eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
📌بی‌پروا در راه جهاد فی‌سبیل‌الله حاج قاسم صد بار در معرض شهادت قرار گرفته بود؛ این بار اوّل نبود، ولی در راه خدا، در راه انجام وظیفه، در راه جهاد فی‌سبیل‌الله پروا نداشت؛ از هیچ چیز پروا نداشت؛ نه از دشمن پروا داشت، نه از حرف این و آن پروا داشت، نه از تحمّل زحمت پروا داشت. بیست‌وچهار ساعت فرض کنید در فلان کشور گذرانده، نوزده ساعت کار کرده! با این، با آن، بنشین، مجاب کن، استدلال کن، حرف بزن. چرا؟ برای اینکه او را به یک نتیجه‌ی مطلوب برساند؛ برای خودش که کار نمی‌کرد، برای [تحقّق] آنها کار می‌کرد؛ حاج قاسم این جوری بود؛ خوب زندگی کرد؛ خدا رحمتش کند؛ خوب زندگی کرد. 🔺بیانات رهبر انقلاب در منزل سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
💠"ﻣﺮﺩ" ﺭﺍ ﺑﻪ " " ﺑﻨﮕﺮ ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ " " !! 🌷"ﺯﻥ" ﺭﺍ ﺑﻪ‌ " " بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ " " !! 💠"ﺩﻭﺳﺖ" ﺭﺍ ﺑﻪ " " بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ " " !! 🌷"ﻋﺎﺷﻖ" ﺭﺍ ﺑﻪ " " بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ " " !! 💠"ﻣﺎﻝ" ﺭﺍ ﺑﻪ " " بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ " " !! 🌷"ﺧﺎﻧﻪ" ﺭﺍ ﺑﻪ " " بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ " " !! 💠"ﺩﻝ" ﺭﺍ ﺑﻪ " " بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ " " !! 🌷"فرزند" را به " " بنگر ؛ نه به " " !! 💐" " و " " را فقط ؛ بنگر !! هر چه بیشتر ؛ بهتر !!
شھیدبه‌قلبت‌نگاه‌میڪند! اگرجایی‌برایش‌گذاشته‌باشی می‌آید،می‌ماند،لانه‌میڪند؛ تاشهیدت‌ڪند:)! «اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۱۲ مهر ۱۴۰۲ میلادی: Wednesday - 04 October 2023 قمری: الأربعاء، 18 ربيع أول 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️16 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️20 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️22 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️46 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️54 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
❣ 🔅چنین نوشته خدا در شناسنامه‌ی دل منم غلام و بنده زاده‌‌ی خورشید 🔅سلام می‌دهم ازعمقِ این دلِ تاریک به آخرین پسر خانواده‌‌ی‌خورشید
☀️ ✅ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: میهمان روزی خود را می‌آورد و گناهان اهل خانه را می‌برد.
عشق لبخند نجیبی ست که روی لب توست، خنده ات علت آغاز غزل خوانی ھاست شهید حسن رجایی فر🌷
✨بسمِ رَبِّ الشُهَدا✨ 🔰فرازی از : دوست دارم اگر شهید میشوم؛پیکری نداشته باشم تا وقتی ارباب بی کفن در محشر آن سان حاضر میشوند،شرمنده ایشان نباشم.از ادب به دور است که در پیشگاه ارباب، با بدنی سالم و با کفن محشور شوم. اما اگر پیکرم برگشت، دوست دارم سنگ قبری برایم نگذارند تا لااقل شرمنده مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها نباشم.برایم سخت است که من سنگ مزار داشته باشم و بی بی، بی نشان باشند! 🌷شهید مرتضی عبدالهی🌷
🌹جانباز ۷۰در صد صادق لو میگفت: کربلای چهار مجروح شدم و بیش از سه ماه مادرم در بیمارستان مثل پروانه دورم می چرخید ،یک روز صبح زود رفت و غروب آمد من تعجب کردم اما او خم به ابرو نیاورد و بعد از سه ماه که سراغ برادرانم را گرفتم فهمیدم هر دو برادرم در کربلای پنج و بعد از مجروحیت من شهید شدند و مادرم آن روز رفته بود برای غسل کفن و دفن آنها بدست خودش🌺 😭😭😭😭😭😭 امان از دل زینب امان از دل زینب 😭😭😭😭😭😭
✴️تحولات و آشفتگی های زمین بسرعت رو به افزایش است! و زمین؛ در خلاء معنویِ عظیمی دست و پا میزند. ✔️به پایانِ این آشفتگی ها، نزدیک خواهیم شد؛ اگر مـا نیـــز...👇
جزء اطلاعات و عملیات بودن یعنے بی نام و نشان شدن یعنے دل ڪندن یعنے قید همه چیز را زدن سر دادن و جان دادن امّا تسلیم نشدن ... مردان خدا اینچنین بودند از همه چیزشان گذشتند ولی پای اعتقادشان راسخ ایستادند و عاشقانه سوختند و گفتند هرگز ... اما تسلیم شدن؛ که این روزها به نام مصلحت و اعتدال و ... اتفاق افتاده و لطمه دیده، یعنے تخلیهٔ اطلاعاتے شدن یعنے لو دادن عملیات یعنے سر شکستگی .... مسؤلین مراقب باشند در کدام راه قدم گذاشته اند! بہ یاد بے مزار مهمان حضرت زهرا سلام اللّه علیها فرمانده گمنام اطلاعات و عملیات لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول اللّه (ص) 🌷
ما چون برای دفاع از حرم بی بی جان زینب(س) و دفاع از امنیت کشورمون نتونستیم طاقت بیاریم، این شد که نرفتیم حرم آقاامام‌حسین ولی بعد از همنشین و ائمه اطهار شدیم..🌺 ولی خب اونایی که رفتن میگن وقتی برسی چشمات اینطوری میشن، همينقدر تار... امام حسین من : حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد... جانباز مدافع‌ حرم‌ و‌ شهید مدافع‌ امنیت‌ 🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتماً ببینید و برای عزیزانتون ارسال کنید! نشـرپـیام‌صـدقه‌جـاریه‌است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به شرط عاشقی پارت چهل و هفت عالیه کنار سمیه نشست:میدونی سمیه...باهاش حرف زدم..بنظرم مردزن
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 پارت چهل وهشت یک ماهی میگڋرد.امروز اول محرم است.درطول این یک ماه،علی یک هفته ای به مرخصی آمدودوباره برگشت.ده شب اول محرم را،خانواده مهدویان مراسم دارند.سمیه از صبح به خانه شان آمد تاکمک کند. =مامان علی نمیاد برا این چن شب؟ ±نه..گف خیلی دوس داشتم بیام ولی مث اینکه دهم محرم عملیات دارن،برای اون آماده میشن. سمیه آهی کشید:ده روزه رفته...ولی خیلی دلتنگشم. عاطفه خانم درآغوشش کشید:فدای دلت بشم من.گفتش برا دوازدهم محرم مرخصی گرفته.میادان شاالله. +ان شاالله. ±این چندشبو بجای علیم عذاداری کن.خیلی این مراسمات رو دوست داره.تاپارسال خیلی ڋوق داشت برای این ده شب.انقدردوست داشت که من واقعا متعجب میموندم...مگه میشه آخه...مطمئنم دلش خیلی گرفته که نیست امسال.... 🌷🌷🌷 ده شب به خوبی برگزارشد.امشب شب آخر بودکه مراسم داشتند. فردایازدهم بود.آخر شب بعداز اینکه مهمانها رفتند،خانواده سمیه هم حاضر میشدند تابروند.حانمهادرآشپز خانه مشغول جمع کردن بودند،بجز سمیه که درحال پیش آقایون روی مبل نشسته بودودر اینستاگرام چرخ میزد. سمانه خانم ازآشپز خانه نگاهی به سمیه انداخت:دخترپاشو برو حاضرشو.دیر وقته. +چشم چشم.میرم الان. ±بذارید امشب بمونه اینجاسمیه. *ان شاالله وقتی علی آقا برگشت تندتند میاد سرمیزنه.الان بریم. ±باشه..من اصرار نمیکنم.ولی دوست داشتیم که.... باجیغ بلندی که سمیه کشید،حرف عاطفه خانم نصفه ماندوهمگی ترسیده به طرف سمیه رفتند.... به قلم🖊️:خادم الرضا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به شرط عاشقی پارت چهل ونه امروز دهم محرم است.ازصبح عملیات راآغاز کرده بودند.عملیات خیلی سختی بود،ولی علی باقدرت میجنگید. پشت سنگر پناه گرفته بودکه حسین به طرفش آمدوکنارش نشست:علی...ف..فرمانده...فرمانده میگه برو عقب..کارت داره... _این وسط کار چی آخه؟ +نمیدونم...نگفت چیزی به من..بروزودبیا. _باشه. بلندشدوبه سختی به عقب برگشت وپیش فرمانده رفت. =اومدی علی؟ _بله...چیشده؟ =سردار زنگ زده،باید بری تهران. _چی؟چرا؟ =گفت یه کاریه که فقط ازدست خودت برمیاد. _الان باید برم؟ =آره. _ولی فرمانده... =ولی نداره. _من ازکِیه منتظراین عملیاتم. =باید بری _یعنی هیچ راهی نداره؟ =....صب کن به سردار زنگ بزنم. تلفن رابرداشت و به سردار زنگ زد.بعدازچنددقیقه قطع کرد:خیلی اصرار کرد.گفتم که میخوای توعملیات باشی،گفت باشهـ.بعدعملیات بیاد.بعدعملیات بروحتما. _چشم. 🌷🌷🌷 علی چندداعشی را به هلاکت رساند.وضعیت بدی بود.فقط چندنفری مانده بودند وصدها داعشی. علی تیری به سویشان پرتاپ کردکه متوجه شدمحسن زخمی شده. _محسن...خوبی؟ =آره....چی...زی...نیس... _صب کن.الان میبرمت عقب. =نه...چطوری...می...بری؟ درهمین لحظه حسین به طرفشان آمد:بچه ها...برگردیم عقب...نمیتونیم کاری کنیم.. _باشه. کمک کردند محسن بلندشود وبه سختی به طرف مَقَر رفتند.کمی که جلورفتند،ناگهان تیری به پای علی خوردکه موحب شد روی زمین بیفتد. +علی.... _برید شما...فکرمنو..نکنید..دارن میان.. فریادزد:برید دِ. لحظه ای گذشت که داعشی هارسیدندوعلی رابلند کردند.علی سعی کرد ازدستشان بیرون بیاید..اما نتوانست..داعشی بالگد به شکم علی زدوباخودشان بردنش.... به قلم🖊️:خادم الرضا ادامه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @tashahadat313
. | " ایشون اهل بگو و بخند بود و فضای ناراحت محلی را که وجود داشت برطرف میکرد. اگر بحثی می شد ؛ اهل قهر نبود . . . "| ▫️ به نقل از مادر گرامی شهید . |
💌 🔵شهید مدافع‌حرم ♨️کــارتِ عابــر بانــک 💙مادر شهید روایت می‌کند: یاسین اجازه نمی‌داد هیچ‌کس از کار خِیری که انجام می‌داد، خبردار شود. به همین خاطر هم هیچکس از رفتنِ او به سوریه خبر نداشت و با اسم دیگری برای دفاع از حرم رفته بود. ❤️یادم می‌آید برای عید خرید کرده بود و چند جعبه میوه و شیرینی اضافه هم گرفته بود و عقب یک وانت گذاشته بود. روز تشییع پیکر یاسین، راننده‌ای که میوه‌ها را بُرده بود، تعریف می‌کرد که یاسین آن میوه‌ها را برای یک خانواده‌ی بی‌بضاعت و چند یتیم فرستاده بود. 💙بعد از چند روز فهمیدیم که یاسین، کارت عابر بانکش را به یک خانواده بی‌بضاعت داده بوده و هرماه، مَبلغی برای گذرانِ زندگی آن‌ها به کارت واریز می‌کرده است؛ مبلغی که شاید تمامِ حقوق ماهانه‌اش بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه میگفت : دوست دارم زمانی برسه که پیشت باشم و نبودم رو جبران کنم. به شوخی میگفت : انقدر نازِتو بکشم که دیگه احساس غربت نکنی ! پرسیدم : علی تو خوشبختی؟ گفت : راستشو بگم؟ ناراحت نمیشی؟ گفت : درمقایسه با مردهای دیگه ،آره خیلی خوشبختم خیلی ! اما اگه منظورت اون خوشبختیِ ایده آلِ .. اون خوشبختی فقط با شـهادت بدست میآد . . دعا کن به اون خوشبختی برسم . 🔰 رفتن به جبهه ها ... و دفاع از ڪيان اسلام و قرآن ، برای مردان خدا تڪليـــف و امتحان بزرگی محسوب می‌شود زيرا جبهه آزمايشگاه مردان خداست برای اين آزمايش ، بايستی از تمام وابستگی مادی و غير خدا گسست و عاشقانه بسوی خدا شتافت.
🌷شهید رضا پناهی سال ۱۳۴۹ در خانواده‌ای مذهبی؛ در کرج به دنیا آمد. اما بیشتر از ۱۲ سال نتوانست سنگینی تن کوچکش را بر روح بزرگش تحمل کند و به اصرار، پدر و مادر خود را راضی کرد تا سرانجام در دوازدهمین سال زندگی‌اش ابدی شود. وصیت نامه‌اش را قبل از اعزام مخفیانه در نواری ضبط کرد و در گوشه‌ای پنهان؛ که بعد از شهادتش به دست خانواده‌اش رسید. 🌷یک‌بار، بلکه چند بار باید این وصیت نامه‌ها را بخوانیم تا بفهمیم که چطور جبهه برای بعضی دانشگاهی بود که حتی بدون گذراندن تحصیلات مقدماتی، از آن فارغ التحصیل شدند و مدرک خود را از اباعبدالله علیه السّلام گرفتند. "شهید رضا پناهی"