35.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحلیل اتفاقات آذربایجان-ارمنستان
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
سالها پیش وقتی یکی از دانشجویان انسانشناسی از "مارگارت مید" پرسید که نخستین نشانهی تمدن در یک فرهنگ چیست، دانشجو انتظار داشت تا مید درباره قلابهای ماهیگیری، کاسههای سفالین یا سنگهای آسیاب حرف بزند.
ولی نه. مید گفت که نخستین نشانهی تمدن در یک فرهنگ باستانی، استخوانِ رانی بوده که شکسته شده و سپس جوش خورده است. مید توضیح داد که چنانچه پای شما در یک قلمرو حیوانی بشکند، شما میمیرید. شما نمیتوانید از خطر بگریزید، برای نوشیدن به رودخانه بزنید یا برای غذا شکار کنید. شما خوراکی هستید برای جانوران پرسهزن. هیچ حیوانی با پای شکسته آنقدر دوام نمیآورد تا استخوانش جوش بخورد.
استخوان شکستهی رانی که جوش خورده است گواهی است بر اینکه کسی زمان صرف کرده تا با شخص پاشکسته همراهی کند، محلِ جراحت را بسته است، شخص را نگهداری و تیمار کرده تا سلامت و بهبودی پیدا کند. مید گفت: "کمک به دیگری در عینِ دشواری، همانجایی است که تمدن آغاز میشود."
ما وقتی در اوجِ شکوفایی خود هستیم که به دیگران یاری میرسانیم. جامعههای مترقی، تیمی کار میکنند.
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
«پروژه نورالینک» راهی بسوی خوشبختی
✅متن طولانی است
م.ع.شیروی
در مطلب قبل داستانی از تعریف جامعه مترقی را ارائه کردم که در آن کار گروهی را نشانه جامعه مترقی بیان میکرد.
حیفم اومد کار تیمی را تعریف نکنم خیلی کلنجار رفتم
عاقبت دریافتم که قالب داستان برای توضیح یا توصیف کار تیمی موثرتر است.
از بین داستانها این داستان را انتخاب کردم که در دل آن پر از واژه های زیبا ، ترنم عشق و مودت انسانی است.
#تسکین_ملت
زمانی به پای اتوبوس رسیده بود که همه صندلیها پر شده بودند.
اصرار داشت که سوار شود.
"دالون دار" موافق نبود. راننده که عمامه ای به سبک خراسانیان اصیل بر سرداشت، وقتی اصرار جوان را دید، چارپایه چوبی کنارش ر ا نشان داد و گفت: " بیا، بیا بالا، بشین ور دست خودم".
جوان لبخند زنان بر روی چهارپایه جلوس کرد. "دالون دار" همانجا کرایه اش را گرفت و پس از حساب کتاب با راننده، اجازه حرکت اتوبوس را صادر نمود.
اتوبوس براه افتاد. مقصد نهائی "خواف " است!!! . هنوز به "شریف آباد" نرسیده اند که راننده با تعجب میپرسد، "خوب، جوان، میخوای بری "خواف " چکار کنی"؟؟؟
کسی را اونجا میشناسی؟؟؟ کار واجبی داری که اینهمه اصرار داشتی سوار شی"؟؟؟ جوانک می گوید: "نه"!!! راننده بیشتر متعحب میشود و میپرسد: "پس میخوای بری خواف چکار کنی"؟؟؟ اونجا که چیزی برای دیدن ندارد، وسط کویر است!!!
جوانک میگوید: " هیچی، میخوام برم انجا رو ببینم!!! "فقط همین"؟؟!!!
راننده میپرسد،
و جوان خیلی راحت میگوید: "آره"!!!!
این جواب راننده را بفکر وا میدارد و دیگر هیچ نمیگوید.
از گرمسار که رد میشوند، اسفالت هم تمام میشود و وارد میشوند به خاکی.
یک تانکر نفتکش " لیلاند" سبز رنگ " شرکت ملی نفت"، افتاده بود جلوی آنها. زنجیر برق گیرش هم روی زمین کشیده میشد و گرد و خاک فراوانی هم بپا کرده بود، بطوریکه با توجه به باریک بودن جاده، امکان سبقت را از اتوبوس گرفته بود. گرد وخاک داخل اتوبوس را پر کرده بود، بطوریکه همه پنجره ها بسته میشود.
راننده اتوبوس بالاخره تسلیم میشود و جلوی یک قهوه خانه بعد از "ده نمک" متوقف میشود تا هم گلوئی تازه کنند و هم از شر "تانکر " خلاص شوند.
راننده دست جوان را هم میگیرد و با خود به روی صندلی های جلوی قهوه خانه میبرد.
چای اول را که سر می کشند، جوان بحرف در می آید و شعری را زمزمه می کند!!
گوشهای راننده تیز میشود!!
شعر زبان حال راننده و مسافران است و این جاده های خراب و خاکی!!
با این مضمون که " چرا با اینهمه ثروت باید جاده های ما اینچنین باشد و وضع مردمانمان اینگونه"؟؟؟!!!
راننده تعجب میکند، آنچه این جوان میخواند، نه شعراست و نه محاوره معمولی.
در عین اینکه قاقیه ندارد ولی فکر میکنی شعری را برایت دارند میخوانند!!! سر و ته دارد و گوش نواز است!! میپرسد " اینها را کجا خواندی"؟؟ و جوان می گوید: " از جائی نخواندم، خودم سروده ام"!!
"یعنی اینا شعر بود" ؟؟؟ راننده میپرسد.
و جوان جواب میدهد، بله، به اینها میگویند، "شعرنو"!!!
"چی شعر نو؟؟؟. قشنگه ، نشنیده بودم". راننده میپرسد .
و جوان شروع میکند به بیان تاریخچه شعر نو و بینانگذارنش . و راننده "چهار گوشی" گوش میدهد.
خیلی از جوانک خوشش آمده و از اینکه سوارش کرده است خیلی خوشحال است.
دیگر کار کشید به دل و قلوه دادن راننده و مسافر بطوریکه نفهمیدند، کی رسیدند به نزدیکی های "خواف"!!! "خوب ببینم، کجا میخوای بمانی توی خواف"؟ میدانی اینجا مسافرخانه ای، چیزی ندارد". راننده میپرسد.
"نمیدانم. بالاخره یک جائی پیدا میشود. خدا بزرگ است". جوانک جواب میدهد.
و راننده میگوید: " باید بیایی خانه خودمان. بد نمیگذرد." و چی از این بهتر؟؟؟
... دو- سه تا چائی که مینوشند، همینطور که دارند حرف میزنند، راننده از خستگی بخواب فرو میرود و جوانک هم از خدا خواسته، پشتی پشتش را میخواباند روی زمین، سرش را میگذارد روی پشتی و او هم بخوابی خوش فرو میرود.
زمانی بیدار میشوند که ساعت از ۹ شب گذشته و اهل خانه دارند سور و سات شام را آماده میکنند.
"کوکوی سبزی" خیلی خوشمزه است و با نان محلی و سبزی خوردن از هر غذائی بیشتر مزه میدهد.
حالا شده اند سیر و پر و قبراق و سرحال.
راننده اشاره ای به پستوی خانه میکند و با سر اشاره ای به بچه ها.
آنها خودشان میفهمند که مقصود چیست.
به درون پستو میروند و اندکی بعد با یک بسته دراز، پیچیده در یک پارچه قلمکاری شده باز میگردند. بسته را میگذارند جلوی راننده. راننده به آرامی و با احترام بسته را باز میکند. حالا نوبت جوان است که متعجب شود؟؟ بله، داخل بسته یک "دو تار" است. "دو تاری که در خراسان مرسوم است"!!! سکوت بر قرار است. راننده دست چپش را میبرد بسوی کوک "دو تار" و با ناخن های دست راست بر سیم ها زخمه ای چند میزند و پس از سه - چهار بار بالاخره مطمئن میشود که ساز کوک است.
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
مینوازد و مینوازد و سپس میخواند:
" نوائی، نوائی، نوائی، نوائی،
همه با وفایند تو گل بی وفایی.
الهی برافتد نشان جدایی،
....و تا آخر.
تازه اینجاست که جوان از بهت بیرون می آید و بی اختیار دست می اندازد به گردن راننده و او را می بوسد.
راننده "عثمان محمد پرست" نوازنده بزرگ خراسان است، و آن جوان هم " مجتبی کاشانی" شاعر و متفکر و مدرسه ساز بزرگ سالهای بعد!!!
در همان خواف بود که پیوند میان "عثمان و مجتبی " شکل گرفته و هر روز مستحکم تر میشد. این دو با هم، و در کنار یار دیگرشان، " پدر عکاسی نوین و سلطان عکاسی طبیعت ایران"، زنده یاد "نیکول فریدنی" بنیادی را بنا نهادند که بعدها به "جامعه یاوری فرهنگی" معروف گشت.
کارش ابتدا دادن خدمات درمانی و بعدا مدرسه سازی بود برای مناطق بسیار محروم جنوب خراسان.
کاری که همچنان ادامه دارد.
در قالب همین فعالیت ها که من هم به نوعی سهم اندکی در ارائه خدمات پزشکی به نیازمندان داشتم بود که با "عثمان" و "نیکول" هم آشنا شدم و "واله و شیدای " هنر بی بدلیلشان گردیدم.
"جامعه یاوری فرهنگی" در زمان حیات کاشانی بیش از ۲۰۰ مجتمع آموزشی ساخته است که در سال۱۳۹۵ تعداد این مجتمعها به ۸۵۰ مورد رسید.
در قسمتی از وصیتنامه کاشانی آمده: «من کاری نتوانستم برای مردم انجام دهم، حاصل عمر من برای ملتم و کشورم ۲۰۰ مجتمع آموزشی است که با پول مردم و دوستانم در انجمن یاوری ساختم و شش کتاب شعر که برای مردم و به عشق آنها سرودهام و ..."
به واقع بازده این واحد فرهنگی حاصل کار سه بزرگ: "مجتی کاشان" شیعه،
"عثمان محمد پرست" سنی،
و "نیکول" ارمنی بود!!!
امیدواری به درست اندیشیدن تنها نقشی است که نخبگان جامعه آنرا موجب مباهات و فخر خود میدانند غافل از آنکه بعد از عصر فضای مجازی که زبان گویای نخبگان شد حالا با گذر از عصر ارتباطات و فضای مجازی، هوش مصنوعی با پروژه «نورا لینک» تمام هویت، فرهنگ، زبان،تمدن، نگرش، رفتار ، خشم ، مهربانی، انتقال حس و بیان و تفکر را در اختیار میگیرد.
خوب و بد این پروژه در سایه ابهام است اما تمامی خبررسانی ها در قالب گقتگو،مناظره یا فیلم و یا پویانمایی، برانگیزاننده حسی در انسانهاست، که در آن فضای نورالینک میتوانند به بحث سلامت جسمی را در کنار کنترل رفتار و کردار برای انسانها و سایر حیوانات مهیا کند.
شخصا برداشتم آن است که این انقلاب تراشه و هوش مصنوعی میتواند طی الارض را در فهم ما شیعیان در قیاس کوچکی پیادهسازی کند.
انشاالله در بخشهای بعدی چند کلیپ از این عصر رویایی «نورا لینک » تقدیم هموندان گروه کارآفرینی خواهیم داشت.
یا علی
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بررسی نمودار قدرت اقتصادی و مالی ایران ، عربستان و ترکیه
#تسکین_ملت
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقام بلند حضرت سکینه سلام الله علیها در لسان مبارک امام حسین علیه السلام
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
۱ مهر ۱۴۰۲
۱ مهر ۱۴۰۲
هدایت شده از اساتید انقلابی و نخبگان علمی
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ اعترافی تلخ اما دیرهنگام؛ جنگی که صدام به نیابت از کشورهای عربی علیه ایران آغاز کرد نقطه شروع انحرافی بزرگ بود
🔹 کارشناسان شبکه ضد ایرانی"الحوار": کشورهای عربی از انقلاب ایران ترسیده بودند زیرا شاه که متحد غرب بود را سرنگون کرده بودند، به این دلیل صدام را تشویق به جنگ علیه ایران کردند!
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش
۱ مهر ۱۴۰۲
۱ مهر ۱۴۰۲
آیا بنظر شما این تحلیل واقع بینانه است؟
برگرفته از روزنامه شرق
تخلیه ظرفیتهای ژئوپلیتیک ایران
#تحلیل
#تسکین_ملت
#ایران_مقتدر
اهمیت فوق العاده پروژه هند-خاورمیانه-اروپا و تغییر معادلات استراتژیک
کوروش احمدی در یادداشتی می نویسد: بایدن در حاشیه نشست اخیر گروه ۲۰ در دهلی از طرح آمریکا برای کمک به احداث کریدور جدیدی با نام کریدور هند-خاورمیانه-اروپا سخن گفت. این کریدور جدید قرار است حملونقل کالا از طریق دریا و راهآهن، انرژی از طریق لوله و دادههای دیجیتالی از طریق فیبر نوری بین مبدأ، یعنی بنادر غربی هند و مقصد، یعنی اروپا و نیز کشورهای مسیر شامل امارات، عربستان، اردن و اسرائیل را ممکن کند و همچنین شامل ایجاد مناطق اقتصادی در طول مسیر باشد.
