💠 روزى آيت الله بهاء الدينى رحمة الله علیه به من گفت: امسال، در مكّه معظّمه در مجلسى كه آقا امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف تشريف داشتند، اسم افرادى برده شد كه مورد عنايت آقا بودند، از جمله آنان حاج آقا فخر بود.
💠 خودم را به آقا فخر رساندم و از ايشان پرسيدم: چه كرده اى كه مورد عنايت حضرت واقع شده اى⁉️
💠 گريه كرد و پرسيد: آقاى بهاء الدينى نگفت چگونه خبر به ايشان رسيده است؟ گفتم: نه.
💠 حاج آقا فخر گفت: من، كارى نداشته ام، جز اینكه مادر من، علويه است و افليج و زمينگير شده است. تمام خدمات او را خود برعهده گرفته ام، حتّى حمام و شست و شوى او را. من گمان مى كنم، خدمت به مادر، مرا مورد عنايت حضرت قرار داده است.
📚 مير مهر ص، 15
❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 آیت الله شبیری زنجانی
🔶 آیت الله وحید خراسانی از آقای شیخ هاشم قزوینی نقل می کرد: یک بار شیخ هاشم وارد قبرستان پیغمبریه قزوین می شود، می بیند که صاحب یکی از قبرها به صورت سگی در آمده و روی قبر خود نشسته است.
🔶 آن سگ به شیخ هاشم التماس می کند: چون مادرم از من ناراضی است، به این صورت در آمده ام، برو ایشان را راضی کن تا من نجات پیدا کنم.
📚 جرعه ای از دریا، ج 2 ص 567
❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 عالم سالک حاج شیخ جعفر توسلی رضوان الله تعالی علیه
✅ باید نفس اماره را خوار کرد، وگرنه آبروی انسان را می برد. انسان با خوار کردن نفس اماره، عزیز می شود.
✅ آقای شیخ اسماعیل اردبیلی در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام قم نماز می خواند. وقتی وارد مسجد شد، دید جماعت زیاد است، برگشت. گفت:تا این جمعیت را دیدم، یک حالی شدم، مگر من کی هستم که این همه جمعیت جمع شده است⁉️
✅ مردم به دنبالش رفتند؛ گفت:این نفس را باید قدری ادب کرد.
❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 آیت الله بهجت رحمة الله علیه
🔷 مرحوم میرزا جواد آقا ملکی و عالم دیگر اهل تبریز در محضر مرحوم میرزا عبدالله مامقانی بودند، آقا میرزا جواد می گوید: نفسم به من گفت: اگر آن عالم یکی گفت، تو هم باید یکی بگویی!
🔷 ولی من با خودم گفتم: باید کفش او را جفت کنی! نفسم ناراحت شد که چطور؟! گفتم: کفش خادمش را هم باید جفت کنی!
📚 در محضر آیت الله بهجت، ج 2 ص 71
❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه
💠 حجة الاسلام سیّد محمدباقر شفتی رحمة الله علیه خوشه ی انگوری در طاقچه حجره ی خود گذاشته بود، هفته دیگر رفتند و دیدند که همان خوشه موجود است.
💠 از ایشان پرسیدند، گفت: خیلی دوست دارم ولی می خواهم با هوای نفس مخالفت کنم!
💠 پس طوری نشود که بگوییم فقه و فقها را دوست داریم ولی راه و اعمال آنان را انجام ندهیم.
📚 در محضر آیت الله بهجت، ج 2 ص 242
❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
May 11
سید حسن عاملی.mp3
3.12M
💟 بیان گوشه ای از حالات عرفانی عالم سالک حاج آقا توسلی رحمة الله علیه
🎤👈 حاج آقا عاملی ( نماینده ولی فقیه و امام جمعه اردبیل)
❤️❤️ خیلی جالبه، از دست ندهید
❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 متن سخنرانی حاج آقا عاملی
✴️ ما یک روحانی داریم، به نام آقا میرزا جعفر توسلی، از روحانیون عجیب و غریب است. تسبیح را بر می دارد و یک نگاه می کند و از آینده خبر می دهد. از کجا می گوید نمی دانم. من بارها امتحان کردم.
✴️ خودشان گفتند: رفتم مسجد خیف نماز بخوانم. مردم آنجا می خوابند و جا برای نماز خواندن پیدا نمی شود. (مسجد خيف در مِنى واقع است و نماز در آنجا ثواب بسيارى دارد و امام جعفر صادق عليه السلام مى فرمايد كه هزار پيامبر در آنجا نماز خوانده است).
✴️ به زور یک جایی پیدا کردم که نماز بخوانم. یک نفر از کشور مصر آمد و گفت: برو، برو. حاج آقا توسلی به او گفته بودند: حجّت قبول نیست. گفته بود: چرا قبول نیست. شما درباره حجّ من هم اظهار نظر می کنی؟! شیعه عجب ادّعایی دارد!
✴️ حاج آقا توسلی گفته بودند: به خاطر آن رفتاری که موقع خارج شدن از خانه با پدرت انجام دادی. حاج آقا توسلی می گفت: سالهای متمادی از مصر برای من نامه می نوشت.
✴️ مرحوم آیت الله شاهرودی (رئیس سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام و قوه قضائیه) هر کجا برود، ایشان را با خودش می برد.
✴️ دو برادر و داماد آیت الله شاهرودی در زندان صدام بودند. ایشان به حاج آقا توسلی گفته بود: از برادران و دامادم یک خبری به من بده، دیگر نمی توانم صبر کنم.
✴️ حاج آقا توسلی گفتند: هر دو برادرت در جوار رحمت الهی هستند؛ آنها شهید شده اند. امّا دامادت زنده است، یک ذکری می گوید که آن ذکر او را نجات می دهد. بعد از مدّتی، صدام داماد آیت الله شاهرودی را آزاد کرد.
✴️ در یک مجلسی، هم آیت الله شاهرودی بود و هم داماد ایشان که از زندان آزاد شده بود. از حاج آقا توسلی پرسیدند: گفتید دامادم ذکری می گوید که باعث، نجات ایشان می شود، آن ذکر چه ذکری بود؟
✴️ حاج آقا توسلی گفتند: ذکر ایشان، صبح و شام این بود:«یا فاطمة الزهراء یا فاطمة الزهراء».
❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 آیت الله حق شناس رحمة الله علیه
🔷 کتابی داشتم که در احولات زُهّاد ثمانیه نوشته شده بود. در احوال یک نفر از اینها نوشته بود که او می گفت: نفس من هفت سال است که از من کلّه پاچه می خواهد و من به او نمی دهم!
🔷 آخر کلّه پاچه که مباح است، خب به او بده! امّا این قدر این آدم دلیر و شجاع است که علاوه بر اینکه نفس را از محرّمات حبس کرده، بلکه بالاتر رفته و از مکروهات و مباحات هم منعش می کند.
🔷 چون می داند اگر کلّه پاچه بدهد، چیزهای دیگر را هم باید بدهد! «الف» که گفتی، باید «ب» را هم بگویی و تا «ی» را بروی!
📚 مواعظ آیت الله حق شناس، ج 3 ص 185
❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 حاج آقا قرائتی
🔶 در سفرى كه سال 58 به خوزستان داشتم از دادستان خوزستان پرسيدم: چه خبر؟
🔶 ايشان گفت: چند ماهى از حركت انقلابى ملّت مسلمان ايران نگذشته بود كه مستشاران آمريكايى احساس خطر كرده يكى پس از ديگرى ايران را ترك مى كردند.
🔶 يكى از مهره هاى آمريكايى نيز كه كارشناس مسائل ايران در مسجد سليمان بود، تصميم به بازگشت گرفت.
🔶 از تهران سفارش شده بود كه از او احترام شود و با بدرقه رسمى او را تا پاى پلكان هواپيما همراهى كنيد.
🔶 ضمناً يك تخته قالى قيمتى توسط استاندار خوزستان به عنوان هديه از طرف شخص شاه به او داده شود.
🔶 مستشار آمريكايى هم به هنگام خداحافظى جعبه اى كادو پيچى شده را به استاندار داد تا به شخص شاه بدهد.
🔶 بعد از پرواز هواپيما خبر دادند كه كادويى توسط مستشار آمريكايى داده شده است گفتند: باز كنيد و ببينيد چيست؟
🔶 وقتى كادو را باز كردند ديدند مقدارى دستمال كاغذى است كه مستشار آمريكايى در مستراح از آن استفاده كرده است.
🔶 امّا چند ماه پس از پيروزى انقلاب هنگامى كه شهيد رجايى نخست وزير وقت به سازمان ملل رفت، رئيس جمهور آمريكا از او وقت ملاقات خواست.
🔶 ايشان فرمود: از طرف ملّتم اجازه ندارم با كسى كه اين همه به ما ظلم كرده ملاقات كنم و او را نپذيرفت.
📚 خاطرات حجة الاسلام قرائتى ج 1 ص 82
❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
✅ عنایت حضرت ولیعصر ارواحنا فداه به انقلاب اسلامی ایران
🎤👈 آیت الله خرازی
✴️ یکی از بزرگواران که مکرر زیارت حضرت بقیة الله علیه السلام برای او رخ داده است فرمود: یک بار امام عصر علیه السلام را در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی و تعویض اسکناس ها، نزدیک قبرستان شیخان قم زیارت کردم
✴️ حضرت به من سکه ای از پول های رایج جمهوری اسلامی را دادند و فرمودند:«این پول ها به عنایت ما عوض شد».
📚 روزنه هایی از عالم غیب، ص ۳۲
❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi