- تاسیان -
جان چه میدانست از دنیا چِها خواهد کشید خاکبازیهای طفلان را تماشا کرده بود... صائب تبریزی.
دریای خیالیم و نَمی نیست در اینجا
جز وهمْ وجود و عدمی نیست در اینجا
بیدل دهلوی.
مي توان در سن کم مانند يك انسان پير،
قامتی خم ، دستی لرزان ، درد بسياری کشيد .
_ دچار کُسوف شده بود
+ کسوف ؟
_ اوهوم ، ماه جلوۍِ قلب میاد وُ قلب دیگه نوری از خودش منعڪس نمیکنه وُ روزِ روشن تبدیل به شب تاریڪ میشہ ؛