45.mp3
537.8K
💠 هر روز یک صفحه قرآن
🔸🔶 دلت❤️را به خدا بسپار...
📗 قرائت صفحه 45 قرآن
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 جمعه
🔸 ۱۹ بهمن سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۲ جمادیالثانی سال ۱۴۴۰ هجری قمری
🔸 ۸ فوریه سال ۲۰۱۹ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
🗒 مناسبت ها:
🔻راهپيمايی عظيم مردم در تاييد دولت موقت به فرمان امام خمينی (1357 ش)
🔻روز نيروی هوايی ارتش جمهوری اسلامی ایران
🔻شهادت شهید سیدحبیب الله شفیعی (1361ش)
🔻مدرسه عالی علوم قضائی و اداری در قم تأسیس شد (1349ش)
🔻ارتشبد فضائل تدین فرمانده نیروی هوائی در یک سانحه هوائی در تپه های لویزان با سقوط هلی کوپتر کشته شد (1355ش)
🔻گروه کثیری از همافران و پرسنل نیروی هوائی به منزل امام خمینی آمدند (1357ش)
🔻لیبی دولت بازرگان را به رسمیت شناخت (1357ش)
🔻در گرگان تظاهرات مردم برای تایید دولت موقت خونین شد. (1357ش)
🔻بختیار گفت در مقابل هیتلر، رضاشاه و شاه ایستادگی کرده ام و در مقابل آیت الله خمینی و بازرگان نیز مقاومت خواهم کرد.(1357ش)
🔻علی امینی و مهندس جعفر شریف امامی به فاصله یک روز در این هفته تهران را ترک و بسوی اروپا پرواز کردند (1357ش)
🔻در پی تظاهرات دانشجویان ایرانی در اوکلاهماسیتی امریکا، 15 نفر از ایرانیان دستگیر شدند (1356ش)
🔻مرگ "پِطْر كبير" پادشاه بزرگ روسیه (1725 م)
🔻تولد "ژول ورن" نويسنده بزرگ فرانسوی (1828 م)
🔻آغاز جنگ ژاپن و روسيه (1904 م)
🔻سرنگونی حكومت "عبدالكريم قاسم" توسط "عبدالسلام عارف" در عراق (1963م)
👇👇👇
✅ @telaavat
♦️لحظه ای تفکر در قرآن
🔮موضوع:پندهای تربیتی لقمان به فرزندش
📜آیه:17 سوره لقمان
📗متن آیه:
يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلي ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ
🔵ترجمه:ای پسرم نماز را بپا داروبه نیکی امر کن و از بدی و منکر باز دار و بر آنچه به تو میرسد صبر کن همانا این از کارهای مطلوب است
🔵تفسیر آیه:
این آیه و آیه بعدی حاوی دستورالعمل لقمان درباره عمل و اخلاق است ، در ابتدابه نماز سفارش می کند که ستون دین است بدنبال آن به امر به معروف و نهی از منکرمی پردازد که ضمانت اجرایی و عملی احکام الهی است و هرگز اصلاح فرد بدون اصلاح جامعه تمام و کمال نمی شود و آنگاه به صبر سفارش می کند که صبر در برابر مصائب ازجمله اخلاق پسندیده است و مراد از آن نگهداری نفس و خویشتنداری در امور است تابتواند در برابر آنچه تصمیم و عزم نموده استوار و ثابت باشد.
📗منبع: خلاصه تفسیر المیزان
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🆔 @telaavat
👆👆👆
💠#پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
🍃هرگاه يك نفر دعا مى كند، براى همه #دعا كند؛ زيرا اين دعا به اجابت نزديكتر است.🌿
📚بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۱۳🍃
💠 #امام_کاظم (ع) می فرماید: ⚘دعایی که بیشتر امید اجابت می رود و زودتر به اجابت می رسد، دعا برای برادر دینی در پشت سر او است.🌿
📚 وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۰۷🍃
🆔 @telaavat👈
♦️ مخالفت رهبر انقلاب با انجام حرکات ضدوحدت در راهپیمایی 22 بهمن؛ جای تسویه حساب با مسئولان، 22 بهمن نیست
🔹رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش: یک توصیه اینکه راهپیمایی را مظهر اختلافات قرار ندهید. وقتی پای انقلاب وسط است، اختلاف سلیقهها رنگ میبازد
🔹گاهی در 22 بهمن دیده میشود که مثلاً جنابعالی چون از فلان آقا یا فلان رئیس خوشتان نمیآید و میبینید آمده راهپیمایی، بنا میکنید علیه او تظاهرات و شعار دادن؛ این غلط است. جای تسویه حساب، 22 بهمن نیست
شعارهای خودتان را بدهید و کار خود را بکنید اما راهپیمایی را مظهر اختلاف و درگیری قرار ندهید، بگذارید همینجور باعظمت باقی بماند
✅ @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 10
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
او نوارهای سخنرانی، اعلامیه ها و عکس امام را به ده می آورد، من هم یکی از کسانی بودم که در پخش آنها کمکش میکردم. آقا محمد میگفت کاری کنید پول چاپ و تکثیر اینها هم دربیاید. اول عکسها را به سه قِران میفروختیم که بعضیها هم پنج قران میدادند. وقتی پول عکسها درمی آمد بقیه اش را مجانی بین مردم پخش میکردیم. چند بار تعدادی از عکسها و اعلامیه ها را از خلجان به تبریز آوردم. آن روزها ترمینال مینی بوسهای خلجان در محله «آخمقیه» تبریز بود. یک بار تعدادی از عکسهای امام را زیر کاپشنم گذاشتم و راهی تبریز شدم. وقتی مینی بوس به ترمینال رسید دیدم سربازها آنجا هستند و همه را میگردند. ترسیده بودم ولی کاری نمیتوانستم بکنم. نوبت به من رسید، یکی از سربازها مرا بازرسی کرد و متوجه عکسها شد. قلبم داشت از ترس کنده میشد! سرباز نگاهی به صورتم کرد و گفت: «زود ببند و برو!» زیپ کاپشن را بالا کشیدم و سریع آمدم بیرون. آن روز راهپیمایی مردم در میدان «نصفراه» بود که فاصله زیادی با آخمَقیه نداشت. وقتی به جمع مردم رسیدم سریع عکسها را پخش کردم و با همان مینی بوس به ده برگشتم.
با اوج گرفتن مبارزات و حضور مردم در خیابانها خبر ورود امام به ایران به واقعیت پیوست. روز دوازدهم بهمن ما در حال راهپیمایی در تبریز بودیم. از چهارراه «شهناز» ـ که بعد از انقلاب اسمش شد شریعتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 11
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ به طرف «باغ گلستان» میرفتیم که از رادیو خبر فرود هواپیمای حامل امام در فرودگاه مهرآباد تهران را شنیدیم. یادم هست جلوی سینما آزادی بودیم و شور و شوق مردم به اوج رسیده بود. همانجا بود که به دوستم گفتم: «حیف شد! راهپیمایی تموم شد!»
ـ نه بابا! تازه ماجرا از این به بعد شروع میشه!
راست میگفت. از آن روز تا بیست ودوم بهمن و پیروزی انقلاب مردم واقعاً در راهپیماییها سنگ تمام میگذاشتند. حتی در روستای ما هم تظاهرات میشد؛ مردم تا زیارتگاه «پیر ابودجانه» ـ که قبرستان ده همانجا بود ـ می آمدند و آنجا راهپیمایی با سنگ زدن به دو مجسمۀ شیر سنگی که در محل قبرستان بود تمام میشد؛ انگار شیرهای سنگی نماد شیطان و رمی جمره بودند. گاهی هم اهالی روستا با مینی بوس دسته جمعی برای شرکت در راهپیمایی به تبریز می آمدند.
روزهای بعد از پیروزی انقلاب برای کار رفتم تهران. قبل از من برادرم بیوک آقا برای کار به تهران رفته و تنها آنجا زندگی میکرد. با رفتن من خانه دیگری در «خاوران» اجاره کردیم و من در سه راهی «افسریه» در باطریسازی کار پیدا کردم. خاطره روشنی که از آن دوران دارم همسایگی با خانوادهای اراکی به نام «آقا عبدالله» بود که بچه نداشتند. زن آقا عبدالله خیلی به ما میرسید، گاهی به اصرار لباسهای ما را هم می شست.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
4_473160698570998118.mp3
483.8K
💠 هر روز یک صفحه قرآن
🔸🔶 دلت❤️را به خدا بسپار...
📗 قرائت صفحه 46 قرآن
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 شنبه
🔸 ۲۰ بهمن سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۳ جمادیالثانی سال ۱۴۴۰ هجری قمری
🔸 ۹ فوریه سال ۲۰۱۹ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا رب العالمین»
🗒 مناسبت ها:
🔻شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به روایت 95 روز
🔻درگذشت عالم فاضل "مير سيدحسن مدرس اصفهانی" فقيه اصولی (1273 ق)
🔻شهادت آيت اللَّه "سيد مصطفی موسوی" پدر امام خمينی (ره) به دست اشرار منطقه (1281ش)
🔻واگذاری امتياز خط آهن بندر مُحَمَّرِه "خرمشهر" - خرم آباد به انگلستان (1291 ش)
🔻حمله گارد شاهنشاهی به هُمافران نيروی هوايی در پی بيعت هُمافران با حضرت امام (1357ش)
🔻آغاز عمليات بزرگ والفجر 8 در فاو (1364 ش)
🔻درگذشت استاد "ابوالفتوح عرب زاده" پدر فرش نو ايران (1375 ش)
🔻شهادت شهید مهدی صغیری (1361ش)
🔻در حمزه آباد بر اثر سقوط بهمن 40 خانوار زیر برفها مدفون شدند ( 1350 ش)
🔻بار دیگر نیروهای نظامی عراقی مرزهای ایران را مورد تجاوز قرار دادند و قوای مرزی ایران حملات دشمن را دفع کردند (1353ش)
🔻اجازه تأسيس بانک اعتبارات ايران به مشارکت بانک های ايران و فرانسه داده شد. (1336 ش)
🔻درگذشت "تئودور داستايوسكی" داستانسرای شهير روسی (1881 م)
🔻آغاز حكومت جمهوري در انگلستان به رياست "اليور كراموِل" (1649م)
🔻تشكيل اولين جلسه صليب سرخ در "ژنو" به نام جمعيّت فوايد عامه (1863م)
🔻اعلام حالت فوق العاده و انحلال جبهه نجات اسلامی الجزاير (1992م)
👇👇👇
✅ @telaavat
✅سه تـجـارتـی که در آن خـسـارتـی نـیـسـت ...
1⃣⇦ تلاوت قرآن
2⃣⇦ نمـــاز خواندن
3⃣⇦ انفـــــاق ڪردن
✍خداوندمتعال میفرماید:
«کسانی که کتاب الله (قرآن را) می خوانند و نماز را پا برجای می دارند و از چیرهائی که بدیشان داده ایم، پنهان و آشکار، انفاق می کنند، آنان چشم امید به تجارتی دوخته اند که هرگز بی رونق نمی گردد و از میان نمی رود»
📚 سوره فاطر ؛ آیه 29
✅ @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 12
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوست داشتند ما با آنها زندگی کنیم. یک روز جمعه که میخواستم به حمام بروم، در خاوران مینی بوسی به من زد. مرا که به بیمارستان رساندند معلوم شد استخوان سینه ام شکسته. در مدت ده پانزده روزی که استراحت میکردم زن آقا عبدالله، مثل مادر به من میرسید.
در طول نَُه ماهی که در تهران کار میکردم دو سه بار با برادرم به ده سر زدیم. اتفاقاً در جریان خلق مسلمان تبریز در ده بودیم. در آن جریان در ده ما هم مثل بعضی از مناطق آذربایجان، مردم دو دسته شده بودند. کار به جایی رسیده بود که هر کس از ده به نماز جمعه میرفت طرفداران حزب خلق مسلمان تبریز اذیتش میکردند. با سنگ میزدند و خانوادهاش را هم تهدید میکردند. چند بار حاج خانم را به خاطر کارهای ما تهدید کرده بودند. یک بار بعد از نمازجمعه ـ که آن روزها در محوطه بزرگ راه آهن تبریز خوانده میشد ـ طرفداران حزب خلق به مردم نمازگزار حمله کردند. با سنگ و چوب مردم را میزدند. مخصوصاً از داخل حیاط بیمارستان طالقانی در میدان راه آهن به مردم سنگ می انداختند. ما با دستۀ حزب الله راهپیمایی میکردیم و طرفداران حزب خلق مسلمان آن طرف راهپیمایی کرده و به طرفداری از آقای «شریعتمداری» شعار میدادند، آن روز جایگاه نماز را به آتش کشیدند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 13
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این درگیریها و اختلافات شهر را به هم ریخته بود طوری که در یک خانواده هم دو تیرگی شده و گاه برادر روی برادر می ایستاد.
روزی در همین درگیریها شنیدم یکی از دوستانم به «آیت الله بهشتی» فحش داد. پرسیدم: «مگه اونو میشناسی؟» گفت: «باعث و بانی همۀ اختلافات همونه!» اطلاعات زیادی از مسائل سیاسی نداشتم اما حرفش را باور نکردم. بیشتر همسن وسالانم همین حال را داشتند، ما در آن شرایط مثل خیلی از مردم هر وقت لازم بود با دل و جان به صحنه می آمدیم اما اطلاعات زیادی نداشتیم. یک شب در ده بودیم که از رادیو شنیدیم خون میخواهند، همۀ اهالی به مسجد آمده بودند. آن شب من و برادرهایم مثل خیلیها برای خون دادن به تبریز آمدیم. بالاخره غائله خلق مسلمان تبریز هم فروکش کرد هرچند تا سالها تأثیر سوء این فتنه در مردم آذربایجان باقی ماند.
مدتی بود به سرم زده بود به تبریز برگردم و همانجا کار کنم، اما امروز و فردا میکردم تا اینکه آخرین روز شهریور 1359 فرا رسید. آن روز از رادیوی اتوبوسی که از میدان امام حسین به میدان خراسان می رفت، اولین خبر جنگ را شنیدم. رادیو مرتب اعلامیه میخواند و از حملۀ عراق به شهرهای مرزی ایران خبر می داد. همه در این مورد صحبت میکردند. آن روز در همهمه اتوبوس جملۀ یکی از مسافران توجهم را جلب کرد که میگفت:
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat