#طرح_سومین_ختم_تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
جمعه ، ۴ خرداد ۱۴۰۳
🌸جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) به نیابت از شهید
( مالک رحمتی )
🌹🍃
📖صفحه ۱۹۸ سوره مبارکه توبه
📌 از جزء دهم
#رئیسی
#خادم_الشهید
#شهید_جمهور
@telavatghoranrozane
نکته تفسیری صفحه ۱۹۸:
مؤمنان و سرنوشتی باورنکردنی:
این آیات به ویژگی های مردان و زنان باایمان اشاره می کند و سرنوشت شیرین آنان را بیان می فرماید. آیه ی 68 همین سوره می گوید: «خداوند به مردان و زنان منافق و به کافران وعده داده که به آتش دوزخ می روند و همیشه در آن می مانند. همان برایشان بس است و خدا لعنتشان کرده و عذابی پایدار برایشان خواهد بود.»
آیه ی 72 نیز در باره ی سرانجام مؤمنان و چنین است: «خدا به مردان و زنان مؤمن وعده داده که به باغهایی از بهشت وارد می شوند که از زیر درختان آن، نهرهایی جاری است و همیشه در آن خواهند ماند. همچنین وعده داده که در باغ های «عدن»، خانه های نیکویی خواهند داشت؛ و نیز خشنودی خدا را خواهند داشت که از هر نعمتی بالاتر است، و این سرنوشت، رستگاری واقعی است.»
نعمت هایی که در این آیه به آنها اشاره شده، امکاناتی رؤیایی است که هر کس آرزوی داشتن آنها را دارد. البته ما به درستی نمی دانیم که این نعمتها چگونه هستند، و تنها می توانیم شبحی از آن را در ذهنمان تصوّر کنیم. قرآن کریم در این باره فرموده است: «هیچ کسی نمیداند که در بهشت چه نعمتهایی برایش در نظر گرفته شده؛ نعمتهایی که مایهی شادمانی و روشنی چشم هاست.»[1]
در میان نعمت هایی که در آیه ی 72 به آنها اشاره شده است، دو نعمت درخشش ویژه ای دارد. نخست، «خانه های پاکیزه در باغهای عَدن است». برخی از مفسران قرآن[2] معتقدند که «عَدن»، محل خاصی از بهشت است که از سایر باغهای بهشت، برتری ویژهای دارد. در روایتی از پیامبر اسلام می خوانیم: «عَدن، سرای پروردگار است که هیچ چشمی ندیده و [حتّی چگونگی آن] به فکر کسی نرسیده است.»[3] در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «هر کس دوست دارد همانند من زندگی کند و همانند من بمیرد و در باغ مخصوص من که پروردگارم به من وعده کرده، ساکن شود، باغیکه خدا درختانش را به لطف خاص خود به وجود آورده، باید علی بنابیطالب، و پس از او، فرزندان [معصوم] او را دوست بدارد.»[4] دومین نعمت ویژه ای که در این آیات به آن اشاره شده، خشنودی خداوند است؛ نعمتی که به فرمودهی این آیه، از تمام نعمت های بهشت برتر است. آری، رضای خدا، برترین هدف آفرینش انسان است؛ زیرا در آن حال، انسان به مقامی میرسد که خدای جهان آفرین ـ که به هیچکس نیازی ندارد ـ به بندهی خود افتخار میکند و از او راضی و خشنود می شود و او را مورد لطف ویژهی خود قرار می دهد. در حقیقت، تمام نعمتهای بهشت، نتیجهی این نعمت بزرگ است، و در آن حال، انسان احساسی دارد که بی شک در این جهان به طور کامل تجربه کردنی نیست. انسان هر قدر هم در دنیا خوب باشد، پیوسته این ترس را دارد که مبادا سرانجام به مقصد اصلی نرسد و شیطان او را از سعادتش بازدارد؛ امّا در بهشت احساس میکند که از تمام خطرات گذر کرده و به منطقهی امن خدا وارد شده است و هرگز وضعی پیش نخواهد آمد که خدا از او خشمگین شود. به همین سبب، در روایت زیبایی از پیامبر می خوانیم: «هنگامی که بهشتیان وارد بهشت می شوند، خدا می فرماید: آیا چیزی میخواهید تا بر نعمتهایتان بیفزایم؟ آنان می گویند: پروردگارا، آیا نعمت دیگری هم مانده است؟ او می فرماید: آری، خشنودی من، و اینکه هیچگاه از شما خشمگین نخواهم شد.»[5]
[1] - آیه 17سورة سجده
[2] - ر.ک به تفسیر الکشاف ذیل آیة مورد بحث
[3] - تفسیر نمونه، ج8، ص38
[4] - تفسیر کنز الدقائق، ج6، ص439
[5] - تفسیر المیزان، ج9، ص348
#طرح_سومین_ختم_تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
یکشنبه ، ۶ خرداد ۱۴۰۳
🌸جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) به نیابت از شهید
( محسن دریانوش )
🌹🍃
📖صفحه ۱۹۹ سوره مبارکه توبه
📌 از جزء دهم
#رئیسی
#خادم_الشهید
#شهید_جمهور
@telavatghoranrozane
🌷نکته تفسیری صفحه۱۹۹🌷
ثروتی که صاحبش را از خدا دور کرد:
«ثعلبه»، مرد تنگدستی بود و مال و ثروتی نداشت و برای همین نزد پیامبر آمده و از او خواسته بود از خدا بخواهد تا او ثروتمند شود ؛ ولی پیامبر كه میدانست او ظرفیت ثروت را ندارد، در پاسخ او فرموده بود: «مال كمی كه شكرش را بجا میآوری، از مال فراوانی كه ظرفیتش را نداری، بهتر است.» او امّا اصرار داشت که پیامبر برای ثروتمند شدنش دعا کند. به همین سبب، دوباره نزد پیامبر آمد، سلام كرد و جواب سلامش را همراه با لبخند از پیامبر دریافت كرد. پیامبر كه میدانست ثعلبه چه درخواستی دارد، منتظر شنیدن سخن او شد. ثعلبه هم درخواست گذشتهاش را تكرار كرد؛ ولی این بار با اصرار بیشتر، و برای اینكه پیامبر را راضی كند، گفت: «شما دعا كنید كه خدا ثروت فراوانی به من بدهد. من هم به خدا سوگند میخورم كه در آن صورت به بینوایان صدقه دهم و زكات مالم را بپردازم.» پیامبر خدا كه اصرار ثعلبه را دید، دستانش را بلند كرد و از خدا خواست كه او را ثروتمند كند. به دعای پیامبر، خیلی زود گوسفندهای ثعلبه زیاد شدند؛ آن قدر كه او دیگر نمیتوانست در مدینه از آن ها نگهداری كند. به همین سبب، از مدینه بیرون رفت و در محلی دور از مدینه به گوسفندداری مشغول شد. ثعلبه ثروتمند امّا دیگر مانند گذشته نبود. در نمازهای جماعت و جمعه شركت نمیكرد و نه تنها صدقه نمیداد، حاضر به دادن زكات واجب هم نبود. هنگامی كه وضعیت او را برای پیامبر بازگو كردند، پیامبر با ناراحتی فرمود:
«وای بر ثعلبه! وای بر ثعلبه!»
یكی از لازم ترین نیازهای انسان برای زندگی، «مال و ثروت» است. همه ی ما برای داشتن یك زندگی خوب و مناسب، به ثروت نیاز داریم و باید برای به دست آوردن آن تلاش كنیم؛ ولی باید به دو نكتـه توجه كنیم:
1ـ پـیـش از تلاش برای به دست آوردن مال، بکوشیم ظرفیت ثروتمندی را بیابیم تا مبادا خدا و خَلق خدا را فراموش كنیم؛ كه در این صورت، ثروتمان نه تنها مایه ی خوشبختی نمی شود، كه مقدمه ی بدبختی ما خواهد شد؛ همان¬طور كه مایه ی بدبختی ثعلبه شد.
2ـ به قدر نیازمان برای به دست آوردن ثروت تلاش كنیم، و اگر بیش از آن مقدار به دست آوردیم، به قدر مناسب ذخیره، و بقیه را در راههای خیر مصرف كنیم. به یاد داشته باشیم كه خداوند در آیه ی 39 سوره ی سبأ به ما فرموده است:
«هر مالی را که انفاق كنید، خدا مال دیگری را به جایش قرار میدهد.»
آری، اگر با این نگاه به مال و ثروت برسیم، بی شک آن، نعمتی از سوی خداست كه دنیا و آخرت ما را آباد میکند؛ ولی اگر غیر از این باشد، دیگر آن ثروت، نعمت نیست.
#طرح_سومین_ختم_تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
دوشنبه ، ۷ خرداد ۱۴۰۳
🌸جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) به نیابت از شهید
( بهروز قدیمی )
🌹🍃
📖صفحه ۲۰۰ سوره مبارکه توبه
📌 از جزء دهم
#رئیسی
#خادم_الشهید
#شهید_جمهور
@telavatghoranrozane
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۰🌷
زیارت اهل قبور؛ سنّت پیامبر اسلام:
اسلام، کامل ترین برنامه ی زندگی بشر است. این دین آسمانی با دستورهای دقیق خود، به همه ی مراحل زندگی انسان ، از پیش از تولد تا پس از مرگ توجّه کرده است. یکی از دستورهای اسلام که در باره ی مردگانِ مسلمان صادر شده، سر زدن به قبور آنان و خواندن قرآن و اهدای ثواب آن به روح ایشان و دعا برای آمرزش آن هاست. در روایات، توصیه های زیادی در باره ی زیارت اهل قبور شده است. در حدیثی از امام باقر می خوانیم:
«هنگامی که فرد باایمان آیت الکرسی بخواند و ثوابش را به اهل قبور هدیه کند، خداوند به جای هر حرف، فرشته ای قرار می دهد که خدا را تسبیح بگوید و ثوابش را به آن فرد باایمان هدیه کند.»
در حدیث دیگری میخوانیم که همان حضرت روزی از کنار قبر فرد شیعه ای گذر کرد و فرمود: «خدایا، در تنهایی اش با او همراه باش، و در ترس و وحشتش، مونس او باش، و از رحمت خود به او آرامشی ببخش که از لطف و مهربانی دیگران بی نیاز شود.»
همچنین در روایت دیگری از امام رضا می خوانیم:
«هیچ فرد باایمانی نیست که برای مردان و زنان باایمان و مسلمان چه زنده و چه مرده دعا کند، مگر اینکه خدا به شمار تمام مردان و زنان باایمان که از زمان حضـرت آدم تا برپایی قیامت زندگی کرده و می کنند، [در کارنامه ی عملش] نیکی می نویسد.»
نه تنها در روایات معصومین به این سنّت اسلامی توصیه شده، که قرآن کریم به وضوح بدان اشاره کرده است.
آیه ی مورد بحث، به پیامبر اسلام دستور می دهد که هرگز بر جنازه ی منافقان، نماز میّت نخواند و برای دعا خواندن، بر سر گورهایشان نایستد. بنابراین روشن می شود که پیامبر بر جنازه ی افراد باایمان نماز میّت می خوانده و بر سر قبور آنان می ایستاده و برایشان دعا می کرده است، و منافقان به جرم دورویی و کفرشان، از این نعمت محروم بوده اند. امّا فرقه ی ساختگی و گمراه گر «وهّابیّت» که متأسفانه در قرون اخیر در میان برخی از کشورهای اسلامی قدرت گرفته است زیارت اهل قبور را مخالف اسلام می داند و به همین بهانه، در سال 1343 ق. بارگاه چهار امام از امامان دوازده گانه ی شیعه را در شهر مدینه و در قبرستان بقیع با خاک یکسان کرد. همچنین گروهی از پیروان این فرقه، در سال 1816م. به آرامگاه امام حسین حمله کردند و آن را ویران کرده، پنج هزار نفر از مردم بی گناه را به جرم زیارت آن حضرت قتل عام کردند ! عبرت آموز اینکه نه تنها علمای شیعه، بلکه دانشمندان اهل سنّت نیز در کتاب های حدیثی خود نقل کرده اند که پیامبر اسلام به زیارت اهل قبور می رفت و دیگران را به این کار سفارش می کرد.
#طرح_سومین_ختم_تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
سه شنبه ، ۸ خرداد ۱۴۰۳
🌸جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) به نیابت از شهید
( سید طاهر مصطفوی )
🌹🍃
📖صفحه ۲۰۱ سوره مبارکه توبه
📌 از جزء دهم
#رئیسی
#خادم_الشهید
#شهید_جمهور
@telavatghoranrozane
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۱🌷
معافیّت از جهاد:
در توضیحات صفحه ی 196 کمی با ماجرای جنگ تبوک آشنا شدیم. این آیات به یکی دیگر از حوادث عبرت آموزی اشاره می کند که در آن سرگذشت مهم، پیش از حرکت لشکر اسلام از مدینه رخ نمود. در جنگ تبوک، به سبب وجود دشمن قدرتمندی مانند امپراتوری روم شرقی، از سوی پیامبر بسیج همگانی اعلام شد و تمام مسلمانانی که شروط شرکت در جهاد را داشتند، مأمور شدند که برای حرکت به سوی دشمن آماده شوند. اگرچه یک روی سکّه ی آن اعلام عمومی، ضرورت جنگی بود، روی دیگرش، امتحان دشواری بود که مؤمنان راستین را از مسلمانان ظاهری مشخّص می کرد؛ زیرا مقصد، بسیار طولانی، و وضعیّت آب و هوایی مسیر، بسیار بد بود. به همینسبب، از همان ابتدای کار، منافقان بی ایمانی نزد پیامبر آمدند و با آوردن بهانه هایی بی اساس، از آن حضـرت خواستند که آنان را از شرکت در جنگ معاف کند. در مقابل، برخی از افراد باایمان نیز به دلایل موجّهی نمی توانستند در جنگ شرکت کنند، و همین باعث شد که از سوی افراد نادان مورد تهمت قرار گیرند و به نفاق و ترس از جهاد متّهم شوند.
به همین علت، خداوند در این آیات، به هر دو گروه اشاره می کند، و گروه یکم، یعنی منافقان بهانه جو و دروغگو را به عذابی دردناک تهدید می کند، و گروه دوم، یعنی افراد باایمانی را که به جهاد در راه خدا علاقه داشتند و مشکلات و کمبودهایی باعث نرفتن آنان به میدان جنگ شده بود، تبرئه می کند؛ کسانی که بر اثر پیری یا نقص عضو، ضعیف و ناتوان بودند و قدرت جنگ نداشتند، یا بیمار بودند، یا کسانی که هزینه ی تهیّه ی ابزار جنگ را نداشتند. امّا نکته ی مهم و اساسی در مورد این افراد، این است که نباید شرکت نکردن آنان در جنگ، باعث بی تفاوتی شان نسبت به جهاد و مجاهدان شود. از این رو در صورتی از نظر اسلام مورد سرزنش نیستند که «از هرگونه خیرخواهی مخلصانه برای خدا و پیامبر دریغ نکنند» (اِذا نَصَحُوا لِله وَ رَسُولِه). آری، اگرچه چنین افرادی از حضور در جبهه معاف اند، باید در پشت جبهه و در هر جایی از سرزمین اسلامی که قرار دارند، همواره با مال و زبان و تمام نیرویشان، از دین خدا و پیامبر او و جهادگران دفاع کرده، جایگاه دشمن را تضعیف کنند. در آیه ی 92، از کسانی سخن گفته شده که با شور و اشتیاق نزد پیامبر آمدند و از او درخواست کردند که مرکبی در اختیارشان بگذارد تا در جهاد شرکت کنند؛ ولی پیامبر فرمود که چنین امکانی وجود ندارد. در آن هنگام، آن مسلمانان راستین، نه تنها از این که نتوانستند در جهاد شرکت کنند، خوشحال نشدند، بلکه از شدّت اندوه، همچون ابر بهاری گریستند. شنیدنی اینکه بر اساس روایتی از پیامبر، چنین افرادی که واقعاً عذر دارند و در دل آرزو می کنند که با جهادگران همراه باشند، در پاداش و افتخارات مجاهدان شریک هستند.