بایدن در حاشیه نشست اخیر گروه 20 در دهلی از طرح آمریکا برای کمک به احداث کریدور جدیدی با نام کریدور هند-خاورمیانه-اروپا سخن گفت. این کریدور جدید قرار است حملونقل کالا از طریق دریا و راهآهن، انرژی از طریق لوله و دادههای دیجیتالی از طریق فیبر نوری بین مبدأ، یعنی بنادر غربی هند و مقصد، یعنی اروپا و نیز کشورهای مسیر شامل امارات، عربستان، اردن و اسرائیل را ممکن کند و همچنین شامل ایجاد مناطق اقتصادی در طول مسیر باشد. در نظر است که این کریدور ریلی-دریایی شامل دو خط دریایی باشد که در گام اول با عبور از تنگه هرمز بنادر هند را به بنادر امارات و عربستان وصل میکند. خط دوم دریایی از بندر حیفا در اسرائیل آغاز و با عبور از دریای مدیترانه به بندری در یونان ختم میشود. اتصال بنادر عربی خلیج فارس به بندر حیفا در اسرائیل قرار است از طریق راهآهن ممکن شود. اگرچه کشورهای واقع در مسیر این کریدور از آن استقبال کردهاند؛ اما هنوز جزئیات مربوطه، ازجمله بودجه و نحوه تأمین مالی آن روشن نیست.
یکی از دلایل اهمیت این پروژه ربط آن به تلاشهای جاری آمریکا برای عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان است. البته درحالحاضر انتقال کالا از منطقه خلیج فارس و از طریق عربستان و اردن به اسرائیل انجام میشود؛ اما فکر ایجاد راهآهنی مدرن بین اسرائیل و خلیج فارس و موافقت عربستان و امارات با آن گام مهمی در راستای چنان طرحی است. طول راهآهن بین بندر حیفا و بندر دمام به حدود دو هزار کیلومتر میرسد.
این در حالی است که راه دریایی بین خلیج فارس و مدیترانه حدود شش هزار کیلومتر است و عبور کشتیها از کانال سوئز مستلزم پرداخت مبالغی بین 400 تا 700 هزار دلار به دولت مصر است. مهمترین مانع در برابر راهاندازی فوری این مسیر نبود راهآهن مناسب در اردن است که برای ساخت آن تأمین مالی خارجی مورد نیاز خواهد بود. در واقع این طرحی است که بحث درباره آن حدود یک قرن سابقه دارد و بخشی از طرح شبکه راهآهن عثمانی برای اتصال بخشهای مختلف امپراتوری بوده است.
برای تکمیل مسیر ریلی، در اسرائیل نیز راهآهن نیسان (بیت شئان) به حیفا باید تا پل شیخ حسین بر روی رودخانه اردن امتداد یابد که به بودجهای حدود 900 میلیون دلار نیاز دارد. کریدور پیشنهادی آمریکا در بخش ریلی آن با آنچه قبلا در اسرائیل بهعنوان «راهآهن برای صلح» یا «دروازهای به شرق» تبلیغ شده، مطابقت دارد. عامل دیگری که میتواند ایجاد این کریدور را تسهیل کند، این است که سال گذشته تأسیسات بندر حیفا به یک میلیاردر هندی نزدیک به نخستوزیر هند فروخته شد. این نیز میتواند انگیزه مضاعفی برای هند جهت سرمایهگذاری و جدیت بیشتر برای پیشبرد این طرح ایجاد کند. آمریکا همچنین امیدوار است که از طریق کمک به چنین پروژههایی بر نگرانی اعراب خلیج فارس نسبت به تعهد آمریکا به حمایت از آنها فائق آید و از این طریق مانع از رفتن آنها به سمت چین شود. اما مهمترین هدف آمریکا رقابت با چین و ابتکار کمربند و جاده آن کشور است. از این طریق آمریکا امیدوار است که کریدور مدنظر خود را بهعنوان بدیلی برای کشورهای در حال توسعه و ارضای میل آنها به شراکت و سرمایهگذاری تبدیل کند.
بدیهی است که هند نیز با وجود عضویت در سازمان همکاری شانگهای و بریکس رقابت همهجانبهای با چین دارد و از این طرح آمریکا کاملا استقبال کرده است. آمریکا مدتی است که تلاش برای مقابله با نفوذ فزاینده چین در منطقه و اجتناب از عقبافتادن در رقابت تجاری با چین را در صدر اولویتهای خود قرار داده است. عبور یک قطار باری بین روسیه و عربستان از طریق ترکمنستان و ایران که در چهارم شهریور گذشته از مرز اینچهبرون وارد ایران شد و گام دیگری در راستای تقویت و تکمیل کریدور شمال-جنوب از طریق ایران به شمار میرفت، بیشازپیش موجبات نگرانی آمریکا را فراهم کرده است. معاملات اقتصادی دیگری معادل دهها میلیارد دلار در یکی، دو سال گذشته بین چین و برخی کشورهای خاورمیانه، مانند عربستان و مصر و یک پروژه سرمایهگذاری هشت میلیارددلاری از سوی چین در کانال سوئز از دیگر دلایل نگرانی آمریکاست.
۲ مهر ۱۴۰۲