#حدیث_روز ﷽
🔶امیرالمومنین(ع):
🔸گناه نكردن آسانتر از توبه كردن است.
🔸تَرْكُ الذَّنبِ أهْوَنُ مِن طَلبِ التَّوبةِ.
[اثر انگشت خدا]
جایی در پشت ذهنت به خاطر بسپار، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست...
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘فقط شهید بازی کودکان غزه، برای اثبات حقانیتشان کافی است!
این بازی یک شرح حال است از یک قدرت انفجاری!
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
چگونه آتشنشان جهنمهای خانهمان باشیم؟
✍ ذغال آتش که میگیرد، اگر بادش بزنی گُر میگیرد و بقیه ذغالها را هم آتش میزند!
اما اگر همان یک ذغال را خاموش کنی، بقیهی آتشگیرها هم خاموش میمانند.
※ جهنم که درون یکی از اهل خانه به پا شد؛ هر چه بیشتر بادش بزنیم بیشتر شعله میگیرد و ذغالهای آتشگیری که درون بقیه هست را هم به آتش میکشد.
ولی اگر راه شیطان را ببیندیم و در این آتش ندمیم، محدود میشود به همان یکنفر و تمام ...
✘ آدمها به اندازه قدرت روحشان میتوانند آتشنشان باشند و مانع انتشار آتشی که دامن یک یا چند نفر را گرفته به دیگران گردند!
و نیز آدمها به اندازه ضعف روحشان، ذغال آتشگیر در دست شیطان و آتشزننده دیگران خواهند بود.
※ تمام ماجرای زندگی و این همه تشریفات و تدارکات خدا برای همین خلق شده که یکی یکی ذغالهای آتشگیر درونمان را پیدا کنیم و از درونمان حذف نمائیم و قدم قدم به سمت طهارت و سلامت درونمان حرکت کنیم و بالا رویم.
※ اما وظیفه دیگری هم داریم که بیاموزیم چگونه اگر کسی آتش گرفت، بتوانیم درکش کنیم، و برای فرونشاندن آن آتش اقدام نمائیم.
✘ کار ما در دنیا همین است؛
۱• مراقب باشیم آتش نگیریم
۲• و آتش نشان مهربان دیگران باشیم.
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
شما هم میتوانید از خانهای که برایتان تبدیل به جهنم شده، بهشت بسازید!
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍میخوای عاشق خدا بشی؟
این کلیپ رو ببین👌
یک کلیپ فوق العاده از #استاد_پناهیان
از دست ندید عالیه👏
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
💠 #خجالت
🔸 امام علی علیه السلام:
✨ اَلحَیاءِ یمنع الرِّزق
خجالت، مانع روزى می شود.
📚غررالحکم/ج1/ح2285
✍🏼 خجالت مانع از برقراری ارتباط صحیح با دیگران می شود و معمولا انسانهاى خجالتی در بسیارى از موارد به خاطر شرم و حیای بیجایی که دارند از روزی هایى که دیگران به دست می آورند محرومند.
😨 برخی دلایل کم رویی:
👈🏼 شک در توانایی های خود
👈🏼 عدم اعتماد به نفس
👈🏼 ترس از تمسخر دیگران
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوست دختر داری آره چندتا دارم هعی میان و میرن:)
کجا بودیم به کجا رسیدیم
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•| ترک گناه |🏴•°
کتاب رمان سلام بر ابراهیم #پارت۲۲۴ خانم رسولي : در دوران دفاع مقدس با همسرم راهي جبهه شديم. شوهرم د
کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۲۲۵
بعد متوجه شــدم که دو نفر از دوستان ايشان که آنها را هم ميشناختم، در
پائين تپه مشغول دست و پا زدن در يک باتلاق هستند!
آنها ميخواســتند به جایی بروند، اما هرچه دســت و پا ميزدند بيشتر در
باتلاق فرو ميرفتنــد! ابراهيم رو به آنها کرد و فرياد زد و اين آيه را خواند:
اَين تَذهبون به کجا ميرويد؟! اما آنها اعتنایی نکردند!
روز بعد خيلي به اين ماجرا فکر کردم. اين خواب چه تعبيري داشت؟!
پسرم از دانشــگاه به خانه آمد. بعد با خوشحالي به سمت من آمد و گفت:
مادر، يک هديه برايت گرفته ام!
بعد هم کتابي را در دست گرفت و گفت: کتاب شهيد ابراهيم هادي چاپ
شده ...
به محض اينکه عكس جلد کتاب را ديدم رنگ از صورتم پريد!
پسرم ترسيد و گفت: مادر چي شد؟ من فکر ميکردم خوشحال ميشي؟!
جلو آمدم و گفتم: ببينم اين کتاب رو...
من دقيقًا همين صحنه روي جلد را ديشب ديده بودم! ابراهيم را درست در
همين حالت ديدم!
بعد مشــغول مطالعه کتاب شدم. وقتي که فهميدم خواب من روياي صادقه
بوده، از طريق همسرم به يکي از بسيجيان آن سالها زنگ زديم. از او پرسيديم
كه از آن دو نفر كه من در خواب ديده بودم خبري داري؟
خالصه بعد از تحقيق فهميدم که آن دو نفر، با همه ي سابقه جبهه و مجاهدت،
از حاميان ســران فتنه شــده و در مقابــل رهبر انقلاب موضع گيــري دارند!
هرچند خواب ديدن حجت شــرعي نيســت، اما وظيفه دانستم که با آنها
تماس بگيرم و ماجراي آن خواب را تعريف کنم.
خدا را شــکر، همين رويا اثربخش بود. ابراهيم، بار ديگر، هادي دوستانش
شد.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۲۲۶
خواهر شهيد:
بعد از ابراهيم حال و روز خودم را نميفهميدم. ابراهيم همه زندگي من بود.
خيلي به او دلبسته بوديم. او نه تنها يک برادر، که مربي ما نيز بود.
بارهــا با من در مورد حجــاب صحبت ميکرد و ميگفــت: چادر يادگار
حضرت زهراۜ اســت، ايمان يک زن، وقتي کامل ميشود که حجاب را
کامل رعايت کند و...
وقتي ميخواستيم از خانه بيرون برويم يا به مهماني دعوت داشتيم، به ما در
مورد نحوه برخورد با نامحرم توصيه ميکرد و...
اما هيچگاه امر و نهي نميکرد! ابراهيم اصول تربيتي را در نصيحت کردن
رعايت مينمود.
در مورد نماز هم بارها ديده بودم که با شوخي و خنده، ما را براي نمازصبح
صدا ميزد و ميگفت: نماز، فقط اول وقت و جماعت
هميشــه به دوستانش در مورد اذان گفتن نصيحت ميکرد. ميگفت: هرجا
هستيد تا صداي اذان را شنيديد، حتي اگر سوار موتور هستيد توقف کنيد و با
صداي بلند، پروردگار را صدا کنيد و اذان بگوئيد.
زماني که ابراهيم مجروح بود و به خانه آمد از يک طرف ناراحت بوديم و
از يک طرف خوشحال!
ناراحت براي زخمي شدن و خوشحال که بيشتر ميتوانستيم او را ببينيم.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1