eitaa logo
تله‌تکست
136 دنبال‌کننده
1 عکس
3 ویدیو
0 فایل
📌جوانی ظاهرالصلاح از اهالی #جبهه_فرهنگی_انقلاب قال صادق "علیه‌السلام" اَلْقَلْبُ يَتَّكِلُ عَلَى اَلْكِتَابَةِ دل به نوشتن آرام می‌گیرد... من الحقیر الی رفقای فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب با شعار جالب یکی از موسسات فرهنگی که در حوزه نوجوان فعالیت داشت آشنا شدم: کوتاه نیا، قانع شو! @tele_text
استاد عزیز، حاج آقای میری یک روزی مهمان ما بود... علیرغم اختلاف در جزئیات نظری و فرصت کوتاهه گفت‌وگو، جمله‌ای از ایشون به امانت قرض گرفته شد تا شاید با اندکی اضافات روزی به کار بیاد! گاهی علیه عُرف نیاز و امری ضروری است. پ‌ن: شدیداً تمایل دارم از نمایشگاه
روایت ۲۰روز زندگی با دختران دهه هشتادی
بازدید کنم. جالب برانگیزه @tele_text
: هرچه زمان می‌گذرد مسئولیت ما بیشتر می‌شود... یعنی هرچقدر پیش می‌رویم با تجربیات و آگاهی کسب شده از عملیات، مسئولیت‌مان خیلی بیشتر می‌شود. @tele_text
امشب در لابه‌لای گفت‌وگوی مجازی، یکی از رفقا فرمودن که فقدان برنامه مدون داره به کار آسیب می‌زنه! خیلی این چندخط رو تغییر دادم تا جهت‌گیری سو پیدا نکنه... مهدی آقای جمشیدی در یاداشت اخیرش جمله‌ای گفت بی‌نظیر! یا حداقل واسه حال حاضر من عالی بود گاهی باید نبرد شناختی رو از رویدادی برای تغییر حال درونی مردم شروع کنیم رویکرد اقتضایی با تکیه بر نقشه ذهنی آرمان گرایانه که پشت پا بزنه به بساط کنش‌های فرهنگی مرسوم، بی ذوق و البته مخاطب کُش حالا اساسا کِی و کجا برنامه مدون جواب پس داده؟! و متولی این برنامه‌های مدون کیه؟؟ یا انصافا قبول دارید گاهی اصطلاح برنامه مدون برای پوشاندن ضعف‌های خودمونه که کم کاری کردیم و پای کار نبودیم! این تک جمله هم حضرت پناهیان در جلسه مردمی سازی مطرح نمودن که الحق جای بسی تامل داره: بروکراسی یعنی شما مسئولیت‌پذیر نیستید. پ‌ن: اگه جایی سراغ داشتید که پیرامون سه محورِ «تصمیم‌گیری‌ها»، «نظارت بر رفتار مدیران» و «اقدام مردم» که آقا برای حکمرانی مردمی فرمودند مجال گفت‌وگو باشه، خبر بدید. @tele_text
باهم بودن "آغاز" باهم ماندن "پیشرفت" و باهم کار کردن "موفقیت" ماست... @tele_text
وقتی وارد میدان شدید، ناممکن‌ها ممکن می‌شود : ما وقتی وارد یک میدانی نشده‌ایم، احساس خوف می‌کنیم، هراس داریم؛ استعدادی هم اگر در ما هست، سرپوشیده باقی می‌ماند؛ اما وقتی این هراس را شکستید، خطر کردید و وارد میدان شدید، این استعدادها هم شروع می‌کند به سر بر آوردن؛ اینجوری می‌شود که ناممکن‌ها ممکن می‌شود... @tele_text
نتایج دکتری اعلام شد.
گاهی برای جمع شدن، بهانه نیاز داریم! پروژه تلویزیونی از همین جنس اتفاقه... شاید تا الان با بیشتر از ۵۰نفر مدعو برای این برنامه صحبت کردم دوتا نکته عجیب و قابل تامل: همه مشتاق و شدیداً از ساخت یک برنامه تلویزیونی گفت‌وگو محور با موضوعات خاص خوشحال می‌شدند. و مع‌الاسف خیلی‌ها بدلیل نداشتن مطالعه، محتوا، تسلط، آمادگی و... یا از حضور معذور بودن و یا حضورشون منوط به در اختیار گذاشتن اسناد و محتوا می‌شد. با این حال هرچه هست چیزی از شیرینی حاصلِ جمع کم نمیکنه همین بس که وسط شلوغیه دوست داشتنی اردیبهشت، چندین ساعته نشستم پای پشت صحنه نویسی، این اصطلاح هم تراوش ذهن خودمه! کلی کاغذ سیاه کردم برای گرم کردن فضای گفت‌وگو البته از پشت دوربین امیدوارم بشه! حوصله‌تون کشید شما هم کمک کنید سوال طرح کنید گره ذهنی ایجاد کنید یا حتی به یکی از سوالات پاسخ بدید حکمرانی مردمی در نسبت با چگونه تعریف میشه؟ پ‌ن: ضمنا ماشالا به همت حسن آقا @tele_text
میانِ گریه می‌خندم، که چون شمع اندر این مجلس زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمی‌گیرد‌‌... گاهی باید حافظ خوند. بدون بهانه قدرت تصویرسازی ابیاتش بی‌نهایتِ، مستقیم می‌خوره به جایی که باید @tele_text
پنجشنبه ساعت ۱۲:۲۰ پایان یک سفر پرماجرا با رفقایی تازه اما قدیمی!! بهترین بهانه برای سفر تشکیلاتی امسال، نمایشگاه بود هرچند که شلوغی پایتخت و صدالبته نمایشگاه باعث شد ۶تا از جلساتمون کنسل بشه... از نمایشگاه مسجد جامعه پرداز تا مدرسه آوینا از جمع باصفای مرکز نوآوری ستاپ تا فضای دلنشین مسجد فائق از کانون فرزندان روح الله تا کافه نخلستان از حوزه هنری کودک و نوجوان تا موسسه امیری حسین به جهان‌بینی جمع ما کمک کرد تا برای خلق اتفاقات خوب، انگیزه‌مون بیشتر بشه‌‌... و هرچی بگم از شنیدن روایت جذاب مسجد صفا، کافی نیست قطعا تِم این سفر بود تخصصی‌تر از قبل و بدلیل نوسفر بودن رفقا، کم حجم‌تر از گذشته پ۱ یاد احمدآقا بخیر محل اسکان همون جای قبلی بود و مستخدمی که هنوز احمد رو با جزئیات به‌خاطر داشت... پ۲ با فواد هم کاملا اتفاقی همسایه بودیم... می‌گفت از شهر نفت پاشدی اومدی دنبال نفت می‌گردی😉!! پ۳ غیر از کتاب‌هایی که برای مجموعه تهیه شد، هفت جلد هم برای خودم خریدم که به شرح زیر است: انسان از منظر قرآن مدل سازی اجتماعی مبانی مدیریت عاشورایی شروعِ شدن لولا؛ تأملاتی در ظرفیت‌های جمهوریت دینی صراط؛ سیاست فهمی و سیاست ورزی در اندیشه آقا قیام؛ مبارزه برای برپایی جامعه اسلامی @tele_text
در یک جلسه‌ی غیررسمی نشسته‌ام گنده گویی تا سقف مملو از جملات ضد و شعاری برادر طلبه‌ای اما از مناطق حاشیه شهر، بیدارم کرد گفت نیامده‌ام برای پول و کمک! فقط اجرای پروژه‌هایی که تعریف می‌کنید رو به خودمون بسپارید... روزی که هنوز عده‌ای تردید داشتند که مبارزه را شروع بکنیم یا نه، برای اقتصاد بعد از پیروزی انقلاب فکر می‌کرد. @tele_text
اگر فرصت داشتید دو مقاله‌ی الگوی قهرمان سازی تربیتی از شخصیت و مدیریت رفتار در ارتباطات جمعی رو مطالعه کنید. علی الخصوص اهالی تعلیم و تربیت @tele_text
