4_473160698570998118.mp3
483.8K
💠 هر روز یک صفحه قرآن
🔸🔶 دلت❤️را به خدا بسپار...
📗 قرائت صفحه 46 قرآن
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 شنبه
🔸 ۲۰ بهمن سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۳ جمادیالثانی سال ۱۴۴۰ هجری قمری
🔸 ۹ فوریه سال ۲۰۱۹ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا رب العالمین»
🗒 مناسبت ها:
🔻شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به روایت 95 روز
🔻درگذشت عالم فاضل "مير سيدحسن مدرس اصفهانی" فقيه اصولی (1273 ق)
🔻شهادت آيت اللَّه "سيد مصطفی موسوی" پدر امام خمينی (ره) به دست اشرار منطقه (1281ش)
🔻واگذاری امتياز خط آهن بندر مُحَمَّرِه "خرمشهر" - خرم آباد به انگلستان (1291 ش)
🔻حمله گارد شاهنشاهی به هُمافران نيروی هوايی در پی بيعت هُمافران با حضرت امام (1357ش)
🔻آغاز عمليات بزرگ والفجر 8 در فاو (1364 ش)
🔻درگذشت استاد "ابوالفتوح عرب زاده" پدر فرش نو ايران (1375 ش)
🔻شهادت شهید مهدی صغیری (1361ش)
🔻در حمزه آباد بر اثر سقوط بهمن 40 خانوار زیر برفها مدفون شدند ( 1350 ش)
🔻بار دیگر نیروهای نظامی عراقی مرزهای ایران را مورد تجاوز قرار دادند و قوای مرزی ایران حملات دشمن را دفع کردند (1353ش)
🔻اجازه تأسيس بانک اعتبارات ايران به مشارکت بانک های ايران و فرانسه داده شد. (1336 ش)
🔻درگذشت "تئودور داستايوسكی" داستانسرای شهير روسی (1881 م)
🔻آغاز حكومت جمهوري در انگلستان به رياست "اليور كراموِل" (1649م)
🔻تشكيل اولين جلسه صليب سرخ در "ژنو" به نام جمعيّت فوايد عامه (1863م)
🔻اعلام حالت فوق العاده و انحلال جبهه نجات اسلامی الجزاير (1992م)
👇👇👇
✅ @telaavat
✅سه تـجـارتـی که در آن خـسـارتـی نـیـسـت ...
1⃣⇦ تلاوت قرآن
2⃣⇦ نمـــاز خواندن
3⃣⇦ انفـــــاق ڪردن
✍خداوندمتعال میفرماید:
«کسانی که کتاب الله (قرآن را) می خوانند و نماز را پا برجای می دارند و از چیرهائی که بدیشان داده ایم، پنهان و آشکار، انفاق می کنند، آنان چشم امید به تجارتی دوخته اند که هرگز بی رونق نمی گردد و از میان نمی رود»
📚 سوره فاطر ؛ آیه 29
✅ @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 12
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوست داشتند ما با آنها زندگی کنیم. یک روز جمعه که میخواستم به حمام بروم، در خاوران مینی بوسی به من زد. مرا که به بیمارستان رساندند معلوم شد استخوان سینه ام شکسته. در مدت ده پانزده روزی که استراحت میکردم زن آقا عبدالله، مثل مادر به من میرسید.
در طول نَُه ماهی که در تهران کار میکردم دو سه بار با برادرم به ده سر زدیم. اتفاقاً در جریان خلق مسلمان تبریز در ده بودیم. در آن جریان در ده ما هم مثل بعضی از مناطق آذربایجان، مردم دو دسته شده بودند. کار به جایی رسیده بود که هر کس از ده به نماز جمعه میرفت طرفداران حزب خلق مسلمان تبریز اذیتش میکردند. با سنگ میزدند و خانوادهاش را هم تهدید میکردند. چند بار حاج خانم را به خاطر کارهای ما تهدید کرده بودند. یک بار بعد از نمازجمعه ـ که آن روزها در محوطه بزرگ راه آهن تبریز خوانده میشد ـ طرفداران حزب خلق به مردم نمازگزار حمله کردند. با سنگ و چوب مردم را میزدند. مخصوصاً از داخل حیاط بیمارستان طالقانی در میدان راه آهن به مردم سنگ می انداختند. ما با دستۀ حزب الله راهپیمایی میکردیم و طرفداران حزب خلق مسلمان آن طرف راهپیمایی کرده و به طرفداری از آقای «شریعتمداری» شعار میدادند، آن روز جایگاه نماز را به آتش کشیدند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 13
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این درگیریها و اختلافات شهر را به هم ریخته بود طوری که در یک خانواده هم دو تیرگی شده و گاه برادر روی برادر می ایستاد.
روزی در همین درگیریها شنیدم یکی از دوستانم به «آیت الله بهشتی» فحش داد. پرسیدم: «مگه اونو میشناسی؟» گفت: «باعث و بانی همۀ اختلافات همونه!» اطلاعات زیادی از مسائل سیاسی نداشتم اما حرفش را باور نکردم. بیشتر همسن وسالانم همین حال را داشتند، ما در آن شرایط مثل خیلی از مردم هر وقت لازم بود با دل و جان به صحنه می آمدیم اما اطلاعات زیادی نداشتیم. یک شب در ده بودیم که از رادیو شنیدیم خون میخواهند، همۀ اهالی به مسجد آمده بودند. آن شب من و برادرهایم مثل خیلیها برای خون دادن به تبریز آمدیم. بالاخره غائله خلق مسلمان تبریز هم فروکش کرد هرچند تا سالها تأثیر سوء این فتنه در مردم آذربایجان باقی ماند.
مدتی بود به سرم زده بود به تبریز برگردم و همانجا کار کنم، اما امروز و فردا میکردم تا اینکه آخرین روز شهریور 1359 فرا رسید. آن روز از رادیوی اتوبوسی که از میدان امام حسین به میدان خراسان می رفت، اولین خبر جنگ را شنیدم. رادیو مرتب اعلامیه میخواند و از حملۀ عراق به شهرهای مرزی ایران خبر می داد. همه در این مورد صحبت میکردند. آن روز در همهمه اتوبوس جملۀ یکی از مسافران توجهم را جلب کرد که میگفت:
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat