#حےعلےالعزا
✒ اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثهی ڪربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد -
عامل این پیروزی، "حضرت زینب" بود؛ و الّا خون در ڪربلا تمام شد...
#حضرٺرهبرودݪبـر 😍✨
#ادامهراهبازینبوزینبےها...
🍃•| @tasmim_ashqane °•
#طعمپرواز
از ۲-۳ ماه مانده به محرم روزشماری میڪرد برای نــــوکری ابا عبدالله الحسین..
. با شوق خاصی برنـامه ریزی میکرد.✨
هر سال تو میدان امام زاده علی اکبر، جایی که اکنون مزار مطهرش در آنجاست، چای خانه راه اندازی میکرد.
خرید ملزومات و وسائل چای خانه رو با وسواس و سلیقه خاصی خریداری میکرد،تمامی رو هم از بهترین ها..
.
معتقد بود برای اهل_بیــت نباید ڪم گذاشت...
تا زمانے که اونها دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی....
خادم امام زاده و هییت بود .
ولی همیشه جلوی در هیئت مےایستاد.
معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکـی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد...
مےگفت هر چی کوچکتر باشی برای امام حسین (ع) بیشتر نگاهت میکند.
#شهیدامیرسیاوشے
#اللهمالرزقناشهادٺ...
🍃•| @tasmim_ashqane °•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔•…
#حےعلےالعزا
سلامآقا...
دݪتونڪہشڪست،اݪتماسدعا...
•| @tasmim_ashqane °•
💔•…
#ثانیههاےعاشقے
بہهواے
حرمتمحتاجمـ...
اےڪہبےتو
نفسمتنگودلمتنگتراستـ...💔
#آرامدلبیقرارم
هرشب ـراس ساعت عاشقے😍👇
@tasmim_ashqane
#دلانه
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
سجّاد که سجّاده به او دل میبست
تدبیر خدا بود که در تب باشد
#شهادتامامسجاد_ع
#وارثڪربلا
•| @tasmim_ashqane °•
YEKNET.IR -Karimi-Shab 25 Moharam1397-002.mp3
4.92M
#مدیحه
شهادتامامسجاد{ع}
#حاجمحمودڪریمے
🍃•| @tasmim_ashqane °•
💔🥀
#دلانه
امامـ حسن علیه السلام فقط یڪ سیلے دیدند و پیر شدند؛
اما امامــ سجاد علیه السلام هزاران سیلے و بے حرمتے دیدند... .
#امانازدلسجاد...
@tasmim_ashqane
🍂💔
آهـ ...
همون لشگــر
تشنہ تورو از نفس انداختند
آهـ ...
همون اسبــا
روی ٺـن بے سر تو تاختند
🍃/..
#دلانه
خدای اُمّید،
خدای مورچههایی که
هیچ انگشتی راه خانهشان را نبسته :)
#توکلتعلےالله
.. @tasmim_ashqane ..
🍃/..
📖📚
📚
#یڪقاچکتاب
😍..آفتاب در حجاب ..😍
✍..| آقای سید مهدی شجاعی
موضوع:
روایتی از زندگی بانوی صبور ، عمه سادات
روضه ای بی مثل و مانند، یک دایره المعارف زینب شناسی
••|برشے از کتاب|••
حال و روز کاروان، رقّت همگان را برمیانگیزد.
آنچنانکه زنی پیش میآید
و به بچههای کوچکتر کاروان، به تصدق، نان و خرما میبخشد.
تو زخمخورده و خشمگین،
خود را به بچهها میرسانی،
نان و خرما را از دستشان میستانی و برمیگردانی
و فریاد میزنی: «صدقه، حرام است بر ما»
پیرمردی زمینگیر با دیدن این صحنه،
اشک در چشمهایش حلقه میزند، بغض، راه گلویش را میبندد و به کنار دستیاش میگوید:
«عالم و آدم از صدقه سر این خاندان، روزی میخورند. ببین به کجا رسیده کار عالم که مردم به اینها صدقه میدهند»
همین معرفیهای کوتاه و ناخواستهی تو،
کمکم ولوله در میان خلق میاندازد:
- یعنی اینان خاندان پیامبرند؟!
- از روم و زنگ نیستند!؟
- خارجی نیستند!؟
- این زن، همان بانوی بزرگ کوفه است!؟
- اینها بچه های محمد مصطفایند!؟
- این زن، دختر علی است!؟
پچپچ و ولوله اندک اندک به بغض بدل میشود و بغض به گریه مینشیند و گریه، رنگ مویه میگیرد و مویهها به هم میپیچد و تبدیل به ضجه میگردد.
آنچنانکه سجاد، متعجب و حیرتزده میپرسد:
«برای ما گریه و شیون میکنید؟
پس چه کسی ما را کشته است؟»
💜از کربلا به بعد گرفتار زینبیم
تا روضه ها به پاست بدهکار زینبیم 💜
#امان_از_دل_زینب
✏️ /... @tasmim_ashqane
📖
📚
#چشمک_آفتاب
||أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ،
أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلات|| ..
-سلام بر آن گریبانهاى چـاک شده ،
سلام بر آن لبهاى خشـکیده..
#صبحتونحسینے