🔸خاندان سلطنتی سعودی
دودمان آلسعود که قدرت را از سال ۱۹۳۲ میلادی، در دست دارد، نام کشور را منسوب به نام قبیله خود کردهاست.[۲۱]
دولت اول سعودی که همزمان با گسترش اندیشه محمدبن عبدالوهاب در شبه جزیره عربستان بود از سال ۱۱۳۹ تا ۱۲۲۹ هجری قمری و دولت دوم از سال ۱۲۳۵ تا ۱۳۰۹ هجری قمری به طول انجامید و دولت سوم نیز از سال ۱۳۱۹ شروع شده و تاکنون ادامه دارد. عبدالعزیزبن عبدالرحمن پدر شاهان و شاهزادگان کنونی عربستان در سال ۱۲۹۷ هجری قمری متولد شد. زمانه تولد و رشد عبدالعزیز مصادف با بروز جنگهای داخلی و کشت و کشتار در این کشور بود. وی پس از رسیدن به دوران جوانی به فکر ساماندهی و اتحاد کشور افتاد و توانست با جنگاوری در سال ۱۳۱۹ شهر ریاض را که در تصرف آل رشید بود بازستاند. در سال ۱۳۳۰ نیز اسکان اعراب صحراگرد و تأسیس گروههای رزمی عشیرهای را آغاز کرد وی سرانجام پس از تسخیر همه مناطق عربستان در سال ۱۳۵۱ هجری نام کشور حجاز را به «المملکة العربیة السعودیة» تغییر داد و خود راپادشاه نامید. وی پس از نیم قرن جنگ و کشمکش بر سر قدرت و مدیریت کشور در سال ۱۳۷۳ هجری قمری درگذشت و فرزندش سعود جانشین او شد. پس از سعود فیصل و بعد خالد و فهد و سپس ملک عبداللّٰه و اکنون سلمان بن عبدالعزیز در عربستان حاکم است. در عربستان شاهان بر اساس قانون اساسی حاکم مطلق هستند و همه امور کشوری و لشکری زیر نظر مستقیم آنان است. خانواده سلطنتی و شاهزادگان نیز که اکنون تعداد آنان را تا ۲۰ هزار هم نوشتهاند در دستگاه حکومت از جایگاه رفیعی برخوردار هستند.[۷]
در عربستان سعودی ۷ هزار عضو از دودمان سلطنتی آلسعود، به تمامی کشور و بیش از ۲۵ میلیون ساکن آن حکمرانی میکنند. این گروه علاوه بر در دست داشتن تمامی امور حساس کشور، ثروتهای نجومی حاصل از فروش نفت و گاز و تمامی امور کشور را بدون حضور هر گونه نهاد انتخابی یا نظارت مردمی در اختیار خود گرفتهاند.[۲۱]
امروزه سه جناح عمده در داخل آل سعود وجود دارد که هریک درصدد قبضه کردن قدرت هستند. گروه اول خاندان فهد است که از دهه ۸۰، به صورت گروه غالب در خانواده سعودی بودهاست و از نایف بن عبدالعزیز، سلطان بن عبدالعزیز، سلمان بن عبدالعزیز (پادشاه کنونی عربستان سعودی) و غیره تشکیل شده و همگی از یک مادر بوده و به قبیله سُدَیری وابستهاند. گروه دوم که ملک عبدالله از آن خاندان است از مادر دیگری هستند که به قبیله شمروابستهاند. سعود بن فیصل، وزیر سابق امور خارجه نیز از این گروه است. گروه سوم، فرزندان فیصل هستند که فاقد تشکیلات گروهی هستند و افرادی چون خالد بن فیصل و ترکی فیصل به آن تعلق دارند.
وستانیوز
🔸پایگاههای نظامی آمریکا در بحرین:
آمریکا دارای یک پایگاه مهم دریایی به نام «الفجیر»، در بحرین است که انگلستان آن را در ۱۹۳۵ احداث کرده و پس از تخلیه در اختیار آمریکاییها گذاشته اند. از سال ۱۹۸۵ به بعد تحرکات آمریکا به تدریج در این پایگاه افزایش یافت. علاوه بر این آمریکا، امکانات مختلفی در بندر سلمان و فرودگاه محرق و پایگاه هوایی شیخ عیسی داراست. در مجموع در پایگاههای نظامی آمریکا در بحرین بین ۸۶۰ تا ۱۲۰۰ نظامی آمریکایی مستقرند.
پایگاههای نظامی آمریکا در عمان:
عمان از نظر موقعیت جغرافیایی کشوری است که عمده سرزمین و قلمرو جغرافیایی آن در کنار دریای عمان و دریای عرب قرار دارد. این کشور از دو واحد جغرافیایی مجزا از هم تشکیل شده است. پایگاههای نظامی آمریکا در عمان به دلیل قرار گرفتن در گذرگاه استراتژیک هرمز دارای موقعیت استراتژیکی و ارتباطی بین آسیا و اروپاست. جزایر موریان، مصیره، شبه جزیره مسندام بر ارزش استراتژیکی این کشور میافزاید، عمان مهمترین متحد بلامنازع آمریکا در خاورمیانه است. آمریکا در عمان چهار پایگاه نظامی به نامهای مصیره، ام الغنم، خصب، الفالاج دارد. پیش بینی میشود بین ۲ تا ۳ هزار نیروی نظامی آمریکایی در پایگاههای نظامی این کشور در عمان مستقر باشند.
وستانیوز
🔸ارزش دلار آمریکا در برابر تومان ایران حدود ۱۱۵ سال قبل
با آنکه آغاز ایجاد روابط ایران و آمریکا در دوران ناصرالدین شاه قاجار بود ولی جاستین پرکینز آمریکایی که در عصر محمدشاه قاجار(پدر ناصرالدین شاه) به ایران سفر کرده بود در سفرنامه خود که بعدا در سال ۱۸۴۳ میلادی چاپ نمود،ارزش تومان ایران در مقابل دلار را این چنین ذکر میکند:
《درعصر محمدشاه قاجاریک تومان ایران برابر با ۲ دلار و ۵۰ سنت آمریکا بود.》
وستانیوز
🔸تاریخ مسیحیت در ژاپن بیش از ۴۵۰ سال است که به دوران اولیه یعنی در سال ۱۵۴۹ میلادی با ورود مبلغان کاتولیک از پرتغال به ژاپن آغاز شد. در آغاز، مسیحیت به دلایل فرهنگی و اجتماعی توسط بعضی طبقات ژاپنی پذیرفته شد، اما با سرایت ناآرامیهای داخلی و دخالت سیاسی کشورهای اروپایی در امور داخلی ژاپن در قرن ۱۶ میلادی، مجازاتهای شدیدی برای پیروان مسیحیت در ژاپن اعمال شد.
در ژاپن، چند حادثه برای مسیحیان در گذشته رخ داده است. یکی از مشهورترین آنها، حادثه ۲۶ مقدس است که در سال ۱۶۴۴ صورت گرفت و منجر به کشتار بیش از ۲۶۰۰ مسیحی شد. همچنین، تحت فرمان شوگونت های مختلف، مسیحیان مورد زورگویی و دستگیری قرار گرفتند.
در قرن ۱۹ میلادی، با بازگشت مبلغان خارجی به ژاپن و شکلگیری یک کلیسای درونی ژاپنی، مسیحیت به عنوان یک جنبش اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار گرفت.
