eitaa logo
🌹تلاوت روزانه یک صفحه قرآن، هدیه به شهیدان آن روز🌹
2.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
492 ویدیو
47 فایل
هر روز 10 دقیقه وقت بگذاریم یک صفحه تلاوت کنیم ثواب تلاوت هدیه می‌شود به تمامی شهدای والامقام که همان روز سالگردشان میباشد بخصوص شهید عزیزی که روزانه مشخصاتش بارگزاری می‌شود. کپی مطالب با ذکر صلوات هدیه به شهدا_امواتم آزاد آی دی مدیر کانال @FMajdi46
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ به نام خدایی که بخشنده اوست/ امید و پناه دل بنده اوست سلام ان شاءالله لحظه لحظه هاتون به خیر امروزتان متبرک به نگاه مهربان خدا 🌺(اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم)🌺 🌹(اللهم عجل لولیک الفرج)🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✅سلام و ادب روز جمعه زیبایتان به خیر 🌺اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ ✅ ذکر روز جمعه :  اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ ( خدایا رحمت بفرست بر محمد و خاندان محمد ) 100 مرتبه 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼 آیات صفحه🌹(388)🌹را تلاوت کرده و به پیامبران، اماممان‌، خانم فاطمه الزهرا(س)و خانم معصومه(س)هدیه می نماییم: ☀️ اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
صفحه‌ی ۳۸۸ جزء #۲۰ 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ترتیل صفحه 388 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده 🔸مقام رست 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ترتیل صفحه 388 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام رست 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
و آن‏‌گاه كه موسى از مصر خارج شد و به سوى مدين روى آورد، راهش را نمى‌‏شناخت؛ گفت: اميد است پروردگارم مرا راهنمايى كند و راه مستقيم آن ديار را به من بنماياند. (22) [خداوند دعايش را مستجاب كرد، و او راه مستقيم مدين را در پيش گرفت‏] و آن‌‏گاه كه بر سر آب مدين رسيد، گروهى از مردم را ديد كه گوسفندان خود را آب مى‌‏دهند، و در نزديكى آنان دو زن را يافت كه گوسفندانشان را از ورود به آبشخور باز مى‏‌دارند. به آن دو گفت: كارتان چيست و چه مى‌‏كنيد؟ گفتند: روش ما اين است كه گوسفندان را آب نمى‌‏دهيم تا چوپانان از آبشخور درآيند و گوسفندان خود را از آن خارج سازند. پدرمان پيرى سال‌خورده است و خود نمى‌‏تواند گوسفندانمان را به اين‌‏جا آورد. (23) آن‌‏گاه موسى براى آن دو، گوسفندانشان را آب داد، سپس از آبشخور به سوى سايه رفت و گفت: پروردگارا، به اين نيرويى كه به من عطا كرده‌‏اى و خير من در آن است، نيازمندم و براى حفظ و بقاى آن به طعامى محتاجم. (24) يكى از آن دو زن در حالى‌‏كه با نهايت حيا و عفت گام برمى‌‏داشت، نزد موسى آمد و به وى گفت: پدرم تو را فرامى‏‌خواند تا مزد آب دادنت به گوسفندان را، به تو بپردازد. موسى نزد شعيب رفت. او از حال و كارش پرسيد. هنگامى كه وى داستان خود را حكايت كرد، شعيب گفت: هراسى به خود راه مده كه از دسترس آن مردم ستم‌‏پيشه دور شده و نجات يافته‌‏اى. (25) يكى از دختران شعيب گفت: اى پدر، او را براى كارهايت استخدام كن، كه هم توانا است و هم درست‌كار؛ و بهترين كسى كه استخدام مى‏‌كنى، آن‏‌كس است كه نيرومند و امين باشد. (26) شعيب به موسى گفت: «من مى‌‏خواهم يكى از اين دو دخترم را به تو تزويج كنم به شرط آن‌‏كه در برابر آن هشت سال اجير من باشى، و اگر اين مدت را به ده