اختلاف دقیقا از جایی شروع میشه که روزی نقطه قوت بود! نمی‌دونم دقیقا کِی و کجا ولی خاطرم هست که بارها روی این جمله پافشاری کردم: خراب کردن بازی کاری نداره رفیق جان... حتی اگه خسته بشیم و روزگار سخت‌ترش کنه! حتی اگه غبار بگیره رفاقت‌مون و دل‌خور باشیم از هم! حتی اگه هم‌دلی‌مون به هم‌فکری ختم نشه! رها کن رفیق جان نذار حرفی بیاد روی زبونت که خودت می‌دونی غلطه... جانِ کلام رو بذار از کتاب خدا بگم برات سوره انفال يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ می‌فرماد که اگه داشته باشی از حریفت جلویی! توان تو رو چند برابر میکنه... مهم نیست توی تشکیلات چند نفر باشی، قوت جمع‌ها به داشتن صبر آدم‌هاشه چقدر عجیبه این نعمت و چه سخته تلاش کنی بدستش بیاری‌... پانویس در دومین شب از لوکیشن بیمارستان بهشتی با وحشتی عجیب از کدخوردن‌های نزدیک سحر الهی شکر @tele_text
نگاه مرحوم به زندگی، حس خوبی درون آدمیزاد بوجود میاره... اونجایی که می‌فرماد: اگر ریشه‌ها در ما پاگرفته باشند نه در تشویق‌ها غرور می‌آید و نه در ضربه‌ها خستگی... همچنان در تلاشم برای تثبیت ایده تربیت درون محور، حتی اگه همسایه دیوار به دیوار با کنایه بگوید ما آرزوهامونو روی تخته نمی‌نویسیم، اجرا می‌کنیم! و من سر تکون میدم، لبخند نرم می‌زنم و توی دلم بهش میگم که دست خودت نیست بزرگوار...! شما هنوز به فرق میان آرمان و آرزو نرسیدی @tele_text
حدود دوسال پیش این روزها وسط یک درگیری یا بهتر بگم چالش سفت و سخت بودم... رفتاری که شدیداً تلخ بود؛ سیاه بود. هر روز رفت و آمد، گفت‌وگو‌های چندساعته حضوری و حتی مجازی گاهی رضایت کسب میشد برای ادامه گاهی عقب‌نشینی کلافه بودم از اینکه طرف مقابل بگه: می‌فهمم چی میگی و قبول هم دارم. منتهی ساختار ما خروجی ملموس می‌خواد و این موارد براش تعریف نشده!! ماجراها تموم شد و قصه ما ادامه پیدا کرد تا همین دیشب آخرای وقت انگاری روزگار خواست تلافی کنه به ظاهر من نشسته بودم جای همون آدمی که نماینده ساختار بود... خلاف همیشه که مقدمه‌ی طولانی میگم، حرفمو جمع کردم! از رشد حرف زدم براش و اینکه حاصلِ حضورت چشمگیر نبوده و یادآور شدم شاید اینجا، نقطه پایانه... حرفاش به دلم نشست اصولاً از بچه پُرروها زمانی‌که مظلوم میشن، خوشم میاد وقتی از تغییرات گفت، دلم آروم شد! عجب چقدر ضعیفه این آدمیزاد... آخه منم دنبال اثری بودم که بشه دید همون اشتباه! قبلا علی، امیرحسین، حسین و امیر تا دیشب که نوبت راستین بود جملات آشنایی که شنیده بودم و داشت تکرار میشد تا ثابت کنه قبول کن اشتباهت رو پسر. همین چو خدا بود پناهت، چه خطر بود ز راهت؟ به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی! @tele_text
خدایا! از بَد کردنِ آدم‌هایت شکایت داشتم به درگاهت، امّا شکایتم را پَس می‌گیرم. من فراموش کرده بودم که بَدی را خَلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدم‌هایت، نگاهم به باشد. شهید مصطفی‌چمران @tele_text
وقتی آدم‌ حسابی‌های اهل مباحثه کم باشن، بهانه‌ی نوشتن هم کم میشه‌‌‌... بگذریم! داشتم آماده میشدم برای یادداشت شاید ستادها مقطعی باشند! که با این جمله‌ی برخورد کردم ۱۲سال پیش فرمودند: در حرکت مردمی ممکن است کار انقلاب با تاخیر انجام گیرد، ولی از سطحی‌گری و ناپایداری به دور است. @tele_text
بعد از عید غدیر و جریانی که مردمی‌ها ایجاد کردند، چندباری فرصت مطالعه و مباحثه پیش آمد تاملی در اینکه بالاخره به میدان آوری مردم می‌شود یا نمی‌شود؟؟ دوستان پایتخت‌نشین مقاله‌ای مبتنی بر پرسشنامه آماده کردن چندباری خواندمش یک جمله ارزشمند داشت، طلایی بود هرچه مشارکت مردم در برگزاری مراسمات ملی و مذهبی بیشتر شود، کیفیت و کمیت مراسمات بهبود می‌یابد. امروز، جلسه تاریخ شفاهی مواکب شلمچه: می‌گفت چندسال قبل، ایام اربعین توی مرز با نیت درآمدزایی فروشگاه راه انداختن‌‌... رفتم بهشون گفتم که برای ما مواکب تکریم زائر واجبه فروشگاه رو تعطیل کنید هرچیزی می‌فروشه ما رایگان برای زوار میاریم، قبول نکردن از فردا بخشی از موکب شده بود محل توزیع تنقلات بچه‌ها چیپس، پفک، لواشک و... شدیداً به این درک از حکمرانی مردمی نیازمندم @tele_text