وستانیوز
هدایت شده از ابوقاسم
📌پرواز جنگنده های نیروی هوایی ارتش بر فراز نوار مرزی شمال غرب کشور برای پایش تحرکات رژیم جعلی باكو
در هفته های گذشته نظارت هواگردهای ایران برای کنترل توطئه ژئوپلیتیکی در قفقاز افزایش پیدا کرده است
ابوقاسم
🔸موقعيت جغرافيايي شيعيان متفرقه در افغانستان
به گفتهي برخي از مورخين، شيعيان در وراء هزاره جات و مناطق، محلات و قصباتي كه در آن زندگي ميكنند، اكثريت ولایتهاي غير هزاره جات را شامل ميشود كه عبارتند از هرات، تخار، كنر و لغمان و كاپيسا و ننگرهار و زابل است، كه به اختصار آورده ميشود
✅1- هرات: شيعيان در مناطق مانند: كرخ، پشتون رزغون، غوريان، فرمانداري و شهر هرات زندگي ميكنند طبق آمار سال 1348 ش، 65 درصد مردم شهر هرات را شيعه گفتهاند.
✅2- هلمند: گرچه سابقاً اقوام زيادي از شيعيان در مناطق مهم اين ولايت زندگي ميكردند كه بوسيله حاكمان ظالم نابود شدهاند و حتي نامهاي برخي از محلات شيعهنشين تاكنون مرسوم است مانند «نادعلي» يكي از فرمانداريهاي مهم اين ولايت است. «موسي قلعه» يكي از فرمانداريهاي ولايت است كه به نام يكي از سرداران شيعه كه در جنگ با انگليس مشهور شدند، نامگذاري شده است، در حال حاضر شيعيان مناطق باغران «نوزاد» عينك و شهر لشكرگاه و مناطق چناران، درويشان و آب بازان گرشك زندگي دارند.
✅3- ولايات نيمروز و فراه: شيعيان، در مناطق مختلف اين دو ولايت زندگي ميكنند، هزارههاي نيكو دريهاي كه در اين دو ولايت زندگي ميكنند هر كدام از خود پايگاههاي مستقل در وقت اشغال شوروي سابق داشتند. علاوه بر هزارهها، بلوچها نيز حضور دارند كه شيعهاند.
✅4- قندهار: از ميان تحولات، گوشهاي از حقايق تلخ زندگي هزارهها و فاجعهي سركوبي آنها ديده ميشود و به استثناء برخي از منابع در قندهار، طوايف متعدد هزاره زندگي ميكردند، اما اكنون در شهر قندهار در ناحيهي فقير نشين آن (توپخانه) خانوادههاي كثيري از هزارهها زندگي ميكنند و در جهاد عليه رژيم كمونيستي شركت داشتند. علاوه بر اينها، در قندهار تعدادي از پشتو زبانهاي خليلي، علي خيل، بلوچ اكثريت جمعيت شيعي مذهب را مردم قزلباش تشكيل مي دهند، مناطق جاردانه، زله خان، ميان جويي، چهار ديوان، شاه مقصود و فرمانداري خاكريز زندگي ميكنند.
✅5- كابل: شيعيان در كابل از اقوام مختلف از قبيل هزارهها، قزلباشان، چنداولي، كردي، خوافي و سادات زندگي مي كنند، تعداد شيعيان در اين شهر بزرگ بيش از دو ميليوني را تا نصف اهالي تخمين زدهاند. شيعيان شهر كابل بيشتر در كابل غربي زندگي دارند، ولي در مركز و شرق و شمال اكثراً در چند اول، مراد خاني، وزير آباد، قلعة فتح الله، خير خانه و... سكونت دارند. علاوه بر اين، از زندگي شيعيان در گوشه و كنار ولايت كابل نيز گزارش شده است.
✅6- لوگر: طوايفي از مردم شيعه به نامهاي قلمود، محمد خواجه و دايي مراد از اقوام هزاره و نيز جمعي از سادات شيعي در مناطق، پد خواه، خوشي، محمد آغه و... در اين نواحي زندگي ميكنند. و همچنين در سرخ آباد و گلنار زندگي ميكنند.
✅7- پكتيا: در شهر گرديز جمعي از سادات شيعه زندگي ميكنند كه براي خود، مسجد و حسينيههاي دارند. در زمان اشغال افغانستان از طرف شوروي سابق، شيعيان لوگر و پكتيا از خود پايگاه مستقل داشتند و آثار بجا مانده تاريخي از قبيل «قبرستان هزاره» باقي مانده است.
✅8- بدخشان: در اين ولايت اقوام چون تاجيكهاي اسماعيليه، تعدادي زيادي از اقوام هزاره شيعه اثناعشري زندگي مي كنند، كه جهت رعايت برخي مصالح خودشان را تاجيك مي ناميدند، هزارههاي در نواحي فيض آباد و شغنان زندگي ميكنند
✅9- قندوز: در اين ولايت تباري از هزارهها مشغول كار و كسب است، بعضي از آنها سابقهي تاريخي دارند و عدهاي از مناطق هزاره جات شرقي و شمالي در آنجا مهاجرت نمودند، كه تعداد قابل توجهي از آنها در شهر قندوز و حومة آن بخشداري علي آباد، امام صاحب و فرمانداري خان آباد بسر ميبرند، آقاي يزداني، در دههي 1360ش. مجموع هزارهها در استان قندوز را يازده هزار خانوار اعم از شيعه و سني ذكر نموده است. كه عليه متجاوزين روس جبههي مقاومت داشتند و در جهاد سهم فعال داشتند.
✅10- تخار: هزارههاي شيعه در اين ولايت در مناطق چال، اشكمش، رستاق و خواجه غار زندگي ميكنند.جمع شيعيان در اين ولايت حدود چندين هزار خانواده گزارش نموده اند.
✅11- كنر، لغمان و كاپيسا: در اين ولايات شيعيان نورستاني زندگي ميكنند و شيعه علي اللهي دارند و تعداد قوم هزاره كه شيعه مذهبند در اين نواحي حضور دارند، از جمله دره هزاره در حصه دوم زندگي دارند.
✅12- ننگرهار: اين ولايت يعني در شهر جلال آباد مركز ولايت ننگرهار دوره ظاهرشاه عدهاي از مردم جلال آباد از شهر كابل سخنران و مداح در ايام محرم دعوت ميكردند.
✅13- زابل: همين طور در ولايت زابل به شيعيان قلاتي معروف است و تاكنون شيعيان بسياري از قوم هزاره موجود است و نيز شوي و كمسون و داي چوپان سرزمينهاي غصب شده شيعيان در دوره امير عبدالرحمان بوده است.
وستانیوز
#غرب_آسیا
#ویژگی_های_استراتژیک_غرب_آسیا
✅زادگاه انبیای ابراهیمی
از دیرباز، غرب آسیا به عنوان مهد ادیان ابراهیمی و مذاهب برجستهی دنیا شناخته می شده است. همچنین، از منظر دیگر میتوان این ناحیه را زادگاه و محل اقامت و تبلیغ تمامی پیامبران دانست. پیامبران اولوالعزم از جمله حضرت نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علیهمالسلام و همچنین پیامبر عظیمالشأن اسلام، همگی در این ناحیه از کرهی خاکی زیسته و وفات یافتهاند.
✅✅محل وقوع نزاعها و تشکیل اقوام
در طول تاریخ ادیان، این خطه همواره به مثابهی محل درگیری میان دو گروه حق و باطل بوده است. از زمان نوح علیهالسلام و طوفان، تا ابراهیم علیهالسلام که در بابل به آتش نمرود افکنده شد، موسی علیهالسلام که در مصر پنجه در پنجهی فرعون افکند و سپس بنی اسرائیل را رهسپار فلسطین کرد، عیسی علیهالسلام که در ناصره –به ظاهر- مصلوب شد و پیامبر ما که در حجاز، امت اسلام را رهبری فرمود.
✅محل برپایی بزرگترین امپراتوریهای تاریخ
از آن گذشته، بزرگترین و مقتدرترین امپراتوریهای نخستین جهان، از جمله هخامنشیان، امپراتوری بختالنصر و بابلیان و حتی اوج اعتلای اسکندر مقدونی در منطقهی غرب آسیا به بار نشسته است. حکومتهایی که در زمان خود، بر بیش از نصف دنیا سیطره داشتهاند و تا به امروز نظیر آنها پدید نیامده است.
✅وجود مهمترین شاهراههای بینالمللی
از منظر تجاری، غرب آسیا در همهی اعصار دربرگیرندهی مهمترین شاهراهها بوده است. از «راه ابریشم» گرفته تا کنعان. امروزه هم تنگهی هرمز و کانال سوئز نقشی مشابه را در حمل و نقل دریایی در این منطقه ایفا میکنند.
✅✅محل وقوع نبرد آخرالزمان
پیشگوییهای پیروان ادیان حاکی از آن است که پایان تاریخ و ایجاد حکومت عدل الهی، با جنگی بینالمللی همراه خواهد بود که از آن به «نبرد آخرالزمان» تعبیر میشود. در وقوع این نبرد میان تمام پیشگوییها اتفاق نظر وجود دارد، اما در نبردگاه اختلافاتی هست.
⚠️⚠️مهمترین جریاناتی که نقش اساسی را در این پیشگوییها ایفا میکنند، جریان شیعی آرمانگرا و جریان مسیحیصهیونیست هستند که هرکدام از آنها منطقهای را در روایات به این موضوع اختصاص دادهاند. جریان نو انجیلی، درهی «مجدّو» و جریان شیعی، دشت «قرقیسیا».
خانم گریس هالسل در کتاب تدارک جنگ بزرگ می نویسد: «برای این که به تپهی مجدّو برویم، از تل آویو حدود 55 مایل به طرف شمال سفر میکنیم، و به محلی میرسیم که در 20 مایلی جنوب - جنوب شرقی «حیفا» قرار دارد و فاصلهی آن از دریای مدیترانه حدود 15 مایل است.» این، گرای درهی معروف به «آرماگدون» است که طبق پیشبینی برگرفته از کتاب مقدس، جریان نو انجیلی آن را محل درگیری نهایی و جنگ آخرالزمان میداند.
مسیحیانصهیونیست میگویند که پیش از ظهور (مجدد) مسیح و برپایی قیامت و پس از یک دورهی فلاکت هفت ساله که منجر به نبرد با دجال میشود، جنگ آرماگدون اتفاق می افتد. آنان برای این درگیری ویژگیهای منحصر به فردی بیان میکنند و حتی معتقدند وقوع این جنگ بزرگ جهانی بسیار نزدیک است و نسل فعلی بشریت قطعاً شاهد وقوع آن خواهد بود. مهمترین دستآویز آنها برای توجیه این نظریه هم، تک عبارتی است از عهد جدید؛ «و ایشان را [نیروهای اهریمنی] به موضعی که آن را « هارمجدون» می خوانند، فراهم آورند.» (مکاشفه یوحنا، 16:16.)
اما از دیگر سو، پیشگوییهای طیف شیعی آرمان گرا، محل وقوع نبرد نهایی حق و باطل را دشتی به نام «قرقیسیا» می دانند. شیخ کلینی در کتاب کافی، ج8، ص245 از امام باقر علیهالسلام نقل کرده که ایشان فرمود: ای میسر! چه مقدار بین شما و قرقیسیا فاصله است؟ عرض کرد: نزدیک «شاطئ فرات» است. حضرت فرمود: آگاه باش که در آن مکان، واقعهای اتفاق خواهد افتاد که نظیر آن از زمان خلقت آسمانها و زمین از جانب خداوند اتفاق نیفتاده است و نخواهد افتاد. آنجا محل پذیرایی پرندگان خواهد بود. درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر خواهند شد.»
همچنین آن حضرت در حدیث دیگری میفرمایند:«...سپاه سفیانی به قرقیسیا میرسند و در آنجا نبردی در میگیرد و از ستمگران صدهزار نفر کشته میشوند...» (نعمانی، الغیبه،ص392، باب 14، ح67)
بنابراین، آنچه از روایات مربوط به این واقعه در میان پیروان ادیان استنباط می شود، آن است که وقوع این نبرد حتمی و محل آن یقیناً نقطه ای در غرب آسیاست.
با نگاهی گذرا به این نکات و بسیاری نکات دیگر مربوط به این منطقه از جمله مباحث مربوط به منابع زیرزمینی، معادن، نقاط ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک و... میتوان به این نتیجه رسید که اگر روزی قرار باشد مرکزی برای کرهی زمین در نظر گرفته شود، آن مرکز در کجا واقع خواهد شد.
توصیههای موکد و مکرر رهبر معظم انقلاب نشان از اهمیت طرح یک ادبیات و جغرافیاشناسی جدید در مناسبات دیپلماتیک دارد. مناسباتی که پیش از این در عموم جهان «اروپا محور» جلو رفته است.
🔸صعود تاریخی سهم ترکیه از تجارت جهانی
سهم ترکیه از تجارت جهانی در اوج بوده و به 1.2 درصد رسیده است که رکوردی تاریخی به شمار می رود.
علی رغم کاهش ارزش لیر ، این کشور روابط تجاری پویا و قدرتمند با جهان و تجارت خارجی متکی به صدور کالاهای نهایی توسط بنگاههای خصوصی منجر به صعود تاریخی تجارت خارجی شده است.
این درحالیست که سهم ایران از تجارت جهانی در سقوط تاریخی خود به سر میبرد و با تمام منابع نفتی و معدنی و زیرساختهای قابل استفاده به 0.24 درصد رسیده که پایینترین میزان در تاریخ کشور میباشد.
وستانیوز(فراخط)
🔸ایران در بین ۱۰ غول صنعت سیمان جهان
به گزارش پورتال بینالمللی آماری دادههای بازار، ایران در سال ۲۰۲۲ با تولید ۶۲ میلیون تن سیمان، رتبه هشتم تولید این محصول را (به طور مشترک با روسیه) به خود اختصاص داد.
ایران با این میزان تولید، پیشروتر از عربستان، مصر، ژاپن و کره جنوبی است.
چین با تفاوت فاحشی از سایر کشورها بیشترین سیمان جهان (حدود ۲.۱ میلیارد تن) را تولید میکند. هند به عنوان دومین تولیدکننده سیمان در سال ۲۰۲۲، ۳۷۰ میلیون تن سیمان تولید کرد و ویتنام با تولید ۱۲۰ میلیون تن در رتبه سوم قرار دارد.
🔸«آذربایجان» صحیح است یا «آزربایجان»؟
به غلط با «ز» نوشتن نام آذربایجان، تاکتیکی از سوی جریان قومی است و مربوط به 30 سال اخیر. والّا هیچ کس و هیچ منبع و مدرک تاریخی در گذشته چنین املائی را بکار نبرده است.
▫️به عنوان نمونه در اولین منابع تاریخی و اسلامی مانند «المسالک و الممالک» و حتی در اولین کتاب نوشته شده به زبان ترکی، یعنی «دیوان لغات الترک» اثر محمود کاشغری که متعلق به قرن چهارم هجری بود، نیز نام آذربایجان به همین صورت با «ذ» و حتی «ک» (بجای ج) یعنی به صورت «آذربادکان» نوشته شده است.
توضیح نقشهها:
نقشه پایین سمت چپ؛ اثر محمود کاشغری؛ نام آذربایجان با عنوان ارض آذربادگان در نقشه مشخص است.
نقشه پایین سمت راست؛ نقشه ایران در عصر خلفای عباسی، برگرفته از کتاب جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی
نقشه بالا: نقشهٔ جهان ترسیم شده در قرن دهم توسط ابن حوقل؛ در این نقشه آذربایجان با حرف "ذ" و اران در یک منطقه نشان داده شدهاند
وستانیوز(فراخط)
امپراتور عثمانی مغلوب گوسفندان نادرشاه!
روز ۲۹ خردادماه سال ۱۱۱۴، نیروی ۱۴ هزار نفره نادرشاه در مرادتپه، جایی در شمال رود ارس، با نیروی ۸۰ هزار نفره عثمانیها به فرماندهی کوپرولو پاشا، روبهرو شد. نادر با تاکتیکهای جنگی خود، توپخانه قدرتمند عثمانی را از کار انداخت و چابک سواران ایرانی، ضرب شستی سنگین به دشمن نشان دادند. کوپرولو پاشا، فرمانده عثمانیها در هجوم سراسری ارتش ایران کشته شد و عثمانیها با ۴۰ هزار کشته، میدان نبرد را ترک کردند و ۳۲ توپ قدرتمند خود را از دست دادند.
تعقیب دردسرساز دشمن
نادرشاه که شرایط را برای تعقیب مساعد میدید، بیمحابا به تعقیب عثمانیها پرداخت، اما به دلیل آنکه نیروی کافی به همراه نداشت، نتوانست از پس آنها برآید و به ناچار به سمت بغداد عقب نشست. این عقبنشینی، عثمانیها را که از شکست مفتضحانه مرادتپه سخت سرخورده بودند، جری کرد و به این ترتیب، جهانگشای ایرانی در نزدیک بغداد، در محاصره نیروهای عثمانی گیر افتاد. هرچند این محاصره هنوز کامل نشده بود، اما نادرشاه میدانست که غفلت، موجب پشیمانی است.
او باید مسیری از میان قشون عثمانی باز میکرد و نیروهایش را به پشت محدوده محاصره میبرد تا راهی برای ضربه زدن به آنها و سپس، تجدید قوا در نواحی کرمانشاه مییافت. سرداران نادر حیران بودند که با شش هزار نیرو، چگونه میتوان سپاهیان چند ده هزار نفری عثمانی را شکافت و مفری برای بازگشت یافت؟
اما نادر، مرد لحظات سخت بود. او ابتدا دستور داد که حدود هزار نفر از سپاهیانش، شبانه و در دستههای صدنفره، کمی عقبتر بروند و صبح روز بعد، با هیاهو به لشکر ملحق شوند. این اقدام میتوانست تا مدتی دشمن را سرگرم کند؛ اما برای ایجاد توهم، به ابزار قویتری نیاز بود؛ چراکه عثمانیها به این شیوه و تاکتیک آشنا بودند.
تاکتیک گوسفندی!
در یکی از روزهای محاصره، چشم نادرشاه به برهای افتاد که سینه مادرش را در دهان داشت و شیر میخورد؛ ناگاه فکری مانند برق از ذهنش عبور کرد. فوراً دستور داد برهها را از گوسفندان سپاه که بیش از چند هزار رأس بودند و در اردوگاه نگهداری میشدند، جدا کنند. سربازان به سرعت این طرح را عملی کردند.
جدایی میان برهها و مادرانشان، یک روز طول کشید و سر و صدای آنها به واسطه گرسنگی بلند شد. همزمان نادر دستور داد که سپاه آرایش حمله به خود بگیرد. دیدهبانان دشمن وضعیت را گزارش دادند و یگانهای پیشقراول برای درگیری با ایرانیان مهیا شدند.
درست هنگامی که دو طرف در آستانه درگیری قرار گرفته بودند، نادرشاه فرمان داد که گوسفندان را به پشت نیروها برانند و برهها را رها کنند تا به مادرانشان بپیوندند. با این دستور، صدها بره با سر و صدای فراوان، به دنبال مادرشان میگشتند و هیاهویی به پا شد. عثمانیها با دیدن حجم گرد و غبار و سر و صدای ناشی از جابهجایی گسترده گوسفندان، گمان کردند که نیروهای تازهنفس فراوانی به جمع سپاه نادرشاه اضافه شده است و همین مسئله، باعث شد در یورش اولیه سپاه ایران، عثمانیها تا عمق زیادی عقب بنشینند و راه برای عبور لشکر نادرشاه باز شود.
به این ترتیب، نادر توانست با سرعت عمل بالا، از محاصره بگریزد و پیشقراولان عثمانی را از دم تیغ بگذراند. ایرانیان بدون تلفات قابل توجه حلقه محاصره را شکافتند و با این شیوه، فتحی دیگر رقم خورد؛ اما اینبار با تاکتیک گوسفندی