#دختر_شینا
قسمت : نودویک
بغلش کردم و شیرش دادم. مهدی کنارم خوابیده بود و خدیجه و معصومه هم کمی آن طرف تر کنار هم خوابیده بودند. دلم برایشان سوخت. چه معصومانه و مظلومانه خوابیده بودند. طفلی ها بچه های خوب و ساکتی بودند. از صبح تا شب توی خانه بودند. بازی و سرگرمی شان این بود که از این اتاق به آن اتاق بروند. دنبال هم بدوند. بازی کنند و تلویزیون نگاه کنند. روزها و شب ها را این طور می گذراندند. یک لحظه دلم خواست زودتر هوا روشن شود. دست بچه ها را بگیرم و تا سر خیابان ببرمشان، چیزی برایشان بخرم، بلکه دلشان باز شود. اما سمیه را چه کار می کردم. بچه چهل روزه را که نمی شد توی این سرما بیرون برد. سمیه به سینه ام مک می زد و با ولع شیر می خورد. دستی روی سرش کشیدم و گفتم: «طفلک معصوم من، چقدر گرسنه ای.»
صدای در آمد. انگار کسی پشت در اتاق بود. سینه ام را به زور از دهان سمیه بیرون کشیدم. سمیه زد زیر گریه. با ترس و لرز و بی سر و صدا رفتم توی راه پله. گفتم: «کیه... کیه؟!»
صدایی نیامد. فکر کردم شاید گربه است. سمیه با گریه اش خانه را روی سرش گذاشته بود.
پشت در، میزی گذاشته بودم. رفتم پشت در و گفتم: «کیه؟!» کسی داشت کلید را توی قفل می چرخاند. صمد بود، گفت: «منم. باز کن.»
با خوشحالی میز را کنار کشیدم و در را باز کردم.
گفتم: «اقلاً بگذار رختخواب ها را جمع کنم. صبحانه بچه ها را بدهم.»
گفت: «صبحانه توی راه می خوریم. فقط عجله کن باید تا عصر سر پل ذهاب باشیم.»
سمیه را تمیز کردم. تا توانستم برای بچه ها و خودم لباس برداشتم. مهدی را آماده کردم و دستش را دادم به دست خدیجه و معصومه و گفتم: «شما بروید سوار شوید.» پتویی دور سمیه پیچیدم.
دی ماه بود و هوا سرد و گزنده. سمیه را دادم بغل صمد. در را قفل کردم و رفتم در خانه گُل گز خانم و با همسایه دیوار به دیوارمان خداحافظی کردم و سپردم مواظب خانه ما باشد. توی ماشین که نشستم، دیدم گل گز خانم گوشه پرده را کنار زده و نگاهمان می کند و با خوشحالی برایمان دست تکان می دهد.
ماشین که حرکت کرد، بچه ها شروع کردند به داد و هوار و بازی کردن. طفلی ها خوشحال بودند. خیلی وقت بود از خانه بیرون نیامده بودند. صمد همان طور که رانندگی می کرد، گاهی مهدی را روی پایش می نشاند و فرمان را می داد دستش، گاهی معصومه را بین من و خودش می نشاند و می گفت: «برای بابا شعر بخوان.»
گاهی هم خم می شد و سربه سر خدیجه می گذاشت و موهایش را توی صورتش پخش می کرد و صدایش را درمی آورد.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
411.mp3
928.8K
🔸🔶 قرائت صفحه 411 قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
4_415155550330815107.mp3
7.46M
#تلاوت_سی_جز_قرآن در سی روز ماه مبارک رمضان
🔹 ترتیل جزء یازدهم - استاد منشاوی
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 یکشنبه
🔸 ۶ خرداد سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۱۱ رمضان المبارک سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸 ۲۷ می سال ۲۰۱۸ میلادی
ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ذالجلال و الاکرام»
🗒 مناسبتها:
🔺درگذشت استاد "عبدالجواد اديب نيشابوري" معروف به "اديب اول" (1305 ش)
🔺درگذشت علامه "محمد بن عبدالوهاب قزويني" محقق و مصحح معاصر ايراني (1328 ش)
🔺گشايش موزه موسيقی در تهران
🔺شهادت شهید جعفر خزائی (1361ش)
🔺آقا شيخ عبدالجواد معروف به اديب نيشابوري از ادباء و شعراء نامي و از مدرسين برجسته حوزه علميه مشهد درگذشت.(1305ش)
🔺قانون سلب اجازه چاپ و انتشار اسكناس از بانك شاهي به تصويب مجلس شواري ملي رسيد. (1309ش)
🔺انجمن روزنامه نگاران تأسيس گرديد. (1325 ش)
🔺علامه محمد قزويني دانشمند و محقّق بزرگ معاصر در تهران درگذشت. (1328 ش)
🔺دولت انگلستان و همچنين شركت ملي نفت ايران و انگليس به مناسبت فسخ قرارداد و ملي ساختن صنعت نفت به ديوان داوري لاهه شكايت بردند. (1330 ش)
🔺قرارداد هوائي بين ايران و سوئيس امضاء و مبادله شد. (1333 ش)
🔺وفات "ابراهيم كَرَكي" مورخ و محدث مسلمان(853 ق)
🔺واگذاري امتياز تأسيس بانك استقراضي روس در ايران توسط ناصرالدين شاه(1307 ق)
🔺رحلت فقيه فرزانه آيت اللَّه "شيخ محمد مهدی خالصي"(1343 ق)
🔺درگذشت "رابِرْتْ كُخْ" باكتري شناس معروف آلماني و كاشف عامل بيماري سِل (1910م)
🔺شكست قيام مسلمانان مراكش عليه استعمارگران اروپايي (1926م)
🔺وقوع كودتاي نظامي در تركيه و به قدرت رسيدن ژنرال "جمال گورسِل" (1960م)
🔺درگذشت "جواهرلَعْلْ نِهْرو" سياستمدار برجسته و اولين نخستوزير هند (1964م)
🔺سوزانيدن "ژان كالْوِن" احياگر مذهبي در اروپا (1564م)
👇👇👇
✅ @telaavat
♦️فردا خورشید عمود بر خانه خدا میتابد
🔹ساعت 13 و 48 دقیقه فردا، دوشنبه 7 خرداد ماه هنگام اذان ظهر در مکه مکرمه، خورشید عمود بر خانه خدا میتابد.
🔹در این ساعت در هر کجای کره زمین اگر به سمت خورشید بایستیم، دقیقا راستای قبله خواهد بود
👇👇👇
✅ @telaavat
امام على عليه السلام:
خردمند، بر تلاش خود تكيه مى كند و نادان، بر آرزوهايش
العاقِلُ يَعتَمِدُ عَلى عَمَلِهِ، الجاهِلُ يَعتَمِدُ عَلى أمَلِهِ
📚 غررالحكم حدیث 1240
👇👇👇
✅ @telaavat