سال برسانى اختيار با توست؛ از ناحيه من الزامى بر تو نيست، و بدان كه نمى‌‏خواهم بر تو سخت بگيرم، و هرگز كار مشقت‌‏بارى بر عهده تو نخواهم گذاشت، و به زودى- اگر خدا بخواهد- مرا از درست‌‏كرداران و شايستگان خواهى يافت. (27) موسى در پاسخ شعيب گفت: آن‌چه شرط كردى و تعهّد نمودى، ميان من و تو برقرار باشد؛ نه من و نه تو اختيار مخالفت نداريم، و هر كدام از آن دو مدت را كه من اختيار كنم نبايد به من ستمى روا داشته شود؛ اگر هشت سال را برگزينم، بيش از آن را از من مخواه، و اگر ده سال را انتخاب كردم، مرا به كم‌تر از آن مجبور مكن. خداوند بر آن‌چه گفتيم و شرط كرديم شاهد است، و در صورت اختلاف، او ميان ما داورى خواهد كرد. (28) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۸۸🌷 توجّه به خدا در همه حال: موسای جوان که با ترس و دلهره از مصر گریخته بود، به سوی مدین حرکت کرد؛ زیرا آنجا تحت حکومت فرعون نبود و دست فرعونیان به او نمی رسید. جوانی که در قصر بزرگ شده بود، اینک دست خالی و بدون توشه و غذا بود و سفری سخت در پیش داشت؛ ولی در این راه، یک سرمایه‏ ی مهم داشت: ایمان و توکّل به خدا. از این رو هنگامی که در مسیر مدین گام نهاد، گفت: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راه درست هدایت کند.» او چند شبانه روز حرکت کرد و در راه، برای ادامه‏ ی زندگی، از علف های صحرایی و برگ درختان می خورد؛ تا آنجا که به شدّت ضعیف و لاغر شد. به هر حال، پس از چند روز به نزدیکی شهر مدین رسید و بیرون شهر، جمعیّتی نظرش را به خود جلب کرد. جلوتر که آمد، متوجّه شد که آن ها شبان هایی هستند که برای سیراب کردن گوسفندانشان، دور چاهی جمع شده اند؛ امّا با تعجّب دید که دو زن با گله‏ ی گوسفندی در گوشه ای ایستاده اند. موسی نزد آنان رفت و علّت این کارشان را جویا شد. آنان گفتند که پدرشان، پیرمردی کهنسال است و آنان باید برای امرار معاش، گوسفندانشان را به چرا ببرند، و هر روز برای آب دادن به آنها، به اینجا می آیند و صبر می کنند تا چوپانانِ دیگر به گوسفندانشان آب بدهند و پس از رفتن همه، گله شان را سیراب کنند. موسی با وجود خستگی و گرسنگی، از چاه آب کشید و به گوسفندان آن دو زن آب داد. سپس به گوشه ای رفت و در زیر سایه ای نشست و بی آن که لب به شکایت و ناراحتی بگشاید، با کمال ادب و فروتنی به خدا عرض کرد: «پروردگارا، من به هر نیکی و خیری که برایم بفرستی، نیازمندم.» البته او چیز زیادی از خدا نمی خواست؛ بلکه تنها تکّه نانی می خواست که با آن سیر شود؛ ولی همان را نیز به زبان نیاورد و از روی ادب، تنها نیازمندی خود را به خدا عرض کرد. خدا نیز دعای او را شنید و پس از مدّت کوتاهی آن را اجابت کرد؛ ولی بسیار فراتر از یک تکّه نان. آری، دوران ترس و وحشت و گرسنگی و رنج او دیگر به پایان رسیده بود. یکی از دو زن، با شرم و حیای خاصّی نزد موسی آمد و به او گفت که پدرش می خواهد مزد آب دادن گوسفندان را به او بدهد. موسی فهمید که پدرِ او، مثل دیگران نیست؛ بلکه انسانی است که نمی خواهد کوچک ترین حقّی از کسی ضایع شود. از این رو نور امید در دلش روشن شد و به خانه ی او رفت. پس از وارد شدن به خانه‏ ی پیرمرد، موسی فهمید که نزد یکی از پیامبران والامقام خدا ـ یعنی شعیب ـ آمده است. موسی شرح حالش را برای شعیب بازگو کرد و شعیب به او اطمینان داد که دیگر خطری تهدیدش نمی کند. در این هنگام، دختر شعیب مخفیانه به پدر پیشنهاد کرد که موسای جوان را استخدام کند، و پدرش را از قدرت جسمی، فکری و عفّت و امانتی که در دو برخوردش با موسی دیده بود، آگاه کرد. شعیب نیز به موسی پیشنهاد کرد که به شرط هشت سال کار برای او می تواند با یکی از دخترانش ازدواج کند، و اگر دو سال بر آن اضافه کند، لطف و محبّت بیشتری به شعیب کرده است. موسی نیز با کمال میل این شرط را پذیرفت و خدا را بر این پیمان گواه گرفت، و بدین ‏ترتیب، داماد شعیبِ نبی شد. 