eitaa logo
📗تلاوت قرآن روزانه
46 دنبال‌کننده
640 عکس
32 ویدیو
6 فایل
ارتباط با مدیر @Motevassem7 📚تلاوت روزانه یک صفحه از قرآن ✨نذر فرج،و هدیه به شهدا،صلحا،علما،ذوی الحقوق،امواتمون، https://eitaa.com/telavatghoranrozane
مشاهده در ایتا
دانلود
@Yatawwab اینجا پیامم بدین ممنون
سه شنبه ، ۱۸ مهر ماه ۱۴۰۲ 🌸جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) به نیابت از شهید ( علی بیرامی ) 🌹🍃 📖صفحه ۱۶ سوره مبارکه بقره 📌 از جزء اول @telavatghoranrozane
🌺نکته تفسیری صفحه ۱۶:🌺 سلیمان و ساحران بابل: حضرت سلیمان علیه السلام ، یکی از پیامبران بزرگ خداست که سال­ها در سرزمین شام، بر بنی­ اسرائیل فرمان­روایی کرد. پادشاهی سلیمان ، پر از ماجراهای عجیب و خارق­ العاده است. هنگامی ­که پیامبر اسلام آیات قرآن را برای مردم می­ خواند و در لابه لای آن­ها از حضرت سلیمان یاد می­ کرد، یهودیان کافر به مسخره می­ گفتند: «نگاه کنید! محمّد، سلیمان را از پیامبران خدا می­ شمرد؛ در حالی که او ساحری بیش نبود!» ماجرا از این قرار بود که حضرت سلیمان در زمان فرمانروایی­ اش دستور داد تمام نوشته­ هایی را که در باره ی جادوگری وجود داشت، گردآوری کنند و برای جلوگیری از انحراف و سوء استفاده ی مردم، آن­ها را در جای مخصوصی نگه دارند. پس از وفات آن حضرت، گروهی شیطان صفت به آن نوشته­ ها دست یافتند و به مردم گفتند که سلیمان به کمک این جادوها بر شما حکومت می­ کرده و او یک جادوگر بزرگ بوده و مردم از او جادو می­ آموختند. به همین سبب، یهودیان به سلیمان تهمت زدند که او به علّت گناه جادوگری، کافر شده است. خداوند در برابر این اتهام دروغ یهودیان، از پیامبر خود دفاع کرد و فرمود: مردم در زمان سلیمان، سحر و جادو را از شیاطین یعنی جن­های خبیث می­ آموختند؛ نه از سلیمان، و او هرگز به کارهای کفرآمیزی مانند جادوگری دست نزد. همچنین مردم از دو نفر دیگر نیز سحر می­ آموختند؛ هاروت و ماروت که دو فرشته بودند که به صورت انسان درآمده بودند و وظیفه داشتند در شهر بابل ـ که در حدود نجف و کربلای فعلی قرار داشت ـ به مردم سحر بیاموزند؛ البتّه نه برای سوء استفاده؛ بلکه برای این­که مردم بتوانند جادوی دیگران و اثر آن را از خود دفع کنند. به­ همین سبب، به هر کس که سحری آموختند، می­گفتند: شما بدین وسیله امتحان می­ شوید؛ پس مبادا با سوء استفاده از این سحرها، کافر شوید. بسیاری از مردم امّا توصیه ی آنان را نشنیده گرفتند و با سحرهایی که یاد گرفته بودند، دیگران را آزار می­ دادند. در قرآن بارها به سحر و جادو اشاره شده است. البتّه جادو چند نوع است: یکم، استفاده از ترکیب­ های شیمیایی و خواص مواد است که افراد دیگر از آن بی­ خبرند. این کار در زمان ما نیز زیاد دیده می­ شود. دوّم، چشم­ بندی و شعبده­ بازی­ است که چیزی جز فریب طرف مقابل نیست. سوّم، تأثیر گذاشتن در قوّه ی خیال و روان افراد است؛ به گونه­ ای که آن­ها خیال کنند مطلبی حقیقت دارد؛ در حالی که در جهان خارج چنین چیزی وجود ندارد. قرآن در باره ی ساحران فرعون می­ گوید که آنان کاری کردند که مردم خیال کنند چوب­ ها و طناب­هایشان حرکت می­ کند. [1]چهارم، کارهایی است که واقعاً در جهان خارج تأثیر دارد. مثلاً همین آیه می­ گوید که مردم چیزهایی یاد می­ گرفتند که با آن­ها میان زن­ وشوهرها جدایی می­ انداختند. به هر حال، یاد گرفتن سحر و جادو ـ به هر نوعی که باشد ـ و انجام دادن آن، حرام است، و جادوگر دشمن خداست. حضرت علی علیه السلام در این باره فرموده است: «کسی که کم یا زیاد سحر بیاموزد، کافر شده و رابطه­ ی او با خدا به کلّی قطع شده است.» [2] [1] . طه: 66 [2] . اقتباس از تفاسیر نمونه ، نور ، جلالین و الجوهرالثمین ذیل آیه مورد بحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان عزیز🌺 اگه زحمت بکشید ۴۰تا یاسین نذر کردیم برای سلامتی یکی از عزیزان این گروه ، که انشالله بزودی سلامتیشون رو بدست بیارن. اجرتون با صاحب الزمان عج ضمنا زمان معینی نداره،ولی فراموش نشه قربونتون
@Yatawwab اینجا پیامم بدین ممنون
چهارشنبه ، ۱۹ مهر ماه ۱۴۰۲ 🌸جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) به نیابت از شهید ( قربان‌محمد دروگرنیت ) 🌹🍃 📖صفحه ۱۷ سوره مبارکه بقره 📌 از جزء اول @telavatghoranrozane
🌺نکته تفسیری صفحه ۱۷:🌺 نَسخ: دانش­ آموزان سال دوم دبستان را در نظر بگیرید. معلّم در ابتدای سال به آن­ها می­ گوید: پارسال به شما گفتند که جمع و تفریق را با انگشت­هایتان حساب کنید؛ ولی دیگر این کار ممنوع است. سال بعد، معلّم می­ گوید: از امسال، کسی با مداد نمی­ نویسد. یک سال دیگر، قانون دیگری تغییر می­ کند، و در هر پایه، دانش­ آموزان باید کارهایی کنند که سالهای گذشته از آن منع می­ شدند­. نظر شما در باره­ ی این تغییرات چیست؟ آیا تغییر برخی از قوانین به سبب رشد دانش­ آموزان ایرادی دارد؟ آیا این نشان­ دهنده­ ی ضعف مدرسه است؟ بی­ شک جواب شما منفی­ است. بلکه اگر قوانین از پایه­ ی یکم دبستان تا آخر دبیرستان هیچ تغییری نکند، رشد تحصیلی دانش­ آموزان با مشکل روبه رو می­ شود. جهان، یک مدرسه­ ی بزرگ است، و همه­ ی انسان­ ها، دانش­ آموزان آن هستند، و دوره­ های تاریخی، مانند پایه­ های تحصیلی­ است، و پیامبران، معلمان دلسوزی هستند که از سوی خدا برای تربیت ما آمده­ اند. از زمان حضرت نوح علیه السلام که دین به صورت برنامه­ ای مشخص به مردم ارایه شد، مطالب دین به دو بخش تقسیم شده است: یکم، مطالبی که تغییرپذیر نیست؛ مانند یگانگی و عدل خدا، یا زشتی و حرام بودن آدم­ کشی. دوم، دستورهایی که مخصوص مردم همان دوره بوده و با سپری شدن زمان آنها و آمدن پیامبر اولوالعزم جدید، آن دستورها کنار رفته و قوانین جدیدی به جای آنها آمده است. به این اتفاق، یعنی برداشته شدن یک حکم یا قانون با به انتها رسیدن زمان آن، «نسخ» می­ گویند.[1] مثلاً قرآن فرموده است که خداوند به سبب گناهان بنی­ اسرائیل، بسیاری از خوراکی­ هایی را که بر آن­ها حلال بوده، حرام کرد[2]؛ امّا هنگامی ­که حضرت عیسی علیه السلام مبعوث شد، برخی از آن چیزهای پاکیزه دوباره برایشان حلال شد[3]. احکام گذشته را حضرت عیسی علیه السلام نسخ کرد و احکام جدیدی جایگزین آنها شد. جالب توجّه اینکه با بعثت پیامبر اسلام ‹، تمام غذاهای لذیذ و پاکیزه بر مردم حلال شد [4]و احکام دشوار کنار رفت، و در حقیقت، باقی­مانده­ ی آن قوانین سخت نسخ شد. حتّی در زمان یک پیامبر نیز امکان نسخ وجود دارد. ممکن است خداوند برای امتحان یا مصلحت خاصی، دستوری موقّت صادر کند و پس از به پایان رسیدن آن مصلحت یا مشخص شدن کسانی که در آن امتحان الهی قبول یا رد شده­ اند، آن حکم را نسخ کند. مثلاً مسلمانان به فرمان خدا، سیزده سال در مکّه و چند ماه در مدینه به سوی بیت­ المقدس نماز می­ خواندند؛ ولی پس از آن، قبله تغییر کرد و مسلمانان مأمور شدند به سوی کعبه نماز بخوانند. قبول این مطلب، برای بعضی مسلمانان سخت بود. خدا نیز آیه­ ای نازل کرد و علّت این تغییر را چنین بیان کرد: قبله­ ای را که مدّتی بر آن بودی، تنها برای این قرار دادیم تا آن کس را که از پیامبر پیروی می­ کند، از آن که به جاهلیت گذشته­ اش بر می­ گردد، مشخص کنیم. (بقره ـ143). بدین ترتیب نسخ در دوران پیامبر صلوات الله علیه ادامه پیدا کرد. گاهی ایشان حکمی را که خود معلوم کرده بود، نسخ می­ کرد. گاهی هم حکمی که پیامبر مشخص کرده بود، با آیه­ ای از قرآن نسخ می­ شد. گاهی هم دستوری که در یک آیه­ ی قرآن آمده بود، با آیه­ ای دیگر نسخ می­ شد. همه­ ی اینها البته از سوی خدا بود و دلایل مهمی داشت. با وفات پیامبر صلوات الله علیه امّا نسخ برای همیشه پایان پذیرفت و دیگر هیچ حکمی نسخ نمی­ شود؛ زیرا اسلام، آخرین دین، و محمّد صلوات الله علیه ، خاتم پیامبران است. [5] [1] . المیزان ، ج 1 ، ص 249   [2] . برای اطلاع بیشتر رک به : 160 نساء ، 146 انعام و 118 نحل [3] . برای اطلاع بیشتر رک به : 50 ال عمران [4] . برای اطلاع بیشتر رک به : 157 اعراف [5] . محتوای این بحث عمدتاً از کتاب البیان فی تفسیر القران نوشته مرحوم ایت الله سید ابوالقاسم خویی ، بخش النسخ فی القرآن و تفسیر نمونه ج 1 ص 388 اقتباس شد.