eitaa logo
ثقلین بابِ حطه
246 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
رسولُ اللَّه(ص): انّی تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ اللَّهِ و عترتی أهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی‏ یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ 📥ارتباط با ادمین جهت سوالات دینی و اعتقادی،مشاوره تحصیلی،خانوادگی،ازدواج و... https://eitaa.com/Saghalein313
مشاهده در ایتا
دانلود
7️⃣🔆متن شبهه: برخی شبهه می کنند که چرا امام حسین در زمان معاویه قیام نکرد ؟معاویه که از یزید بدتر بود.میگن نعوذ بالله یزید چون به امام پول نداد امام حسین قیام کرد! 🔆پاسخ شبهه: 🔮 با وجود وضع اسفناکى که در زمان تسلط معاویه حکم فرما بود، بنابر ملاحظات فراوان، قیام و انقلاب مسلحانه در آن زمان نه مقدور بود و نه مفید. دو عامل زیر را مى توان مهم ترین موانع قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان حکومت  شمرد ؛ 1⃣ پیمان صلح امام حسن(علیه السلام) با معاویه ؛ اگر حسین بن على(علیهما السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، معاویه مى توانست از پیمان صلحى که با امام حسن(علیه السلام) بسته و مورد تایید حسین بن على(علیهما السلام) نیز قرار داشت، به منظور متهم ساختن حسین بن على(علیهما السلام) بهره بردارى کند؛ زیرا همه مردم مى دانستند که امام حسن و امام حسین متعهد شده اند تا زمانى که معاویه زنده است سکوت کرده به حکومت او گردن نهند، حال اگر حسین(علیه السلام) بر ضد معاویه قیام مى کرد، امکان داشت  او را شخصى فرصت طلب و پیمان شکن قلمداد کند. 🔮البته مى دانیم که امام حسین(علیه السلام) پیمان معاهده خود را با معاویه، پیمانى لازم الوفا نمى دانست؛ زیرا این پیمان از روى آزادى و میل و اختیار صورت نگرفته بود، بلکه پیمانى بود که تحت فشار و اجبار، و در شرائطى صورت گرفته بود که بحث و گفتگو فایده اى نداشت، بعلاوه خود  آن را نقض کرده و محترم نشمرده بود و خود را به رعایت آن ملزم نمى دانست، بنابراین چنین عهد و پیمانى، اگر هم در اصل صحیح و معتبر بود، حسین بن على(علیه السلام) مقید به آن نبود؛ زیرا خود معاویه آن را زیر پا گذاشته و در نقض آن از هیچ کوششى فرو گذار نکرده بود، اما در هر حال معاهده صلح، مى توانست دستاویز تبلیغاتى معاویه در برابر قیام احتمالى حسین(علیه السلام) قرار گیرد. از طرف دیگر، باید دید در برابر قیام احتمالى او اجتماع چگونه قضاوت مى کرد؟ پیداست اجتماع زمان امام حسین(علیه السلام) اجتماعى بود که حال قیام و انقلاب نداشت و شمشیر جهاد به آب عافیت شسته بود. طبعاً چنین اجتماعى عافیت  طلبى خود را چنین مى کرد که حسین(علیه السلام) با معاویه پیمان بسته است و باید به آن وفا کند. بنابراین اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مسلحانه مى کرد، معاویه مى توانست آن را به عنوان یک شورش غیر موجه و برخلاف مواد پیمان صلح بین طرفین معرفى کند و چون جامعه آن روزجامعه اى بود که حال قیام و انقلاب نداشت، طبعا منطق معاویه را تایید مى کرد. 2⃣ ژست دینی معاویه ؛ قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان یزید، چنان پرشور و مهیج بود که خاطره آن در دلهاى مردم جاوید مانده است و چنانکه مشاهده مى کنیم پس از قرون متمادى، هنوز هم مردم، قهرمانان کربلا را براى خود نمونه و سرمشق قرار مى دهند و در ابراز و فداکارى از آنهاالهام مى گیرند، ولى به گمان قوى اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، قیام او داراى چنین شور و حماسه اى نمى شد. راز این مطلب را باید در نفوذ و شیطنت و بازیگرى معاویه، و روش خاص او در حل و فصل مشکلات جستجو کرد. گر چه معاویه عملا اسلام را تحریف کرده، حکومت اشرافى اموى را جایگزین خلافت ساده و بى پیرایه اسلامى ساخته و جامعه اسلامى را به یک جامعه غیر اسلامى تبدیل کرده بود، اما او این مطلب را به خوبى درک مى کرد که چون به نام دین و خلافت اسلامى حکومت مى کند، نباید مرتکب کارهایى بشود که مردم آن را مبارزه با دین - همان دینى که به نام آن حکومت مى کند- تلقى نمایند، بلکه او لازم مى دید همیشه به اعمال خود، رنگ بدهد تا اعمال وى با مقامى که دارد، سازگار باشد، و آن دسته از کارهایى را که مشروع جلوه دادن آنها مقدور نیست در خفا انجام دهد. پاره اى از اسناد و شواهد تاریخى نشان مى دهد که معاویه فردى بی دین بوده و به هیچ چیز اعتقاد نداشته است؛ به طورى که «مغیره بن شعبه» معلوم الحال و بى بند و بار، از سخنانى که در بعضى از مجالس خصوصى معاویه، از خود وى شنیده بود، اظهار تاسف و اندوه کرده مى گفت:«معاویه ترین افراد مردم است.» ولى با وجود اینها، همین روش معاویه در تظاهر به برخى از ظواهر دینى، درک ماهیت او را براى عامه مردم مشکل ساخته بود. معاویه براى آنکه به منصب و مقام خود، رنگ مذهبى بدهد، از اوضاع و شرائط به خوبى بهره بردارى مى کرد. او از یک طرف خون خواهى عثمان را عنوان مى ساخت و از طرف دیگر پس از جریان و همچنین به واسطه صلح با امام حسن(علیه السلام) و بیعت مردم با وى، خود را در افکار عمومى شایسته خلافت قلمداد مى کرد. 🔆ادامه پاسخ در پست بعدی 👇 ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
7️⃣🔆ادامه پاسخ به شبهه: بنابراین اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان او قیامى مسلحانه به راه مى افکند، وى به سهولت مى توانست آن را در افکار عمومى یک اختلاف و کشمکش بر سر قدرت و حکومت معرفى کند، نه قیام حق در برابر باطل 📚 سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390 ش، چاپ بیست و سوم، ص 147 👌از سوی دیگر يزيد براساس تعليمات مسيحيّت پرورش يافته بود وقلباً به آن تمايل داشت واز طرفي جواني ناپخته، شهوت پرست، ، خوشگذران، عياش، فاقد دور انديشي واحتياط بود . 📚مروج الذهب ج 3 ص 77 تفاوتي كه پدر با پسر داشت، در اينجا بود كه پدر به ظاهر پاي بند به اسلام بود، ولي فرزند او پس از رسيدن به حكومت نتوانست حتي به صورت ظاهر خود را ديندار وبا ايمان بنمايد ، وي آشكارا مقدّسات اسلامي را زير پاي مي‌گذاشت ودر راه ارضاي شهوات خود از هيچ چيز فرو گذار نكرد. رسماً شراب مي‌خورد ودر شب نشيني‌ها وبزم‌هاي اشرافي به باده گساري مي‌پرداخت وبي باكانه اشعاري مي‌سرود كه ترجمه آنها چنين است: «ياران هم من برخيزيد! وبه نغمه مطربان خوش آواز گوش دهيد وپياله‌ها را پي در پي سركشيد، نغمه دلپذير ساز وآواز، مرا از نداي اللّه اكبر واز شنيدن بانگ اذان باز مي‌دارد ومن حاضرم حوران بهشتي را با نيم خورده ظرف شراب عوض كنم». 📚تذکره الخواص ص 291 👌هم اوعلناً به مقدّسات اسلام مي‌كرد، گرايش خود را به آيين مسيحيت پنهان نمي داشت ومي گفت: «اگر شراب در آيين احمد حرام است تو آن را به آيين مسيح بن مريم بنوش» . 📚تتمه المنتهی ص 43 دربار يزيد، كانون فساد وگناه بود وآثار شوم آن حتي به اماكن مقدسي همچون مكّه و مدينه رسيده بود . 📚مروج الذهب ج 3 ص 77 در اين هنگام بود كه حسين بن علي (عليه السلام) شرايط را براي انقلاب و نهضت كاملاً آماده ديد، زيرا ديگر مزدوران بني اميه نمي توانستند هدف‌هاي قيام حسين بن علي (عليه السلام) را در افكار دگرگونه جلوه دهند وآن را كشمكشي بر سر قدرت وسلطه قلمداد كنند، زيرا توده‌ها به چشم خود مي‌ديدند كه رفتار حكومت بر ضد موازين ديني وتعاليم الهي است وهمين مطلب مجوّز آن بود كه حسين (عليه السلام) ياران راستين اسلام را از گوشه وكنار جهان پيرامون خود فرا خواند وبر ضد حكومت قيام كند; قيامي كه هدف از آن احياء اسلام و سنن ديني، نه تصاحب خلافت وقدرت بود. پس از شهادت حسن بن علي (عليه السلام) در سال پنجاه هجري، شيعيان عراق جنبش خاصي از خود نشان دادند وبا حسين (عليه السلام) به مكاتبه پرداختند واز امام درخواست كردند كه معاويه را از حكومت خلع كند ، امام در پاسخ آنان ياد آور شد كه او با معاويه عهد وپيماني دارد ونمي تواند آن را بشكند. 📚حیاه الامام الحسین ج 2 ص 229 👌پس از درگذشت معاويه، امام حسين (عليه السلام) در نيمه رجب سال شصت، وقتي موانع شرعي را منتفي ديد وشرايط را براي مفيد وسازنده آماده تشخيص داد، در پاسخ دعوت مردم عراق حرکت قیام را آغاز کرد . 📚نگاهی به زندگانی امامان معصوم ، سبحانی ، ص 127 ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14000520_41606_1281k.mp3
5.4M
🎙بشنوید | صوت کامل پیام تلویزیونی رهبر انقلاب درباره وضعیت بیماری کرونا. ۱۴۰۰/۰۵/۲۰ 💻 @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نهج البلاغه حکمت 2 - عوامل ذلت و خواری وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَهُ و آن كه زبان را بر خود حاكم كند خود را بى‌ارزش كرده است 📌شرح اجمالی از حکمت دوم نهج البلاغه آن‌گاه امام عليه السلام در جملۀ سوم مى‌فرمايد: «كسى كه زبانش را بر خود امير سازد شخصيت او تحقير مى‌شود»؛ (وَ هَانَتْ‌ عَلَيْهِ‌ نَفْسُهُ‌ مَنْ‌ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَهُ‌) . منظور از امير شدن زبان آن است كه از تحت كنترل عقل و فكر خارج شود و هرچه بر زبانش آمد بگويد. بديهى است سخنانى كه از فكر و عقل و تقوا سرچشمه نمى‌گيرد در بسيارى از موارد خطرهايى ايجاد مى‌كند كه انسان قادر بر جبران آن نيست و گاه اسباب رنجش افراد آبرومند و سبب ايجاد اختلاف در ميان مردم و كينه و دشمنى نسبت به گوينده و ديگران مى‌شود و چه زيبا مى‌گويد شاعر عرب: اِحْفَظْ لِسٰانَكَ‌ اَيُّهَا الْإنْسٰانُ‌ لاٰ يَلْدَغَنَّكَ‌ إنَّهُ‌ ثُعْبٰانٌ‌ كَمْ‌ فِى الْمَقٰابِرِ مِنْ‌ قَتيٖلِ‌ لِسٰانِهِ‌ كٰانَتْ‌ تُهٰابُ‌ لِقٰاءُهُ‌ الاْقْرٰانُ‌ اى انسان زبان خود را حفظ كن - مراقب باش تو را نگزد كه اژدهايى است. چه بسيارند كسانى كه در گورستان‌ها خفته‌اند و كشتۀ زبان خويشند - همان كسانى كه همطرازان آنها از ملاقات با آنها وحشت داشتند. در حديث ديگرى در سلسلۀ همين كلمات قصار مى‌خوانيم: «مَنْ‌ كَثُرَ كَلَامُهُ‌ كَثُرَ خَطَؤُهُ‌؛ كسى كه زياد سخن گويد اشتباهات زيادى خواهد كرد». و اين خطاى بسيار باعت تحقير و بى‌ارزش شدن او در نظرها مى‌شود. كوتاه سخن اين‌كه انسان عاقل بايد زبانش را در اختيار عقلش قرار دهد نه اين‌كه عقلش را در اختيار زبان كه اولى مايۀ سعادت است و دومى اسباب حقارت. شايان توجه است صفات سه‌گانۀ نكوهيده‌اى را كه امام در اين بيان كوتاه ذكر كرده (طمع، فاش كردن ناراحتى‌ها نزد هركس و امير ساختن زبان بر خود) هرسه در اين جهت مشتركند كه سبب ذلت و خوارى مى‌شوند و اين هماهنگى در اثر سبب شده است كه امام عليه السلام هر سه را كنار هم قرار دهد. [گفتار حكيمانه] 3 و قال عليه السلام الْبُخْلُ‌ عَارٌ، وَ الْجُبْنُ‌ مَنْقَصَةٌ‌، وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ‌ الْفَطِنَ‌ عَنْ‌ حُجَّتِهِ‌، وَ الْمُقِلُّ‌ غَرِيبٌ‌ فِي بَلْدَتِهِ‌ ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌کلیپ استوری مرثیه عشاق نوحه های قدیمی از پیرغلامان حسینی مرثیه مصیبت حضرت رقیه (س) 🎙با صدای زنده احمد دلجو ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
8️⃣🔆متن شبهه: مگه و یارانش تو جنگ پیروز نشدن؟ خب پس چرا میکنیم باید جشن بگیریم 🔆 پاسخ شبهه: 1⃣اگه قرار به استدلال این شکلی باشه، اصلا گریه و عزاداری حتی برای از دست دادن نزدیکانمون رو هم باید تعطیل کنیم. چون در اصل امانت خدا رو بهش برگردوندیم و این جای خوشحالی داره نه جای گریه. 2⃣"استاد نیز به این پرسش در کتاب ، به صورت مفصل پاسخ داده؛ ایشان از جمله چنین نوشته ... ، موفقیت است نه شکست. مگر نه این است که على علیه السلام همواره آرزوى شهادت میکرد و میگفت: «لالْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّیْفِ اهْوَنُ عَلَىَّ مِنْ میتَةٍ عَلى فِراشٍ ...» ، مگر نمیگفت: «وَ اللَّهِ لابْنُ ابى طالِبٍ انَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْىِ امِّهِ»؟! مگر بلافاصله پس از ضربت خوردن از ابن ملجم نگفت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ»؟! مگر در وقتى که در بستر افتاده بود نگفت: «... وَ ما کُنْتُ الّا کَقارِبٍ وَرَدَ وَ طالِبٍ وَجَدَ»؟! مگر سید الشهداء نگفت: «وَ ما اوْلَهَنى الى اسْلافِى اشْتیاقَ یَعْقوبَ الى یوسُفَ»؟! مگر نگفت: «لا ارَى الْمَوْتَ الّا سَعادَةً وَ لَا الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً»؟! 3⃣ ولی این مطلب را با مقیاس دیگرى هم باید سنجید و آن، مقیاس اجتماعى است. ... اسلام یک سلسله حبّ و بغضهاى منطقى دارد. دستور ائمه اطهار به اقامه عزاى حسین بن على علیه السلام- به خاطر تشفّى قلب حضرت زهرا فى المثل نیست، حضرت زهرا أَجَلُّ شأناً از این امور است؛ براى احیاء نیت حضرت سید الشهداء و حضرت زهراست. از این جهت اظهار تأثر میشود که چرا چنین حادثه‌اى واقع شد. به منزله «آخ» است که مبادا تجدید شود. براى تقویت روح مبارزه است. 4⃣ البته تجلیل و جشن شهادت نیز اگر به شکل معنوى و اخلاقى باشد نه آنطور که فعلًا در عید کریسمس معمول است، ممکن است تشویق به جهاد در او باشد؛ اما تشویق به تنهایى کافى نیست؛ حبّ و بغض باید با هم توأم باشد تا روح مبارزه در شخص پیدا بشود. احیاء روح مبارزه به این است که مظاهر ظلم و کفر همواره در برابرمان فرض شود و به آنها لعن و نفرین شود و آرزوى قطع و قمع آنها تلقین گردد، همانطور که در رَمْى جمرات همیشه ما باید شیطان را مجسم فرض کنیم و به او سنگ پرتاب کنیم. غرض این نیست که آرزوى مردن فقط تلقین شود. آرزوى مردن فقط خوب نیست. غرض آرزوى شهادت است. آرزوى شهادت وقتى محقَّق میگردد که انسان خود را در مقابل صف مخالف ببیند و از پیشرفت آنها و عملى شدن نقشه آنها در اجتماع متأثر گردد، و توأم با اشک شوق براى خوبان و سرمشقهاى عالى انسانیت، آتش خشمش براى مظاهر کفر و ظلم زبانه کشد. ... 5⃣پس شهادت را اگر به مقیاس فردى بسنجیم باید موفقیت بشماریم و جشن بگیریم و شادى کنیم، ولى اگر به مقیاس اجتماعى در نظر بگیریم باید از یک نظر آن را شکست جامعه بدانیم، جامعه اى منحط که خود سید الشهداء فرمود: «وَ عَلَى الْاسْلامِ السَّلامُ اذْ قَدْ بُلِیَتِ الْامَّةُ بِراعٍ مِثْلِ یَزیدَ» و امثال این کلمات؛ و از نظر مصالح اجتماعى و تجدید و احیاء روح مبارزه و نبرد در راه حق البته ایجاد مکتب گریه و تأثر، مؤثرتر و مفیدتر است. استاد شهید مطهری (حماسه حسینى(1 و 2)، ج17، ص 567- 568 6⃣همچنین حضرت در پاسخ به این پرسش که: " چرا سوگوارى می‌کنیم؟! میگویند اگر امام حسین علیه السلام پیروز شد، پس چرا جشن نمىگیریم؟ چرا گریه میکنیم؟ آیا این همه گریه در برابر آن پیروزى بزرگ شایسته است؟"، نوشته است: آنها که این ایراد را مطرح میکنند، «فلسفه عزادارى» را نمیدانند و آن را با گریه هاى ذلیلانه اشتباه میکنند.، آنگاه گریه را به چهار قسم: 1- گریه شوق، 2- گریه عاطفى، 3- گریه پیوند با هدف و 4- گریه ذلّت و شکست) تقسیم کرده و با ذکر تعریف و مثال برای هر کدام، افزوده است: هرگز براى امام حسین علیه السلام چنین گریه اى (گریه ذلّت و شکست) مکن که او از این گریه بیزار و متنفّر است؛ اگر گریه مىکنى، گریه شوق، عاطفه، و پیوند با هدف باشد. ولى البته مهمتر از سوگوارى، آشنایى با مکتب امام حسین علیه السلام و یاران او، و پیوستگى عملى به اهداف آن بزرگوار و پاک بودن و پاک زیستن و درست اندیشیدن و عمل کردن است. ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
YEKNET.IR - shoor 2 - shabe 3 muharram 1400 - hosein taheri.mp3
9.69M
🔳 🌴سلام خانم خانما دیر اومدم میدونم 🌴گریه نکن عزیزم دیگه پیشت میمونم 🎤 ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
اجمالی از معرفت شناسی،جلسه ۱۰،ارزش علم حصولی.m4a
17.04M
📌اجمالی از 📎جلسه دهم_ارزش علم حصولی ▫️ابوالفضل‌ نجفی ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌تفسیر آیات قرآن کریم در بیان امام خامنه ای سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳ مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلً همه باید آماده باشید. در هرجایی که هستید، باید آماده‌ی خدمتگزاری باشید؛ «و منهم من ینتظر». «ینتظر» یعنی چه؟ یعنی منتظر مردنند؟ نه، یعنی منتظر انجام وظیفه‌اند؛ کجا وظیفه آنها را صدا خواهد زد، تا آن‌جا حاضر باشند. ما باید منتظر انجام وظیفه باشیم. هرچه که تکلیف الهی ما ایجاب کرد، بخواهیم آن را انجام بدهیم. این، ما را پیروز خواهد کرد و به موفقیت بزرگ خواهد رساند.۱۳۷۰/۰۶/۲۷ ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
9️⃣🔆متن شبهه: چرا سال قمری ازماه محرم شروع میشود مگر پیامبر(ص) در ماه ربیع الاول هجرت نکردند؟ 🔆پاسخ شبهه: 1⃣در عصر جاهلی یعنی زمانی که هنوز پیامبر اکرم(ص) به پیامبری مبعوث نشده بود، مردم آن زمان ماه محرم را به عنوان نخستین ماه سال قرار داده بودند و سال جدید نزد آنان با شروع ماه محرم آغاز می‌گردید.(۱) علت انتخاب ماه محرم این بود که مردم پس از انجام اعمال حج به خانه و سرزمین خود باز می‌گشتند و قریش نیز از میزبانی حاجیان فارغ و اموال تجارتی خود را نیز در این ایام فروخته آماده تجارتی جدید می‌شدند. 2⃣با هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه در سال سیزدهم بعثت که در ماه ربیع‌الاول اتفاق افتاد، این حادثه تاریخی و این ماه مبدأ تاریخ مسلمانان قرار گرفت. بنابراین از همان سالِ نخستینِ هجرت این واقعه مبدأ تقویم مسلمانان گردید.(۲) در ابتدا این تقویم به صورت ماه شماری بود به این معنا که مثلا می‌گفتند: «فلان واقعه، چهل و نه ماه پس از هجرت بوقوع پیوست» شیوه تاریخ گذاری بر اساس «شمارش ماه‌ها» قبل از هجرت حضرت محمد(ص) سابقه نداشته و پس از هجرت نیز دیری نپاییده و در سال‌های پنجم و ششم هجری یا کمی دیرتر به تدریج منسوخ شد و تا حدودی جای خود را به شیوه تاریخ نگاری بر اساس: «سال شماری» داد اما بدلیل آنکه بسیار کم مورد استفاده قرار می‌گرفت این شیوه نیز داشت به دست فراموشی سپرده می‌شد. 3⃣گسترش اسلام به مناطق امپراطوری ایران و روم، و بستن پیمان‌های متعدد نظیر صلح، خراج،‌ جزیه و... نیاز به تاریخی دقیق را مورد توجه قرار داد. این مسائل خلیفه دوم را بر آن داشت برای رسمیت بخشیدن به تاریخی منظم و دقیق جلسه‌ای مشورتی برگزار نماید. به نوشته «طبری» تاریخ نویس مشهور جهان اسلام: «عمر, اصحاب پیامبر را گردهم آورد و گفت: مبدأ تاریخ را چه روزی قرار دهیم؟ امیرمومنان علی بن‌ابی‌طالب(ع) فرمود: مبدأ تاریخ مسلمانان را باید از روزی قرار داد که پیامبر مهاجرت کرد و سرزمین شرک را ترک نمود». پیشنهاد امام این بود که که ماه ربیع‌الاول به عنوان مبدا تقویم و روز اول ربیع‌الاول یعنی همان روزی که حضرت محمد (ص) از مکه خارج شدند به عنوان اولین روز تقویم رسمیت یابد. 4⃣ اما متاسفانه از آنجایی که عمر بن خطاب بنایش بر مقابله و تقابل با امیرالمومنین علی علیه السلام بود اصل پیشنهاد که: «تقویم مسلمانان هجری، یعنی بر اساس هجرت» باشد مورد قبول همگان واقع شد اما عمر بن خطاب بر اساس «رسوم عهد جاهلیت» مبدأ تاریخ را محرم همان سالی قرار می‌دهد که پیامبر در آن سال هجرت فرمودند كه از لحاظ زمانی دو ماه و دوازده روز زودتر از رسیدن پيامبر به مدينه بود.(۳) 5⃣نتیجه: مبدا تاریخ مسلمانان بنابر پیشنهاد امیرالمومنین علی علیه السلام سال هجرت پیامبر قرار گرفت اما پیشنهاد دیگر حضرت که روز اول ربیع الاول, روز اول سال قمری قرار گیرد با مخالفت... عمر بن خطاب مواجه شد و وی متاسفانه به رسم جاهلیت همان اول محرم را روز اول سال قرار داد. پی نوشتها: (۱). جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، قم، منشورات شریف رضی، چاپ اول، ج ۸، ص ۴۶۰. (۲). تاریخ طبری, ‌ج۳، ص۹۲۳. (۳). تاریخ طبری, ج۳، ص۹۲۶. منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکمت ۳ نهج البلاغه ؛ بخیل و گدا بودن با بی آبرویی رابط مستقیم دارد ... نهج البلاغه نکوهش بخل و ترس و فقر وَ قَالَ عليه‌السلام اَلْبُخْلُ عَارٌ و درود خدا بر او، فرمود: بخل ننگ است. امام عليه السلام در اين حكمت والا به چهار نقطۀ ضعف اخلاقى و اجتماعى انسان اشاره مى‌كند و آثار سوء هر يك را بر مى‌شمرد تا همگان از آنها فاصله بگيرند. نخست مى‌فرمايد: «بخل ننگ است»؛ (الْبُخْلُ‌ عَارٌ) . بخل آن است كه انسان حاضر نباشد چيزى از مواهب خداداد را در اختيار ديگران بگذارد، هرچند امكانات او بسيار بيش از نيازهاى او باشد و نقطۀ مقابل آن سخاوت و كرم است كه گاه سبب مى‌شود انسان حتى وسائل مورد نياز خود را به ديگران ببخشد و خود به كمترين مواهب حيات قناعت كند. عار بودن بخل و افتخار بودن كرم و سخاوت بر كسى پوشيده نيست، زيرا اولاً بخل سبب نفرت مردم از بخيل مى‌شود و افراد نزديك و دور از او فاصله مى‌گيرند و ثانيا بخل سبب سنگدلى و قساوت است، زيرا بخيل نالۀ مستمندان را مى‌شنود و چهرۀ رقت‌بار آنها را مى‌بيند و در عين حال به آنها كمكى نمى‌كند و اين مايۀ قساوت است. ثالثا بخل سبب مى‌شود كه بسيارى از منابع اقتصادى از گردش تجارى سالم خارج شود و به صورت كنز و اندوخته در آيد در حالى كه گروه‌هايى در جامعه ممكن است به آن نياز داشته باشند. رابعاً افراد بخيل گاه به زن و فرزند خود نيز تنگ و سخت مى‌گيرند به اندازه‌اى كه مرگ او را آرزو مى‌كنند و اين عار و ننگ ديگرى است. خامسا افراد بخيل به سبب دلبستگى فوق‌العادۀ غير منطقى به مال و ثروتشان از نظر تفكر اجتماعى بسيار ضعيف و ناتوانند و اين هم ننگ و عار ديگرى است،ادامه..👇
ثقلین بابِ حطه
حکمت ۳ نهج البلاغه ؛ بخیل و گدا بودن با بی آبرویی رابط مستقیم دارد ... نهج البلاغه نکوهش بخل و ترس و
لذا امام عليه السلام در عهدنامۀ معروف مالك اشتر به او توصيه مى‌كند كه هرگز بخيل را در مشورت خود دخالت ندهد كه او را به ترك حق دعوت مى‌كند و از ته‌دستى و فقر مى‌ترساند؛ (لَا تُدْخِلَنَّ‌ فِي مَشُورَتِكَ‌ بَخِيلاً يَعْدِلُ‌ بِكَ‌ عَنِ‌ الْفَضْلِ‌ وَ يَعِدُكَ‌ الْفَقْر) . داستان‌هايى كه از بخيلان و سخاوتمندان در تاريخ مانده دليل روشنى بر گفتار امام عليه السلام است، هرچند گاهى اين داستان‌ها مبالغه آميز است؛ از جمله دربارۀ «محمد بن يحيى» كه بر خلاف باقى برامكه فوق العاده بخيل بود نوشته‌اند كه پدرش به يكى از خواص او گفت: تو چگونه از دوستان نزديك «محمد بن يحيى» هستى در حالى كه لباست پاره شده‌؟ گفت: سوزنى كه پارگى لباس را با آن بدوزم ندارم و اگر «محمد بن يحيى» خانه‌اى داشته باشد به وسعت فاصلۀ ميان بغداد و نوبه مملو از سوزن سپس جبرئيل و ميكائيل نزد او آيند و يعقوب نبى را به عنوان ضامن حاضر كنند و از او بخواهند سوزنى به عنوان عاريت دهد تا پيراهن پاره شدۀ يوسف را بدوزند او هرگز چنين كارى نخواهد كرد ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
🔟🔆متن شبهه: ماجرای خرید زمین کربلا توسط امام حسین (ع) چیست؟ 🔆پاسخ شبهه: 1⃣از وقایعی که در ماجرای کربلا ذکر شده این است که امام علیه‌السلام قسمتی از زمین کربلا را که قبر مطهرش در آن واقع شده است از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خرید و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی نموده و زوار او را تا سه روز میهمانی نمایند. 2⃣امام حسین علیه‌السلام وقتی به کربلا رسید زمین نینوا و غاضریه را از بنی‌اسد به شصت هزار درهم خرید و با آنها شرط کرد که زوارش را به قبرش راهنمایی کنند و آنها را مهمان کنند و در قبال این شرط زمین را دوباره پس از آنکه پولش را پرداخت به آنها واگذاشت. از این خبر معلوم می شود که با امام علیه‌السلام چقدر کالا و پول همراه بود که مازاد آن بالغ یر شصت هزار درهم می شد. 3⃣شاهد دیگر بر عظمت این دستگاه سلطنت، قضیه محمد بشر خضرمی است که سید بن طاووس نقل نموده است که شب عاشورا یا همان شبی که مرگ دو و بر خیمه های می گشت به محمد بشر خضرمی می گفتند: پسرت در سرحد ری اسیر شد. پاسخ داد: من می خواهم پسرم اسیر باشد و من بعد از وی زنده بمانم. امام حسین علیه‌السلام سخن محمد را شنید، به او فرمود: خدا به تو رحم کند، من بیعتم را از تو برداشتم و تو آزادی، هر طور می توانی در آزادی پسرت بکوش. عرض کرد: درندگان مرا زنده نگذارند هرگاه از تو جدا شوم. حضرت فرمود: این لباس ها و برده ای یمنی را به پسرت ده که در آزادی خود صرف کند. پس به او پنج دست لباس عطا فرمود که بهای آنها هزار دینار بود. برگرفته شده از کتاب، چهره درخشان امام حسین (ع) منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴 🚩امام باقر (ع) : هر مومنی برای حسین اشکش جاری شود جایش در بهشت است🚩 ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثقلین بابِ حطه
حکمت ۳ نهج البلاغه ؛ بخیل و گدا بودن با بی آبرویی رابط مستقیم دارد ... نهج البلاغه نکوهش بخل و ترس و
حکمت 3 - نکوهش بخل و ترس و فقر وَ اَلْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ و ترس نقصان است آنگاه امام به رذيلۀ دوم اخلاقى اشاره كرده مى‌فرمايد: «ترس مايۀ نقصان مى‌شود»؛ (وَ الْجُبْنُ‌ مَنْقَصَةٌ‌) . افراد ترسو هرگز نمى‌توانند از قابليت‌ها، شايستگى‌ها و استعدادهاى خود استفاده كنند و نتيجۀ آن عقب‌ماندگى در زندگى است. به علاوه هنگامى كه دين و جان و ناموس و كشور آنها به خطر بيفتد از جهاد ابا دارند و به جاى اين‌كه در صف مجاهدان باشند در صف قاعدان و بيماران و از كار افتادگان و كودكان قرار مى‌گيرند. هرگز هيچ آدم ترسويى به مقامى نرسيده؛ نه كشف مهمى كرده نه پيروزى چشمگيرى به دست آورده و نه به قله‌هاى كمال رسيده است. از اين رو در حديثى از امام باقر عليه السلام مى‌خوانيم: «لَا يُؤْمَنُ‌ رَجُلٌ‌ فِيهِ‌ الشُّحُّ‌ وَ الْحَسَدُ وَ الْجُبْنُ‌ وَ لَا يَكُونُ‌ الْمُؤْمِنُ‌ جَبَاناً وَ لَا حَرِيصاً وَ لَا شَحِيحاً؛ هيچ يك از كسانى كه داراى بخل و حسد و جبن باشند به حقيقت ايمان نمى‌رسند و مؤمن ترسو و بخيل و حريص نخواهد بود». حتى امير مؤمنان على عليه السلام به مالك اشتر توصيه مى‌كند «كه هرگز افراد ترسو را به حوزۀ مشاوران خود راه مده»؛ (وَ لَا تُدْخِلَنَّ‌ فِي مَشوَرَتِكَ‌ بَخِيلاً... وَ لَا جَبَاناً) و همان‌گونه كه امام عليه السلام در نامۀ مالك اشتر اشاره فرموده سرچشمۀ جبن و ترس سوء ظن به ذات پاك پروردگار است، زيرا مى‌دانيم خداوند به افراد با ايمان وعده داده كه من شما را تنها نمى‌گذارم به جنگ مشكلات برويد و از من يارى بطلبيد ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
1️⃣1️⃣🔆متن شبهه: میگن به دستورمتوکل عباسی لعنت الله علیه 17بارقبر ومرقد امام حسین سلام الله علیه را تخریب کردند حالا من همیشه این شبهه تو ذهنم وجود داره میگم این همه قبر آقامون روخراب کردند حالا آیاچیزی ازبدن آقامون درقبرش مونده ؟که مامیریم برا زیارت ..یا ایکه بدن مطهرش جابجا شده دراثرتخریب؟..این سوال همیشه توذهنم هست.. 🔆پاسخ شبهه: 1⃣بنابر آنچه در منابع تاریخی نقل شده هارون الرشید و متوکل عباسی چنین کاری را با قبر امام حسین(علیه السلام) انجام دادند و با زائران کربلا با شدت و وحشیانه بر خورد می کردند.ولی با این همه دشمنی ای که با اهل بیت(علیهم السلام) و نهضت آزادی بخش کربلا انجام داده اند،نتوانستند آن چراغ هدایت را خاموش یا حتی از نورش بکاهند. 2⃣اما در مورد چگونگی مشخص شدن محل قبر: 1. مردم اطراف قبر امام حسین ـ علیه السلام ـ به خصوص به موضع قبر شریف قبلاً اطلاع داشتند و محدودة آن را می دانستند . از جمله قبیله بنی اسد در آن حوالی زندگی می کردند و نیاکان ایشان بودند که امام را دفن کردند ، علاوه بر آنها شیعیان و پیروان اهل بیت در نقاط مختلف ارتباط مستمر و انس با این بارگاه داشتند. 2. موقع شخم زدن و خراب کردن قبر امام حسین ـ علیه السلام ـ کراماتی ظاهر شد که مأمورین و کسانی که در آن حوالی بودند شاهد این کرامات بودند. از این روی بعد از مدتی همین افراد، مکان قبر را مشخص کردند. چنان که گفته شده وقتی که خواستند بارگاه قبور را شخم بزنند ،حیوانات شخم زن، از نزدیک شدن به قبر خودداری کردند و پافشاری تخریب گران هیچ سودی نداشت.[1] 3. ابوالفرج اصفهانی نقل می کند : یکی از علاقه مندان امام حسین ـ علیه السلام ـ گفت :مدتی بود که از ترس متوکل و مأمورانش نتوانسته بودم به زیارت قبر امام حسین ـ علیه السلام ـ بروم ، لذا دل به دریا زدم و همراه عطاری راهی کربلا شدیم. نیمه شب دور از چشم نگهبانان به حرم امام رسیدیم من و آن عطار برای این که قبر را پیدا کنیم مشت مشت خاک را بو می کشیدیم و بدین ترتیب جهت و محل قبل را می شناختیم ، سرانجام به قبر رسیدیم و زیارت نمودیم. و پس از آن علاماتی نصب کردیم که بعد از مرگ متوکل با گروهی از شیعیان و آل ابوطالب به محل قبر رفته، آن را دوباره بنا کردیم.[2] 4. بر اساس گزارشات معتبر بعد از شخم زدن، آب را به آن منطقه هدایت کردندو آب همه جا را فرا گرفت و در گردحرم شریف حلقه زد و مانند جزیره ای آنجا را فرا گرفت. از این روی نام این محل جزیره مانند را به خاطر گردیدن آب «حائر» نامیدند.[3] 5. مردم از راهنمایی ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ در جهت تعیین دقیق محل قبر راهنمایی می گرفتند و ائمه بانشانه هایی محل دفن شهدا را مشخص می کردند 6. هشام کلبی می گوید: بعد از چهل روز از اقدام متوکل و خروج نیروهایش از کربلا، مردی از قبیله بنی اسد که در آن اطراف می زیست در حالی که مرقد امام حسین ـ علیه السلام ـ را نشان کرد خاک را می بویید و می گریید و می گفت: هر چند دشمنان حسین برآنند که قبرش را پنهان کنند، لیکن بوی خوش قبر،خود نشان آن است.[4] 7. شاهد دیگر بر محل دقیق قبر، اقدام ابراهیم مجاب است. وی پسر محمد عابد و نوه امام کاظم ـ علیه السلام ـ و نخستین کسی است که همراه با فرزندش به کربلا مهاجرت کرد و در سال 247ق در آنجا توطن کرد، یعنی درست سالی که قبر امام حسین ـ علیه السلام ـ توسط متوکل تخریب شد. ابراهیم که به وی ضریر کوفی نیز گفته می شد تا پایان عمر مجاور حائر حسینی بود و در همانجا وفات کرد و قبرش در حرم حسینی است. او را از این جهت ابراهیم مجاب گویند که وقتی به حرم رسید رو به قبر کرده گفت: «السلام علیک یا جداه» از درون قبر صدا آمد «و علیک السلام یا ولدی»[5] از اینروی به او ابراهیم مجاب گویند ، یعنی کسی که جواب سلام خود را از امام حسین ـ علیه السلام ـ شنید 3⃣بنابراین دشمنان اهلبیت با تمام توان خواستند نور حسینی خاموش شود و در این راستا به هر اقدامی دست زدند ، لکن اراده الهی بر خلاف خواست دشمنان بود. دوستداران اهلبیت ـ علیهم السلام ـ در روزگاری که خفقان در اوج خود بود از مرقد امام حسین ـ علیه السلام ـ غافل نشدند و همچنین با توجه به کراماتی که از قبر امام حسین ـ علیه السلام ـ ظاهر گشت و به همت اهالی اطراف حائر حسینی، محل دقیق قبر امام حسین ـ علیه السلام ـ هیچ گاه گم نشده است. [1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دارالثقافه، 1414ق، ص325. [2].ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، دارالمعرفه، بی تا،ص479. [3]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق، ج86، ص89. [4]. ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق، ج8، ص221. ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
4_5814431037748414787.mp3
2.64M
🔳 🌴لای لای علی یاخجی ربابی آتمیسان 🌴لای لای علی یات بالا یاخجی یاتمیسان 🎤 ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثقلین بابِ حطه
حکمت 3 - نکوهش بخل و ترس و فقر وَ اَلْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ و ترس نقصان است آنگاه امام به رذيلۀ دوم اخلا
📌شرح اجمالی از حکمت سوم نهج البلاغه آن گاه امام در سومين جمله اشاره به آثار فقر در زندگى انسان‌ها مى‌كند و مى‌فرمايد: «فقر شخص زيرك را از بيان دليلش گنگ مى‌سازد»؛ (وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ‌ الْفَطِنَ‌ عَنْ‌ حُجَّتِهِ‌) . اشاره به اين‌كه از يك سو افراد فقير در خود احساس حقارت مى‌كنند و هر اندازه فَطِن و باهوش باشند بر اثر اين احساس حقارت از گفتن حرف حساب خود و دفاع از حقوق خويشتن باز مى‌مانند و از سوى ديگر چون مى‌دانند بسيارى از مردم براى سخنان آنها بهايى قائل نمى‌شوند چون غالباً دنياپرستند و براى افراد ثروتمند شخصيت قائلند همين احساس سبب مى‌شود كه فقيران نتوانند حرف حق خود را بيان كنند. دربارۀ آثار سوء فقر و تنگدستى روايات زيادى از معصومين عليهم السلام وارد شده كه حتى فقر را در سرحد كفر معرفى كرده‌اند و اين به سبب آن است كه پيروان خود را براى مبارزه با فقر تشجيع كنند. در دنياى امروز نيز در مقياسه‌اى عظيم اين حقيقت به چشم مى‌خورد كه دولت‌هاى ثروتمند و زورگو با شجاعت سخنان باطل خود را همه جا مطرح مى‌كنند در حالى كه دولت‌هاى فقير از رساندن حرف حساب خود به گوش جهانيان عاجزند. البته اين اصل استثنائاتى نيز دارد؛ افراد فقيرى را مى‌شناسيم كه همچون ابوذر شجاعانه به مبارزۀ با طاغوت‌هاى زمان برخاستند و حجت خود را بر آنها تمام كردند هرچند اين قيام‌ها گاه به قيمت جان آنها تمام شد؛ ولى اين افتخار را در تاريخ براى خود ثبت كردند كه در صف اول از صفوف مبارزان راه حق بودند. اگر در بعضى از روايات مدحى از فقر شده و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آن را فخر خويش شمرده يا اشاره به فقر الى الله است كه قرآن مجيد بيان كرده: «يٰا أَيُّهَا اَلنّٰاسُ‌ أَنْتُمُ‌ اَلْفُقَرٰاءُ‌ إِلَى اَللّٰهِ‌ وَ اَللّٰهُ‌ هُوَ اَلْغَنِيُّ‌ اَلْحَمِيدُ» و يا اشاره به ساده‌زيستى و قناعت است كه در ظاهر شباهت با فقر دارد ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
2️⃣1️⃣🔆متن شبهه: مگر تمامی مردان، در حادثه کربلا شهید نشدند؟ پس این مقاتل را از زبان چه کسانی نوشتند؟ ممکن است تعدادی افراد در جنگ شرکت نکرده باشند و فقط حادثه را نوشته باشند؟ و اینکه چگونه می‌توان به راستی این مقاتل اعتماد کرد 🔆پاسخ شبهه: 🔮خیر، تمامی مردان شهید نشدند. تاریخ ‌نگاری و وقایع نگاری در تاریخ، نیز مانند سایر علوم، از قواعد و اصول علمی برخوردار می‌باشد، تا آنجا که امروزه به عنوان یک رشته‌ ی دانشگاهی مستقل، تا سطح دکتری تدریس میگردد. بنابراین فرقی ندارد که تاریخ ایران باشد، یا تاریخ روم – تاریخ کوروش باشد یا تاریخ اسکندر – تاریخ سلسله مائوریا (هند – 250 سال پیش از میلاد باشد) باشد، یا تاریخ ساسانیان – تاریخ حضرت موسی (ع) و این قوم بنی اسرائیل باشد، یا تاریخ فرعون و قبطیان – غزواتی چون احد باشد، و یا کربلا و عاشورا و ... حال چطور شد که بخش‌ های تاریخی از دوران یا زندگی یونان باستان و شخصیت ‌هایی چون افلاطون و ارسطو، به صورت قطعی و مستند بازگو میگردد، اما وقتی به تاریخ اسلام و به ویژه کربلا و عاشورا که بسیار نزدیک‌تر از تاریخ ایران و روم باستان است می‌رسد، یک شبهه ‌ی «از کجا معلوم – چگونه میشود اعتماد کرد و ...»، به اذهان عمومی القا میگردد؟! همیشه و در هر برهه و موردی، تاریخ نگاران و وقایع نگاران، به چند گروه اصلی تقسیم میگردند، مانند : 1⃣اشخاصی که در صحنه حضور داشتند؛ که خود به دوست، دشمن، وسط و گذری‌ها تقسیم میشوند. 2⃣اشخاصی که بدون واسطه از شاهدین و حاضرین معتبر (از دوست و دشمن) نقل کرده‌اند؛ 3⃣اشخاصی که طی سال‌ها و قرون، در چارچوب و اصول "علم تاریخ"، به جمع‌ آوری مستندات تاریخی پرداختند. حال خواه "ویلی دورانت" و کتاب تاریخ تمدنش باشد و یا سید بن طاووس و کتاب لهوفش. 4⃣و البته "وحی الهی" که خداوند علیم، حکیم و شاهد، بازگو کننده‌ ی آن است، و بالتبع اخبار برخوردران از علم لدنی (اهل عصمت، حجج الهی، اولیاء الله در هر عصری)، معتبرترین اقوال تاریخی به شمار می‌آیند؛ چنان که اگر هزاران قصه از اوضاع کفار زمان حضرت ابراهیم (ع)، یا قوم بنی اسرائیل، یا قصه حضرت یوسف (ع)، بگویند، اهل کتاب، آن را با وحی و یا اقوال حجج الهی تطبیق می‌دهند. نهضت امام حسین علیه السلام : امام حسین (ع)، ده سال قبل از کربلا و واقعه عاشورا نیز امام عصر بودند، لذا حتی اگر آغاز نهضت امام حسین (ع) را از مدینه در نظر بگیرند، برهه‌های گوناگونی داشته که در هر برهه، شاهدان بسیاری داشته است. به عنوان مثال : 1⃣شاهدان دوران امامت و فتنه‌ های معاویه ‌ای [لعنة الله علیه]، سادگی، عوامی و دنیاطلبی مردمان، صدها هزار نفر از مردمان مسلمان حجاز (مکه، مدینه و ...) و نیز عراق و شامات بودند. 2⃣شاهدان خروج ایشان از مدینه به قصد مکه [و هر چه پیش آمد و هر چه فرمودند] نیز ده‌ها هزار نفر بودند. 3⃣شاهدان خروج ایشان از مکه به سوی کوفه، بر اساس دعوت‌ها، ضرورت‌ ها و ...، و آن چه خود از علل این عزم و لزوم آن فرمودند نیز هزاران نفر بودند. 4⃣شاهدان مراحل آغازین سفر، توقف‌ها، دیدار رؤسای قبایل و یا کاروان ‌های گذری و ...، بیش از هزار نفری بود که ابتدا ایشان را همراهی کردند، و هم چنین اشخاصی که با ایشان ملاقات و گفتگو نمودند. و اما در کربلا : 1⃣ایشان روز دوم محرم وارد سرزمین کربلا شدند و تا دهم محرم، اتفاق‌های بسیاری افتاد که شاهدان بسیاری داشته است. عده ‌ای تا قبل از عاشورا، در سپاه دشمن بودند و روز عاشورا برگشتند. سرآمد آنها "حرّ" است و هم چنین اشخاصی چون «زهیر بن قین، حر بن یزید، حارث بن امرءالقیس، نعمان و حلاس بن عمرو، بکر بن حی، عمرو بن ضبیعه و... » – عده‌ ای حتی تا نزدیکی ظهر عاشورا، علیه ایشان شمشیر می‌زدند، اما ناگهان به سوی ایشان بازگشتند – عده‌ای تا ظهر عاشورا در کنار امام حسین (ع) بودند و در آخر کار ایشان را ترک کردند که شاخص آنها «ضحاک بن عبدالله» می‌باشد. او با امام شرط کرده بود تا آنجا که خودش تشخیص دهد شمشیر زدن فایده‌ ای دارد می‌ماند. در ظهر عاشورا گفت: الوعده وفا – من چنین شرط کرده بودم و دیگر در ادامه فایده ‌ای نمی‌بینم. لذا صحنه را ترک کرد و رفت. بدیهی است که دوست و دشمن، همه شاهدان این وقایع بودند و نقل نمودند. 2⃣در عاشورا نیز همه مردان از سپاه امام حسین (ع) کشته نشدند، چنان که می‌دانیم حضرت امام سجاد و امام باقر علیهما السلام (اگرچه اما باقر در سنین طفولیت بودند)، در کربلا به شهادت نرسیدند، بلکه ده‌سال بعد ترور شدند. 🔮ادامه در پست بعدی👇👇 ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
2️⃣1️⃣🔆ادامه پاسخ به شبهه: 3⃣سپاهیان عمر سعد و شمر (لشکریان یزیدی، خواه از کوفه و عراق و خواه از شام)، بالغ بر سی هزار نفر بود. هیچ شکی نیست که تمامی سی‌هزار نفر در یک سطح نبودند، چنان که بسیاری از آنان برگشتند و نیز تمامی آنها در معرکه جنگ نبودند، چون جنگ با 72 تن، چنین ضرورتی را ایجاب مینمود، بنابر این، نه تنها بسیاری مانند حرّ و سایرین، مایل به مشارکت نبودند، بلکه موافق هم نبودند، اما حرص، طمع و ترس و نیز جهالت و ضعف ایمان، مانع از پیوستن آنها می‌شد، بنابراین، به قول امروزی‌ های سیاهی لشکر و ناظر بودند و در بازگشت، بارها و بارها نقل کردند. 4⃣بدیهی است که هیچ ضرورتی ندارد که ناقل حوادث، حتماً از دوستان باشد، بلکه میتواند از صف دشمنان نیز باشد و یا ناظرینی که در صحنه در سپاه دشمن بودند، اما نه جنگیدند و نه حتی زخمی برداشتند. لذا بسیاری از وقایع را خود دشمنان نقل کردند که «ما چه کردیم»! 5⃣در میان دوستان نیز هیچ ضرورتی ندارد که نقل کننده‌ ی حوادث، حتماً مردان باشند. حضرت زینب (س) که خود علیمه به علم لدنی (عالمه‌ ی بدون معلم) بودند، شاهد عینی و لحظه به لحظه‌ ی کربلا بودند و حتی خود بخش مهمی از تاریخ کربلا که سبب انتقال، رواج و ماندگاری آن شد بودند - حضرت ام کلثوم (دختر دیگر امیرالمؤمنین) نیز سخنرانی‌ها و نقل‌ ها نموده‌ اند - همسر امام زين العابدين (ع) و مادر امام باقر (ع) در صف حاضرین و سپس اسرا بودند – دختر دیگر امیرالمؤمنین (ع)، به نام «فاطمه صغری» نيز به همراه همسر شهيدش ابوسعيد بن عقيل در كربلا حضور داشت و سپس در صف اسرا به سفر شام و بازگشت به مدینه رفتند. وى خود از راويان حوادث كربلاست. بانوان عالی‌ مقام دیگری چون حضرات رباب، سکینه، ام وهب همسر عبد الله كلبی - مادر عبد الله بن عمر كه پس از شهادت فرزند، با عمود خيمه به طرف دشمن حمله برد و امام او را برگرداند - مادر عمرو بن جناده كه پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردی را به وسيله آن كشت، سپس شمشيری گرفت و با رجزخوانی به ميدان رفت، كه امام حسين (ع) او را به خيمهها برگرداند و ... بنابراین این اشخاص نیز نه تنها شاهدان عینی و بازگو کنندگان بودند، بلکه بخش ‌هایی از این تاریخ را رقم زدند. گاه همسران سرداران و یا سربازان عمر سعد، خود نقل کننده‌ ی وقایعی بودند که از همسران خود شنیده بودند، بسیاری از آنها پس از شنیدن ‌ها، با مخالفت به همسر برخاستند. امّ عبداللَّه، همسر مالك بن نُسَير، یکی از آنان است. مالك بن نُسَير، از حمله كنندگان به امام (ع) بود. او پس از ضربه زدن به سر امام عليه السلام، كلاهخود امام را غارت كرد و آن را به خانه برد. همسرش به شدت از تحفه‌اى كه او به منزل برده بود، ابراز انزجار كرد. 6⃣و بالاخره به غیر از حاضرین و ناظرین از دوست و دشمن، و از زن و مرد؛ اهل عصمت (ع) ، خود معتبرترین ناقلین می‌باشند، چه مانند امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام خود نیز در صحنه بوده باشند، و چه مانند امام صادق (ع) ، به نقل از پدر بگویند، چه مانند سایر امامان علیهم السلام که نه تنها وارث علوم پدران هستند، بلکه حجت الله هستند، از علم لدنی برخوردارند، علم خود را کتاب‌ها و علوم دیگران نگرفته‌اند، و خلاصه آن که عالم در محضر آنان است. به غیر از اخبار آنان، فرازهایی از زیارت‌ های وارده نیز خود گویای وقایع می‌باشد. ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثقلین بابِ حطه
حکمت ۳ نهج البلاغه ؛ بخیل و گدا بودن با بی آبرویی رابط مستقیم دارد ... نهج البلاغه نکوهش بخل و ترس و
📌شرح اجمالی از حکمت سوم نهج البلاغه حضرت در چهارمين و آخرين جمله كه در واقع تكميل كنندۀ جملۀ سوم است مى‌افزايد: «آن‌كس كه فقير و تنگدست است حتى در شهر خود غريب است»؛ (وَ الْمُقِلُّ‌ غَرِيبٌ‌ فِي بَلْدَتِهِ‌) . زيرا غريب كسى است كه دوست و آشنايى ندارد و احساس تنهايى مى‌كند و مى‌دانيم دنياپرستان از افراد فقير و تنگدست فاصله مى‌گيرند و آنها را در شهر خود غريب مى‌گذارند و به عكس ثروتمندان حتى در بلاد دوردست از وطنشان غريب نيستند همان گونه كه شاعر مى‌گويد: منعم به كوه و دشت و بيابان غريب نيست هر جا كه رفت خيمه زد و بارگاه ساخت ديگرى مى‌گويد: آن را كه بر مراد جهان نيست دسترس در زاد و بوم خويش غريب است و ناشناس بعضى ميان فقير و مُقِلّ‌ اين فرق را گذاشتند كه فقير به كسى مى‌گويند كه در عين فقر، فقر خويش را نيز اظهار مى‌كند و مقل كسى است كه فقير است و خويشتن‌دار. ممكن است اين تفاوت را از حديثى كه از معصومين عليهم السلام نقل شده است گرفته باشند، زيرا در حديثى از امام صادق عليه السلام يا امام باقر عليه السلام مى‌خوانيم كه در پاسخ اين سؤال كه كدام صدقه افضل است فرمود: «جُهْدُ الْمُقِلِّ‌؛ صدقۀ كسى كه كم درآمد باشد (و در عين تنگدستى انفاق كند)» سپس به اين آيه تمسك فرمود: ««وَ يُؤْثِرُونَ‌ عَلىٰ‌ أَنْفُسِهِمْ‌ وَ لَوْ كٰانَ‌ بِهِمْ‌ خَصٰاصَةٌ‌»؛ ديگران را بر خود مقدم مى‌دارند هرچند در تنگدستى باشند». ريشۀ «مُقِلّ‌» كه از مادۀ «قِلّت» گرفته شده، نشان مى‌دهد كه با فقير متفاوت است. [گفتار حكيمانه] 4 و قال عليه السلام الْعَجْزُ آفَةٌ‌، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ‌، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ‌ وَ الْوَرَعُ‌ جُنَّةٌ‌، وَ نِعْمَ‌ الْقَرِينُ‌ الرِّضَى. امام عليه السلام فرمود: عجز و ناتوانى آفت است و صبر، شجاعت و زهد، ثروت و تقوا و پرهيزگارى سپرى است (در برابر گناهان و خطرات شيطان و هواى نفس) و رضايت و خشنودى (از تقديرات الهى) بهترين همنشين است ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ کدام اشک برای (ع) است که ذره‌ای از آن ارزشی فوق‌العاده دارد؟ 🔸شهید مرتضی 🔸 ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