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 به من رحم کن بی قرارم بیا... ☘ التماس دعا آقاجان😭 حامد جلیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ به نام پروردگار دانا و توانا پروردگارا دراین صبح که سرشار از امید و رحمت توست هرآن که چشم گشود، قلبش سرشار از امید و زندگی اش سرشار از رحمت و برکت تو باد . سلام ان شاءالله صبح شما به خیر و سلامت و شادی 🌺(اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم)🌺 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✅ سلام و ادب روز شنبه زیبایتان به خیر 🌺اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ🌺 ✅ ذکر روز شنبه :  یا رب العالمین ( ای پروردگار جهانیان ) 100 مرتبه. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹 آیات صفحه🌹(389)🌹را تلاوت کرده و به پیامبران، اماممان‌، خانم فاطمه الزهرا(س)و خانم معصومه(س)هدیه می نماییم: ☀️ اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت تحقیق استاد منشاوی ص۳۸۹ 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
صفحه‌ی ۳۸۹ جزء #۲۰ 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙ترجمه‌ گویای فارسی 📖صفحه ۳۸۹ 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ترتیل صفحه 389 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده 🔸مقام نهاوند🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
الی بیت المقدس: پس آن‏‌گاه كه موسى مدت قرارداد را به پايان رسانيد و با خانواده‌‏اش روانه مصر شد، در كنار كوه طور آتشى ديد؛ به خانواده‌‏اش گفت: اين‏‌جا بمانيد كه من آتشى ديدم؛ شايد پيرامون آن راهنمايى بيابم و از راه برايتان خبرى بگيرم، يا پاره‏اى از آن آتش بياورم، باشد كه آتشى برافروزيد و گرم شويد. (29) هنگامى كه موسى به سراغ آن آمد، از جانب راست درّه، در قطعه زمينى كه با سخن گفتن خداوند مبارك شد، از درختى كه آن‏‌جا قرار داشت ندايى به او رسيد كه: اى موسى، همانا من خداوندم كه پروردگار همه جهان‏ها هستم. (30) و نيز ندا شد كه: اى موسى، عصايت را به زمين بيفكن. موسى عصاى خويش انداخت. عصا اژدهايى شد كه همچون مارى كوچك به شدّت مى‌‏خزيد. وقتى موسى عصايش را اين‌‏گونه ديد، هراسان روى گرداند و فرار كرد و بازنيامد. به او گفته شد: اى موسى، پيش آى و نترس، تو از كسانى هستى كه ايمنند. (31) اى موسى، دستت را در گريبان خويش ببر، آن‌‏گاه كه خارج شود، بى‌‏هيچ بيمارى و عارضه‌‏اى، سپيد و درخشان خواهد بود. و از خوف خدا بازويت را به خود بچسبان و فروتن و خاشع باش و هم‌چون متكبران بازوان خود را مگشاى. اين دو آيت، حجت‏‌هاى روشنى از جانب پروردگار تواند. با اين دو برهان به سوى فرعون و اشراف قوم او برو كه آنان مردمى هستند كه از راه خدا بيرون رفته‌‏اند. (32) موسى گفت: پروردگارا، من كسى از اين قبطيان را كشته‌‏ام، مى‏‌ترسم مرا به قصاص بكشند. (33) و برادرم هارون از من زبانى گوياتر دارد، او را همراه من به يارى بفرست. او مرا تصديق مى‌‏كند و پيامم را به روشنى مى‌‏رساند. من بيم آن دارم كه مرا تكذيب كنند و من نتوانم درستى مدعاى خويش را بيان كنم. (34) خداوند به موسى گفت: ما به زودى به وسيله برادرت هارون بازويت را محكم و استوار مى‌‏كنيم و تو را نيرومند و برتر مى‏‌سازيم و شما دو تن را به وسيله آيات و معجزات خويش بر آن‌ها چيره مى‏‌سازيم، به گونه‏‌اى كه هرگز بر شما دست نخواهند يافت. تو و هارون و هر كسى كه از شما دو تن پيروى كند، پيروز خواهيد بود. (35) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۸۹🌷 دریافت مأموریت از سوی خدا: بر اساس روایات، حضرت موسی(ع) تعهد هشت ساله اش را به پایان برد و دو سال نیز فراتر از آن، به شعیب خدمت کرد. حضرت شعیب(ع) با او قرار گذاشته بود که در این مدّت، گوسفندانی را که علامت خاصّی داشته باشند، به موسی ببخشد. اتّفاقاً در سال آخر، تمام گوسفندان با آن علامت به دنیا آمدند. پس از به پایان رسیدن مدّت مقرّر، موسی با همسر و فرزندان خود و همراه گوسفندانش به سمت مصر حرکت کرد؛ زیرا او همچنان به یاد وطن بود و به یاری قوم مظلوم خویش می اندیشید؛ امّا در وقت بازگشت و در شبی سرد، راه را گم کرد و حال همسر باردارش نیز بد شد. موسی(ع) که کمی نگران شده بود، در دوردست، شعله‏ ی آتشی را مشاهده کرد. به خانواده اش گفت که در جایشان بمانند تا او نزد آتش برود و راه را از افروزندگان آن بپرسد یا دست کم شعله‏ ی آتشی برای خانواده اش بیاورد تا گرم شوند. آتش از دامنه‏ ی کوهِ مقدّسی به نام «طور» خودنمایی می کرد. موسی از کوه بالا رفت و به نزدیک آتش رسید؛ ولی کسی را آنجا نیافت، و در کمال شگفتی دید که آتشِ شعله ور، از شاخه های درختی سرسبز فروزان است! در همین حال که موسی به درخت خیره شده بود، این ندا از میان آتش برخاست که ای موسی، این منم؛ خدا؛ پروردگار جهانیان. البته بدون شک صدایی که موسی شنید، امواج صوتی بود که خداوند پدید آورده بود؛ و الّا خدا اصلاً جسم نیست که صدایی داشته باشد. موسی با ادب و احترام در پیشگاه خدا ایستاد. خدا فرمود: چوب دستی ات را به زمین بینداز. هنگامی که آن را افکند، چوب دستیِ بی جان، به فرمان خدا به ماری وحشتناک تبدیل شد. موسی از ترس پا به فرار گذاشت ؛ ولی خدا به او فرمود که کاملاً در امان است و آن مار هیچ آسیبی به او نخواهد رساند و با گرفتن آن، دوباره به چوب‏دستی تبدیل می‏شود. همچنین به او فرمود هنگامی که چوب دستی اش را به زمین می افکند، برای برطرف شدن ترس احتمالی از مار، دستانش را به سینه اش بچسباند تا آرامش یابد. سپس خدا به موسی معجزه ای دیگر عطا فرمود؛ بدین‏ ترتیب که با وارد کردن دست در گریبان و بیرون آوردن آن، دستش همچون خورشید می درخشید. آنگاه خدا مأموریت مهم خود را به موسی ابلاغ کرد و به او فرمان داد که با این دو معجزه و هفت معجزه‏ ی دیگر نزد فرعون رود و او را به یکتاپرستی دعوت کند و از انجام دردناک کفر و ظلم و جنایتش بترساند و بنی اسرائیل را از چنگال او برهاند. در اینجا موسی به یاد آورد که برای انجام این مأموریت مهم، دو مشکل اساسی دارد: نخست این که او در گذشته یکی از فرعونیان را کشته و احتمال دارد فرعون با دیدن او، به این بهانه او را بکشد؛ دوّم اینکه او به تنهایی نمی تواند پیام خدا را به فرعون و دار و دسته اش برساند و خوب است که برادر بزرگ ترش هارون ـ که شخصی بسیار سخنور و خوش بیان است ـ هم با او همراه و یاور شود. خدا نیز به هر دو دغدغه‏ ی موسی توجّه کرد و برادرش هارون را پیامبر خود و یاور موسی قرار داد و به او اطمینان داد که با وجود معجزات الهی، فرعونیان نمی توانند به آنها و پیروانشان آسیبی برسانند. بدین ‏ترتیب، موسای چهل ساله که اکنون به پیامبری برانگیخته شده بود، همراه با معجزات خدا، برای مقابله با بزرگ ترین طاغوت زمان به سوی مصر حرکت کرد. 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺روز بيست و پنجم ماه ذى الحجّه، روزى است كه سوره «هل اتى» در آن روز نازل شد. ♦️۲۵ ذی الحجه به عنوان روز خانواده در تقویم رسمی کشور درج شده است ♦️علت انتخاب این روز شأن نزول آیه «هل اتی» در سوره الانسان که راجع به خانواده و استحکام پایه‌های آن است، عنوان شده است. ♦️امام صادق (ع) فرمود: آن کاسه ای که طعام از بهشت آوردند و آن بزرگواران میل کردند نزد ماست وحضرت صاحب الامر(ع) آن را ظاهر خواهد کرد و طعام بهشتی از آن تناول خواهند فرمود. ♦️در شأن نزول اين سوره جمع زيادى از علماى شيعه و سنّى نقل كرده اند كه امام حسن ع و امام حسين(ع)بيمار شدند و پيامبر(ص) به عيادتشان آمد و به على(ع) فرمود: چه خوب است براى شفاى آنان نذرى كنى.  ♦️حضرت على(ع) و حضرت فاطمه(ع) و فضّه براى شفاى آنان سه روز روزه نذر كردند.  ♦️وقتى كه حسنين(ع) شفا يافتند، آنان براى اداى نذر روزه گرفتند در حالى كه از نظر موادّ غذايى در زحمت بودند. به هنگام افطار كه مقدارى نان را براى افطار آماده كرده بودند، صداى مسكينى را شنيدند كه تقاضاى كمك داشت. على(ع) و فاطمه(ع) و فضّه و حسن ع و حسين(ع) نان خود را به آن مسكين دادند و خود در آن شب جز آب ننوشيدند.  غروب فردا نيز به هنگام افطار يتيمى اظهار نياز كرد و بار ديگر جريان شب گذشته تكرار شد و آنان با مقدارى آب افطار كردند.  ♦️روز سوم نيز به هنگام غروب اسيرى به در خانه آنان آمد و آن خانواده كرامت و بزرگوارى و ايثار، از سهم نان خود گذشتند و آن را به اسير دادند.  ♦️فردا على(ع) دست حسن و حسين را گرفت و خدمت پيامبر(ص) آمد، چشم پيامبر به بچّه ها افتاد كه از شدّت گرسنگى مى لرزيدند; علّت را جويا شد و على(ع) ماجرا را تعريف كرد. پيامبر(ص)ناراحت شد و با هم به منزل حضرت زهرا(ع) آمدند، در اين حال جبرئيل فرود آمد و سوره هل أتى (انسان) را از جانب خداوند آورد. در اين سوره از ايثار توأم با اخلاص اهل بيت(ع) به عظمت و بزرگى زياد ياد شده است. ♦️براى اين روز اعمالى ذكر شده است:  1ـ مرحوم «سيّد بن طاووس» از «شيخ مفيد» نقل مى كند كه مستحب است در چنين روزى روزه بگيرند، زيرا در چنين روزى خداوند فضيلت و برترى اهل بيت رسول خدا را آشكار ساخت. 2ـ در شب بيست و پنجم و روز بيست و پنجم براى تأسّى به آن بزرگواران انفاق و اطعام و صدقه دادن به فقرا مناسب است. 3ـ مناسب است در اين روز غسل زيارت انجام دهند و ائمّه(ع) را زيارت كنند مخصوصاً خواندن زيارت جامعه در اين روز مناسب است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ به نام خدا سلام صبح به خیر ان شاءالله روزتون پر از شادی و نشاط 🌺(اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم)🌺 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✅ سلام و ادب صبح یکشنبه زیبایتان به خیر 🌺اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ🌺 ✅ ذکر روز یکشنبه :   ( یا ذوالجلال و الاکرام/ ای صاحب جلالت و کرامت ) 100 مرتبه. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹 آیات صفحه🌹(390)🌹را تلاوت کرده و به پیامبران، اماممان‌، خانم فاطمه الزهرا(س)و خانم معصومه(س)هدیه می نماییم: ☀️ اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
صفحه‌ی ۳۹۱ جزء #۲۰ 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