eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.4هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
28.8هزار ویدیو
78 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋ادامه ،پایان عمل جراحی.🦋 داخل بخش آقایان یک جانباز بود که روی تخت خوابیده و برایم دعا می‌کرد، او را می‌شناختم قبل از اینکه وارد اتاق عمل شوم با او خداحافظی کردم و گفتم که شاید برنگردم. این جانباز خالصانه می گفت خدایا من را ببر اما او را شفا بده،او زن و بچه دارد، اما من به یک باره احساس کردم که باطن تمام افراد را متوجه می‌شوم، نیازها و اعمال آنها را می‌بینم .بار دیگر جوان خوش سیما به من گفت: برویم؟؟ از وضعیت به وجود آمده و راحت شدن از درد و بیماری خوشحال بودم ،فهمیدم که شرایط خیلی بهتر شده، اما گفتم نه .خیلی زود فهمیدم منظور ایشان مرگ من و انتقال به آن جهان است، مکثی کردم و به پسر عمه ام اشاره کردم بعد گفتم ،من آرزوی شهادت دارم، من سالها به دنبال جهاد و شهادت بوده ام حالا اینجا و با این وضع بروم. اما انگار اصرارهای من بی فایده بود باید میرفتم همان لحظه دو جوان بار دیگر ظاهر شدند، و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند برویم. بی‌اختیار همراه با آنها حرکت کردم، لحظه‌ای بعد خود را همراه با این دو نفر در یک بیابان دیدم این را هم بگویم که زمان اصلا مانند اینجا نبود، من در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را می‌دیدم آن زمان کاملاً متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده، اما احساس خیلی خوبی داشتم که از آن چشم درد شدید راحت شده بودم، پسرعمه و عمویم در کنارم حضور داشتند و شرایط خیلی عالی بود در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه با ما هستند حالا داشتم این دو ملک را می دیدم ،چقدر چهره آنها زیبا و دوست داشتنی بود دوست داشتم همیشه با آنها باشم ما با هم در وسط یک بیابان کویری و خشک و بی آب و علف حرکت می‌کردیم کمی جلوتر چیزی را دیدم😳 روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم به اطراف نگاه کردم سمت چپ من در دور دست ها چیزی شبیه سراب دیده می‌شد . اما آنچه می دیدم سراب نبود شعله‌های آتش بود حرارتش را از راه دور حس می کردم به سمت راست خیره شدم در دوردستها یک باغ بزرگ و زیبا یا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود ،نسیم خنکی از آن سو احساس می‌کردند به شخص پشت میز سلام کردم با ادب جواب داد منتظر بودم میخواستم ببینم چه کار دارد این دو جوان که در کنار من بودن هیچ عکس العملی نشان ندادند .حالا من بودم و همان دو جوان که در کنارم قرار داشتند. جوان پشت میز یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد . !! 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد ..._______ 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور 📝 « ناگهانی » 🔻 آیا می شود سفیانی نیاید و ظهور اتفاق بیفتد؟ 👇👇👇 @Tarkgonahan
✍حاج اسماعیل (ره): هروقت تو زندگیت مشکلی پیش آمد، و راه بندان شد بدان خدا کرده است، زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هرکس گرفتار است، در واقع گرفتار یار است. هرچه غیر خداست را از دل بیرون کن.در الا تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه الله را بگو تا همه ی دلت را تصرف کند. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد،نماز بعد ، ذکر بعد وعبادت بعد حفظ کن، کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و.... نکن و آن را سالم به بعدی برسان، اگر این کار را بکنی، دائمی می شود، دائم در زیارت و نماز و ذکر خواهی بود. 👇👇👇 @Tarkgonahan
