کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۹_۰۹_۴۸_۱۷_۸۸۲.mp3
32.28M
زیارت عاشورا
🎙مهدی_سماواتی
«لبیک یاحسین
کینه گرفتن⛔
❇️یکی از چیزهایی که باعث میشه عزت نفس پایینی داشته باشیم
✴️ کینه به دل گرفتنه
✳️ هر کسی که از دیگران کینه داره ...
❇️در واقع داره به چیزی غیر از خودش قدرت میده
✳️و به اون اجازه میده هر لحظه حالش رو بد کنه
✴️کینه گرفتن از دیگران باعث آسیب های جسمی زیادی مثل بیماری های پوستی کبد و چشم میشه و پیری زودرس میاره
✳️ کسی که به تو آسیب زده برای تو پیام رشد داشته همین.... فقط درسش رو بگیر
✴️ گیر نکن رو خود اون آدم
✳️ شک نکن اشتباه تاوان داره
❇️ وقتی کینه ها را رها می کنی انگار آشغالا رو از خونه گذاشتی بیرون
✳️ تا وقتی به این کینه چسبیدی، گیری سنگینی وقتی رها می کنی پرواز می کنی
❇️ شاداب تر میشی، جذابیتت میره بالا
✴️اما لازم نیست بری روبروی اون و ببخشی
از راه دور هم عالیه👏
📝تمرین برای بخشش:
❇️اسم کسی که ناراحتی ازش نسبت بهش کینه داری رو بنویس و جلوی اسمش بنویس من به این تجربه و درسش نیاز داشتم
✳️ وگرنه این آدم نمی تونست به من آسیب بزنه
✴️ و الان تجربه دارم و دیگه آسیب از این نوع دیگه برام اتفاق نمیافته
💚چون درسم رو یاد گرفتم
✴️ بخشش من، در درسهای که اون آدم باید برای تکامل خودش پشت سر بذاره، تاثیری نداره
✳️ببخشم یا نبخشم اون آدم بازتاب عمل خودش رو داره .
🌺 پس من خودمو الکی عذاب بدم که چی! 🤔❤️🙏🏻
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۳_۱۰_۵۲_۴۷_۳۰۱.mp3
12.54M
کربلا شب جمعه حرم
🎙جواد_مقدم
«لبیک یاحسین»
1_4226219179.mp3
4.56M
سلام رفیق شهیدم...
🎙کربلایی محمدحسین حدادیان
پنج شنبه های شهدایی
یاد همه شهدا..باصلوات
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
بدون_تو_هرگز 49
"خداحافظ زینب"
✅ تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه ...
🔹اشک توی چشم هام حلقه زد ... پارچ رو برداشتم و گذاشتم توی یخچال ... دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ...
- بی انصاف ... خودت از پسِ دخترت برنیومدی ... من رو انداختی جلو؟ ... چطور راضیش کنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟😭
🔸برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره ... دنبالش راه افتادم سمتِ دستشویی ... پشتِ در ایستادم تا اومد بیرون... زُل زدم توی چشم هاش ... با حالتِ ملتمسانه ای بهم نگاه کرد ...
🔵 التماس می کرد حرفت رو نگو ... چشم هام رو بستم و یه نفسِ عمیق کشیدم ...
-یادته 9 سالت بود تب کردی ...
سرش رو انداخت پایین ...
منتظرِ جوابش نشدم ...
- پدرت چه شرطی گذاشت؟ ... هر چی من میگم، میگی چشم ...
🔸التماسِ چشم هاش بیشتر شد ... گریه اش گرفته بود ...
- خوب پس نگو ... هیچی نگو ... حرفی نگو که عمل کردنش سخت باشه ...
🔷 پرده اشک جلوی دیدم رو گرفته بود ...
- برو زینب جان ... حرفِ پدرت رو گوش کن ... علی گفت باید بری ...
و صورتم رو چرخوندم ... قطراتِ اشک از چشمم فرو ریخت ...😭 نمی خواستم زینب اشکم رو ببینه ...
❇️ تمامِ مقدماتِ سفر رو مامورِ دانشگاه از طریقِ سفارت انجام داد ...
براش یه خونه مبله گرفتن ... حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می کنیم ...
هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود ...
✈️ پای پرواز ... به زحمت جلوی خودم رو گرفتم ... نمی خواستم دلش بلرزه ... با بلند شدنِ پرواز، اشک های من بی وقفه سرازیر شد ... تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود ...
بچه ها، حریفِ آرام کردن من نمیشدن....
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا
•••
هر پلهای که باشی..
خدا یک پله از تو بالاتر است،
نه به این خاطر که خداست،
برای اینکه دستت را بگیره🥺..
#خدایا_شکرت ♥️
#تلنگرانه
تو گناه میکنے و اون داره
اشک میریزه.
اون بجای تو استغفار میکنہ،
دست بہ دامن خـــــدا میشہ،
میگه خدایا!
به منِ مهدی ببخش!
خشنودی قلب امام زمان(عج)
گناه نکنیم.
_بنده خدا
#امام_زمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج