#عاشقانه
جمعه را با نفسِ گرم و خوشت میخواهم
جمعه را همره تو با قدمت میخواهم
می شود بهر خدا سوی دلم باز آیی
جمعه را شاد کنار نگهت میخواهم .
#احمد_امانی
✍ @TextRoom
#سخنان_ناب
حضورت بهشتیست
که گریز از جهنم را توجیه میکند
دریائی
که مرا در خود غرق میکند
تا از همه گناهان و دروغ
شسته شوم.
#احمد_شاملو
✍ @TextRoom
#سخنان_ناب
من فقط تلاش میکنم
که از راه خدمت به بشریت خدا را ببینم
زیرا میدانم که خدا نه در آسمانهاست
و نه در اعماق زمین
بلکه در وجود هر انسانی نهفته است...!
#گاندی
✍ @TextRoom
#سخنان_ناب
خورشید مرده بود
و هیچ کس نمیدانست
که نام آن کبوتر غمگین که از قلبها گریخته ، ایمان است ...
#فروغ_فرخزاد
✍ @TextRoom
#سخنان_ناب
همانطور که مایل نیستم بنده کسی باشم، حاضر نیستم آقای کسی باشم.
کسانی که مخالف آزادی دیگرانند، خود لیاقت آزادی را ندارند.
#آبراهام_لینکلن
✍ @TextRoom
#پندانه
مردی يه ساندويچ براي دوتا پسر كوچيكش گرفت؛
گذاشت روی ميز،
به اولی گفت: "تو نصف كن!"
و به دومی گفت: "و تو انتخاب كن!"
مات و مبهوت نحوه ی تربيت وعدالت اين مرد شدم!!
يعني اگه اولى يه وقت عمدا نامساوى نصف كنه، دومى حق داشته باشه كه اول انتخاب كنه!
این جوری عدالت رو یاد بچه هامون بدیم، نه با شعار مفتِ عدالتخواهی!!
✍ @TextRoom
#شاعرانه
ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ...
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ...
ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩﻱ...
ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱ...
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩﻱ...
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ...
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ...
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ...
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ...
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ...
ﭼﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ...
ﭼﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ...
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين...
🍀ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ نمیدارد...
#سهراب_سپهری
✍ @TextRoom
#طنز
چنین گفت رســتم به سهـــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــــدر محـــل
مکن تیز و نازک ، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن؛ مـوی خود
شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
بروگــمشو ای خــاک بر آن سـرت
اس ام اس فرستادنت بس نبــــــــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود
رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمــــاید کبــــــاب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغـــا پسر، دستِ دشــمن دهیـــم
چوشوهر دراین مملکت کیمــیاست
زتورانیان زن گرفتـــــن خطـــاست
خودت را مکن ضــــایع از بهــراو
به دَرست بـــپرداز و دانش بجـــــو
دراین هشت ترم،ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس
توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی
من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم
من از پهلــــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر
چو امروزیان،وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست
به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای
مسافر برم،بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش
مقصّر در این راه ، تهیمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمودت
چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر
ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال
اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
ازآن به که یک وقت دپرس شــویم
✍ @TextRoom
#سخنان_ناب
مایوس نباش
من امیدم را در یاس یافتم
مهتابم را در شب
عشقم را در سال بد یافتم
وهنگامی که داشتم
خاکستر میشدم
گر گرفتم
#احمد_شاملو
✍ @TextRoom
#سخنان_ناب
وقتی نیکی میکنم
احساس شادمانی دارم،
هنگامی که بدی میکنم
حس شرمساری،
این تمام دین من است...!
#آبراهام_لینکلن
✍ @TextRoom