‍✍آیت‌الله بهجت (ره) : یکی از چاره جویی های شرعی برای استجابت دعا و برآورده شدن حاجت خود، این است که شخصی که حاجت یا گرفتاری دارد، دعا کند و از خدا بخواهد که تمام گرفتاریهای مشابه گرفتاری او را از تمام مؤمنین و مؤمناتی که گرفتار هستند برطرف کند؛ و یا هر حاجتی نظیر حاجت او دارند، برآورده شود؛ زیرا دراین‌صورت مَلَک برای خود انسان دعا میکند و دعای مَلَک مستجاب میشود. 📚 بهجت‌الدعا، ص٢٨ 👇👇👇 @Tarkgonahan
👈نصيحت جالب عليه‏ السلام به امام عليه ‏السلام‏ 🌴روزى حضرت خضر عليه‏ السلام به محضر اميرمؤمنان على عليه ‏السلام آمد. پس از احوال پرسى، على عليه ‏السلام به او فرمود: سخن حكيمانه ‏اى بگو 🌴خضر گفت: تواضع ثروتمندان نسبت به تهيدستان براى رضاى خدا، چقدر زيبا است!✨ 🌴امام علی ع زيباتر از اين بی‌اعتنايی تهيدستان بر ثروتمندان به خاطر اطمينان به خدا است. 🌴خضر عليه‏ السلام گفت: سزاوار است اين سخن را با طلا نوشت. 🌴جز اين شبى حضرت على عليه ‏السلام خضر عليه ‏السلام را در خواب ديد و از او درخواست نصيحت كرد. 🌴خضر عليه‏ السلام دست خود را به على عليه ‏السلام نشان داد. 🌴على عليه ‏السلام مشاهده كرد كه در كف دست او با خط سبز چنين نوشته شده: 🍃قد كُنتَ ميِّتاً فَصِرتَ حيّاً 🍃وَعَن قليلٍ تَعُودُ ميِّتاً 🍃فابنِ لِدارِ البَقاءِ بَيتاً 🍃وَدَعْ لِدارِ الفَنَاءِ بَيتاً ✨مرده بودى زنده شدى، ✨و به زودى مرده مى ‏شوى، ✨بنابراين براى خانه بقا، ✨خانه بساز و خانه فانى را رها كن. (مناقب آل ابى طالب (ع)، ج 1،ص 409) 👇👇👇 @Tarkgonahan
dr abasi 18-4.mp3
5.45M
۵راه کسب آرامش در زندگی چرا برخی ندارند؟؟ 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت علی علیه السلام فرمودند: همانا در جهنم آسیابی است که خورد می‌کند. بعد حضرت فرمودند: آیا نمی پرسید که چه چیز را خورد می کنند؟؟ پرسیدند چه چیز را خورد می کنند ای امیر مومنان ؟؟ حضرت فرمود :دانشمندان فاجر، قاریان فاسق ،زمان داران ستمکار، و وزیران خیانتکار و عارفان دروغ زن. و همانا در دوزخ شهری است که آن را حصینه می‌گویند : آیا نمی پرسید که در آن چیست؟؟ پرسیدند در آن چیست ای امیرمومنان؟؟ حضرت فرمودند :ایدی ناکثین (یاران پیمان شکنان) 👇👇👇 @Tarkgonahan
✨﷽✨ 🌼نماز نخواندن بر ✍ به نقل از آیت الله سیدعبدالجواد علم الهدی(از شاگردان آیت الله بروجردی) محمدرضا پهلوی پس از آنکه تصمیم گرفت جنازه پدرش را از جزیره موریس به ایران آورد قائم مقام رفیع، صدرالاشراف و چند نفر دیگر را همراه با تولیت آستان مقدس حضرت معصومه به محضر آیت الله بروجردی(رحمة الله علیه) رساند تا ایشان را مجاب کنند که بر پیکر رضاخان نماز بخوانند. وقتی یک نفر از آنها بعد از ابلاغ سلامِ محمدرضا خواسته او را مطرح کرد، آیت الله بروجردی با دستشان به آنها خطاب کرد: بروید. در ادامه، تولیت حضرت معصومه گفت: به اعلی حضرت قول دادیم که شما برای اقامه نماز تشریف می آورید که آیت الله بروجردی فرمودند من کارهای او را فراموش نکردم و آنها مأیوسانه از منزل آقا خارج شدند. نمایندگان محمدرضا پهلوی سپس به منزل آیت الله حجت کوه کمره ای رفتند و همین درخواست را مطرح کردند که ایشان فرمودند: اگر آیت الله بروجردی آمدند من هم خواهم آمد وگرنه نمی آیم. این گروه سپس به منزل آیت الله سیدصدرالدین صدر رفته و درخواست شان را تکرار کردند که ایشان فرمودند: من ماجرای مسجد گوهرشاد را فراموش نکرده ام. والله نخواهم آمد. آیت الله بروجردی پس از رد درخواست نمایندگان شاه با صدور بیانیه ای اعلام تأکید کردند: در روز آوردن جنازه رضاخان، مدارس علمیه قم تعطیل است و هیچ یک از طلاب حق بیرون آمدن را ندارند. 📚منبع: خبرگزاری شبستان 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅تشخیص تکلیف، نوری است در قلب مؤمن ✍آیت الله بهجت(ره): آیا راه خدا و بندگی را پیدا کرده‌ایم تا در راه باشیم؟! تشخیص تکلیف، نوری است در قلب مؤمن. در صورتی که به تکلیف عمل کند، دیگر زندان و شکنجه برای او سهل و آسان است؛ ولی راحتی در منزل در صورت عمل‌نکردن به تکلیف، بسیار مشکل و سخت است! 📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۲۴۶ 👇👇👇 @Tarkgonahan
✨﷽✨ 🌼کتک خوردن اللّه از 🌼 ✍مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء(رحمة الله علیه) معروف به شیخ کبیر و از بزرگ ترین فقیهان عالَم تشیّع بوده است، در حدّی که علمای بزرگ شیعه از قول او نقل کرده اند که فرموده بود: اگر تمام کتاب‌های فقهی شیعه را در رودخانه بریزند و شیعه دیگر یک ورق فقه در دستش نباشد، من از اول تا آخر فقه شیعه را در سینه‌ام دارم، همه را می‌گویم تا دوباره بنویسند. مرجع هم شده بود. اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسرش در خانه بداخلاقی می‌کند، ولی خیلی هم خبر از داستان نداشتند. این قدر در مقام جست وجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهی، این فقیه عالی قدر گاهی که به داخل خانه می‌رود، همسرش حسابی او را کتک می‌زند. یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند گفتند: آقا ما داستانی شنیده ایم از خودتان باید بپرسیم، آیا همسر شما گاهی شما را می‌زند؟! فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قدرت بدنی هم دارد گاهی که عصبانی می‌شود، حسابی مرا می‌زند. من هم زورم به او نمی رسد. گفتند: او را طلاق بدهید. گفت: نمی دهم. گفتند: اجازه بدهید ما زن هایمان را بفرستیم، ادبش کنند. گفت: این کار را هم اجازه نمی دهم. گفتند: چرا؟ گفت: این زن در این خانه برای من از اعظم نعمت‌های خداست، چون وقتی بیرون می‌آیم و در صحن امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز می‌خوانند، مردم در برابر من تعظیم می‌کنند، گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمی دارد، همان وقت می‌آیم در خانه کتک می‌خورم، هوایم بیرون می‌رود. این چوب الهی است، این باید باشد. 📚کتاب نفس (شیخ حسین انصاریان) 👇👇👇 @Tarkgonahan
🔹امام صادق (ع): هر كس به شايستگى در حقّ خانواده‌اش نيكى كند، عمرش طولانى مى‌شود. 📌 کافی،ج۲،ص۱۰۵ 👇👇👇 @Tarkgonahan
🔴 چشم شهوتران خود را چگونه می‌توان تحت کنترل درآورد؟ 🔹 این حدیث قدسی چقدر عالی توبه را توصیف می‌کند: انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَیّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین. خدای تبارک و تعالی، این رحمت مطلقه و کامله فرمود: ناله‏ گنهکاران در نزد من محبوب‌تر است از تسبیح تسبیح‌کنندگان. 🔸بروید به درگاه خدای خودتان ناله کنید. فکر کنید تا گناهان به یادتان بیاید. به کسی نگویید؛ اقرار به گناه پیش دیگران گناه است، ولی در دل خودتان گناهانتان را در نظر بگیرید. 🔹تقصیرهای خودتان را بگویید، ناله و تضرّع کنید، طلب مغفرت و شستشو کنید. خدا شما را می‌آمرزد، روح شما را پاک و پاکیزه می‌کند، به دل شما صفا عنایت می‌کند، لطف خودش را شامل حال شما می‌کند. 🔸از آن پس حالتی در شما ایجاد می‌شود که شیرینی عبادت را در ذائقه خودتان احساس می‌کنید، گناهان و لذات گناهان در نظر شما کوچک می‌شود. دیگر رغبت نمی‌کنید که بروید فلان فیلم شهوانی را ببینید، به ناموس مردم نگاه کنید، غیبت کنید، دروغ بگویید یا به مردم تهمت بزنید؛ می‌بینید اصلًا همه رغبتتان به کارهای پاک و خوب است. 📝استاد مطهری، آزادی معنوی، ص۱۲۶ 🔻 «بنیاد شهید مطهری» 👇👇👇 @Tarkgonahan
VID_20200531_140807_574.mp3
6.08M
پیشنهاد دانلود👌👌 👇👇👇 @Tarkgonahan
🔻امام سجّاد عليه السلام: انسان بزرگوار به بخشش خود مى بالد، و انسان پست به دارايى خويش مى نازد إنّ الكريمَ يَبتَهِجُ بفَضلِهِ، و اللَّئيمَ يَفتَخِرُ بمُلكِهِ 🔻الدّرة الباهرة صفحه 27 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر نباشد تداوم پیدا نمی کند 👤 حجت الاسلام عباسی ولدی پیشنهاد دانلود👌👌 👇👇👇 @Tarkgonahan
امام صادق علیه السلام فرمودند: عنقریب ای برای شما پدید می آید که نه علامتی برای یافتن راه (حق)هست و نه امامی که (شما را ) راهنمایی کند. کسی جز آنها که دعای میخوانند از آن ورطه نجات نمی یابند. 👇👇👇 @Tarkgonahan
مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋حسابرسی🦋 جوان پشت میز به آن کتاب بزرگ اشاره کرد. وقتی تعجب من را دید گفت کتاب خودت هست بخوان .امروز برای حسابرسی همینکه خودت آن را ببینی کافی است. چقدر این جمله آشنا بود، در یکی از جلسات قرآن استاد ما این آیه را اشاره کرده بود 🌹اقرا کتابک کفا بنفسک الیوم علیک حسیبا 🌹این جوان درست ترجمه همین آیه را به من گفت. نگاهی به اطرافیانم کردم کمی مکث کردم و کتاب را باز کردم بالای سمت چپ صفحه اول با خط درشت نوشته شده بود 🌑🌙۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز🌞 از آقای که پشت میز بود پرسیدم این عدد عدد چیه ؟گفت سن بلوغ شماست. شما دقیقاً در این تاریخ به بلوغ رسیدی. توی ذهنم بود که این تاریخ یک سال از ۱۵ سال قمری کمتر است اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن دارید من هم قبول کردم. قبل از آن و در صفحه سمت راست اعمال خوب زیادی نوشته شده بود از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت تا هیئت و احترام به والدین و غیره پرسیدم :این ها چیست گفت: اینها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام داده اید همه این کارهای خوب برایت حفظ شده. قبل از اینکه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویم جوان پشت میز نگاهی کلی به کتاب من کرد و گفت نمازهایت خوب و مورد قبول است. برای همین وارد بقیه اعمال می شویم . یاد حدیثی افتادم که پیامبر فرمودند نخستین چیزی که خدای متعال بر امتم واجب کرده نمازهای پنج گانه است و اولین چیزی که از کارهای آنان به سوی خدا بالا می‌رود نمازهای پنج گانه است و نخستین چیزی که درباره آن از امتم حسابرسی می شود نمازهای پنج گانه می باشد. من قبل از بلوغ نمازم را شروع کرده بودم و با تشویق‌های پدر و مادرم همیشه در مسجد حضور داشتم، کمتر روزی پیش می‌آمد که نماز صبحم قضا شود اگر یک روز خدای ناکرده نماز صبحم قضا می شد، تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را شکر همیشه اهمیت می‌دادم. وقتی آن ملک ،یعنی جوان پشت