام
ميداد. اگر هم خودش نميتوانست به سراغ دوستانش ميرفت. از آنها کمکميگرفت. اما در اينکار يک موضوع را رعايت ميکرد؛ با کمک کردن به افراد، گداپروري نکند. ابراهيم هميشه به دوستانش ميگفت: قبل از اينکه آدم
محتاج به شما رو بياندازد و دستش را دراز كند. شما مشكلش را بر طرف کنيد.
او هر يک از رفقا که گرفتاري داشت، يا هر کسي را حدس ميزد مشکل مالي
داشته باشد کمک ميکرد. آن هم مخفيانه، قبل از اينکه طرف مقابل حرفي بزند.
بعد ميگفت: من فعلا احتياجي ندارم. اين را هم به شما قرض ميدهم. هر
وقت داشتي برگردان. اين پول قرضالحسنه است.
ابراهيم هيچ حسابي روي اين پولها نميکرد. او در اين کمکها به آبروي
افراد خيلي توجه ميکرد. هميشــه طوري برخــورد ميکرد که طرف مقابل
شرمنده نشود.
٭٭٭
بــزرگان دين توصيه ميکنند براي رفع مشــکلات خودتــان، تا ميتوانيد
مشکل مردم را حل کنيد.
همچنين توصيه ميکنند تا ميتوانيد به مردم اطعام کنيد و اينگونه، بسياري
از گرفتاريهايتان را بر طرف سازيد.
غروب ماه رمضان بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از ســلام و احوالپرسي
يــک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کلهپزي رفت. به دنبالش آمدم و گفتم:
ابرام جون کله پاچه براي افطاري! عجب حالي ميده؟!
گفت: راســت ميگي، ولي براي من نيست. يك دست کامل کله پاچه و
چند تا نان ســنگک گرفت. وقتي بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم
سوار شد و خداحافظي کرد.
با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شــدند و با هم افطاري ميخورند. از
اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. فــرداي آن روز ايرج را ديدم و
پرسيدم: ديروز کجا رفتيد!؟
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری #استاد_شجاعی
✘ بدجوری توی گرفتاریها گیر کردم!
نه همسرم بفکر منه !
نه بچههام!
نه پدر و مادرم!
نه هیــــچ کس دیگه ...
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1