❓ميخوای بدونی در هر موقعيتی بهتره چه رفتاری با #فرزندت داشته باشی؟
❓ #آموزش بچه هات برات مهمه؟
❓چکار کنيم بچه هامون خوب یاد بگیرن؟!
✅ هر #پدر و #مادری اومده اینجا دست خالی برنگشته👌
@teacher1_1402
برنامه کلاسی دوره مربیگری ابتدایی پایه اول تا سوم دبستان👇
برنامه کلاسی دوره مربیگری ابتدایی پایه چهارم تا ششم دبستان👇
دوستانی که هنوز ثبت نام نکرده اند از کلاس ها جا نمانند...
تا امشب ثبت نام خود را تکمیل نمایید🌺
آدرس برگزاری کلاسها:
کرمان بزرگراه امام میدان پژوهش جنب دانشگاه شهید باهنر کرمان، دانشگاه پیام نور استان کرمان طبقه همکف سایت کامپیوتر
#بازی_حرکتی
ایجاد فضاهای حرکتی جهت تقویت تمرکز و هوش هیجانی کودکان
✔️ مناسب 3 سال به بالا
🆔 @teacher1_1402
〰〰〰〰〰〰〰
#قصه_شب
بزغاله خجالتی
توی یک ک گله بز، یه بزغاله خجالتی بود که خیلی آروم و سر به زیر بود. وقتی همه بزغاله ها بازی و سر و صدا راه می انداختند اون فقط یک گوشه می ایستاد و نگاه می کرد.
وقتی گله بزغاله ها به یه برکه ی آب می رسید، بزغاله های شاد و شیطون برای خوردن آب می دویدند سمت برکه و حسابی آب می خوردند و آب بازی می کردند.
اما بزغاله ی خجالتی اینقدر صبر می کرد تا همه بزغاله ها از کنار برکه برن بعد خودش تنهایی بره آب بخوره. بعضی وقتا از بس دیر می کرد، گله به سمت دهکده به راه می آفتاد و اون دیگه وقت آب خوردن رو از دست می داد. این جوری اون خیلی خودشو اذیت می کرد.
چوپان مهربان گله بارها و بارها به بزغاله خجالتی گفته بود که باید رفتارشو عوض کند. اما بزغاله خجالتی هیچ جوابی نمی داد و باز هم همان خجالتی رفتار می کرد.
یک روز صبح وقتی گله می خواست برای چرا به دشت و صحرا برود، بزغاله ی خجالتی موقع رفتن زمین خورد و یکم پاش درد گرفت. به همین خاطر نتونست مثل هر روز خودشو به گله برساند. اون توی خانه جا ماند اما خجالت می کشید که صدا بزنه من جا ماندم صبر کنید تا منم برسم. وقتی به نزدیک در رسید دید که همه رفتند و تنها توی خانه مانده. اینجوری مجبور بود تا شب تنها و گرسنه بماند.
چوپان گله در طول راه متوجه شد که بزغاله خجالتی با آنها نیامده، به خاطر همین سگ گله را فرستاد تا به خانه برگرده و بزغاله را با خودش بیاورد. اما اول درگوش سگ یک چیزهایی گفت و بعد آن را راهی خانه کرد.
سگ گله به خانه برگشت و یک گوشه گرفت خوابید. بزغاله خجالتی دل تو دلش نبود. باخودش فکر می کرد مگه سگ گله به خاطر اون برنگشته، پس حالا چرا گرفته خوابیده. دلش می خواست با او حرف بزند اما خجالت می کشید. یک کم اطراف آن راه رفت و منتظر ماند، اما سگ اهمیتی نمی داد. بلاخره صبر او سر آمد و رفت جلو و به سگ گفت ببخشید من امروز جا ماندم می شه من رو ببرید به گله برسانید؟ سگ خندید و گفت البته که می شه. اما من تند تند راه میرم می تونی بهم برسی؟
چوپان مهربان چشم به جاده دوخته بود و منتظر آنها بود که یک دفعه دید بزغاله خجالتی دارد می دود و می آید و سگ گله هم با کمی فاصله پشت سرش می آید مثل اینکه با هم دوست شده بودند. آنها با هم حرف می زدن و می خندیدن.
چوپان گله لبخندی زد و گفت امیدوارم بزغاله خجالتی همین طور ادامه بده تا یک بزغاله شاد و شنگول شود.
@teacher1_1402
🆔 @
〰〰〰〰〰〰〰
سلام و ادب
دوستان لطفا نظرات خود را در مورد برگزاری کلاسهای مربیگری در گروه های درسی خود اعلام نمایید. با تشکر
سلام و وقت بخیر
به علت قطعی برق متاسفانه کلاس آنلاین نیست...
سلام دوستان این هفته چهارشنبه کلاسها برگزار میگردد
چون پنج شنبه تعطیل میباشد لذا چهارشنبه هم صبح و هم بعدازظهر کلاس داریم
برنامه را به زودی در گروهها می گذارم
موفق باشید
سلام و شب بخیر
دوستان لطفا شهریه خود را تا فردا واریز نمایید و فیش واریزی خود را ارسال نمایید.
باتشکر
باسلام و وقت بخیر
دوستان عزیز با عرض معذرت
کلاس عصر چهارشنبه به علت کسالت استاد قربانی برگزار نمیگردد و فقط چهارشنبه طرف صبح کلاس داریم ....
باسلام و وقت بخیر
دوستان آخرین مهلت تسویه شهریه تا فردا میباشد
چون باید اقدامات اولیه برای صدور گواهینامه انجام شود...
لطفا پس از واریز ، تصویر فیش واریزی را به pv ارسال نمایید
باتشکر
دوستان عزیز فردا دوشنبه ساعت ۱۴الی ۱۸ کلاس پایه چهارم ابتدایی برگزار می گردد.