نیز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه اعمالم رفت، یاد حدیثی افتادم که معصومین فرمودند اولین چیزی که مورد محاسبه قرار می‌گیرد نماز است اگر نماز قبول شود بقیه اعمال قبول می‌شود و اگر نماز رد شود بقیه اعمال هم رد می‌شود. خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود کوچک ترین کارها حتی ذره‌ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و صرف نظر نکرده بودند تازه فهمیدند که🌹 فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره🌹 یعنی چه !!هرچی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم آنها جدی جدی نوشته بودند .در داخل این کتاب در کنار هر کدام از کارهای روزانه ی من چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت که وقتی به آن خیره میشدم مثل فیلم به نمایش در می‌آمد درست مثل قسمت ویدیو در موبایل های جدید، فیلم آن ماجرا را مشاهده می‌کردم، آن هم فیلم سه بعدی با تمام جزئیات، یعنی در مواجهه با دیگران حتی فکر افراد را هم می‌دیدیم لذا نمی شد هیچکدام از آنها را انکار کرد. غیر از کارها حتی شنیده های ما ثبت شده بود، آنها همه چیز را دقیق نوشته بودند جای هیچگونه اعتراضی نبود تمام اعمال ثبت بود هیچ حرفی هم نمیشد بزنیم اما خوشحال بودم که از کودکی همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم ،از این بابت به خودم افتخار می کردم و خودم را از همین حالا در بهترین درجات بهشت می دیدم همینطور که به صفحه اول نگاه می‌کردم و به اعمال خوبم افتخار می‌کردم یک دفعه دیدم ..... 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد...._______ 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮 شخصی ماشینش را دزد به سرقت برد ، وقتی دید چاره ایی ندارد به مشهد رفت خدمت امام رضا علیه السلام ، به امام رئوف عرضه داشت آقا جان ماشینم را دزد برده چکار کنم....... 👌 گوشه ایی از بیانات آیت الله حسین گنجی اشتهاردی 👇👇👇 @Tarkgonahan
✨﷽✨ 🔴عاقبت وحشتناک فکر و حسرت گناه ✍مردي در كنار درب خانه اش نشسته بود. بانوئى به حمام معروف (( منجاب)) مى رفت ، ولى راه حمام را گم كرد، و از راه رفتن خسته شده بود، به اطراف نگاه مى كرد چشمش به مردی افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد:حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت : حمام منجاب همين جاست . آن بانو به خيال اينكه حمام همانجاست ، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى گناه كرد.زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است ، حيله اي به ذهنش رسيد و گفت : من هم كمال اشتياق با تو بودن را دارم ، ولى چون كثيف هستم و گرسنه ، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم . مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر و غذا تهيه كرد و برگشت ، زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى گناه با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مى خواند:   ... اين الطريق الى حمام منجاب؟(( چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست ))؟ مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه ((لا اله الا الله محمد رسول الله )) تلقين مى كردند او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور را در حسرت آن زن مى خواند، و با اين حال از دنيا رفت و عاقبت به شرشد 📚نفل از كتاب عالم برزخ ص 41  يا كشكول شيخ بهائى 1/232 👇👇👇 @Tarkgonahan