eitaa logo
- هَم‌قرار'
1.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
446 ویدیو
26 فایل
• ﷽ ‌ ما آدمی‌زادهاۍ محتاطیم امّا در دل ڪورهٔ آتش، در میانهٔ برافروختگی‌های شعلھ .. #میم_عین. ــ ـ ڪانال‌ وقف مولا'عج ست‌. حذفِ‌نامِ‌‌نویسندگان، موردرضایت ‌نیست؛ به‌حرمت‌ِسورهٔ‌قلم. ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ - قلبم به ادامه دادن آن خاموشی‌های هزارکلمه‌ای فراخوان زده..
‌ خدایا .. این وزنه‌های ماه رو کاش مجدد بالانس وُ تنظیم می‌کردی که انقدر زود نیاد وُ انقدر دیر نره از آسمون!
بگذریم.
-قسم به جَمیع رنج‌ها. 'شاید تنها آدمِ برون‌گرای درون‌گرا باشم ..' :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در عینِ بی‌تکراریت، هر بار تو، هر بار تو .. -زنده‌یادافشین‌یداللھی-
‌ رویا بپرور و گریه سر دِه اۍ‌ نـژادِ نگون‌بخت انسان! راه‌ نجاتی پیـدا نیست، تو آن را گم کرد‌ه‌اۍ؛ با 'وای' شب را بدرود می‌گویی، با 'وایِ' دگر، روز را درود. -فرانتس کافکا-
-خٌدا را شڪر. . .
-دنیا با آب‌طلا که وَرزت نمیدھ- 'یک‌گوشه‌از‌دل
' انتظار؛ به کاهِ دل کوه میندازه' -همینقدر سنگین
تولدتون‌مبارک‌:)
‌ ‌گرچه از مزرع تعلیق، به کف، خار آمد بس گران است گلِ پند کزان برچیدیم ای‌بسا خیر که در پرده‌ی شر هست نهان چون‌سیاوش‌که‌به‌آتش‌زد‌و‌حق‌گشت‌عیان نوش فتح است صبوری، به‌نظر نیش‌آید نزد ابلیس عقب گر بروی پیش آید .. -حسین‌قربانی-
‌علم. تصورِ علم. توهم علم. تنوع علم. تهوع علم. عدمِ علم. باورِ علم. نزولِ علم. بیان حقارتِ علم. باورِ عدمِ علم. و .. رستگاری! -جریانِ‌منجربه‌فهمِ‌علم-
‌ آنکس که بداند و نخواهد که بداند خود را به بلندای سعادت برساند آنکس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند آنکس که بداند و نداند که بداند با کوزه آب است ولی تشنه بماند آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به مقصد برساند آنکس که نداند و بخواهد که بداند جان و تن خود را ز جهالت برهاند آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند آنکس نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند ‌
‌ توهم دانایی، وهمِ ویران‌شدگی میاره.
‌ -همین خطه دیگه، نه؟! -آره، اون فکره که باید شلوغ باشه.
‌ از خلوتیِ راهِ سعادت نهراسید. -نهج‌البلاغه، خطبه۲۰۱-
‌ برای اقامه‌ی تکبیره‌الاحرامِ عشق، شب‌ها دستِ قنوت سوی آسمانِ تو می‌گیرم:)♥️' -نمازشب🌿-
‌‌ شب هنگام خفتن نیست. -شهیدآوینی-
-
‌ عاقل به جنون نگه ‌کند با تردید این دل به تمام ‌طعنه‌ها می‌خندید!
‌ که هیچَش کناره نیست.
‌ راهی‌ست‌راهِ‌عشق‌که‌ هیچش‌،کناره‌نیست آنجا‌ جز‌آنکه جان بسپارند، چاره نیست هرگه که دل به عشق‌دهی،‌خوش‌دمی‌بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ما را ز منعِ عقل مترسان و مِۍ بیار کان شحنه در ولایتِ ما هیچ‌کاره نیست از چشم‌خود بپرس ‌که ما را که می‌کُشد جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست او را به چشم پاک توان دید چون هلال هر دیده جای جلوهٔ آن ماه پاره نیست فرصت شمر طریقه‌ۍ رندی که این نشان چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست‌ -حافظ؛- ‌+روزبزرگداشت‌.
‌ از چشمِ خود بپرس ‌که ما را که می‌کُشد؟ ..