عزیز خوش قلمی به اسم محمدآقای جعفری رو یاد ندارم امروز یادداشتی به اسم ایشون خواندم که خوشحالم کرد نوع نگاه و میزان قرابت فکری کم نظیر بود خودتان بخوانید: حاصلِ جمع بدون تفریق... جمع شدن انسان‌های مجاهد در هنگامه نبرد، برای شکل‌گیری ظرفیتی بدیع خواهد شد که در تقرب به سعادت هر یک از افراد و میل به هدف با دقت بیشتر برای آن مجموعه اثرات شگرف دارد ... و جمع شدن‌های مسلمین اما اغلب در طول تاریخ به دلیل رخنه‌ی بی‌اخلاقی‌ها و وسوسه شیاطین و نفوذ دشمنان به کژی و دنیا طلبی و حسد و کبر و غرور و سهم‌خواهی و خود برتر بینی و کم‌بینی دیگران و سواستفاده از جمع برای صعود شخص و فدا کردن افراد برای تحقق هدف به هر قیمتی و... بی نتیجه مانده و قیام‌های متعدد در طول تاریخ همین را روایت می‌کند. چه عَلَم‌های برافراشته‌ای که جمع‌های با آن‌ها را به زمین کوبیدند و چه خون‌هایی به زمین ریخت که جز به جوی نسیان اثری از آنان روان نشد و چه شریف مردمانی که قیام کردند اما از اراده و همآوردشان جز جلساتی باقی نماند و چه بد جمعی است که قیامش به جلوسی ختم شود... اما اصحاب الحسین علیه‌السلام، این یاران کزبرالحدیدِ خالص و مردان ذوب شده در کوره‌ی عشق امام(ع)، چنان جمع بدون تفرقی را برای ابدیت الگو ساختند که از تمام ساحات نظری و عملی آنان می‌شود کتاب‌ها مرقومه کرد و منبرها به پا کرد. ، به هنگام، و عزم ناشی از و از درون خویش تا بطن و متن جامعه و حکمرانی در سکانس‌های بی‌بدیل در و جمع کردن اصحاب توسط امام، در مناجات و مکالمات مشترک اصحاب در آن شب شیدایی، رزم کم نظیر سازماندهی شده صبح عاشورا و تحکیم عزم و اراده‌های مقاتله نابرابر فردی در ظهر و عصر عاشورا نشان از آن دارد نه تنها تفرق و زمینه‌های آن در میان اصحاب حضرت جایی ندارد که هر چه به لحظه‌ی موعودِ بذل جان نزدیک‌تر می‌شوند رشته‌های ناگسستنی‌تری بین این جمع الهی مستحکم می‌شود. آنچه این مهم را رقم می‌زند جز به پروانه شدن حول شمع وجود امام و جز او و رضای او ندیدن نیست که کمیاب است و قیمتی... جمع بدون تفرق زمانی ماهیت می‌یابد که تحقق را حول خویش جدا از سعادت خود نداند و نخواهد... @tele_text
ای غم! نمی‌دانم روز رسیدن روزیه گام که خواهد بود؛ اما در این کابوس خون آلود، در پیچ و تاب این شب بن‌بست، بنگر چه جان‌های گرامی، رفته‌اند از دست! رحمت بر ابتهاج @tele_text
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا... قیامی که از زیارت شروع شود، امتدادش تا کجای دنیا کشیده می‌شود؟ @tele_text
کاش خدا هیچوقت به رومون نیاره که چه قولایی بهش دادیم و زدیم زیرش... اللّهُمَّ اِجْعَلْ هَمِّي الآَخِرَهْ زیاد تکرار کنید وقتی مثل امروز من از زیاد شدن روزهای عمرتون، از پیر شدن، از زود رسیدن و تکرار شدن تاریخ تولدتون، ترسیدید‌‌... @tele_text
ما آدمِ آدم‌هاییم نه آدمِ کارها! @tele_text
برای انجام هیچ کار بی‌هدفی فرصت نداریم... هر فعالیتی در جای خودش، مهمترین است. در تلاش برای تطبیق مفهوم مدرسه با حکمت پ‌ن: ایده رفقای مدرسه هیبریدی بسی جالب بود. @tele_text
"تنها در یک صورت به تو ایرادی گرفته نمی‌شود: هیچ کاری نکن، هیچ‌چیزی نگو و هیچ‌چیزی نباش!" جمله‌ی فوق منتسب به جناب می‌باشد. @tele_text