3️⃣1️⃣🔆 در این قسمت هم چند شبهه درباره عاشورا و قیام امام حسین (ع) که اتئیست ها معمولا مطرح میکنن را بررسی میکنیم. 🔆 ابتدا متن شبهات 1⃣-اگر امام حسین علم غیب داشت و میدانست شهید میشود چرا به کوفه رفت؟ ایا این خود کشی نیست؟ و اگر علم غیب داشت چرا مسلم را به کوفه فرستاد؟ 2⃣- چرا به کوفه رفت و در مکه قیام نکردند؟ و به سمت کوفه فرار کرد؟ 3⃣- چرا تا 12 هزار نامه به ایشون نرسیده بود قیام نکرد 4⃣-چا با خواهر زاده معاویه ازدواج کرد (لیلا مادر علی اکبر) و چرا تا یزید مواجب را قطع کرد قیام کرد؟ 5⃣- چرا عبدالله همسر حضرت زینب در کربلا حضور نداشتن 6⃣-دختری به نام رقیه وجود نداشته و این از ادعاهای اخوندهاست تا جایی که شهید مطهری هم وجود چنین دختری را انکار میکند. 🔆پاسخ شبهات :👇 1⃣- گفته اگر امام حسین میدانست که شهید خواهد شد چرا به کوفه رفت؟ و اگر میدانست پس خود کشی کرده و گناه کبیره کرده است و امام چرا مسلم رو به کوفه فرستاد؟ جواب اولا این اقا اصلا معنی علم غیب رو نمیدونه ، جواب نقضی: خدا علم غیب داشت یا نداشت؟ معلومه که داشت ، پس چرا امام خودش رو فرستاد به کربلا تا شهید بشه؟ چرا پیامبر خودش رو در احد فرستاد تا شکست بخوره؟ چرا اون همه پیامبری که شهید شدند رو به کام مرگ فرستاد؟ پس این رو اگر ایراد بگیریم ، اول به خدا وارد هست اما جواب حلی اول ببینیم علم غیب فقط خدا داره به چه معناست. علم غیب تنها از ان خداست درسته اما خدا گفته از غیبش به کسی نمیده؟؟ مثلا ما میگیم "لا حول ولا قوه الا بالله" یعنی هیچچچچچچ نیرویی جز نیروی خدا نیست. خب این یعنی خدا دیگه نیروش رو به من و شما نداده؟ یا این که معناش اینه که همه قدرت ها از ان خداست و خدا این قدرتها رو به ما داده؟ معلومه که دومی هست. درباره علم غیب هم همینطور هست غیب تنها از ان خداست اما هر وقت صلاح ببیند به بندگان خاص خود میدهد ایه قران رو ببینید سوره جن ایه 26-27 عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا ﴿26﴾ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ﴿27﴾ داناى نهان است و كسى را بر غيب خود آگاه نمىكند (26) جز رسولی را كه از او خشنود باشد كه [در اين صورت] براى او از پيش رو و از پشت سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت (27) همونطور که میبینید میفرماید جززززززز رسولانی که از اونها خشنود است (دقت کنید میگه رسول نمیگه نبی) اما ایا علم غیب همیشگی هست؟ امام یا پیامبر همیشه و برای همه چیز علم غیب داره؟ معلومه که خیر هر وقت خدا صلاح ببینه به او علمش رو میده. این ایه رو ببینید هود ایه 49 تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿49﴾ اين از خبرهاى غيب است كه آن را به تو وحى مىكنيم پيش از اين نه تو آن را مىدانستى و نه قوم تو پس شكيبا باش كه فرجام [نيك] از آن تقواپيشگان است (49) پس هر وقت خدا خواست علم رو عطا میکنه و همیشگی هم نیست پس امام حسین ممکنه خدا به ایشون این علم رو داده باشه و ممکنه نداده باشه حالا فرض کنیم ایشون علم غیب داشتن. خوب همین خدایی که علم غیب داده که تو رو شهید میکنند همین خدا فرموده برو اونجا ، مشکلش چیه؟ این که میشه عین عبودیت و توحید این میشه عین اطاعت از خدا که با این که میدونی شهید میشی اما چون خدا امر کرده میری و شهید میشی پس خود کشی و گناه که نبوده هیچ عین ثواب بوده اما اگر فرض کنیم ایشون علم غیب نداشتن. خب وقتی اون همه نامه رسیده دست حضرت ، بر ایشون از نظر شرعی واجب میشه برن اونجا و تشکیل حکومت بدن ، پس اگر نمیرفتن واجب شرعی رو انجام نداده بودند و اهل کوفه مدعی میشدند ما نامه دادیم اما امام نیامد اما این قسمت که چرا امام مسلم را به کوفه فرستادند و ایا این با علم غیب امام تضاد نداره؟ همونطور که بالا گفتیم ، علم غیب همیشگی و درباره همه چیز نیست ، ممکنه امام نمیدونستن ، از طرفی ممکنه خدا به ایشون رسونده بود که چی میشه اما همین خدا گفته بود مسلم رو بفرست به کوفه تا حجت بر مردم تمام بشه . ادامه 👇 ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110
🔆 شبهه 2⃣- گفته چرا امام به کوفه رفتند و در مکه قیام نکردند اولا اقا خبر نداره که کسانی رو فرستاده بودند تا حضرت رو در هنگام طواف شهید کنند ، پس اگر اونجا شهید میشدند معلوم نبود کی کشت و دست کی تو کار بود اما در کربلا کاملا مشخص بود که سپاه یزید هست و فرمانده یزید هست این اقا در کمال بی ادبی گفته امام به سمت کوفه فرار کردند. اینقدر شعور نداره کسی که فرار میکنه ، توی کربلا هم بیعت میکنه نه این که جلوی چند هزار نفر بایسته.. 3⃣- گفته چرا تا 12 هزار نامه به ایشون نرسیده بود ایثار نکرد قبلش امام حسن(ع) بودند و وقتی امامی هست ، دیگری باید مطیع باشه دوما امام مثل کعبه هست و مردم باید برن سراغش و تا مردم سراغش نرن اون وظیفه ای نداره ، مثل حضرت علی که تا مردم نرفتن سراغش وظیفه قیام نداشت پس امام با دریافت نامه شرعا مکلف شدند قیام کنند . 4⃣- گفته چرا با فلان فامیل معاویه حضرت ازدواج کرده ؟ و چرا تا یزید مواجبش رو قطع کرده قیام کرده اولا صدقه به اهل بیت حرام هست و همون معاویه هم نمیتونسته به اهل بیت صدقه بده دوما ظاهرا خبر نداره که امام حسن مقابل همین معاویه جنگیدند سوما خبر نداره که ازدواج نشون دهنده رابطه خوب نبوده همون طور که پیامبر با دختر دشمن خودش ازدواج کرد یا زن همسر نوح کافر بود یا زن امام حسن ایشون رو شهید کرد یا ... ادامه دارد ━💠🍃🖤🍃💠━ @thaqalayn110