#عارفانه🕊
صاحبدل چهار کس اند:
❁زاهد است
که دل او به شوق خسته...
❁خائف است
که دل او به اشک شسته...
❁مرید است
که دل او به خدمت کمر بسته...
❁و محب است
که دل او به حضرت پیوسته...
👇👇👇
@Tarkgonahan
﷽
🎙|…#خطبه_منا
💌امامحسینعلیهالسلاممیفرمایند
اماایکسانیکهبرخدامنتمینهید...😱
تصویربازبشهلطفاً.📲
#ما_ملت_امام_حسینیم ✌️🏻
#محرم 🏴
#صلوات ✨
👇👇👇
@Tarkgonahan
°•﷽•°
#الی_الحبیب...
#قسمت_هفتم
🔴حبیب تشکیلاتی
تصویربازبشهلطفاً.↻
#ما_ملت_امام_حسینیم 💪🏻
#محرم 🕯
#صلوات 🌿
👇👇👇
@Tarkgonahan
﷽
#واجب_فراموش_شده 😭
امامحسینعلیهالسلام:
همانامنبرایاصلاحامتجدم
وامربهمعروفونهیازمنکرقیامکردم.💞
تصویر باز بشه لطفا.
#ما_ملت_امام_حسینیم ✊
#محرم 🏴
#صلوات 🌷
👇👇👇
@Tarkgonahan
🍃🌹﷽🌹🍃
🧚♂سرگذشت #ارواح در عالم برزخ 🧚♀
🍀 قسمت دواز دهم 🍀
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است. ♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟ ❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم. ❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم. گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی. 🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی؟!
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم. ▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟ 🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست. 🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند. ⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...🔥 با شنیدن این حرف، لرزه بر بدنم افتاد و مجبور شدم که با او همراه شوم، به شرط این که من از او جلوتر حرکت کنم و او از پشت سر مرا راهنمایی کند. زیرا دیدن قیافه او برایم نوعی عذاب بود.
💥چند قدمی جلوتر رفتم و باز ایستادم و اطراف را نگریستم. حالا دیگر دهانه ابتدای غار هم پیدا نبود. تاریکی و ظلمت بر همه جا حاکم شد. 🍂ترس عجیبی در وجودم رخنه کرده بود. گناه را صدا زدم، اما هیچ جوابی نشنیدم. با وحشت برای مرتبهای دیگر صدایش زدم. وحشت و اضطراب لحظهای راحتم نمینهاد.
در اطراف خود چرخی زدم تا شاید راه گریزی بیابم، اما دیگر نه ابتدای دهانه غار را میدانستم کجاست نه انتهای آنرا. ◾️بی اختیار نشستم و مبهوتانه سر به گریبان ندامت فرو بردم. غم و اندوه در دلم لبریز شد، و از دوری نیک بسیار گریستم...
✍ادامه دارد...
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
👇👇👇
@Tarkgonahan
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مارهای جهنم
و کسانیکه آیات ما را تکذیب کردند در آتش جهنم وارد میکنیم
💎سوره نسا آیه 56
👇👇👇
@Tarkgonahan
✨﷽✨
✅یکی از علتهای نزول بلا
✍امام سجاد(ع)، به اهل و عیال خود سفارش می کردند: «هیچ سائلی از مقابل خانه من نمی گذرد مگر اینکه اطعامش کنیم» گاهی به ایشان اعتراض می کردند: «ولی هر سائلی که واقعا محتاج نیست!»
امام سجاد(ع)پاسخ می دادند:
«بیم آن دارم که بعضی از آنها مستحق باشند و ما نیز با رد کردن مستحق، به بلایی که بر حضرت یعقوب نازل شد مبتلا شویم. حضرت یوسف، آن خواب معروف را همان شبی دید، که یعقوب، سائل مستحقی را اطعام نکرد.
آن شب یعقوب و خانواده اش سیر خوابیدند ولی سائل، گرسنه بود. به همین دلیل خداوند فرمود: «ای یعقوب ! چرا به بنده ام رحم نکردی؟! به عزتم سوگند تو را به مصیبت پسرانت مبتلا خواهم کرد.»
📚علل الشرایع ج ۱ ص۶۱
👇👇👇
@Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 داستان آیت الله بهجت فوت
#زعفر_جنی و جن های شیعه
👇👇👇
@Tarkgonahan
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #روانشناسی_تغییر
#کنترل_استرس_و_افکار_منفی (قسمت پنجم)
✅ الگوگیری و مجاورتها
#استادحورایی
👇👇👇
@Tarkgonahan