eitaa logo
سبک زندگی اسلامی
489 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
17 فایل
با یاری خداوندو احادیث و روایات اسلامی به پیشگیری و درمان بیماری دست می یابیم ارتباط با ادمین: @Bahamin_a2
مشاهده در ایتا
دانلود
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ طرف وسط سخنرانی حجت الاسلام راجی سوال کرده: تفاوت عمامه با تاج چیه؟ 🤔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید آمریکا چقدر مارو دوس داره ؟ قضاوت درستی در حقش نکردیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢تا تورم در کشور است، هاشمی زنده ست! پ ن: واکنش لیبرالهای ریشو خشکه مقدس در ایتا بعد از دیدن این کلیپ! یعنی میخواید بگید این همه سال مقام معظم رهبری انحراف به این بزرگی رو دیده و هیچ حرفی نزده؟ یعنی میخواید بگید شما از رهبری بیشتر میفهمید و دلسوزتر از رهبری به مردم و اسلامید؟
🔴 حکمت آفرینش مو و ناخن در طب سنتی و از فضولات مرحله چهارم هضم(هضم بافتی) هستند که باید از بدن خارج شوند. امام صادق (ع): «با تأمل در اينكه خداوند با حسن تدبير و حكمت، مو و ناخن را آفريده نگاه کن. از آنجا كه اين دو رشد می‌كنند و بلند می‏شوند و بايد كوتاه گردنند، ندارند تا انسان به هنگام گرفتن آنها احساس نكند. اگر انسان از گرفتن مو و ناخن درد می‏كشيد ميان دو محذور قرار میگرفت: يا اينكه هر دو را رها می‏كرد تا دراز شوند و يا اينكه با دشوارى و تحمل درد، آنها را كوتاه می‌كرد. مفضّل می‏گويد: به امام- عليه السّلام- عرض كردم: چه می‏شد اگر خداوند آنها را چنان می‌‏آفريد كه افزوده نگردند تا آدمى به اصلاح و كوتاه كردن نيازمند نباشد؟ امام فرمود: خداوند متعال در اين كار، نعمتهايى نهاده كه آدمى از آنها آگاه نيست تا سپاس گويد. آگاه باش! با خروج مو از منافذ بدن و با خروج ناخن از سر انگشتان خارج می‌گردند؛ از اين رو به انسان فرمان داده شده كه هر هفته با ماليدن و مو و ناخنها به اين كار اقدام كند. اين كار باعث می‏شود كه موى و ناخن با شتاب بيشترى برويند و دردها و بيماريها را خارج كنند. اگر شخص چنين نكند، رشد آنها كوتاه و اندك می‏شود، در نتيجه، دردها در بدن می‌‏ماند و بيماريهاى مختلف پديد می‌‏آورد.» می‌توان نتیجه‌گیری کرد که مو در بدن که مانع رشد مجدد مو می‌گردد، با طبیعت بدن در تغایر بوده و مضر است.
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ "ﺣﺎﻓﻆ" از دنیا می‌رود، ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ می‌ریزند ﻭ "ﻣﺎﻧﻊ" ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ "ﺷﺎﻋﺮ" ﺩﺭ "ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ" ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ،. به این ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ "ﺷﺮﺍﺏ‌ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽ‌ﺩﯾﻦ" ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ. "ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ" ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ برمی‌خیزند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ می‌دهد ﮐﻪ "ﮐﺘﺎﺏ" ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ "ﻓﺎﻝ" ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ می‌دهند ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ‌می‌کند ﻭ ﺍﯾﻦ "ﻏﺰﻝ" ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ‌می‌شود: ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ "ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ" می‌شوند ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ به ﺰﯾﺮ می‌افکنند، ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ پیکر حافظ انجام می‌شود. "ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ."