🔮 عاقبت قرآن خوان بي تقوا 🔮
🌠در يكي از شبها اميرالمؤمنين عليه السلام از مسجد كوفه به سوي منزل خود حركت كرد. كميل بن زياد كه از ياران خوب آن حضرت بود امام را همراهي مي نمود.
گذرشان از كنار خانه مردي افتاد كه صداي قرآن خواندنش بلند بود و اين آيه را 👇
💥امن هو قانت آنأ الليل ساجدا و قائما يحذر الاخرة و يرجوا رحمة ربه قل هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكر أولوالباب💥
📖سوره زمر آیه ۹
با صداي دلنشين و زيبا مي خواند. كميل از حال معنوي اين مرد بسيار لذت برد و در دل بر او آفرين گفت. بدون آنكه سخني در زبان بگويد.
✨حضرت به حال كميل متوجه شد و رو به او كرد و فرمود:
⚡️اي كميل! صداي قرآن خواندن او تو را گول نزد زيرا او اهل دوزخ است (چه بسا قرآن خواني هست كه قرآن بر او لعنت مي كند) و بزودي آنچه را كه گفتم به تو آشكار خواهم كرد!⚡️
🌹كميل از اين مسئله متحير ماند، نخست اينكه امام عليه السلام به زودي از فكر و نيت او آگاه گشت،
✨ديگر اينكه فرمود: اين مرد با آن حال روحانيش اهل دوزخ است.
👈مدتي گذشت. حادثه گروه خوارج پيش آمد و كارشان به آنجا رسيد كه در مقابل اميرالمؤمنين ايستادند و علي عليه السلام با آنان جنگيد در حالي كه حافظ قرآن بودند.
پس از پايان جنگ كه سرهاي آن طغيان گران كافر بر زمين ريخته بود،
✨اميرالمؤمنين عليه السلام رو به كميل كرد در حالي كه شمشيري كه هنوز خود از آن مي چكيد در دست داشت، نوك آن را به يكي از آن سرها گذاشت و فرمود:
اي كميل! اين همان شخصي است كه در آن شب قرآن مي خواند و از حال او در تعجب فرو رفتي. آنگاه كميل حضرت را بوسيد و استغفار كرد.
📚بحار جلد ۳۳ صفحه ۳۹۹
👇👇👇
✅@telaavat
#دختر_شینا
قسمت :هشتادوپنجم
#فصل_پانزدهم
قول دادم و گفتم: «چشم.»
از سر راهش کنار رفتم و او با آن پای لنگ رفت. گفته بودم چشم؛ اما از درون داشتم نابود می شدم. نتوانستم تحمل کنم. قرآن جیبی کوچکی داشتیم، آن را برداشتم و دویدم توی کوچه. قرآن را توی جیب پیراهنش گذاشتم. زیر بغلش را گرفتم تا سر خیابان او را بردم. ماشینی برایش گرفتم. وقتی سوار ماشین شد، انگار خیابان و کوچه روی سرم خراب شد. تمام راهِ برگشت را گریه کردم.
این اولین باری بود که یک هفته بعد از رفتنش هنوز رشته زندگی دستم نیامده بود. دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت. مدام با خودم می گفتم: «قدم! گفتی چشم و باید منتظرِ از این بدترش باشی.»
از این گوشه اتاق بلند می شدم و می رفتم آن گوشه می نشستم. فکر می کردم هفته پیش صمد اینجا نشسته بود. این وقت ها داشتیم با هم ناهار می خوردیم. این وقت ها بود فلان حرف را زد. خاطرات خوب لحظه هایی که کنارمان بود، یک آن تنهایم نمی گذاشت.
خانه حزن عجیبی گرفته بود. غم و غصه یک لحظه دست از سرم برنمی داشت. همان روزها بود که متوجه شدم باز حامله ام. انگار غصه بزرگ تری از راه رسیده بود. باید چه کار می کردم؛ چهار تا بچه. من فقط بیست و دو سالم بود.
صمد؛ خدیجه و معصومه را بغل کرد و بوسید؛ اما هر کاری می کرد، مهدی بغلش نمی رفت. صدای ضد هوایی ها یک لحظه قطع نمی شد. صمد گفت: «چرا اینجا نشسته اید؟!»
گفتم: «مگر نمی بینی وضعیت قرمز است.»
با خنده گفت: «مثلاً آمده اید اینجا پناه گرفته اید؛ اتفاقاً اینجا خطرناک ترین جای خانه است. بروید توی حیاط بنشینید، از اینجا امن تر است.»
دست خدیجه و معصومه را گرفت و بردشان توی اتاق. من هم مهدی را برداشتم و دنبالش رفتم. کمی بعد وضعیت سفید شد. صمد دوشی گرفت. لباسی عوض کرد. چای خورد و رفت بیرون و یکی دو ساعت بعد با یکی از دوستانش با چند کیسه سیمان و چند نبشی آهن برگشت.
همان روز جلوی آشپزخانه، توی حیاط با دوستش برایمان یک سنگر ساختند. چند روز که پیش ما بود، همه اش توی سنگر بود و آن را تکمیل می کرد.
برایش یک استکان چای می بردم و جلوی در سنگر می نشستم. او کار می کرد و من نگاهش می کردم. یک بار گفت: «قدم! خوش به حال آن سالی که تابستان با هم، خانه خودمان را ساختیم. چی می شد باز همان وقت بود و ما تا آخر دنیا با آن دل خوشی زندگی می کردیم.»
گفتم: «مثل اینکه یادت رفته آن سال هم بعد از تابستان از پیشم رفتی.»
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
الهی من همانم بی پناهم
بجز الطافتان راهی ندارم☘
الهی گاه گاهی یک نگاهی
به این عبده ذلیلت، کن عطائی☘
الهی من حقیرم،ناتوانم
تویی سرور به این عالم، خدایی☘
الهی تو رئوفی ، مهربانی
کریمی و رحیمی ، باصفائی☘
الهی ماندگاری ، نازنینی
تو پوشاننده هر عیب مائی!☘
الهی آمدم دستم بگیری
نیازم را ببین یا رب الهی ☘
شبتون پر از آرامش و یاد خدا🌹
🌎👇👇👇
✅ @telaavat
🍃🌸
همراهان گرامی
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در ماه مبارک رمضان، به اطلاع می رساند هر روز یک جزء از قرآن کریم در کانال جهت استفاده شما خوبان قرارخواهد گرفت.
🙏 التماس دعا
👇👇👇
✅ @telaavat
4_415155550330815078.mp3
7.08M
#تلاوت_سی_جز_قرآن در سی روز ماه مبارک رمضان
🔹 ترتیل جز پنجم - استاد منشاوی
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 دوشنبه
🔸۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۵ رمضان المبارک سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸۲۱ می سال ۲۰۱۸ میلادی
ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا قاضی الحاجات»
🗒 مناسبتها:
🔻آغاز عملیات حضرت مهدی (عج) توسط رزمندگان اسلام (1360 ش)
🔻آغاز طرح تقسیم اراضی توسط هیئتهای هفت نفره واگذاری زمین (1359 ش)
🔻عملیات متوسط امام علی (ع) در غرب سوسنگرد به طور مشترک (1360 ش)
🔻عملیات محدود در محور شوش توسط سپاه (1360 ش)
🔻شهادت سردار "محمدمهدی خادمالشریعة" اولین فرمانده تیپ 21 امام رضا (ع) (1361 ش)
🔻بستری شدن حضرت امام خمینی (ره) در بیمارستان به دلیل بیماری (1368 ش)
🔻تجلیل از مقام علمی استاد علامه آیتالله "حسن حسنزاده آملی" در دانشگاه تهران (1374 ش)
🔻شهادت شهید موسی محسنزاده (1365 ش)
🔻ارسطو اوناسیس میلیاردر یونانی وارد تهران گردید (1351 ش)
🔻هویدا برای یک دیدار رسمی به مجارستان رفت (1353 ش)
🔻نیروگاه برق منطقهای فارس آغاز به کار کرد. (1348 ش)
🔻درگذشت "افضل الدین خونجی" حکیم نامی (646 ق)
🔻تولد شیخ احمد پایانی اردبیلی از فضلا و مدرسین برجسته حوزوی (1346 ق)
🔻درگذشت ملاعلی علیاری، عالم جلیل (1236 ق)
🔻آزمایش اولین بمب هیدروژنی امریکا در جزیره "بیکینی" (1954 م)
🔻ترور "راجیوگاندی" نخستوزیر پیشین هند (1991 م)
🔻استعفای ژنرال "سوهارتو" رئیسجمهور مستبد اندونزی (1998 م)
🔻زادروز افلاطون، عالم بزرگ یونان باستان
👇👇👇
✅ @telaavat
دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان 🌙
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین.
🌸به نام خداوند بخشنده مهربان🌸
خدایا قرار بده در این روز از آمرزش جویان وقرار بده مرا در این روز از بندگان شایسته وفرمانبردارت وقرار بده مرا در این روز ازدوستان نزدیکت به مهربانی خودت ای مهربان ترین
👇👇👇
✅ @telaavat
امام على عليه السلام :
در ماه رمضان، بسيار استغفار و دعا كنيد؛ زيرا با دعا از شما دفعِ بلا مى شود و با استغفار، گناهانتان پاك مى گردد
📚 کافی، جلد4، صفحه88
👇👇👇
✅ @telaavat
🔻#تفسیر_نور🔻
🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸
🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷
🗯والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَآ أُنْزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالْأَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (4)
🍁جزء 1 سوره بقره🍂
✅ ترجمه
💭و آنان به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو (بر پیامبران) نازل گریده، ایمان دارند و هم آنان به آخرت (نیز) یقین دارند.
⚡️نکته ها⚡️
ابزار شناخت انسان، محدود به حس و عقل نیست، بلكه وحى نیز یكى از راههاى شناخت است كه متّقین به آن ایمان دارند. انسان در انتخاب راه، بدون راهنما دچار تحیّر و سرگردانى مىشود. باید انبیا دست او را بگیرند و با منطق و معجزه و سیرهى عملى خویش، او را به سوى سعادت واقعى راهنمایى كنند.
از این آیه و دو آیه قبل بدست مىآید كه خشوع در برابر خداوند متعال )نماز) و داشتن روحیّه ایثار و انفاق و تعاون و حفظ حقوق دیگران و امید به آیندهاى روشن و پاداشهاى بزرگ الهى، از آثار تقوى است.
🔢پيام ها 🔢
1⃣ ایمان به تمام انبیا و كتب آسمانى، لازم است. زیرا همه آنان یك هدف را دنبال مىكنند. «یؤمنون... بما اُنزل من قبلك»
2⃣ تقواى واقعى، بدون یقین به آخرت ظهور پیدا نمىكند. «بالاخرةهمیوقنون»
3⃣ احترام قرآن، قبل از كتب دیگر است. «...بما انزل الیك وما انزل من قبلك...»
4⃣ پیامبر اسلام، آخرین پیامبر الهى است. كلمه «من قبلك» بدون ذكر «من بعدك» نشانهى خاتمیّت پیامبر اسلام و قرآن است.
👇👇👇
✅ @telaavat
1_124581719763329352.mp3
1.84M
🔴🔵 فضیلت و ثواب روز پنجم ماه مبارک رمضان برای روزه داران این روز طبق روایت پیامبر اکرم (ص) :
🌺 خداوند در جنة الماوى به شما هزار هزار شهر دهد که در هر شهرى هفتاد هزار خانه و در هر خانه هفتاد هزار خوان و بر هر خوان هفتاد هزار کاسه که در آن شصت هزار رنگ خوراک مختلف است.
📚 امالی صدوق /مجلس دوازدهم/ص 48
👇👇👇
✅ @telaavat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 #پندانه
🔸هر گاه عیبی در من دیدی،به خودم خبر بده نه کسی دیگری...
چون تغییر آن دست من است!!!
🔺کار اولت باعث پیشرفت و بهبودم میشود اما گزینه دوم غیبت است و مرا در تاریکی نگه میدارد...
⁉️چرا موقعی که چیز منفی در کسی می بینیم، جز خودش همه را خبر میدهیم؟؟؟
🔸جمله ای که در یک هتل نوشته بود:
"اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو و گرنه با خود ما بگو"
بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت از میانمان از بین برود!!!
💠بهشت وعده دور از دسترسی نیست اگر بی بهانه خوب باشیم!
🔅حضرت علی (عليه السلام) :
دردناکترین مردم ( در قیامت ) غیبت کننده است.
📚غررالحکم ج۲ ص۳۸۱ حدیث ۲۹11
👇👇👇
✅ @telaavat
#دختر_شینا
قسمت :هشتاد و ششم
#فصل_پانزدهم
گفت: «یادم هست. ولی تابستانش که پیش هم بودیم، خیلی خوش گذشت. فکر کنم فقط آن موقع بود که این همه با هم بودیم.»
چایش را سر کشید و گفت: «جنگ که تمام بشود. یک ماشین می خرم و دور دنیا می گردانمت. با هم می رویم از این شهر به آن شهر.»
به خنده گفتم: «با این همه بچه.»
گفت: «نه، فقط من و تو. دوتایی.»
گفتم: «پس بچه ها را چه کار کنیم.»
گفت: «تا آن وقت بچه ها بزرگ شده اند. می گذاریمشان خانه. یا می گذاریمشان پیش شینا.» سرم را پایین انداختم و گفتم: «طفلی شینا. از این فکرها نکن. حالا حالا ها من و تو دونفری جایی نمی توانیم برویم. مثل اینکه یکی دیگر در راه است.»
استکان چای را گذاشت توی سینی و گفت: «چی می گویی؟!»
بعد نگاهی به شکمم انداخت و گفت: «کِی؟!»
گفتم: «سه ماهه ام.»
گفت: «مطمئنی؟!»
گفتم: « با خانم آقا ستار رفتیم دکتر. او هم حامله است. دکتر گفت هر دویتان یه روز زایمان میکنید.
مهدی را بوسیدم و سعی کردم آرامَش کنم. گفتم: «چه حرف هایی می زنی تو. خیلی زندگی را سخت گرفته ای. این طورها هم که تو می گویی نیست. کنسرو سهمیه توست. چه آنجا، چه اینجا.»
کنسرو را دور از چشم مهدی از توی داشبورد درآورد و توی صندوق عقب گذاشت.
گفت: «چرا نماز شک دار بخوانیم.»
ماه آخر بارداری ام بود. صمد قول داده بود این بار برای زایمانم پیشم بماند؛ اما خبری از او نبود. آذرماه بود و برف سنگینی باریده بود. صبح زود از خواب بیدار شدم. بی سر و صدا طوری که بچه ها بیدار نشوند، یک شال بزرگ و پشمی دور شکمم بستم. روسری را که صمد برایم خریده بود و خیلی هم گرم بود، پشت سرم گره زدم. اورکتش را هم پوشیدم. کلاهی روی سرم گذاشتم تا قیافه ام از دور شبیه مردها بشود و کسی متوجه نشود یک زن دارد برف پارو می کند. رفتم توی حیاط. برف سنگین تر از آنی بود که فکرش را می کردم. نردبان را از گوشه حیاط برداشتم و گذاشتم لب پشت بام. دو تا آجر پای نردبان گذاشتم. با یک دست پارو را گرفتم و با آن یکی دستم نردبان را گرفتم و پله ها را یکی یکی بالا رفتم. توی دلم دعادعا می کردم یک وقت نردبان لیز نخورد؛ وگرنه کار خودم و بچه ساخته بود. بالاخره روی بام رسیدم. هنوز کسی برای برف روبی روی پشت بام ها نیامده بود.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
.
🌸🍃یا صاحب الزمان عج 🍃🌸
مثل باران بهاری که نمیگوید کِی
بی خبر در بزن و سرزده از راه برس
✨اللهم عجل لولیک الفرج ✨
✅ @telaavat
406.mp3
910.2K
🔸🔶 قرائت صفحه 406 قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
🍃🌸
همراهان گرامی
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در ماه مبارک رمضان، به اطلاع می رساند هر روز یک جزء از قرآن کریم در کانال جهت استفاده شما خوبان قرارخواهد گرفت.
🙏 التماس دعا
👇👇👇
✅ @telaavat
6.mp3
7.27M
#تلاوت_سی_جز_قرآن در سی روز ماه مبارک رمضان
🔹 ترتیل جزء ششم - استاد منشاوی
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 سه شنبه
🔸۱ خرداد سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸۶ رمضان المبارک سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸۲۲ می سال ۲۰۱۸ میلادی
ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ارحم الراحمین»
🗒 مناسبتها:
🔻آغاز به کار "هیئتهای مؤتلفه اسلامی" با نظارت حضرت امام خمینی (ره) (1342 ش)
🔻آغاز محاصره اقتصادی ایران توسط آمریکا و اروپا (1359 ش)
🔻روز بزرگداشت "صدرالدین محمد قوام شیرازی" معروف به "ملاصدرا"
🔻آغاز هفته معدن
🔻روز بهرهوری و بهینهسازی مصرف
🔻شهادت محمد بروجردی فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا (1362 ش)
🔻بستری شدن امام خمینی (رحمة الله علیه) در بیمارستان قلب جماران (1368 ش)
🔻شهادت شهید اکبر جهانشاهی (1363 ش)
🔻راهآهن تهران - شاهرود افتتاح گردید. (1320 ش)
🔻بانک بیمه ایران با سرمایه دویست و پنجاه میلیون ریال شروع به کار کرد. (1338 ش)
🔻نزول کتاب مقدس تورات بر "حضرت موسی بن عمران" به نقل از نبی اکرم (ص)
🔻درگذشت "ابو یعلی محمدبن حسن شریف جعفری" عالم نامی قرن پنجم (463 ق)
🔻رحلت فقیه جلیل "حمزة بن عبدالعزیز دیلمی" (463 ق)
🔻تولد "ژراژ دو نِرْوال" شاعر معروف فرانسوی (1808 م)
🔻درگذشت "ویکتور هوگو" شاعر و نویسنده مشهور فرانسوی (1885 م)
🔻انحلال "کمینْتِرْنْ" یا کمونیست بینالملل توسط استالین رهبر شوروی (1943 م)
🔻روز ملی و اتحاد دو یمن (1990 م)
🔻تولد لارنس الیویر بازیگر انگلیسی (1989-1907)
🔻ورود نخستین چاپخانه مدل گوتنبرگ به ایران (1640 م)
👇👇👇
✅ @telaavat
دعای روز ششم ماه مبارک رمضان 🌙
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِیتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبینَ.
🌸به نام خداوند بخشنده مهربان🌸
خدایا در این روز مرا به نفس سرکشم, وامگذار تا پی طغیان و نارضایتی تو روم و مرا با تازیانه خشم و غضبت ادب مکن، مرا از موجبات ناخرسندیت, بر کنار بدار، به حق مهربانی و نعمت نوازیت، ای نهایت آرزوی مشتاقان
👇👇👇
✅ @telaavat