۸ آبان ۱۴۰۳
۸ آبان ۱۴۰۳
- تاسیان -
سلیطه درونم، دلقک درونم، وکودک درونم همه باهم ناراحتن.
از رفتنت ناراحت نشدم، از این ناراحت شدم که یجوری رفتی، انگار بی اهمیت ترین آدم زندگیت بودم.
۸ آبان ۱۴۰۳
۸ آبان ۱۴۰۳
- تاسیان -
زندگی من میتوانست خواب پریشان کسی باشد.
گاهی درخاطراتی حبس خواهی شد ، تا ابد ..
۸ آبان ۱۴۰۳
۸ آبان ۱۴۰۳
- تاسیان -
از رفتنت ناراحت نشدم، از این ناراحت شدم که یجوری رفتی، انگار بی اهمیت ترین آدم زندگیت بودم.
“کنار گذاشتن کسی که شبها به فکرش بیدار میموندی، مثل کندن تکهای از خودته. بعد از اون، هر رفتنی انگار فقط یه بازیِ تکراریه. دیگه هیچ دلیلی نمیمونه که برای هر خداحافظی دیگهای قلبت بلرزه.”
• پناه
۸ آبان ۱۴۰۳
۹ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[شب، حکایت غریبی داره...]
۹ آبان ۱۴۰۳
مجبورم با کسانۍ زندگۍ کنم که :
نمیتوانم خودم را حالیشان ڪنم .
این فکریست که در واقع بیشتر اوقات دارم ؛
درعین حال احساس مۍڪنم عیب از خودم است ..
۹ آبان ۱۴۰۳
۱۰ آبان ۱۴۰۳
۱۰ آبان ۱۴۰۳